مشرق-
شاید عنوان این نوشتار، مناسب نباشد و خیلی کوچه و بازاری به نظر برسد؛ اما واژه ای مناسب تر از این برای ترسیم وضعیت برخی تیم های فوتبال کشور به نظر نگارنده نیامد. ترسیم وضعیتی که آنقدر بغرنج شده که حتی اهالی فوتبال نیز بی خیالش شده و به نظاره این فاجعه تعفن برانگیز نشسته اند.
در شهری کمی دورتر و در خطه شمال، فلان بازیکن با استاد درگیر می شود و او را می زند؛ به همین راحتی! یاد مرحوم دهداری به خیر که اگر بود، انقلابی دیگر راه می انداخت از دست این ستاره های متعفن فوتبال پوچ!
در همین حوالی، فلان بازیکن خارجی، هر بار به دلیلی فلنگ را می بندد و می رود به سمت وطن جنگ زده اش. مربی و مدیر و ... همه نظاره گرند و انگار نه انگار که خبری شده! سر که در برف کنی، راحتی؛ راحت!
باز هم در همین حوالی، تیمی هست که بعد از هر تعویض بازیکنان در دیدارهای رسمی، انواع و اقسام اعتراض ها به نمایش گذاشته می شود؛ گویا رقابتی است میان به ظاهر بازیکنانش. همه هم خوشحالند؛ از رئیس هیئت مدیره و سرپرستش که روزی در کنار منافق و محاربند و یک روز به فکر برکنار و عزل دیگران! شهر فرنگی است!
این فوتبال را باید رها کرد. تعفن برانگیز است این بی در و پیکری بی پایان ...
× بهمن جمالی
نظر شما
نظرات
- انتشار یافته: 1
- در انتظار بررسی: 0
- غیر قابل انتشار: 1
-
taha karimi ۰۷:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۸/۲۰0 0الحق كه راست گفتي .