گروه ورزشی مشرق - این روزها بازار اخبار مربوط به انتخاب بهترینهای فوتبال دنیا داغ است، یکی از رونالدو می نویسد و دیگری از مسی و البته در این میان هواداران فوتبال آلمان منتظر کنار رفتن این دو ستاره به سود ابرستاره آلمانی هستند.
در بین مربیان و مدیران نیز می توان در وب سایتهای مختلف ورزشی به اخبار و تحلیلهای بسیاری رسید اما نگاه ویژه ساکرنت در چند روز گذشته به انتخاب بهترین شهرهای فوتبالی در اروپا جالب بود. نگاهی که بیشتر شبیه به یک سنت شکنی است و جمله جالبی که در ابتدای این تحلیل نوشته شده است: شهر فوتبالی، هم مربی خوب می سازد و هم بازیکن خوب!
اما به راستی ویژگیهای یک شهر فوتبالی چیست؟ از دید یوفا یک شهر باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا لقب برترین «شهر فوتبالی» را بگیرد؟
مونیخ، مادرید، لندن، بارسلونا، میلان، پاریس، لیسبون، رم، باسل و ابوظبی!
در این فهرست همه اسامی شما را شگفت زده نمی کنند مثلا مشخص است که شهرهایی همچون مادرید، بارسلونا، رم یا مونیخ شهرهای موفقی در عرصه ورش فوتبال هستند اما باسل یا ابوظبی!
به شهر مونیخ بپردازیم و دلایل انتخاب آن از سوی فیفا: کمک مداوم شهردار مونیخ به باشگاه های مردمی فوتبال به صورت بلاعوض در تعویض چمن، تعمیر تجهیزات استادیوم ها، کمک نیروهای نظامی و پلیس بدون هیچ چشمداشتی در برقراری امنیت قبل و بعد از هر مسابقه، فرهنگ بالای مردم در حضور مداوم در استادیومها و جمع اوری زباله های تولید شده بعد از هر بازی، کاهش 42 درصدی نژادپرستی و درگیری های خیابانی در چند سال گذشته و رشد سهام باشگاه های مردمی در بورس رسمی شهر مونیخ.
به شهر مادرید سری بزنیم، در این شهر چه خبر است: تاسیس حداقل 40 آکادمی فوتبال توسط شهرداری مادرید با بودجه رسمی دریافتی از پارلمان و بدون افزایش مالیات و یا هزینه های شهروندی، عقد قرارداد 10 ساله پلیس مادرید با دو باشگاه رئال و اتلتیکومادرید برای برقراری امنیت در همه بازیها، رایگان اعلام شدن قیمت بلیت اتوبوس و مترو در روزهایی که دو تیم رئال مادرید و اتلتیکومادرید بازی دارند، رایگان اعلام شدن تبلیغ فرهنگی در همه زمینه ها به خصوص مبارزه با بی اخلاقی های اجتماعی در تبلیغات دور زمین و یا آگهی های بین دو نیمه در تلویزیون دولتی اسپانیا، کمک بلاعوض وو تقریبا اجباری همه بازیکنان شاغل در دو تیم رئال و اتلتیکومادرید به بیمارستانهای دولتی به صورت هفتگی.
در شهرهای دیگر هم اتفاقات مشابه رخ می دهد و اما شهر باسل سوئیس: شهری که تیم فوتبالش در 10 سال گذشته همیشه روندی رو به رشد داشته و میزبانی یورو 2008 برا این شهر یک نعمت بزرگ محسوب شده است، شهری که در آن بیش از 50 پارک مدرن فوتبال تاسیس شده است و هزینه این همه پارک و آکادمی را مردم شهر بدون کمکهای دولتی و با قبول افزایش موقتی مالیات خود متقبل شده اند. شهری که در آن دو دانشکده بزرگ مدیریت ورزشی و حقوق ورزشی نزدیک به 5 سال است فعال شده و برای همه کشورهای دنیا یک الگوی بی نظیر آکادمیک محسوب می شود. شهری که بازیکنان تیم فوتبالش بعد از هر بازی و انجام مراحل مصاحبه و بازگشت به هتل، به صورت اجباری باید به محب بستری شدن کودکان بیمار سر بزنند و در کنار آنها باشند.
و بالاخره شهر ابوظبی، در دل بیابانی که به مدد ثروت شیوخش، تبدیل به اروپایی کوچک در خاور میانه شده است: احداث 45 باشگاه ورزشی مدرن و پیشرفته در 10 سال گذشته، تاسیس 120 زمین چمن مصنوعی مدرن و پیشرفته، استخدام بیش از 400 نیروی متخصص جهت اموزش جوانان اماراتی در بخش مربیگری، تدارکات، روانشناسی در فوتبال و بدنسازی.
باز هم بحث شیرین مقایسه در می گیرد و این سوال که تا چه حد مجاز به طرح سوال هستیم: آیا شهر تهران می تواند روزی به یک «شهر فوتبالی» تبدیل شود؟
در بین مربیان و مدیران نیز می توان در وب سایتهای مختلف ورزشی به اخبار و تحلیلهای بسیاری رسید اما نگاه ویژه ساکرنت در چند روز گذشته به انتخاب بهترین شهرهای فوتبالی در اروپا جالب بود. نگاهی که بیشتر شبیه به یک سنت شکنی است و جمله جالبی که در ابتدای این تحلیل نوشته شده است: شهر فوتبالی، هم مربی خوب می سازد و هم بازیکن خوب!
اما به راستی ویژگیهای یک شهر فوتبالی چیست؟ از دید یوفا یک شهر باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا لقب برترین «شهر فوتبالی» را بگیرد؟
مونیخ، مادرید، لندن، بارسلونا، میلان، پاریس، لیسبون، رم، باسل و ابوظبی!
در این فهرست همه اسامی شما را شگفت زده نمی کنند مثلا مشخص است که شهرهایی همچون مادرید، بارسلونا، رم یا مونیخ شهرهای موفقی در عرصه ورش فوتبال هستند اما باسل یا ابوظبی!
به شهر مونیخ بپردازیم و دلایل انتخاب آن از سوی فیفا: کمک مداوم شهردار مونیخ به باشگاه های مردمی فوتبال به صورت بلاعوض در تعویض چمن، تعمیر تجهیزات استادیوم ها، کمک نیروهای نظامی و پلیس بدون هیچ چشمداشتی در برقراری امنیت قبل و بعد از هر مسابقه، فرهنگ بالای مردم در حضور مداوم در استادیومها و جمع اوری زباله های تولید شده بعد از هر بازی، کاهش 42 درصدی نژادپرستی و درگیری های خیابانی در چند سال گذشته و رشد سهام باشگاه های مردمی در بورس رسمی شهر مونیخ.
به شهر مادرید سری بزنیم، در این شهر چه خبر است: تاسیس حداقل 40 آکادمی فوتبال توسط شهرداری مادرید با بودجه رسمی دریافتی از پارلمان و بدون افزایش مالیات و یا هزینه های شهروندی، عقد قرارداد 10 ساله پلیس مادرید با دو باشگاه رئال و اتلتیکومادرید برای برقراری امنیت در همه بازیها، رایگان اعلام شدن قیمت بلیت اتوبوس و مترو در روزهایی که دو تیم رئال مادرید و اتلتیکومادرید بازی دارند، رایگان اعلام شدن تبلیغ فرهنگی در همه زمینه ها به خصوص مبارزه با بی اخلاقی های اجتماعی در تبلیغات دور زمین و یا آگهی های بین دو نیمه در تلویزیون دولتی اسپانیا، کمک بلاعوض وو تقریبا اجباری همه بازیکنان شاغل در دو تیم رئال و اتلتیکومادرید به بیمارستانهای دولتی به صورت هفتگی.
در شهرهای دیگر هم اتفاقات مشابه رخ می دهد و اما شهر باسل سوئیس: شهری که تیم فوتبالش در 10 سال گذشته همیشه روندی رو به رشد داشته و میزبانی یورو 2008 برا این شهر یک نعمت بزرگ محسوب شده است، شهری که در آن بیش از 50 پارک مدرن فوتبال تاسیس شده است و هزینه این همه پارک و آکادمی را مردم شهر بدون کمکهای دولتی و با قبول افزایش موقتی مالیات خود متقبل شده اند. شهری که در آن دو دانشکده بزرگ مدیریت ورزشی و حقوق ورزشی نزدیک به 5 سال است فعال شده و برای همه کشورهای دنیا یک الگوی بی نظیر آکادمیک محسوب می شود. شهری که بازیکنان تیم فوتبالش بعد از هر بازی و انجام مراحل مصاحبه و بازگشت به هتل، به صورت اجباری باید به محب بستری شدن کودکان بیمار سر بزنند و در کنار آنها باشند.
و بالاخره شهر ابوظبی، در دل بیابانی که به مدد ثروت شیوخش، تبدیل به اروپایی کوچک در خاور میانه شده است: احداث 45 باشگاه ورزشی مدرن و پیشرفته در 10 سال گذشته، تاسیس 120 زمین چمن مصنوعی مدرن و پیشرفته، استخدام بیش از 400 نیروی متخصص جهت اموزش جوانان اماراتی در بخش مربیگری، تدارکات، روانشناسی در فوتبال و بدنسازی.
باز هم بحث شیرین مقایسه در می گیرد و این سوال که تا چه حد مجاز به طرح سوال هستیم: آیا شهر تهران می تواند روزی به یک «شهر فوتبالی» تبدیل شود؟