گروه ورزشی مشرق- فکر می کردم ساده باشد برادر. باور کن فکر می کردم خیلی ساده باشد، بنشینم و از دردهای تو بنویسم. از زخم های تو در سرزمین پیغامبران، در خاک قدس، از دردهایت، از دردهایتان اما تو گمان کن که من توانستم و نوشتم، برای که؟ برای چه؟
زخم های تو ای برادر خسته و همچنان امیدوار، معطل مرهمی از جنس دل نوشته های من اگر باشد، منت گذاشتهای بر سرم؛ به روی چشم می نویسم. تا بتوانم می نویسم و نوشته هایم را بر سر خویش، بر سر غفلت خویش فریاد می زنم. آی غزه! آی سرزمین انسان مرا ببخش، مرا به خاطر همه سکوت ها، همه مرهم نبودن ها ببخش.
چندی پیش از «فلسطینی کوچک در قلب شیلی» نوشتیم و خواندید. مهاجرانی که سال های سال پیش از این زیر ظلم وحوشان آل شیطان خانه و کاشانه خویش را رها کردند و به امید رسیدن به امنیت و آرامش راهی دیاری دور و غریب شدند؛ شیلی!
سال 1920 بود؛ 20 آگوست که هزاران پناهنده فلسطینی به بندر جنوبی شیلی رسیدند. در میان مهاجران، اقشار و اصناف مختلفی حضور داشتند؛ مردمی از سرزمین صلح و زیتون که پی آرامش به این نقطه از جهان دل بستند و در آن ماندگار شدند.
بلافاصله در همان منطقه، باشگاهی به نام "فلسطین" (پالستینو) تاسیس شد و میعادگاهی شد برای همه آوارگانی که برای ابد نگران خاک سرزمینشان بودند. مقامات باشگاه برای آن که حسن نیت خود و صد البته ذات صلح طلب و نوع دوست خود را نشان دهند، در طول تاریخ بارها به جمعیتهای مسیحی و یهودی کمک مالی کردند. ورزشگاه دوم خود را به آنها قرض دادند تا تیم های پایه ایجاد کنند.
روزها گذشت، سال ها هم و فلسطین همچنان مظهر دردهای بشری است. سرزمین وحی و پیغام و این بار مردم آواره آن در خاک کشوری به نام شیلی ...
باشگاه فلسطین در ژانویه 2014 به خاطر طرح خاصی که روی پیراهنش داشت و تداعی کننده نقشه سرزمین های اشغالی بود، از سوی فدراسیون شیلی به مبلغ 1300 دلار جریمه شد. باشگاهی که پیش از این بارها به همین فدراسیون فوتبال کمک مالی کرده بود، این بار جریمه خود را با کمال میل پرداخت کرد و در نامه تاریخی خود نوشت: "ما ادعایی درباره تبعیض نژادی و دینی در فوتبال این کشور نداریم. شیلی به ما پناه داد و تا کنون نزدیک به 3 نسل در خاک آن با نام فلسطین زندگی کرده ایم؛ اما از شما می خواهیم کمتر تحت فشار صهیونیست ها باشید و بگذارید این باشگاه به نام فلسطین، خانه مردم محروم جنوب شیلی، پناهگاهی برای مردم بی خانمان، جوانان، مسیحیان، یهودیان، اعراب و البته همه انسان های آزاد بماند و به راه خود ادامه دهد."
در حالی که شماره های طراحی شده با طرح کشور فلسطین با جریمه نقدی از سوی فدراسیون شیلی همراه شده بود، بازیکنان این تیم نقش فسطین را روی دستان و بازوی خود حک کردند تا دیگر مورد غضب قرار نگیرند.
آری برادر و خواهر دینی من! برایم ساده نیست که بپذیرم تو به همین نوشتن من رضایت داری و آن را مرهمی روی زخم هایت می دانی اما اگر چنین است پس باز هم می نویسم؛ از دردهای تو و از عاشقان خاک مقدس تو در گوشه گوشه این جهان. از انسانیت، از انسان هایی که مرز نمی شناسند و درد نوع بشر درد آنهاست چه در سرزمین مادری من ایران و چه در خاک شیلی!
چهارم دسامبر 2014 میلادی، مقاله ای از کریستین لگراند نویسنده هفته نامه گاردین منتشر شد که با دیدنش خستگی از تن بیرون رفت. نگاه نویسنده به فلسطین کوچک شیلی آنهم از یک سال پیش، حالا زیر ذره بین یک نویسنده بریتانیایی، باید جذاب باشد. تیتر مقاله اما خنثی و ساده: تجمع و پیاده روی اعتراض آمیز هواداران شیلیایی غزه، پشت پرچم فلسطین.
لگراند نوشته خود را اینگونه کلید می زند: باشگاهی به نام دپورتیو پالستینو (فلسطین) به کانونی برای درگیری بین مسلمانان و یهودیان در سانتیاگو تبدیل شده است.
به این فکر کردم که آیا این نویسنده برتیانیایی حداقل به وب سایت رسمی این باشگاه سر زده تا ببیند این مسلمانان مظلوم و آواره، تا چه حد با سایر ادیان الهی مهربان و صمیمی هستند و چقدر ساده و بدون پیش شرط، محیط باشگاه خود را در اختیار آنها قرار می دهند تا مراسم ورزشی و حتی مذهبی خود را در آن برگزار کنند؟
نویسنده بریتانیایی در ادامه آورده است: نزدیک به یک چهارم جمعیت فقیر و مهاجر منطقه سانتیاگو را مسلمانان فلسطینی تشکیل می دهند که در محله بیت جلال و در کافه «بیت جلال» همدیگر را ملاقات می کنند و در آن با هم گفت و گو دارند. این کافه در یک قدمی یکی از قدیمی ترین کلیساهای ارتدکس و مسیحی این منطقه است. اولین فلسطینیان در سال 1917 وارد این شهر شده و هنوز هم می شود روی دیوار قهوه خانه ها عکس هایی از اولین اقوام مسلمان را دید که از فلسطین راهی شیلی شدند. در این خیابان ها همیشه بوی نان و شیرینی شرقی به مشام می رسد.
خوان بشیرا، یکی از ساکنان این منطقه می گوید: "یک نسل سومی هستم. نسلی از فلسطینیانی که سال های سال پیش از این از خاک خود آوارده شده و به این کشور پناه آوردند." خوان از کودکی در شیلی بوده و مشخص است اسپانیایی را مانند زبان مادری خود می داند؛ اما با مشتریان خود به زبان عربی حرف می زند. شاید بتوان گفت در این منطقه همه مسلمانان به زبان مادری خود در خاک فلسطین صحبت می کنند. البته در سال های اخیر مهاجران جدیدی از بولیوی و کره جنوبی وارد سانتیاگو شده اند اما همچنان می توان این منطقه را بخشی کاملا عربی یا فلسطینی دانست.
هیچ آمار رسمی وجود ندارد؛ اما می توان با توجه به خاطرات و کتاب های تاریخی گفت که در حدود 150 هزار تا 400 هزار مهاجر فلسطینی تبار در سه نسل مختلف راهی شیلی شده و کم کم در این کشور سکنی گزیده اند. این جمعیت را در کنار جمعیتی از شیلی قرار بدهید که 95 درصد آن کاملا مسیحی است. بسیاری از این مسیحیان در همان ابتدا وقتی جمعیت زیاد مسلمانان در حال مهاجرت را دیده اند از روستاهای خود نقل مکان کرده و به قسمت های شمالی حرکت کرده اند. در نتیجه مناطقی چون بین جلال، ساکالها، طیبه، رام الله و والپاراسیو کاملا در اختیار مسلمانان مهاجر است.
مسیر مهاجرات این مسلمانان بسیار پیچیده و سخت بوده است: بیروت، بندر فرانسوی مارسی، پاناما، سائوپائولو، بوینس آیرس و رشته کوه های آند. بسیاری از مهاجران مسلمان وقتی به شیلی رسیده اند به این دلیل که با سواد بوده و کشاورزی و دامداری را به غایت خوب و کامل می دانستند، مورد استقبال مردم قرار گرفتند و دانش خود را با آنها در میان گذاشتند اما جالب این که نویسنده انگلیسی تمایلی به پرداختن به این موضوعات ندارد.
کریستین لگراند در ادامه مقاله خود می نویسد: پالستینو تاسیس شد و بعدها این باشگاه به خاطر درج تصویری از نقشه کشور فلسطین جریمه هم شد. جرم آنها بهره برداری سیاسی از فوتبال بود.
فدراسیون شیلی این باشگاه را جریمه کرد؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود. نقشه را از روی پیراهن یک باشگاه فلسطینی حذف کردند اما همه بازیکنان این پرچم را روی دست خود خالکوبی کرده و طبق قانون این دیگر جرم نبود. ماجرا گسترش پیدا کرد و مسلمانان شیلی این پرچم را همه جا نصب کردند؛ حتی برخی مسیحیان نیز در فروشگاه های خود پرچم فلسطین را نصب کردند. شیرینی فروش ها کیک های شبیه نقشه کامل کشور فلسطین را با قسمت کمتر بین مردم فروختند و اینجا بود که همه متوجه شدند، این فقط یک باشگاه ساده ورزشی نیست و پشت سر خود تاریخ را به گواه گرفته است.
بنیاد خیریه «2000 کودک بلن» پس از حملات وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی به غزه، مبالغی را به این باشگاه کمک کرد تا از این طریق به مردم غزه برسد. از طرفی فدراسیون شیلی هم با این باشگاه در مورد دردهای مردم غزه همدردی کرد و از آنها خواست به موضوعات حاشیه ای دامن نزنند و اجازه بدهند مثل همیشه بین اقوام مختلف در شیلی اتحاد و برابری حاکم باشد.
10 درصد از کرسی های مجلس سنا در شیلی اکنون در اختیار مسلمانان است و فلسطینی ها را می شود در شوراهای محلی و حتی بسیاری از پست های مهم اقتصادی و اجتماعی مشاهده کرد.
پس از حمله رژیم صهیونیستی به غزه و جنایات این وحوش، ظهور «یهودستیزی بی سابقه ای در شیلی» باعث نگرانی عمیق یهودیان در آرژانتین شد. آنها بارها با رهبران شیلی مذاکره کردند اما این یک حرکت مردمی بود و مقامات نیز کاری نمی توانستند بکنند جز این که در کنار مردم کشور خود باشند.
پرچم رژیم اشغالگر قدس در چندین و چند نقطه از خاک شیلی به آتش کشیده شد و در این میان متهم ردیف اول بدون هیچ سند و مدرکی، پالستینو بود؛ باشگاهی که هر چند این اتفاقات را افتخار خود می دانست اما همچنان پایبند قانون بود و به تعهدات خود عمل کرد.
زخم های تو ای برادر خسته و همچنان امیدوار، معطل مرهمی از جنس دل نوشته های من اگر باشد، منت گذاشتهای بر سرم؛ به روی چشم می نویسم. تا بتوانم می نویسم و نوشته هایم را بر سر خویش، بر سر غفلت خویش فریاد می زنم. آی غزه! آی سرزمین انسان مرا ببخش، مرا به خاطر همه سکوت ها، همه مرهم نبودن ها ببخش.
چندی پیش از «فلسطینی کوچک در قلب شیلی» نوشتیم و خواندید. مهاجرانی که سال های سال پیش از این زیر ظلم وحوشان آل شیطان خانه و کاشانه خویش را رها کردند و به امید رسیدن به امنیت و آرامش راهی دیاری دور و غریب شدند؛ شیلی!
سال 1920 بود؛ 20 آگوست که هزاران پناهنده فلسطینی به بندر جنوبی شیلی رسیدند. در میان مهاجران، اقشار و اصناف مختلفی حضور داشتند؛ مردمی از سرزمین صلح و زیتون که پی آرامش به این نقطه از جهان دل بستند و در آن ماندگار شدند.
بلافاصله در همان منطقه، باشگاهی به نام "فلسطین" (پالستینو) تاسیس شد و میعادگاهی شد برای همه آوارگانی که برای ابد نگران خاک سرزمینشان بودند. مقامات باشگاه برای آن که حسن نیت خود و صد البته ذات صلح طلب و نوع دوست خود را نشان دهند، در طول تاریخ بارها به جمعیتهای مسیحی و یهودی کمک مالی کردند. ورزشگاه دوم خود را به آنها قرض دادند تا تیم های پایه ایجاد کنند.
روزها گذشت، سال ها هم و فلسطین همچنان مظهر دردهای بشری است. سرزمین وحی و پیغام و این بار مردم آواره آن در خاک کشوری به نام شیلی ...
باشگاه فلسطین در ژانویه 2014 به خاطر طرح خاصی که روی پیراهنش داشت و تداعی کننده نقشه سرزمین های اشغالی بود، از سوی فدراسیون شیلی به مبلغ 1300 دلار جریمه شد. باشگاهی که پیش از این بارها به همین فدراسیون فوتبال کمک مالی کرده بود، این بار جریمه خود را با کمال میل پرداخت کرد و در نامه تاریخی خود نوشت: "ما ادعایی درباره تبعیض نژادی و دینی در فوتبال این کشور نداریم. شیلی به ما پناه داد و تا کنون نزدیک به 3 نسل در خاک آن با نام فلسطین زندگی کرده ایم؛ اما از شما می خواهیم کمتر تحت فشار صهیونیست ها باشید و بگذارید این باشگاه به نام فلسطین، خانه مردم محروم جنوب شیلی، پناهگاهی برای مردم بی خانمان، جوانان، مسیحیان، یهودیان، اعراب و البته همه انسان های آزاد بماند و به راه خود ادامه دهد."
در حالی که شماره های طراحی شده با طرح کشور فلسطین با جریمه نقدی از سوی فدراسیون شیلی همراه شده بود، بازیکنان این تیم نقش فسطین را روی دستان و بازوی خود حک کردند تا دیگر مورد غضب قرار نگیرند.
آری برادر و خواهر دینی من! برایم ساده نیست که بپذیرم تو به همین نوشتن من رضایت داری و آن را مرهمی روی زخم هایت می دانی اما اگر چنین است پس باز هم می نویسم؛ از دردهای تو و از عاشقان خاک مقدس تو در گوشه گوشه این جهان. از انسانیت، از انسان هایی که مرز نمی شناسند و درد نوع بشر درد آنهاست چه در سرزمین مادری من ایران و چه در خاک شیلی!
چهارم دسامبر 2014 میلادی، مقاله ای از کریستین لگراند نویسنده هفته نامه گاردین منتشر شد که با دیدنش خستگی از تن بیرون رفت. نگاه نویسنده به فلسطین کوچک شیلی آنهم از یک سال پیش، حالا زیر ذره بین یک نویسنده بریتانیایی، باید جذاب باشد. تیتر مقاله اما خنثی و ساده: تجمع و پیاده روی اعتراض آمیز هواداران شیلیایی غزه، پشت پرچم فلسطین.
لگراند نوشته خود را اینگونه کلید می زند: باشگاهی به نام دپورتیو پالستینو (فلسطین) به کانونی برای درگیری بین مسلمانان و یهودیان در سانتیاگو تبدیل شده است.
به این فکر کردم که آیا این نویسنده برتیانیایی حداقل به وب سایت رسمی این باشگاه سر زده تا ببیند این مسلمانان مظلوم و آواره، تا چه حد با سایر ادیان الهی مهربان و صمیمی هستند و چقدر ساده و بدون پیش شرط، محیط باشگاه خود را در اختیار آنها قرار می دهند تا مراسم ورزشی و حتی مذهبی خود را در آن برگزار کنند؟
نویسنده بریتانیایی در ادامه آورده است: نزدیک به یک چهارم جمعیت فقیر و مهاجر منطقه سانتیاگو را مسلمانان فلسطینی تشکیل می دهند که در محله بیت جلال و در کافه «بیت جلال» همدیگر را ملاقات می کنند و در آن با هم گفت و گو دارند. این کافه در یک قدمی یکی از قدیمی ترین کلیساهای ارتدکس و مسیحی این منطقه است. اولین فلسطینیان در سال 1917 وارد این شهر شده و هنوز هم می شود روی دیوار قهوه خانه ها عکس هایی از اولین اقوام مسلمان را دید که از فلسطین راهی شیلی شدند. در این خیابان ها همیشه بوی نان و شیرینی شرقی به مشام می رسد.
خوان بشیرا، یکی از ساکنان این منطقه می گوید: "یک نسل سومی هستم. نسلی از فلسطینیانی که سال های سال پیش از این از خاک خود آوارده شده و به این کشور پناه آوردند." خوان از کودکی در شیلی بوده و مشخص است اسپانیایی را مانند زبان مادری خود می داند؛ اما با مشتریان خود به زبان عربی حرف می زند. شاید بتوان گفت در این منطقه همه مسلمانان به زبان مادری خود در خاک فلسطین صحبت می کنند. البته در سال های اخیر مهاجران جدیدی از بولیوی و کره جنوبی وارد سانتیاگو شده اند اما همچنان می توان این منطقه را بخشی کاملا عربی یا فلسطینی دانست.
هیچ آمار رسمی وجود ندارد؛ اما می توان با توجه به خاطرات و کتاب های تاریخی گفت که در حدود 150 هزار تا 400 هزار مهاجر فلسطینی تبار در سه نسل مختلف راهی شیلی شده و کم کم در این کشور سکنی گزیده اند. این جمعیت را در کنار جمعیتی از شیلی قرار بدهید که 95 درصد آن کاملا مسیحی است. بسیاری از این مسیحیان در همان ابتدا وقتی جمعیت زیاد مسلمانان در حال مهاجرت را دیده اند از روستاهای خود نقل مکان کرده و به قسمت های شمالی حرکت کرده اند. در نتیجه مناطقی چون بین جلال، ساکالها، طیبه، رام الله و والپاراسیو کاملا در اختیار مسلمانان مهاجر است.
مسیر مهاجرات این مسلمانان بسیار پیچیده و سخت بوده است: بیروت، بندر فرانسوی مارسی، پاناما، سائوپائولو، بوینس آیرس و رشته کوه های آند. بسیاری از مهاجران مسلمان وقتی به شیلی رسیده اند به این دلیل که با سواد بوده و کشاورزی و دامداری را به غایت خوب و کامل می دانستند، مورد استقبال مردم قرار گرفتند و دانش خود را با آنها در میان گذاشتند اما جالب این که نویسنده انگلیسی تمایلی به پرداختن به این موضوعات ندارد.
کریستین لگراند در ادامه مقاله خود می نویسد: پالستینو تاسیس شد و بعدها این باشگاه به خاطر درج تصویری از نقشه کشور فلسطین جریمه هم شد. جرم آنها بهره برداری سیاسی از فوتبال بود.
فدراسیون شیلی این باشگاه را جریمه کرد؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود. نقشه را از روی پیراهن یک باشگاه فلسطینی حذف کردند اما همه بازیکنان این پرچم را روی دست خود خالکوبی کرده و طبق قانون این دیگر جرم نبود. ماجرا گسترش پیدا کرد و مسلمانان شیلی این پرچم را همه جا نصب کردند؛ حتی برخی مسیحیان نیز در فروشگاه های خود پرچم فلسطین را نصب کردند. شیرینی فروش ها کیک های شبیه نقشه کامل کشور فلسطین را با قسمت کمتر بین مردم فروختند و اینجا بود که همه متوجه شدند، این فقط یک باشگاه ساده ورزشی نیست و پشت سر خود تاریخ را به گواه گرفته است.
بنیاد خیریه «2000 کودک بلن» پس از حملات وحشیانه رژیم غاصب صهیونیستی به غزه، مبالغی را به این باشگاه کمک کرد تا از این طریق به مردم غزه برسد. از طرفی فدراسیون شیلی هم با این باشگاه در مورد دردهای مردم غزه همدردی کرد و از آنها خواست به موضوعات حاشیه ای دامن نزنند و اجازه بدهند مثل همیشه بین اقوام مختلف در شیلی اتحاد و برابری حاکم باشد.
10 درصد از کرسی های مجلس سنا در شیلی اکنون در اختیار مسلمانان است و فلسطینی ها را می شود در شوراهای محلی و حتی بسیاری از پست های مهم اقتصادی و اجتماعی مشاهده کرد.
پس از حمله رژیم صهیونیستی به غزه و جنایات این وحوش، ظهور «یهودستیزی بی سابقه ای در شیلی» باعث نگرانی عمیق یهودیان در آرژانتین شد. آنها بارها با رهبران شیلی مذاکره کردند اما این یک حرکت مردمی بود و مقامات نیز کاری نمی توانستند بکنند جز این که در کنار مردم کشور خود باشند.
پرچم رژیم اشغالگر قدس در چندین و چند نقطه از خاک شیلی به آتش کشیده شد و در این میان متهم ردیف اول بدون هیچ سند و مدرکی، پالستینو بود؛ باشگاهی که هر چند این اتفاقات را افتخار خود می دانست اما همچنان پایبند قانون بود و به تعهدات خود عمل کرد.