به گزارش مشرق، قصه امید این مرتبه خیلی زود به سر رسید، یعنی قبل از شروع شدن رقابتهای بینالمللی! تیم امید خودش را برای دیدار با رقبای خارجی آمده میکرد که یک مرتبه با رقیبی داخلی مواجه شد و شکست خورد.
رقیبی از جنس خودمان، پیروز شدن بر حریف داخلی شاید خیلی سختتر از شکست دادن حریفان خارجی باشد و به همین خاطر حبیب کاشانی رفت تا نخواهد مقابل حریف داخلی صف آرایی کند.
آخر مگر میشود برای شکست دادن رقیب داخلی اردوی خارجی با بهترین امکانات برگزار کرد.
مگر میشود برای تغییر نگاه برخی از مدیران داخلی حریف خارجی را آنالیز کرد و تمرینات منظمی در زمین شماره یک آزادی برگزار کرد!
کاش در فوتبال نگاه جناحی و حزبی نداشتیم، مگر بحث ملی نیست، مگر قرار نیست بازیکنان تیم امید ایران زیر پرچم مقدس و سه رنگ جمهوری اسلامی بازی کنند پس چه فرقی میکند مدیر تیم امید به کدام جناح سیاسی تعلق دارد؟!
مگر بارها به هواداران و تماشاگران توصیه نکردهایم در بازیهای ملی شعارهای رنگی سر ندهید و قرمز و آبی را فراموش کنید و همه فقط با پرچم ایران به ورزشگاه آزادی بیایید پس چرا برخی از مدیران ما خودشان توجهی به این حرفها نمیکنند و در عمل پرچم رنگی حزب و جناح خودشان را بالا میبرند.
به هر حال حاج حبیب کاشانی رفت. در نامهای که برای کنارهگیریاش نوشت پشت هر کلمه هزار معنای نهفته و دههزار درد ناگفته بود.
شاید همین دو سه خط اول نامه گویایی همه چیز باشد:
«هر چند دلایل ناکامیهای تیم امید و حسرت 40 ساله صعود به بازیهای المپیک، حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است و باید ریشههای آن را در ساختار فوتبال کشور و نیز مدیریت و نگاه کلان برای موضوع «ورزش» در کشور دانست.»
به هر حال آن مرد نیامده رفت، آن معلم رفت و حالا شاید راه برای حضور زلاتکو کرانچار در تیم امید هموار شود و شاید کرانچارهای دیگری بیایند چون دیگر مردی که به قول خودش هدفش فقط خدمت بود، دیگر نیست.
علی کفاشیان برای تیم امید انتخابی هوشمندانه انجام داد و میدانست که حاج حبیب کاشانی از پس مشکلات بیپایان تیم امید برخواهد آمد و میدانست او تنها کسی است که میتواند خاطره بازیهای بد و نتایج بدتر بازیهای آسیایی اینچئون را با یک تیم خوب و منظم از اذهان فوتبالدوستان پاک کند اما نشد که بشود!
نگاه رنگی و حزبی نگذاشت تیم امید با حبیب کاشانی خاطرههای تلخ و آبروریزی بینالمللی را از اذهان پاک کند و حالا نقطه سیاه دیگری در کارنامه امید ایران نقش بسته است نقطهای به بزرگی سوال در اذهان افکار عمومی و فوتبالدوستان، آنها میپرسند که چرا بدعتی مخل( اخلالگر) در کار تیم امید پیش آمد و چطور کرانچار یکشبه و یکباره در ایران ممنوع الکار شد؟
حالا شاید دلیل ممنوع الکار شدن سرمربی سابق سپاهان ایران رفته باشد و او بتواند بیاید اما همیشه چقدر زود دیر میشود... آمدن کرانچار شاید الان خیلی دیر باشد خیلی دیر چون دیگر تیم امید مدیر ندارد و حالا همه چیز باید از نقطه صفر شروع شود.دوباره از اول و این بار امید بدون حبیب است!
رقیبی از جنس خودمان، پیروز شدن بر حریف داخلی شاید خیلی سختتر از شکست دادن حریفان خارجی باشد و به همین خاطر حبیب کاشانی رفت تا نخواهد مقابل حریف داخلی صف آرایی کند.
آخر مگر میشود برای شکست دادن رقیب داخلی اردوی خارجی با بهترین امکانات برگزار کرد.
مگر میشود برای تغییر نگاه برخی از مدیران داخلی حریف خارجی را آنالیز کرد و تمرینات منظمی در زمین شماره یک آزادی برگزار کرد!
کاش در فوتبال نگاه جناحی و حزبی نداشتیم، مگر بحث ملی نیست، مگر قرار نیست بازیکنان تیم امید ایران زیر پرچم مقدس و سه رنگ جمهوری اسلامی بازی کنند پس چه فرقی میکند مدیر تیم امید به کدام جناح سیاسی تعلق دارد؟!
مگر بارها به هواداران و تماشاگران توصیه نکردهایم در بازیهای ملی شعارهای رنگی سر ندهید و قرمز و آبی را فراموش کنید و همه فقط با پرچم ایران به ورزشگاه آزادی بیایید پس چرا برخی از مدیران ما خودشان توجهی به این حرفها نمیکنند و در عمل پرچم رنگی حزب و جناح خودشان را بالا میبرند.
به هر حال حاج حبیب کاشانی رفت. در نامهای که برای کنارهگیریاش نوشت پشت هر کلمه هزار معنای نهفته و دههزار درد ناگفته بود.
شاید همین دو سه خط اول نامه گویایی همه چیز باشد:
«هر چند دلایل ناکامیهای تیم امید و حسرت 40 ساله صعود به بازیهای المپیک، حکایت مثنوی هفتاد من کاغذ است و باید ریشههای آن را در ساختار فوتبال کشور و نیز مدیریت و نگاه کلان برای موضوع «ورزش» در کشور دانست.»
به هر حال آن مرد نیامده رفت، آن معلم رفت و حالا شاید راه برای حضور زلاتکو کرانچار در تیم امید هموار شود و شاید کرانچارهای دیگری بیایند چون دیگر مردی که به قول خودش هدفش فقط خدمت بود، دیگر نیست.
علی کفاشیان برای تیم امید انتخابی هوشمندانه انجام داد و میدانست که حاج حبیب کاشانی از پس مشکلات بیپایان تیم امید برخواهد آمد و میدانست او تنها کسی است که میتواند خاطره بازیهای بد و نتایج بدتر بازیهای آسیایی اینچئون را با یک تیم خوب و منظم از اذهان فوتبالدوستان پاک کند اما نشد که بشود!
نگاه رنگی و حزبی نگذاشت تیم امید با حبیب کاشانی خاطرههای تلخ و آبروریزی بینالمللی را از اذهان پاک کند و حالا نقطه سیاه دیگری در کارنامه امید ایران نقش بسته است نقطهای به بزرگی سوال در اذهان افکار عمومی و فوتبالدوستان، آنها میپرسند که چرا بدعتی مخل( اخلالگر) در کار تیم امید پیش آمد و چطور کرانچار یکشبه و یکباره در ایران ممنوع الکار شد؟
حالا شاید دلیل ممنوع الکار شدن سرمربی سابق سپاهان ایران رفته باشد و او بتواند بیاید اما همیشه چقدر زود دیر میشود... آمدن کرانچار شاید الان خیلی دیر باشد خیلی دیر چون دیگر تیم امید مدیر ندارد و حالا همه چیز باید از نقطه صفر شروع شود.دوباره از اول و این بار امید بدون حبیب است!