به گزارش مشرق، از پشت دوربین تا جلوی دوربین، فاصله زیادی نیست. ما آدم پشت دوربین را نمیبینیم، احتمالا یک نفر است اما آدمهای جلوی دوربین زیاد هستند.ترسیده و هراسناک از آدمی که پشت دوربین ایستاده است. پشت دوربینها چه خبر است؟
1.از چند روز پیش کلیپ وحشتناک و ویرانگری در حال پخش در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی است. کلیپ ناراحتکنندهای که در آن یک مامور، چند انسان معمولی را وادار میکند به او که هیچ ارزشی برای احترام گذاشتن ندارد، احترام بگذارند. کلیپ متاسفکنندهای که دوباره خاطره تلخ و گزنده ویدئوی دو سال پیش برخورد چند تن از ماموران رده چندم نیروی انتظامی با مهاجرین افغانستانی لب مرز را از گورستان خاطرات مشترک و تلخ دو ملت ایران و افغانستان بیرون کشید. محتوای کلیپ، نگرانکننده است. برای جامعه ایرانی. آدم مشکلدار و بیکفایتی که معلوم نیست به چه دلیلی اختیار چند ده مهاجر افغانستانی به او سپرده شده است با آنها بدرفتاری میکند. تحقیرشان میکند و وادارشان میکند تا حرکتهای عجیب و البته محقرانهای را انجام دهند. رفتاری که بیش از آنکه برای آن مهاجرین خجالتآور باشد برای آدمی که پشت دوربین، دوربین یک موبایل ساده ایستاده است و فیلم میگیرد و دستور میدهد شرمآور است. اینکه او با کرامت انسانی یک آدم اینگونه مشغول بازی است و اینقدر از این مطمئن است که کسی کاری به کارش نخواهد داشت که موبایلش را هم درآورده است و فیلم میگیرد از افتخار تازهاش.این شرم جدید جامعه ما.
2. هفته پیش حجتالاسلام ابراهیمی . گفته بود که مقام معظم رهبری دستور اکید دادهاند که مهاجرین افغانستانی باید تکریم شوند و تکریم را اینجوری معنا کرده بود:" یعنی نه اینکه تنها حقوقشان باید رعایت شود بلکه باید عزت و احترام هم شوند." چیز عجیبی نبود. همه آنهایی که کوچکترین اطلاعی از انقلاب سه دهه پیش، چرایی و اهدافش و آرمانهایش داشتند برایشان عجیب نبود که رهبر این انقلاب اینگونه از کسانی حرف بزند که به ایران، پایگاه اسلام پناه آوردهاند. ایران انقلاب کرد که کرامت انسانی را نجات دهد.
3. اینجا خانه مستضعفین است. از 35 سال پیش تاکنون همه مستضعفان جهان مطمئن بودهاند که اگر در تمام دنیا به رویشان بسته شود، سرزمینی در جنوب غرب آسیا هست که اتفاقا آنها را بیشتر تحویل میگیرد که همان 35 سال پیش پرچم اسلام را بلند کرده است. اسلامی که پیغمبرش، پیام خداوندگار را ارمغان آورد: که مستضعفین، زمین را به ارث خواهند برد. و مهاجرین افغانستانی آنقدر دور نیستند که نیاز به توجیه و دلیل برای ماجرا داشته باشیم. از خودمان بودهاند و از خودماناند. پدران و مادران، خواهران و برادران خودمان...
4. زشتی آن ویدئو آنقدر واضح است که نیاز به بازگویی ندارد. اما ماجرا چیست؟ سی و چند سال است که مهاجرین افغان به داخل کشور ایران آمده اند و رفته اند حساب همه کسانی که آمده اند و رفته اند را اگر بکنیم افغانهای داخل ایران، میلیونشان به ده هم میرسد. آمده اند و رفته اند. نامهربانی ها هم بوده است. از این مسائلی که ذکرشان رفت هم بوده است. اما مردم ایران، اکثریت مردم ایران مهربانانه آنها را پذیرفتند. دولت های زیادی آمدند و رفتند؛ برخی سختگیری بیشتری کردند و برخی ها نرمی بیشتری؛ اما معدل مواجهه عموم مردم ایران با مهاجرین افغان در مجموع قابل قبول بوده است. مهاجرتهای غیرقانونی را سخت نگرفتند، مهلت دادند و مهلت را تمدید کردند، اگر خانواده دار بودند نگاه دیگری به آنها کردند و مردم ایران هم گرسنگی و نداری و دارایی و سیری شان را با آنها تا جایی که توانستند، قسمت کردند.
چرا راه دور برویم. سیاست کلی نظام جمهوری اسلامی را در مواجهه با این مهاجرین همان سالهای اول انقلاب امام این گونه مشخص کرد. گفت مهمانند و مسلمانند و به ما پناه آورده اند و باید پذیراییشان کنیم. امام هم صریحا نمی گفت نظام جمهوری اسلامی بر پایه اصولی انسانی، احترام به حقوق انسانی آدمها و عدالت انسانی پایه ریزی شده بود و بدیهی بود که نظامی که اصولا برای قیام در مقابل مناسبات ناعادلانه دنیا برپا شده است همزبانان و هم مذهبان و هم فرهنگان مستضعف و پناه آورده به نظامشان را با بردباری قبول خواهند کرد. صراحت این آرمان بسیار بیشتر از هر چیز دیگری است.
اما این وسط چه اتفاقی در حال رخ دادن است. آدمهای نادانی، بدون اینکه خودشان بدانند در حال ضربه زدن به یک سابقه تمدنی و منحرف کردن بخشی از مسیر تاریخی ایران و افغانستان هستند. خیلیهایشان نمیدانند، بیآرمان شدهاند یا شاید هم زندگی بهشان فشار آورده است و اینجوری از مسیر انسانی سقوط میکنند. انسانهایی که بخشی از این مواجهه غیر انسانی آنان با مهاجرین ساخته دست برخی رسانههاست که همواره به دنبال نمایش تحقیرآمیزی از افغانستانیها بودند. اما «جمهوری اسلامی ایران» که این چیزها را میداند. نسل جدید فرزندان خمینی این را خوب آموختهاند و خود آنان در برابر این ارزش گذاری های جاهلی -قضاوت بر اساس رنگ، لهجه، ملیت، جنسیت و ...- میایستند. فراگیر شدن این ایستادگی و فرهنگ به زمان نیاز دارد.
با مهاجرین که همکلام میشویم همه میگویند که این اتفاقها را دیدهاند و دم برنیاوردهاند چون میدانند که بزرگان نظام، سیاستهای نظام و مسئولان درگیر هیچگاه موافق این حرکات نیستند. اما تا چه زمانی میشود صبر کرد و دم برنیاورد؟ این ماجرا آزمون خوبی برای اثبات این گزاره عقلی است که هزینه این خطاهای فردی به دوش نظام مظلوم جمهوری اسلامی ایران گذاشته نمیشود اگر با واکنش مناسبی از سوی مقامات مربوط، از سوی نیروی انتظامی و هر جایی که احتمالا در حوزه او این تخلف رخ داده است، همراه شود.
پرچم جمهوری اسلامی ایران بلندتر از سکوت دربرابر یک انحراف کوچک داخلی است و اینجا همچنان خانه مظلومان است.