گروه بینالملل مشرق - محمدفرهاد کلینی، دیپلمات کهنهکار که سالهاست در حوزه های متعدد از قبیل قاره آمریکا، سیآیاس، اروپا با مسائل راهبری آن آشنایی دارد و پیش از این، مدتی از دوران زندگی خود را در آمریکای لاتین و خصوصا کشور کوبا گذرانده است، مهمان مشرق بود. او زبان اسپانیولی را در ابتدا در هاوانا و با لهجه شیرین اندلسی کوبا فراگرفت و مسلط به زبان اسپانیایی است و آشنایی کاملی با جنبش انقلابیون کاستریست دارد.
در پی تحولات اخیر در روابط آمریکا با کوبا با وی در خصوص تحلیل شرایط و وضعیت جدید به گفتگو نشستهایم:
جناب آقای کلینی! روز گذشته اخباری در خصوص آغاز روابط کوبا با آمریکا داشتیم و کمتررسانهای در جهان با توجه به رویدادهای مختلف ازقبیل مذاکرات هستهای در ژنو ویا در آسیا در خصوص بازی تروریستی مشکوک در سیدنی و یا تروریسم در پاکستان و همچنین خاورمیانه در خصوص مسائل عراق وسوریه و مذاکرات سازش در فلسطین و یا در حوزه سیآیاس ومورد اوکراین و احتمال ادامه آتشبس شکننده و... تحلیل قابل توجهی داشت. آیا این موضوع، صرفاً یک اتفاق بود و یا اینکه بحث تغییر سطح روابط یک امتداد پنهان از گذشته بود؟
درست میفرمایید... توجه رسانهای معمولاً به رویدادها میپردازد وکمتر به روندهای حساس و نیمهپنهان پرداخته میشود. خبررسانی بر اطلاعرسانی ترجیح داده شده و دروازه بانی وقایع، مهمتر از محتوا و عمق تحولات دیده می شود. درک فوری از حوادث، مهمتراز نتیجه گیری از وقایع است و این باعث شده که نسبت به تحولات قابل انتظار، بصورت شوک ناگهانی رفتار شود.
نتایج محدود و مصرفزدگی در تنوع اخبار بدون داشتن فرهنگ شناوری در رود خانه خبری، وجود دارد و باعث شده تا نگاه جامع و دقیق، به خطر بیفتد و دیگران برای جامعیت، معیارسازی کنند. این موضوع جدا از بازی با اطلاعات مغلوط ومدیریت ذهن هاست.
برگردیم به سؤال شما؛ مذاکرات کوبا با آمریکا همیشه در دوران حکومت دموکرات ها از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است و معمولاً حضور جریان سوم وجود داشته ومذاکرات غیر رسمی برای مدیریت چالش بین طرفین در فرصتهای مختلف پدید آمده بود. گاهی عناصر اطلاعاتی و گاهی از حوزه "کلیسا" و گاهی در حوزه برخی چهره در کشورهای آمریکای لاتین بصورت محدود و گاهی هم از متحدان آمریکا یعنی کانادا این پیگیری انجام شده است.
آیا از محتوای مذاکرات واشنگتن-هاوانا چیزی به بیرون درز شده و تحلیل شما از این مذاکرات چیست؟
اکنون روشن شده که مذاکرات طرفین صرفا در چارچوب تبادل عناصر امنیتی خلاصه نشده و سطح مذاکرات بین طرفین به یک نقطه عطف نزدیک شده بود. در این تحلیل باید بار دیگر از نقش کلیسا و از سوی دیگر نقش کشور کانادا یاد کرد. کانادا هیچ گاه رفتار تحریمی همانند آمریکا علیه هاوانا از خود نشان نداد.
آنها همواره در موضوع اقتصادی روابط آرام خود را دنبال کردند واین مربوط به سالهای اخیر نیست بلکه از دیرباز در حوزه تبادل کشاورزی و توریسم این همکاری شکل گرفته بود. البته موارد امنیتی و چالشهای محدود نیز در طی 35 سال گذشته بین طرفین وجود داشت که بیشتر به پناهندهشدن نزدیکان بزرگان حاکم بر کوبا وبرخی مقامات محدود بود. این را اشاره کردم چون نقش کانادا در تغییر شرایط، مهم ارزیابی میشود.
آیا صرفاً میانجیگری کانادا در این مذاکرت نقش آفرین بوده یا عوامل دیگری نیز در این امر دخیل بوده است؟
ظاهراً این همه ماجرا نیست. باید دید واقعا چه عوامل دیگری هم بوده که باعث شد که این روابط از بنبست تاریخی خارج شود اگرچه هنوز انتظارات از یکدیگر کامل نشده است. این یک معامله امنیتی صرف نبود؛ چرا؟ چونکه هر دو رئیس جمهور همزمان اطلاعیه می دهند و تغییر در سطح روابط را اعلام میکنند. آمریکا تا کنون یک سفارتخانه بزرگ ولی در سطح دفتر حفاظت منافع داشت اما اکنون سطح وشدت روایط دیپلماتیک تغییر کرده است.
دقت بفرمایید که آقای "رائول کاسترو" کماکان تأکید بر رفع تحریم علیه کوبا دارد و توجه اصلی خود را بر جذب منابع مالی از آمریکا دوخته است و از طرفی شاهد اعتراف دولت اوباما در عدم کارایی سیاست انزوا و تحریم کوبا طی سالیان متمادی هستیم. به نظر نمیرسد که صرف مناسبات اقتصادی بعنوان یک هدف مشترک مطرح باشد.
امروز نقش کوبا در تجزیه پانامریکن و ایجاد خط تفکیک بین آمریکای شمالی با آمریکای لاتین که حاصل سالیان سال از حاکی تمرکز یارگیری است به نفع هاوانا به پیش رفته است و نقش کوبا در معادلات ونزوئلا، نیکاراگوئه، اکوادور و... انکارناپذیر است. حرکت آرام کوبا تبدیل به یک چیدمان ناسیونال - سوسیال شده است و فضای عمومی در حوزههای چپ کاستریست نمود پیدا کرده است. هزینه آمریکا در افکار مردم منطقه به شدت افزایش پیدا کرده است و فرصت بازخیزی روسیه وچین و حتی نقش محدود ایران در تعامل بیشتر شده است.
پیامدهای شرایط جدید در روابط هاوانا - واشنگتن را چگونه ارزیابی میکنید؟
آمریکا بخوبی میداند در شرایط جدید که قصد دارد در حاشیه نزدیک روسیه از طریق اوکراین وکشورهای آسیای میانه کمربند جدیدی را شکل دهد و تلاش جدید در چارچوب سیاست چرخش به سمت پاسیفیک در برابر چین خصوصاً در محور پیرامونی آن کشور را دنبال میکند حتماً با دوره جدیدی از رقابت روبرو خواهد شد و این نوع سیاست باعث خواهد شد تا منجر به پاسخ های جدیدی ژئوپلتیک در حوزه کارائیب و آمریکای جنوبی شود. لذا تکرنگی کوبا برای آمریکا ماهیت تهدید پیدا خواهد کرد وبا توجه به تغییر معادلات درونی در زیر بنای اجتماعی در آمریکا خصوصا در حوزه هیسپن ها میتواند ویروس ناسیونالیسم درونی بعد از موضوع سیاهان به حوزه هیسپن ها نیز کشیده شود.
البته سطح نفوذ هیسپن ها از طریق پیوستگی مکزیک و ارث تاریخی اسپانیا با تلاش ادبیات نیمهچپ کوبا کاملا تفاوت دارد ولی فراموش نکنید که کارکرد جریان میامی بر علیه کوبا که متشکل از ضد انقلابیون کوبا هستند ارزش عملیاتی خود را تاحدودی از دست داده است لذا آمریکا در چارچوب یک نگاه راهبردی به این تصمیم رسیده است اگرچه این اقدام دولت اوباما باعث گردیده تا با اختلاف جدیدی در داخل حزب دموکرات روبرو شود و سیاست ریسک در خارج و احتیاط در داخل را همزمان دنبال کنند.
در نگاه کاخ سفید این معامله اول کار است و آنها به دنبال تغییر سیاست هاوانا و تغییر رفتار مقامات این کشور در جهتگیریهای منطقهای هستند. اوباما به صراحت از ناکارامدی تحریم علیه کوبا سخن می گوید ولی حل اساسی را هنوز به رسمیت نشناخته است. این موضوع مابه ازا میخواهد و پراگماتیسم آمریکایی در مذاکرات بعدی خود رابیشتر نشان خواهد داد.
به نظر شما کوتاه آمدن آمریکا در مقابل کوبا شامل چه عواملی بوده است؟
اینکه همزمان با اعلام تغییر در سطح روابط واشنگتن و هاوانا برخی از مسؤولان امنیتی و سیاسی کوبا از آزادی 53 زندانی سیاسی در این کشور خبر میدهند بیانگر مسدودکردن بهانههای جدید حقوق بشری است واین سناریو برای مدیریت شرایط بعدی مد نظر است. مقامات کوبا میدانند که بایستی با این اقدام، فرصت مناسبی را به دولت اوباما بدهند تا درون کنگره را آرامبخشی کند ولی باید بگویم که مقامات حزب کمونیست کوبا همواره از زمان جنگ سرد به دنبال یک نوع بازدارندگی در برابر آمریکا بودند.
آنها بخوبی ناوگان آمریکا در گوانتانامو را هر لحظه نگاه میکنند و پروازهای مراقبتی و کشیکهای امنیتی و نوبهای را بدون مهار جدی درک می کنند. از زمان جنگ سرد فشار تبلیغاتی روی کوبا برای تغییر نگاه مردم کوبا در جریان است و بزرگترین نماد ان اقدامات رادیو "مارتی" توسط سازمان سیا برعلیه دولت کمونیست کوبا بود که بعد با شیوهای قویتر دنبال شد. فضای نت اضافه شد و از سوی دیگر روسیه به عنوان یک حامی نقش خود را کاهش داد و کوبا میبایست که طرحی نو دراندازد. مدیریت تهدیدات و کسب فرصت جدید شاید انتخاب اصلی هاوانا برای این وضعیت باشد.
با توجه به شرایط جدید، آینده روابط روسیه-کوبا را چطور ارزیابی میکنید؟
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی کیفیت مناسبات روسیه جدید واهمیت کوبا برای این کشور خصوصاً از دوران میخائیل گورباچف وسپس اوج آن در زمان بوریس یلتسین کمرنگ شد و دولت کوبا به دنبال یک نقطه اتکا جدید می گشت. در اوایل دهه نود میلادی در قرن گذشته به سراغ چین رفت که چین هم سیاست تحریک آمریکا را در دستور کارخود نداشت و هاوانا به سال های 2020 میلادی وعده می داد.
اکنون آمریکا تقاطع نزدیکی و شدت رقابت در چندجانبهگرایی را محاسبه کرده است و ارزش ترکیبی کوبا با یک رقیب قدر در معادلات جدید را حس میکند. کوبا نیز به کیفیت تغییر ارزش خود در دوران جدید کمکم پی برده است و الان زمان بالا بردن قیمت بازی است که این بازی، عملاً آمریکا رامجبور به روش جدید در تعامل کرده است. نمیتوان این سیاست هاوانا را یک نوع وادادگی صرف ارزیابی کرد. کوبا تحت فشار بوده وهست ولی دقت کنید به نظرات اوباما؛ او می گوید دیگر تحریم ها اثر ندارد. انسداد نتیجه باعث تولید یک ضرورت شده است. این ضرورت شاید در محیط رسانهای یک نوع عقبنشینی معرفی شود ولی بهراستی آمریکا به دنبال شکستن یک موازنه کمربندی جدید است.
نگاه اروپا به نوع شرایط جدید بین کوبا و آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟ اروپا خوشحال است یا نگران؟
وزیر امور خارجه فرانسه در اقدامی فوری و با سرعتی بیشتر از اتحادیه اروپا اعلام کرد که در سال های اخیر نزدیکی روابط بین اتحادیه اروپا و کوبا را دنبال کرده است و همزمان لوران فابیوس تأکید کرده است که "فرانسه در فصل جدیدی که آغاز شده است به حمایت از مردم کوبا ادامه خواهد داد".
جالب اینجاست که مقامات سیاسی پاریس اعتقاد دارند که سیاست طرد و تحریم کوبا توسط آمریکا از 50 سال قبل غیر قانونی، غیر مشروع و غیرسازنده بود. لطفا دوباره دقت کنید سیاست آمریکا از 50 سال قبل غیرقانونی، غیرمشروع و غیرسازنده بوده است و تاکید می کنند که باراک اوباما با شجاعت و خردمندی تصمیم گرفت اوضاع را به کلی تغییر دهد.
وقتی میگویند از پنجاه سال پیش، منظور این است که در زمان جنگ سرد هم پاریس، سیاست آمریکا را قبول نداشته است و ازسوی دیگر نقطه ابتکار تغییر را آمریکا می دانند و بنوعی جلوه می دهند که بالاخره آمریکا نگا ه فرانسه را برای تصحیح سیاست ها پذیرفته است.
آلمان این رویداد را خبری خوب در شرایط پر تنش تحلیل کرده است و وزیر امور خارجه آلمان هم کم و بیش همانند فرانسه در بیانیه ای اعلام کرد " من شجاعت باراک اوباما (رئیس جمهور آمریکا) را در پایان دادن به سیاست بیش از شش دهه که در عمل نتیجه ای غیر از بسته شدن راه گفتگو نداشت، تحسین می کنم". ولی انتظار آلمان از روابط جدید در چارچوب انحصار آینده روابط در چارچوب آمریکا نیست. آلمان تأکید دارد که میوه این روابط در آینده بایستی در حوزه اروپا نیز تعریف شود.
واکنش مسکو را چگونه میبینید؟ آیا روسها حساس شدهاند؟
روسیه با احتیاط وخونسرد از با این موضوع رفتار کرد. حتماً برای این موضوع ارکستر سمفونی به پا نخواهند کرد ولی روسیه در سوریه تا کنون بدون مخالفت جدی آمریکا روند سازش و گفتگوی سوری – سوری را دنبال کرده است. فکر کنم هم جای سؤال وهم پاسخ متفاوتی است. قصد تحلیل بدبینانه ندارم ولی در سیاست قدرتها معامله همیشه وجود دارد. شاید سکوت روسیه خیلی هم از سر ناچاری نباشد.
از سوی دیگر نفوذ روسیه در کوبا کم نیست و شاید امیدوارند که در دورهای بعد بتوانند شرایط را در کوبا همسو کنند. فیدل همواره بهرغم روابط خوب با شوروی ولی نگاه حساس و با احتیاط را حفظ میکرد و بیدلیل نبود که سالیان سال اختیار وزارت دفاع کوبا را به برادرش آقای رائول کاسترو رئیسجمهور فعلی کوبا سپرده بود.
کاسترو اعتقاد داشت که روسیه بایستی به کوبا به عنوان یک همسو وانقلابی نگاه کند و بدون طرح مسائل و انتقادهای عریان از نوع نظرات چهگوارا در اوایل انقلاب برعلیه شوروی همواره سعی در مدیریت شرایط با روسها را داشت و فکر نمیکنم تا تشکیل اعتماد کافی بین کوبا وآمریکا مقامات کوبا به دنبال جدایی از محور روسیه وچین را دنبال کنند. موازنهسازی در میانمدت بیشترین احتمال است.
در پی تحولات اخیر در روابط آمریکا با کوبا با وی در خصوص تحلیل شرایط و وضعیت جدید به گفتگو نشستهایم:
جناب آقای کلینی! روز گذشته اخباری در خصوص آغاز روابط کوبا با آمریکا داشتیم و کمتررسانهای در جهان با توجه به رویدادهای مختلف ازقبیل مذاکرات هستهای در ژنو ویا در آسیا در خصوص بازی تروریستی مشکوک در سیدنی و یا تروریسم در پاکستان و همچنین خاورمیانه در خصوص مسائل عراق وسوریه و مذاکرات سازش در فلسطین و یا در حوزه سیآیاس ومورد اوکراین و احتمال ادامه آتشبس شکننده و... تحلیل قابل توجهی داشت. آیا این موضوع، صرفاً یک اتفاق بود و یا اینکه بحث تغییر سطح روابط یک امتداد پنهان از گذشته بود؟
درست میفرمایید... توجه رسانهای معمولاً به رویدادها میپردازد وکمتر به روندهای حساس و نیمهپنهان پرداخته میشود. خبررسانی بر اطلاعرسانی ترجیح داده شده و دروازه بانی وقایع، مهمتر از محتوا و عمق تحولات دیده می شود. درک فوری از حوادث، مهمتراز نتیجه گیری از وقایع است و این باعث شده که نسبت به تحولات قابل انتظار، بصورت شوک ناگهانی رفتار شود.
نتایج محدود و مصرفزدگی در تنوع اخبار بدون داشتن فرهنگ شناوری در رود خانه خبری، وجود دارد و باعث شده تا نگاه جامع و دقیق، به خطر بیفتد و دیگران برای جامعیت، معیارسازی کنند. این موضوع جدا از بازی با اطلاعات مغلوط ومدیریت ذهن هاست.
آیا از محتوای مذاکرات واشنگتن-هاوانا چیزی به بیرون درز شده و تحلیل شما از این مذاکرات چیست؟
اکنون روشن شده که مذاکرات طرفین صرفا در چارچوب تبادل عناصر امنیتی خلاصه نشده و سطح مذاکرات بین طرفین به یک نقطه عطف نزدیک شده بود. در این تحلیل باید بار دیگر از نقش کلیسا و از سوی دیگر نقش کشور کانادا یاد کرد. کانادا هیچ گاه رفتار تحریمی همانند آمریکا علیه هاوانا از خود نشان نداد.
آنها همواره در موضوع اقتصادی روابط آرام خود را دنبال کردند واین مربوط به سالهای اخیر نیست بلکه از دیرباز در حوزه تبادل کشاورزی و توریسم این همکاری شکل گرفته بود. البته موارد امنیتی و چالشهای محدود نیز در طی 35 سال گذشته بین طرفین وجود داشت که بیشتر به پناهندهشدن نزدیکان بزرگان حاکم بر کوبا وبرخی مقامات محدود بود. این را اشاره کردم چون نقش کانادا در تغییر شرایط، مهم ارزیابی میشود.
آیا صرفاً میانجیگری کانادا در این مذاکرت نقش آفرین بوده یا عوامل دیگری نیز در این امر دخیل بوده است؟
ظاهراً این همه ماجرا نیست. باید دید واقعا چه عوامل دیگری هم بوده که باعث شد که این روابط از بنبست تاریخی خارج شود اگرچه هنوز انتظارات از یکدیگر کامل نشده است. این یک معامله امنیتی صرف نبود؛ چرا؟ چونکه هر دو رئیس جمهور همزمان اطلاعیه می دهند و تغییر در سطح روابط را اعلام میکنند. آمریکا تا کنون یک سفارتخانه بزرگ ولی در سطح دفتر حفاظت منافع داشت اما اکنون سطح وشدت روایط دیپلماتیک تغییر کرده است.
دقت بفرمایید که آقای "رائول کاسترو" کماکان تأکید بر رفع تحریم علیه کوبا دارد و توجه اصلی خود را بر جذب منابع مالی از آمریکا دوخته است و از طرفی شاهد اعتراف دولت اوباما در عدم کارایی سیاست انزوا و تحریم کوبا طی سالیان متمادی هستیم. به نظر نمیرسد که صرف مناسبات اقتصادی بعنوان یک هدف مشترک مطرح باشد.
امروز نقش کوبا در تجزیه پانامریکن و ایجاد خط تفکیک بین آمریکای شمالی با آمریکای لاتین که حاصل سالیان سال از حاکی تمرکز یارگیری است به نفع هاوانا به پیش رفته است و نقش کوبا در معادلات ونزوئلا، نیکاراگوئه، اکوادور و... انکارناپذیر است. حرکت آرام کوبا تبدیل به یک چیدمان ناسیونال - سوسیال شده است و فضای عمومی در حوزههای چپ کاستریست نمود پیدا کرده است. هزینه آمریکا در افکار مردم منطقه به شدت افزایش پیدا کرده است و فرصت بازخیزی روسیه وچین و حتی نقش محدود ایران در تعامل بیشتر شده است.
پیامدهای شرایط جدید در روابط هاوانا - واشنگتن را چگونه ارزیابی میکنید؟
آمریکا بخوبی میداند در شرایط جدید که قصد دارد در حاشیه نزدیک روسیه از طریق اوکراین وکشورهای آسیای میانه کمربند جدیدی را شکل دهد و تلاش جدید در چارچوب سیاست چرخش به سمت پاسیفیک در برابر چین خصوصاً در محور پیرامونی آن کشور را دنبال میکند حتماً با دوره جدیدی از رقابت روبرو خواهد شد و این نوع سیاست باعث خواهد شد تا منجر به پاسخ های جدیدی ژئوپلتیک در حوزه کارائیب و آمریکای جنوبی شود. لذا تکرنگی کوبا برای آمریکا ماهیت تهدید پیدا خواهد کرد وبا توجه به تغییر معادلات درونی در زیر بنای اجتماعی در آمریکا خصوصا در حوزه هیسپن ها میتواند ویروس ناسیونالیسم درونی بعد از موضوع سیاهان به حوزه هیسپن ها نیز کشیده شود.
البته سطح نفوذ هیسپن ها از طریق پیوستگی مکزیک و ارث تاریخی اسپانیا با تلاش ادبیات نیمهچپ کوبا کاملا تفاوت دارد ولی فراموش نکنید که کارکرد جریان میامی بر علیه کوبا که متشکل از ضد انقلابیون کوبا هستند ارزش عملیاتی خود را تاحدودی از دست داده است لذا آمریکا در چارچوب یک نگاه راهبردی به این تصمیم رسیده است اگرچه این اقدام دولت اوباما باعث گردیده تا با اختلاف جدیدی در داخل حزب دموکرات روبرو شود و سیاست ریسک در خارج و احتیاط در داخل را همزمان دنبال کنند.
به نظر شما کوتاه آمدن آمریکا در مقابل کوبا شامل چه عواملی بوده است؟
اینکه همزمان با اعلام تغییر در سطح روابط واشنگتن و هاوانا برخی از مسؤولان امنیتی و سیاسی کوبا از آزادی 53 زندانی سیاسی در این کشور خبر میدهند بیانگر مسدودکردن بهانههای جدید حقوق بشری است واین سناریو برای مدیریت شرایط بعدی مد نظر است. مقامات کوبا میدانند که بایستی با این اقدام، فرصت مناسبی را به دولت اوباما بدهند تا درون کنگره را آرامبخشی کند ولی باید بگویم که مقامات حزب کمونیست کوبا همواره از زمان جنگ سرد به دنبال یک نوع بازدارندگی در برابر آمریکا بودند.
آنها بخوبی ناوگان آمریکا در گوانتانامو را هر لحظه نگاه میکنند و پروازهای مراقبتی و کشیکهای امنیتی و نوبهای را بدون مهار جدی درک می کنند. از زمان جنگ سرد فشار تبلیغاتی روی کوبا برای تغییر نگاه مردم کوبا در جریان است و بزرگترین نماد ان اقدامات رادیو "مارتی" توسط سازمان سیا برعلیه دولت کمونیست کوبا بود که بعد با شیوهای قویتر دنبال شد. فضای نت اضافه شد و از سوی دیگر روسیه به عنوان یک حامی نقش خود را کاهش داد و کوبا میبایست که طرحی نو دراندازد. مدیریت تهدیدات و کسب فرصت جدید شاید انتخاب اصلی هاوانا برای این وضعیت باشد.
با توجه به شرایط جدید، آینده روابط روسیه-کوبا را چطور ارزیابی میکنید؟
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی کیفیت مناسبات روسیه جدید واهمیت کوبا برای این کشور خصوصاً از دوران میخائیل گورباچف وسپس اوج آن در زمان بوریس یلتسین کمرنگ شد و دولت کوبا به دنبال یک نقطه اتکا جدید می گشت. در اوایل دهه نود میلادی در قرن گذشته به سراغ چین رفت که چین هم سیاست تحریک آمریکا را در دستور کارخود نداشت و هاوانا به سال های 2020 میلادی وعده می داد.
اکنون آمریکا تقاطع نزدیکی و شدت رقابت در چندجانبهگرایی را محاسبه کرده است و ارزش ترکیبی کوبا با یک رقیب قدر در معادلات جدید را حس میکند. کوبا نیز به کیفیت تغییر ارزش خود در دوران جدید کمکم پی برده است و الان زمان بالا بردن قیمت بازی است که این بازی، عملاً آمریکا رامجبور به روش جدید در تعامل کرده است. نمیتوان این سیاست هاوانا را یک نوع وادادگی صرف ارزیابی کرد. کوبا تحت فشار بوده وهست ولی دقت کنید به نظرات اوباما؛ او می گوید دیگر تحریم ها اثر ندارد. انسداد نتیجه باعث تولید یک ضرورت شده است. این ضرورت شاید در محیط رسانهای یک نوع عقبنشینی معرفی شود ولی بهراستی آمریکا به دنبال شکستن یک موازنه کمربندی جدید است.
نگاه اروپا به نوع شرایط جدید بین کوبا و آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟ اروپا خوشحال است یا نگران؟
وزیر امور خارجه فرانسه در اقدامی فوری و با سرعتی بیشتر از اتحادیه اروپا اعلام کرد که در سال های اخیر نزدیکی روابط بین اتحادیه اروپا و کوبا را دنبال کرده است و همزمان لوران فابیوس تأکید کرده است که "فرانسه در فصل جدیدی که آغاز شده است به حمایت از مردم کوبا ادامه خواهد داد".
جالب اینجاست که مقامات سیاسی پاریس اعتقاد دارند که سیاست طرد و تحریم کوبا توسط آمریکا از 50 سال قبل غیر قانونی، غیر مشروع و غیرسازنده بود. لطفا دوباره دقت کنید سیاست آمریکا از 50 سال قبل غیرقانونی، غیرمشروع و غیرسازنده بوده است و تاکید می کنند که باراک اوباما با شجاعت و خردمندی تصمیم گرفت اوضاع را به کلی تغییر دهد.
وقتی میگویند از پنجاه سال پیش، منظور این است که در زمان جنگ سرد هم پاریس، سیاست آمریکا را قبول نداشته است و ازسوی دیگر نقطه ابتکار تغییر را آمریکا می دانند و بنوعی جلوه می دهند که بالاخره آمریکا نگا ه فرانسه را برای تصحیح سیاست ها پذیرفته است.
آلمان این رویداد را خبری خوب در شرایط پر تنش تحلیل کرده است و وزیر امور خارجه آلمان هم کم و بیش همانند فرانسه در بیانیه ای اعلام کرد " من شجاعت باراک اوباما (رئیس جمهور آمریکا) را در پایان دادن به سیاست بیش از شش دهه که در عمل نتیجه ای غیر از بسته شدن راه گفتگو نداشت، تحسین می کنم". ولی انتظار آلمان از روابط جدید در چارچوب انحصار آینده روابط در چارچوب آمریکا نیست. آلمان تأکید دارد که میوه این روابط در آینده بایستی در حوزه اروپا نیز تعریف شود.
واکنش مسکو را چگونه میبینید؟ آیا روسها حساس شدهاند؟
روسیه با احتیاط وخونسرد از با این موضوع رفتار کرد. حتماً برای این موضوع ارکستر سمفونی به پا نخواهند کرد ولی روسیه در سوریه تا کنون بدون مخالفت جدی آمریکا روند سازش و گفتگوی سوری – سوری را دنبال کرده است. فکر کنم هم جای سؤال وهم پاسخ متفاوتی است. قصد تحلیل بدبینانه ندارم ولی در سیاست قدرتها معامله همیشه وجود دارد. شاید سکوت روسیه خیلی هم از سر ناچاری نباشد.
از سوی دیگر نفوذ روسیه در کوبا کم نیست و شاید امیدوارند که در دورهای بعد بتوانند شرایط را در کوبا همسو کنند. فیدل همواره بهرغم روابط خوب با شوروی ولی نگاه حساس و با احتیاط را حفظ میکرد و بیدلیل نبود که سالیان سال اختیار وزارت دفاع کوبا را به برادرش آقای رائول کاسترو رئیسجمهور فعلی کوبا سپرده بود.
کاسترو اعتقاد داشت که روسیه بایستی به کوبا به عنوان یک همسو وانقلابی نگاه کند و بدون طرح مسائل و انتقادهای عریان از نوع نظرات چهگوارا در اوایل انقلاب برعلیه شوروی همواره سعی در مدیریت شرایط با روسها را داشت و فکر نمیکنم تا تشکیل اعتماد کافی بین کوبا وآمریکا مقامات کوبا به دنبال جدایی از محور روسیه وچین را دنبال کنند. موازنهسازی در میانمدت بیشترین احتمال است.