به گزارش مشرق، رسانههای بینالمللی در هفته اخیر با خبری جنجالی در مورد کوبا و آمریکا و بهبود روابط پس از چندین دهه دشمنی متقابل پر شده بود. اخبار به گونهای منتشر شد که گویا قرار است شعب مکدونالد آمریکا جای جای جزیره کوبا را فرا بگیرد و خیل عظیم رفت و آمد مهاجران میان دو کشور از سر گرفته بشود. اما با فاصله گرفتن از تبلیغات و هیاهوی رسانهای به بخش مهمی از واقعیاتی میرسیم که بنیانهای روابط دو کشور را تشکیل داده است.
هفته گذشته و پس از تماس تلفنی روسای جمهور کوبا و آمریکا «رائول کاسترو» رئیس جمهور کوبا خبر از وقوع تحولی تاریخی در روابط دیپلماتیک این کشور داد. باراک اوباما نیز از فصلی جدید در روابط آمریکا و کوبا یاد کرد. با این حال واقیتی که هنوز در پس پرده این اظهارات باقی مانده است، تحریمهای غیر انسانی آمریکا علیه کوبا است که از سال 1962 مردم این کشور را در تنگنا قرار داده است. روزنامه روسی «پراودا» در گزارشی تفصیلی این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار داده است.
کاسترو یک روز پس از تماس تلفنی رئیس جمهور آمریکا با وی، با اعلام مواضع جدید کشور خود و تصمیم به از سرگیری روابط دیپلماتیک با آمریکا، تاکید کرد که این روابط به معنای حل و فصل مشکل اصلی که همانا تحریمهای اقتصادی ظالمانه علیه کوبا میباشد، نیست و این تحریمها باید از میان برداشته شود.
در پاسخ به این سوال که چرا آمریکا کوبا را برای بهبود روابط خود انتخاب کرده، به چند نکته میتوان توجه کرد. نخست اینکه آمریکا همواره در مجامع بینالمللی از جمله مجمع عمومی سازمان ملل در خصوص سیاستهای خود مقابل کوبا تنها بوده است و مورد انتقاد جدی از سوی سایر کشورها قرار گرفته است. اوباما در حال حاضر به خوبی درک کرده که دیگر تایید افکار عمومی جهانی را بدنبال ندارد و در جهان معاصر آمریکا به شخصیت منفوری بدل شده است که با برخورداری از 150 پایگاه نظامی در سراسر جهان به مداخله در امور سایر کشورها میپردازد. مداخلات آمریکا در حالی صورت میگیرد که همواره سعی کرده روسیه را برای اقدامی مشابه در کریمه مورد انتقاد جدی قرار دهد.
دیگر این که آمریکا میتواند با بازگشایی سفارت خود در کوبا، سازمانهای غیر دولتی خودرا بار دیگر در این کشور فعال کرده و با اقدامات خرابکارانه، بستر انقلاب رنگی و یا موارد مشابه را در این کشور فراهم کند. افزون بر این، کوبا به تازگی در سواحل شمالی خود منابع جدید نفت اکتشاف کرده است. این ذخائر جدید میتواند یکی از انگیزههای آمریکا برای از سرگیری روابط با کوبا باشد.
توجه به زمینه بروز حوادث
پراودا در گزارش خود تاریخ سیاست خارجی آمریکا طی چند دهه اخیر را گواه تفاوت فاحش سیاستهای اعلامی و اعمالی این کشور خوانده است. تنها کافیست آنچه که سیاستمداران آمریکا در زبان اعلام میکنند را عکس کرده تا بتوان به سیاست واقعی که در پس پرده آن وجود دارد، پی برد.
با استفاده از همین الگو، زمانی که اوباما مدعی میشود که آمریکا قصد ندارد با الگوی پیشین خود به روابط با کوبا ادامه دهد و بر آن است که به مردم این کشور کمک کند، منظورش این است که هم اکنون که کوبا ذخائر نفتی گستردهای در دست دارد و جز 20 کشور اول دارنده نفت در جهان است و از سوی دیگر تحریم اقتصادی نیز کارایی خود را از دست داده، آمریکا قصد دارد با دست اندازی به منابع نفتی این کشور، زمینه براندازی حکومت آن و برقرار کردن دولتی حامی واشنگتن را فراهم کند.
اگر آمریکا در مورد اهداف اعلامی خود در کوبا صادق است، چرا سالها پیش اقدام به لغو تحریمها علیه کوبا نکرد؟ اگر آمریکا به آزادی ودموکراسی علاقمند است، چرا از برکناری دولت انتخابی «ویکتور یانوکوویچ» در کییف حمایت کرد؟ اگر آمریکا واقعا مخالف تروریسم است، چرا سلاحهای آن در دست گروه تکفیری داعش قرار دارد و چرا از تروریستهای سوریه و لیبی حمایت به عمل آورد؟
پراودا در نهایت تحلیل واکنش کوبا به بهبود روابط با آمریکا تحلیل کرده است که کوبا پس از سپری کردن 50 سال تحریم و هم اکنون با دستیابی به ذخائر نفتی معادل با 4.5تا 9.5 میلیارد بشکه نیازی به آمریکا نخواهد داشت. در این شرایط این آمریکا و شرکتهای نفتی آن هستند که از رقبای خود از جمله روسیه و اعضای گروه بریکس در استفاده از منابع نفتی کوبا عقب افتاده¬اند.