هفته گذشته هواپیماهای اسرائیلی حمله جدیدی را در زمانی انجام دادند که به نظر میرسد بیشتر اهداف آن منطقه ای بود، این حمله در شرایطی صورت گرفت که محبوبیت نتانیاهو کاهش یافته و وی نمیتواند تشکیل ائتلاف دولتی را تضمین کند. در بررسی اهداف حمله اخیر به سوریه نمیتوان این عامل را نادیده گرفت.
البته پیچیدگیهای بحران سوریه و اوضاع لبنان که به آن مرتبط است، باعث میشود که حملات مکرر در مرحله کنونی شعلههای جنگی را برافروزد که هیچ کس در خاورمیانه به دنبال آن نیست. برای بررسی این موضوع باید از دیدگاه اسرائیل به منافع راهبردی این رژیم در مورد تحولات سوریه از زمان آغاز بحران در این کشور تاکنون اشاره کرد.
اسطورههای قدیمی روایت میکنند که هرقل یک اژدها با 9 سر را کشت که از دندانهای آن سم بیرون پاشیده میشد و وقتی که هر یک از این سرها قطع میشد دو سر به جای آن میرویید، به همین علت هرقل ریشه درختی را آتش زد و بعد از قطع کردن هر سر، آن را در روی شعله قرار داد تا سرهای جدید رشد نکنند.
اسرائیل داستان هیدرا [اژدهای افسانه ای] را از یک افسانه به واقعیت تبدیل کرده است، پیگیری کنندگان سیاستهای اسرائیل در قبال سوریه در دهه اخیر مشاهده میکنند که این رژیم بر ضرورت تجزیه محوری که تلآویو آن را محور شر میداند، تأکید دارد و سوریه را یکی از سرهای مؤثر در این محور میداند.
از دسامبر سال 2007، دانی بروکویچ از آکادمی امنیت داخلی تلآویو یک پژوهش علمی را در مورد راهکارهای تضعیف حزبالله لبنان انجام داد و آن را اینگونه نام گذاری کرد "آیا میتوان سرهای هیدرا را قطع کرد؟" این پژوهش در 96 صفحه بررسی گستردهای در زمینه نقش سوریه انجام داده و تأکید کرد که از طریق این کشور میتوان ائتلاف گسترده از تهران تا جنوب لبنان را شکست داد یا حداقل آن را تضعیف کرد.
این تحلیلگر صهیونیست تنها کسی نیست که دیدگاه از بین بردن سوریه را در دهه اخیر مطرح کرده، اما از معدود افرادی است که به صورت عملیاتی از راهکارهای ضربه به حلقه دوم محور متخاصم اسرائیل سخن به میان آورده است.
امروز دخالتهای اسرائیل در بحران سوریه واضحتر از قبل شده و بررسیهای زیادی در سطوح امنیتی و سیاسی در مورد آن صورت گرفت است، این بررسیها با اهداف مشخص نظیر تغییر مواضع دمشق یا از بین بردن اختلاف آن با تهران تا براندازی دولت این کشور در پی شکست فشارهای سیاسی و اقتصادی دنبال شده است.
اسرائیل مدتهای زیادی است که برای براندازی نظام، نوک پیکان خود را بر ضد بشار اسد قرار داده است ، گزارشها و بررسیهای اسرائیلی اذعان دارند که تجربه حاکمیت بشار اسد در سوریه دو مشکل اساسی برای آنها ایجاد کرده که شامل حمایت از حزبالله لبنان و ائتلاف مستحکم با تهران است.
با وجود اینکه دولت سوریه در ترکیب خود نقاط ضعف زیادی دارد، اما فساد و سوءمدیریت تنوع طائفهای و قومیتی به نسبت سالهای آغاز بحران بهتر شده است. در این راستا گزارشهای اسرائیلی نگرانی خود را از وجود یک همسایه قوی و با ثبات بالا نظیر سوریه در طول سالهای اخیر پنهان نکرده است.
از زمان آغاز جنگ در سوریه مواضع اسرائیل که خلاصه منافع راهبردی تلآویو در زمینه بحران سوریه است، به این ترتیب اتخاذ شده است.
در 30 مارس 2011 شیمون پرز رئیس وقت رژیم صهیونیستی از ژنو در مورد "انقلاب "سوریه که میتواند همسایهای بهتر برای اسرائیل ایجاد کند ابراز خوشبینی کرد.
در هفت ژوئن 2011 عوفر شیلح تحلیلگر سیاسی روزنامه صهیونیستی معاریو از هجمه گسترده اسرائیلی و برخی رژیمهای بینالمللی برای تحریک بر ضد بشار اسد خبر داد، در همان روز ایهود باراک وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی به صراحت در رادیو اسرائیل اعلام کرد که دولت بشار اسد بیشتر از نه ماه باقی نخواهد ماند. وی مدعی شد که دمشق نابسامانیهای موجود در جولان را تحریک میکند.
در همان هفته آویگدور لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی از سفرا و نمایندگان دیپلماتیک اسرائیل در خارج از سرزمینهای شمالی خواست تا بحران سوریه را در رأس اولویتهای خود قرار دهند. وی همچنین در دیدار با همتای آلمانی خود در قدس اشغالی از بشار اسد خواست از سمت خود استعفا دهد ، وی از دولتهای اتحادیه اروپا نیز خواست تا سفرای خود را از دمشق خارج کند و جامعه جهانی نیز فشارهای خود را برای کناره گیری بشار اسد افزایش دهد.
در روز 8 جولای 2011، روزنامه صهیونیستی معاریو از تلاشهای گسترده تلآویو برای باز کردن کانالهای ارتباطی با مخالفان سوریه در راستای دستورات کابینه بنیامین نتانیاهو جهت کاستن از خسارتهای احتمالی ممکن به اسرائیل در صورت سقوط دولت بشار اسد خبر داد.
در ژانویه 2012 عاموس یادلین در خلال سخنرانی در آکادمی امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در تلآویو تصریح کرد که اتفاقات سوریه یک تغییر مثبت راهبردی برای اسرائیل است.
این نظریه ای بود که اولین بار مارتین اندیک دیپلمات مشهور آمریکایی و نایب رئیس آکادمی بروکینگز آن را مطرح و تأکید کرد که تضعیف دولت سوریه تا زمانی منافع اسرائیل به شمار میآید که جایگزین آن بدتر از آن نباشد. این سخن خیلی زود از سوی آکادمی ها و سیاستمداران اسرائیلی مورد استفاده و بهرهبرداری قرار گرفت.
ایال زیسر نویسنده اسرائیلی در این زمینه تأکید دارد که اسرائیل بیشتر خواستار دولتهای فدرالی یا همگرا با غرب است، در این صورت مشکلی به وجود نخواهد آمد. البته باید بین اخوانالمسلمین که ما آنها را افراطی نمیدانیم و جریان های القاعده و گروههای جهادگرا و افراطی دیگر تفاوت قائل شد.
در همین راستا "موشه موعاز" مشاور سابق وزیر جنگ اسرائیل در امور کشورهای عربی در راستای دفاع از ایده حاکمیت اخوان المسلمین بهعنوان جایگزین نظام کنونی سوریه میگوید: این اعتقاد در اسرائیل وجود دارد که اسلام و دموکراسی با هم جمع نمیشوند، اما این درست نیست.
اما 9 ماه بعد از آغاز بحران سوریه، تمایلات اسرائیل و آمریکا در مورد کنارهگیری بشار اسد با وتوی روسیه و چین و دفاع جدی ایران از همپیمان خود در مرزهای شمالی اسرائیل مواجه شد. وتوی روسیه و چین در فوریه سال 2012 نیز بر ضد مصوبهای که اتحادیه عرب نیز برای حل و فصل بحران سوریه از آن حمایت میکرد، تکرار شد.
امروز بعد از گذشت چهار سال از این بحران و عدم وجود راهکارهای سیاسی در کوتاهمدت و پیچیدگیهای ورود جنبشهای افراطگرایی در معادله سوریه دیگر بقا یا برکناری بشار اسد در اولویت بررسیهای اسرائیلی قرار ندارد، چرا که تلآویو نیز سعی کرده در راستای عرصههای میدانی مبارزات در سوریه و تلاشهای بینالمللی برای حل و فصل سیاسی بحران، جهت مهار جنبشهایی افراطگرا با این موضوع تعامل کند.
به این ترتیب بررسیهای داخلی رژیم صهیونیستی به جستجو برای فرضیههای همزیستی با بقای دولت بشار اسد معطوف شده است، به ویژه اینکه روسیه نیز در مذاکرات خود با آمریکا آن را محور اساسی قرار داده است، با وجود اینکه صحبت در مورد سازش سیاسی در کوتاهمدت زود است اما میتوان گفت مهمترین هدف اسرائیل در نظریه قطع سرهای اژدهای هیدرا یعنی از بین بردن ائتلاف سوریه با ایران و حزبالله لبنان نه تنها محقق نشده، بلکه پایههای این ائتلاف مستحکمتر نیز شده است.
در روز 7 می سال 2013 "مایکل هرتسوگ" سرتیپ بازنشسته ارتش اسرائیل و مدیر سابق دفتر وزیر دفاع در روزنامه گاردین انگلیس نوشت که هدف اصلی اسرائیل سوریه نیست، بلکه حزبالله لبنان است. وی تأکید کرد که تهدیدات نظامی سوریه در نتیجه بحران داخلی این کشور کاهش یافته است.
این قانون با چراغ سبز آمریکا نیز مواجه شده و واشنگتن حتی دو بار قبل از اینکه هر موضعی از سوی تلآویو در مورد این حملات مطرح شود، انجام آن را اعلام کرده است. اسرائیل در طول سالهای گذشته به بهانه حمله به کاروان سلاحهای حزبالله لبنان این حملات را چند بار تکرار کرده است.
حزبالله لبنان تا 9 می سال 2013 نسبت به این حملات سکوت کرد، اما در آن تاریخ سید حسن نصرالله دبیرکل حزبالله لبنان تأکید کرد که واکنش سوریه به این حملات تعهد به دستیابی حزبالله به سلاحهای پیشرفتهای است که تاکنون به آنها دسترسی نداشته است. وی نام این سلاحها را سلاحهای برهمزننده توازن با اسرائیل خواند و تأکید کرد که حزبالله آماده دریافت هر نوع سلاح پیشرفته و محافظت از آن است.
بعد از سخنرانی نصرالله روند حملات هوایی اسرائیل به مدت پنج ماه فروکش کرد، اما بنا به گزارشهای غربی نیروی هوایی رژیم صهیونیستی در روز 31 اکتبر یک انبار موشکهای یاخونت را در منطقه لاذقیه هدف قرار داد. این در حالی بود که شبکه دوم تلویزیون رژیم صهیونیستی آن را انبار سامانههای دفاع هوایی دانست که قرار بود به دست حزبالله لبنان برسد.
در پی این اقدامات سرویسهای جاسوسی آمریکا از ارزیابیهای گذشته خود در زمینه نزدیک بودن برکناری بشار اسد از قدرت عقبنشینی کردند، آنها در مرحله بعد مداخله حزبالله لبنان در درگیریهای سوریه را نقطه عطفی دانستند که مانع از سقوط دولت سوریه شد.
بعد از شکست برگههای غرب در درگیریهای مسلحانه آنها به سمت بازی سلاحهای شیمیایی رویآوردند، روز 21 آگوست کشتاری در منطقه غوطه شرقی در نتیجه استفاده از گاز اعصاب روی داد که صدها نفر در آن قربانی شدند. در حالی که دولت و مخالفان هر کدام یکدیگر را مسئول انجام این کشتار میدانستند و سازمان ملل متحد نیز نمیتوانست ماهیت طرف مسئول را مشخص کند و آمریکا به دنبال بهره برداری از این اتفاق بود، اسرائیل به این نتیجه رسید که فرصت برای از بین بردن "سر" شیمیایی اژدهای سوریه مناسب است.
آمریکا ناوگان خود را به سمت دریای مدیترانه حرکت داد و همپیمانان سوریه تأکید کردند که در صورت بروز جنگ، این جنگ فراگیر خواهد بود و اسرائیل نیز در امنیت نخواهد بود. این در حالی است که ارزیابیهای شده اطلاعات نظامی اسرائیل نشان میداد که بیش از 200 هزار موشک از چهار جبهه به سمت اسرائیل نشانه رفته است اما عامل اصلی نگرانی تلآویو سکوت کامل حزبالله لبنان در قبال تهدید نظامی آمریکا بر ضد دمشق بود.
گزارشهای اطلاعاتی اخیر آمریکا نشان میدهد که در صورتی که بشار اسد در حاکمیت سوریه باقی می ماند، بحران این کشور ممکن است تا 10 سال طول بکشد، بر پایه این اطلاعات، کنفرانس اخیر هرتزلیا در اسرائیل شاخصهای آینده منافع این رژیم در سوریه را ترسیم کرد.
سخنرانیهای شخصیتهای اسرائیلی شرکت کننده در این کنفرانس در مورد دعوت به همگرایی سیاسی اسرائیل با تهدیدات راهبردی مختلف در پیرامون این رژیم بود. پدیده "جهاد گرایی جهانی" در نتیجه اوضاع سوریه در رأس اولویتهای این تهدیدات قرار گرفت، توصیههای نهایی کنفرانس نیز مبتنی بر توسعه مناسبات اسرائیل با دولتهای منطقهای مخالف نفوذ روزافزون ایران برای جلوگیری از گسترده شدن سطح درگیریهای مذهبی در خاورمیانه بود.
به این ترتیب بررسیها در مورد منافع اسرائیل از بحران سوریه در مرحله کنونی به جزئیات راهکارهای تسلط بر مناطق پیرامونی جولان جهت از بین بردن هر تهدید آینده معطوف شد.
- دولت بشار اسد سقوط نخواهد کرد.
- در درجه اول به نظر میرسید که حزبالله در باتلاق سوریه گیر کرده است، اما از دیدگاه اسرائیلی ها این مداخله باعث افزایش توان آتش دور برد حزبالله و تجربه مبارزاتی آن از طریق انجام حملات پیش دستانه است.
- محور ایران و حزبالله و سوریه همچنان زنده است و ارتباطات خود را افزایش میدهد، در نتیجه اسرائیل در قطع سر اژدهای هیدرا ناکام ماند.