محمد بن عبدالرحمان آل ثانی فرستاده ویژه شیخ تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر نیز در این هیئت حضور داشت. در واقع اهمیت اصلی این سفر در تلاش عربستان برای برقراری آشتی بین مصر و قطر و ذوب کردن یخ های روابط دو کشور است که در سالهای اخیر و به طور مشخص از زمان سرنگونی جنبش اخوان المسلمین و دولت مرسی بر روابط دوحه و قاهره حاکم شده است. حال سوال این است که انگیزه عربستان از ایجاد آشتی بین قطر و مصر چیست و چه اندازه قابل تحقق است؟
انگیزههای عربستان از ایجاد آشتی بین قطر و مصر
با توجه به اینکه رویارویی عربستان و قطر در چند سال گذشته یکی از دلایل شکست سیاستهای منطقهای عربستان در عرصههای مختلف بوده است از اینرو مسلم است که یکی از انگیزههای مهم ریاض از نزدیکی به قطر و ایجاد آشتی بین قطر و مصر جبران ناکامیها و شکستهای منطقهای این کشور است. اما از آنجا که عربستان تصور میکند مجموعه تحولاتی مانند: شکست پروژه براندازی در سوریه ، روند مذاکرات هستهای میان ایران و گروه 5+1 ، ادامه انقلاب بحرین و تقویت روز افزون موقعیت حوثیها در یمن موازنه منطقهای را به نفع ایران تغییر داده است از اینرو میتوان گفت که مهمترین انگیزه عربستان از تحرکات و رایزنیهای جاری در منطقه تشکیل جبهه جدیدی است که بتواند به برقراری موازنه جدید منطقه ای بینجامد. از این دید عربستان میخواهد قطر و مصر و بقیه اعضای شورای همکاری خلیج فارس را به ابزار اجرای سیاستهای بدبینانه خود تبدیل کند.
از طرف دیگر با توجه به اینکه یکی از حوزههای اختلاف قطر و عربستان در چند سال گذشته بخصوص بعد از موج خیزشهای مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا بر سر قدرت گیری جنبش اخوان المسلمین بوده است از اینرو یکی از انگیزههای عربستان این است که عقبه حمایتی جنبش اخوان المسلمین را در خاورمیانه و شمال آفریقا خالی کند و به سرنگونی جنبشهای اخوان در دیگر مناطق از جمله در لیبی نیز دست یابد و روند تحولات سیاسی و امنیتی را در این کشورها به گونهای هدایت و مدیریت کند که همانند مصر به شکل گیری دولت دست نشانده و متحد عربستان بینجامد. این بدین مفهوم است که یکی از نتایج آشتی عربستان و قطر میتواند جری تر شدن عربستان به نابودی جنبشهای وابسته به اخوان المسلمین در دیگر مناطق از جمله در لیبی باشد که هنوز دوره گذار را طی می کند.
امکان دوام آشتی قطر با مصر و عربستان
آشتی قطر با عربستان نه با میل و رضایت دو طرفه بلکه در اصل با زور سرنیزه عربستان ،نیاز قطر به احراز ریاست دورهای شورای همکاری خلیج فارس و تغییر سیاست آمریکا از پروژه اخوانی کردن خاورمیانه صورت گرفت. بر این اساس میتوان گفت زمینه های تعلیق آشتی در روابط دو کشور همچنان به قوت خود باقی است. از این دید قطر خود را زخم خورده عربستان میداند و در انتظار فرصتی مناسب برای تلافی است. این فرصت میتواند به طرق مختلف حاصل شود. ازجمله اینکه مشارکت عربستان در ائتلاف ضد داعش میتواند تضادهای درونی این کشور را بخصوص از ناحیه تقسیم قدرت میان آل سعود و آل شیخ تشدید کند که این میتواند فرصتی را برای بهره برداریهای قطر فراهم کند.
تاکنون نوعی تقسیم کار سنتی بین آل سعود و آل شیخ صورت گرفته بود که بر اساس آن قدرت سیاسی در کنترل آل سعود و قدرت مذهبی در کنترل آل شیخ بود و این مرزبندی به گونهای بود که از دخالت و نفوذ در حریم یکدیگر پرهیز میکردند. اما اکنون با عضویت عربستان در ائتلاف ضد داعش (که طبعا تعهدات جدیدی را بر این کشور تحمیل میکند )و همچنین با خطر و تهدیدی که دولت عربستان از جانب فراخوانی ابوبکر بغدادی از اتباع عربستان برای اعلام بیعت با وی احساس میکند در مجموع دولت عربستان در شرایطی قرار گرفته که مجبور است در حوزه اختیارات سنتی آل شیخ دخالت کند که این مسئله با توجه به سیطره و نفوذی که آل شیخ برمفتی ها و 7 هزارمسجد این کشور دارند ، می تواند آثار و پیامدهای پیش بینی نشده در پی داشته باشد.
از دیگر فرصتهای احتمالی برای قطر میتواند امکان تشدید بحران جانشینی در عربستان باشد و ازجمله شاخصهای مهم آن سفر همزمان دو نفر از نسل دوم این کشور یعنی متعب بن عبد الله رئیس گارد ملی و محمد بن نایف وزیر کشورعربستان به آمریکاست که همزمانی این سفرها احتمال وجود رقابت بین نسل دوم از شاهزادگان برای احراز مقام پادشاهی با توجه به سن بالای ملک عبد الله و بیماری وی را قوت بخشیده است.
هر چند از یک جهت تمیم بن حمد امیر جوان قطر تناسب بیشتری با نسل دوم و جوان شاهزادگان سعودی از جمله متعب بن عبد الله و محمد بن نایف دارد اما از آنجا که در قطر شیخ حمد بن خلیفه همچنان به عنوان قدرت در سایه عمل میکند و سر رشته سیاست گذاری ها را بر عهده دارد لذا بعید است که یک چنین فرصتهای احتمالی را از دست بدهد.
گذشته از اینها یکی از دلایل کوتاه آمدن قطر در برابر عربستان احراز ریاست دورهای شورای همکاری خلیج فارس بوده است که اکنون این هدف تحقق یافته است و نیاز قطر برطرف شده است.
از طرف دیگر در خصوص روابط مصر و قطر نیز باید گفت هنوز یخهای روابط دو کشور به کلی آب نشده است و همچنانکه در جریان دیدار هیات شورای همکاری خلیج فارس باعبد الفتاح السیسی نیز دیده شد محمد بن عبدالرحمان آل ثانی در این هیات حضور پیدا کرد و این نشان میدهد که هنوز روابط دو کشور به مرحله عادی نرسیده است وگرنه اولین سفر یک مقام قطری می توانست دستکم در حد وزیر امور خارجه باشد.
پیش از این نیز خبرهای منتشره حاکی از اقدام قطر در بازگرداندن دلارهای اهدایی به مصر در دوره دولت مرسی برای کمک به اقتصاد این کشور و جلوگیری کاهش ارزش پول ملی آن بوده است این در حالی است که عربستان از قطر خواسته است همانند این کشور کمکهای مالی و اقتصادی در اختیار دولت السیسی قرار دهد. علاوه بر این هر چند قطر محدودیت هایی را در ظاهر علیه فعالیت اخوان المسلمین در این کشور اعمال کرده است اما هرگز ارتباطات خود را با آن قطع نکرده است و سفر اخیر شیخ تمیم به ترکیه و انعقاد قرارداد راهبردی با این کشور نشان میدهد که قطر با توجه به شرایط جدید قصد دارد ترکیه را پل ارتباطی خود با اخوان المسلمین قرار دهد.
این در حالی است که هنوز اختلافات ترکیه با مصر حل نشده و اختلافات ترکیه با عربستان درباره سوریه نیز به قوت خود باقی است و در حالی که عربستان خطر گروههای تکفیری و داعش را کاملا احساس میکند و در خط مقدم ائتلاف ضد داعش حاضر شده است اما ترکیه تاکنون چنین خطری را احساس نکرده و همچنان در خصوص پیوستن به ائتلاف شرط و شروط می گذارد و این نشان میدهد که هر چند دو کشور دربراندازی دولت سوریه هدف مشترکی دارند اما در خصوص مرحله بعد از براندازی و اینکه چه گروههای جایگزین نظام بشار شوند به شدت اختلاف نظر دارند و در حالی که عربستان از ارتش به اصطلاح آزاد حمایت میکند که از فراریهای ارتش تشکیل شدهاند اما در مقابل ترکیه به همراه قطر از گروههای اسلام گرا حمایت میکند که برخی از آنها گرایشات اخوانی و برخی دیگر داعشی دارند. نکته جالب توجه این است که این اختلافات علیرغم شکست پروژه براندازی در سوریه کماکان ادامه دارد.
نتیجهگیری
از آنچه که گفته شد مشخص میشود که هر چند انگیزه عربستان برای ایجاد آشتی بین قطر و مصر بعد از سرگیری روابط عربستان به همراه بحرین و امارات عربی متحده با قطر جدی بوده و علت آن تقارن منافع سیاسی و امنیتی این کشور با سروسامان بخشیدن به اوضاع آشفته جهان عرب در جهت تشکیل موازنه جدید منطقهای است اما واقعیتی که در تبلیغات سیاسی و رسانهای عربستان نادیده گرفته میشود این است که قطر با زور سرنیزه برای گام برداشتن در این مسیر واداشته شده است و همان عواملی که در چند سال گذشته باعث اتخاذ سیاستهای رقابت جویانه قطر در برابر عربستان شده بود کماکان به قوت خود باقی است و اگر قطر در ظاهر با رویکرد جدید عربستان همراهی نشان میدهد از روی ناچاری است و در پی فرصتی مناسب برای بازگشت به سیاستهای مستقلانه خود میگردد که این فرصت می تواند به طرق های مختلف از جمله تشدید بحران جانشینی و یا بحران امنیتی در عربستان حاصل شود.