دسته اول، جمعآورى و اندوختن ثروت را دوست ندارند و در به دست آوردن و احتكار آن نمىكوشند، بلكه از دنيا به سدّ جوعى و ستر عورتى خرسندند و توانگريشان در دنيا همان مقدارى است كه آنها را به آخرت برساند. اينان همان ايمن شدگانى هستند كه بيم و اندوهى به ايشان نمىرسد.
دسته دوم، جمع كردن مال را از پاكيزهترين و نيكوترين راه هايش دوست دارند، تا بدان وسيله به خويشاوند انشان رسيدگى كنند و به برادرانشان نيكى نمايند و تهي دستانشان را كمك رسانند. اگر يكى از اينان سنگ تفتيده اى را گاز زند برايش آسانتر از اين است كه درهمى از غير حلال به دست آورد، يا آن را تا زمان مرگ خود بيندوزد و حقّ و حقوقش را نپردازد. اين ها كسانى هستند كه اگر [درباره مالشان] با دقّت حسابرسى شوند به عذاب گرفتار آيند و اگر بخشوده شوند [از عذاب ]جان سالم به در برند.
دسته سوم، دوست دارند مال را از راه حلال و حرام جمع كنند و حقوقى را كه بر آنها واجب و فرض شده است نپردازند.
اگر خرج كنند، اسراف و ولخرجى مى كنند و اگر امساك ورزند، از روى بخل و احتكار است. اينان كسانى هستند كه دنيا مهار دل هايشان را در اختيار گرفته تا آنكه به سبب گناهانشان ايشان را به آتش درآورد.
متن حدیث:
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله: تَكونُ اُمّتي في الدُّنيا ثلاثةَ أطباقٍ: أمّا الطَّبَقُ الأوّلُ فلا يُحِبّونَ جَمعَ المالِ و ادِّخارَهُ، و لا يَسعَونَ في اقتِنائهِ و احتِكارِهِ ، و إنّما رِضاهُم مِن الدُّنيا سَدُّ جَوعَةٍ و سَترُ عَورَةٍ، و غِناهُم فيها ما بَلَغَ بهِمُ الآخِرَةَ، فاُولئكَ الآمِنونَ الّذينَ لا خَوفٌ علَيهِم و لا هُم يَحزَنونَ
و أمّا الطَّبَقُ الثّاني فإنّهُم يُحِبُّونَ جَمعَ المالِ مِن أطيَبِ وُجوهِهِ و أحسَنِ سُبُلِهِ، يَصِلونَ بهِ أرحامَهُم، و يَبِرُّونَ بهِ إخوانَهُم و يُواسُونَ بهِ فُقَراءهُم، و لَعَضُّ أحَدِهِم علَى الرَّضْفِ أيسَرُ علَيهِ مِن أن يَكتَسِبَ دِرهَما مِن غَيرِ حِلِّهِ، أو يَمنَعَهُ مِن حَقِّهِ أن يكونَ لَهُ خازِنا إلى حِينِ مَوتِهِ، فاُولئكَ الّذينَ إن نُوقِشوا عُذِّبوا و إن عُفِيَ عنهُم سَلِموا. و أمّا الطَّبَقُ الثّالِثُ فإنّهُم يُحِبُّونَ جَمعَ المالِ مِمّا حَلَّ و حَرُمَ، و مَنعَهُ مِمّا افتُرِضَ و وَجَبَ، إن أنفَقوهُ أنفَقوا إسرافا و بِدارا، و إن أمسَكوهُ أمسَكوا بُخلاً و احتِكارا، اُولئكَ الّذينَ مَلَكَتِ الدُّنيا زِمامَ قُلوبِهِم حتّى أورَدَتهُمُ النّارَ بذُنوبِهِم.
«أعلام الدين، 341/29»