به گزارش مشرق، دورههای سخت کلاسهای مربیگری سال 15-2014 پرولیسانس فدراسیون فوتبال آلمان رو به پایان است و وحید هاشمیان تا سه ماه دیگر میتواند مدرک معتبر مربیگریاش را از فدراسیون فوتبال این کشور دریافت کند. مهاجم پیشین تیم ملی فوتبال کشورمان که همچنان در آلمان به سر میبرد و یک به یک کلاسها را پشت سر میگذارد، به زودی تدریس آموزش مربیگری را فرا میگیرد.
وحید هاشمیان درباره وضعیت تیم ملی فوتبال برای حضور در جام ملتهای آسیا، اوضاع نابسامان برنامهریزی و اردوها، انتخاب سرمربی تیم فوتبال امید، روند کلاسهای مربیگریاش، برنامههایی که برای شروع کار دارد و ... صحبت کرده است.
روند کلاسهای مربیگریتان چگونه است؟
کلاسهای مربیگری به خوبی پیش میرود و سه ماه دیگر به پایان میرسد. یک مقدار از کلاسهای تئوریمان باقی مانده است. باید در هیئتهای فوتبالی که آموزش مربیگری میدهند، شرکت کنم تا کار تدریس را از نزدیک ببینیم. یک مرحله دیگر هم باید به تمرینات بایرن مونیخ بروم و بعد از آن امتحان پایانی را خواهیم داد تا کلاسها به پایان برسد.
چه زمانی به تمرینات بایرن مونیخ میروید؟
بعد از پایان تعطیلات یک هفته دیگر باید برای کارآموزی به تمرینات این تیم بروم تا این دوره هم به پایان برسد.
سؤالات باقیماندهای را که پیش از این گفته بودید، از گواردیولا دارید هم در این جلسه از او میپرسید؟
جواب بسیاری از سؤالاتم را در تمرینات گرفتم. در این چند وقت هم دیدم و هم تجربه کردم. چیزهایی که لازم بوده را دیدم و یادداشت کردم. من برای عکس گرفتن به تمرینات بایرن مونیخ نرفتم. من رفتم که کار یاد بگیریم. این حضور با انتخاب خودم هم نبود، بلکه فدراسیون فوتبال آلمان اجبار کرد برای کارآموزی به تمرین بایرن مونیخ بروم.
زیر نظر گرفتن تدریس آموزش مربیگری چطور، این کلاسها برای خودتان جذاب است؟
بله، جذابیت دارد. بالاخره این هم بخشی از روند کلاسهاست که باید آن را طی کنیم.
اما تا به حال مربیان ما به دنبال آموزش تدریس نرفته بودند و فقط میبینیم که به دنبال مربی شدن به هر نحوی هستند.
اینجا میگویند یک مربی باید برای همه چیز دوره ببیند. باید کار در تیمهای پایه، تیمهای حرفهای، آموزش مربیگری در هیئتها را ببیند و یاد بگیرد. چند وقت پیش یک جمله خندهدار در یکی از سایتها خواندم که یکی گفته بود: «همینکه یک بازیکن از مربیان خوبش هر کدام یک تمرین یاد بگیرد، خودش مربی خوبی میشود». این نشان میدهد سطح فکر فوتبال ما تا چه حد پایین است و فکر میکنیم با چهار بار تمرین دیدن و نوشتن و دیدن مربیان خوب، میتوان مربی خوبی هم شد اما اصلاً اینطور نیست.
تا حدودی همین موضوع هم در فوتبال ما صدق میکند و هر بازیکنی که فوتبالش به پایان میرسد به سرعت سراغ کار مربیگری میرود.
اینکه مربی میشود یا مربیاش میکنند فرق دارد اما این یک ایراد است. کسانی که تصمیمگیرنده هستند، چون تجربه فوتبالی ندارند بیشتر مواقع تصمیمات غیرفوتبالی هم میگیرند.
با انتخاب سرمربی تیم امید هم حاشیهها از اطراف شما کم شد تا دیگر اسمتان برای مربیگری این تیم مطرح نشود.
خدا را شکر من منتظر نیستم کسی دربارهام تصمیم بگیرند که باشم یا نباشم، آن هم از سوی افرادی که در این فوتبال هیچ ریشهای ندارند! من چه زمان بازیگریام و چه حالا که میخواهم کار مربیگریام را آغاز کنم، هیچ وقت ننشستم که چنین افرادی درباره من تصمیم بگیرند.
با این حال چند بار از اینکه نامتان در بین گزینههای مربیگری تیم امید مطرح شد، عصبانی شدید.
قبلاً هم گفته بودم که افرادی که به عنوان گزینه مطرح میشوند، انتخاب نمیشوند. در ایران معمولاً به این شکل عمل میشود و کسانی را که به عنوان گزینه مطرح میکنند، گزینه نیستند! در مصاحبه قبلیام هم گفته بودم مطمئناً من گزینه نیستم و برایم اهمیتی هم ندارد.
انتخاب محمد خاکپور صحت حرفتان را نشان میدهد؟
میتوانید همین را بنویسید که من پیشبینی کرده بودم کسانی که گزینه هستند، انتخاب نمیشوند.
ارزیابیتان از این انتخاب چیست؟
من خاکپور را خیلی دوست دارم و از معدود افرادی است که وقتی به ایران میآیم، به دیدنش میروم. او زمانی که ما جوان بودیم و تازه به تیم ملی آمده بودیم حمایت زیادی از ما میکرد و یک الگوی بسیار خوب برای بازیکنان جوان بود. همیشه هم به خاکپور احترام میگذارم و او جزو انسانهای دوست داشتنی است. برای این مربی در کار جدیدش آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم با تیم امید بتواند موفق شود اما با توجه به اینکه شناختی به لحاظ فنی و مربیگری از خاکپور ندارم، نمیتوانم نظری در خصوص انتخابش به عنوان سرمربی تیم امید بدهم.
یکسری حواشی هم در این ارتباط وجود داشت و آن هم مربوط به زلاتکو کرانچار بود. از این مسئله باخبر هستید؟
میدانم که کرانچار انتخاب فدراسیون فوتبال بود اما در نهایت نتوانست به عنوان سرمربی تیم امید انتخاب شود. فقط همین را میدانم و از حواشی مربوط به آن هم بیخبرم.
از سوی وزارت ورزش و جوانان گفته شد کرانچار به این دلیل که دائمالخمر بوده صلاحیت حضور در ایران را نداشت. البته موضوعی که از سوی سپاهانیها رد شد و در حد یک شایعه و تهمت ماند.
چون از این موضوعات اطلاعی ندارم، نمیتوانم صحبت کنم اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که مربی یک الگوست. اگر این الگو مناسب نباشد باید حق داد که از حضور او به خصوص در تیم ملی جلوگیری شود. کریستوف دامِ آلمانی، با آن همه اعتباری که در کشورش دارد سرمربی تیم ملی آلمان شد اما به دلیل مشکلات اخلاقی او را حذف کردند. همانطور که گفتم مربی باید یک الگو باشد و اگر موضوعی که عنوان شده واقعیت داشته باشد، باید چنین تصمیمی گرفته میشد.
در خصوص وضعیت تیم ملی هم صحبت کنید. در آستانه جام ملتهای آسیا و به گفته سرمربی تیم ملی شرایط این تیم چندان خوب نیست. در روزهای اخیر بازی دوستانه با فلسطین لغو شده و اردوی آمادهسازی هم طبق برنامه کادرفنی پیش نرفته است.
تا جایی که من خبر دارم، برگزاری بازی دوستانه به این شکل است که فدراسیونهای دو کشور باید قراردادی را امضا کنند. در این بین هر کدام از طرفین که به صورت یکطرفه بازی را لغو کند باید به فدراسیون دیگر خسارت بدهد. نمیدانم بازی با فلسطین به چه شکل بود اما از دست دادن این بازی هم چیزی از تیم ملی کم نکرد. فکر میکنم تیم ملی اگر یک بازی دوستانه با یکی از تیمهای مناطق تهران هم انجام میداد، همان فشاری را تحمل میکرد که میخواست در بازی با فلسطین متحمل شود!
در مجموع روند آمادهسازی تیم ملی از نظر شما خوب بوده یا نه؟
من از برنامهریزی خبر ندارم که چگونه بوده اما باید برنامهریزی جام ملتهای آسیا قبل از جام جهانی انجام میشد، چون میدانستیم قرار است چه اتفاقی رخ دهد. آلمان یک سال قبل از بازیهای جام جهانی یک کارشناس هواشناسی را به برزیل فرستاد تا وضعیت آبوهوایی آنجا را بررسی کنند. یک گروه تغذیه هم برای بررسی مواد غذایی استخدام شد اما در کشور ما 17، 18 روز مانده به اولین بازی تیم ملی در جام ملتها، بازی دوستانه لغو میشود. همانطور که گفتم افراد غیرفوتبالی تصمیمات غیرفوتبالی میگیرند و برنامهریزی میکنند که رخ دادن چنین اتفاقاتی هم جای تعجب ندارد.
پیشبینیتان از نتیجه تیم ملی در جام ملتها چیست. برخی میگویند حتی کارمان در مرحله گروهی هم سخت است و برخی میگویند باید تا فینال برویم.
فوتبال ما هنوز هم با همین شرایط، اتفاقاتی که رخ میدهد و برنامهریزیهایی که توسط غیرفوتبالیها انجام شده است، پتانسیل این را دارد که به راحتی جزو چهار تیم پایانی جام ملتهای آسیا باشد.
پس اینکه برخی میگویند ما حتی اگر از مرحله گروهی هم بالا بیاییم، نتیجه خوبی گرفتهایم، فرافکنی است؟
شاید افرادی که این حرفها را میزنند زمینهسازی میکنند تا در صورتی که تیم ایران از گروهش بالا آمد بگویند کارها را خوب انجام دادیم و ما به همین نتیجه هم راضی هستیم.
موضوع دیگری هم که وجود دارد درباره جوانگرایی تیم ملی است. تیم ملی نسبت به جام جهانی جوانتر شده و بازیکنان آیندهداری در لیست جدید کیروش قرار گرفتهاند. این نوع جوانگرایی مناسب بود یا تیم ملی باید بیشتر از این دست به جوانگرایی میزد؟
چون در ایران نیستم نتوانستم همه بازیهای تیمهای باشگاهی را تماشا کنم. به همین دلیل نمیدانم کدام بازیکنان بهتر عمل کردند و مسلماً مربیان تیم ملی بهتر از همه بازیکنان را زیر نظر داشتهاند. جوانگرایی به نظرم باید تدریجی باشد و اینکه بخواهیم برای یک تورنمنت به یکباره تیم را تغییر بدهیم خوب نیست. بازیکنان جوان باید در کنار بازیکنان پیشکسوت و با تجربه بازی کنند تا با تجربه شوند.
پس از نظر شما اینکه ستون اصلی تیم ملی حفظ و بازیکنان جوان اضافه شدند، سیستم درستی بود.
واقعاً هنوز نمیدانم چه کسانی دعوت شدهاند و لیست تیم ملی را بررسی نکردهام اما از نظر من اصول تدریجی برای جوانگرایی بهتر است.
در صحبتهایتان به نکاتی از فوتبال آلمان اشاره کردید که برای حضور در جام جهانی کارشناس هواشناسی و تغذیه استخدام کردند. وحید هاشمیان هم اگر بخواهد کار مربیگریاش را در ایران آغاز کند، چنین برنامههایی که در فوتبال آلمان است، اجرا میکند؟
مجبور نیستم که حتماً به فوتبال ایران بیایم و نمیآیم! شما چرا ناراحت هستید (خنده). بگذارید هر چیزی که در فوتبال ما وجود دارد همینگونه دست نخورده باقی بماند اما به نظرم باید کار اصولی را در هر شرایطی رعایت کرد. انسان هر جایی که میرود باید بهترین کارش را انجام دهد، از امکانات موجود بهترین استفاده را ببرد تا بهترین شرایط را رقم بزند. حالا یکی دوست دارد فقط نتیجه بگیرد و برای این کار دست به کارهای دیگری هم میزند. این گروه از افراد کار غیراخلاقی میکنند، با کمکِ داور یک کارهایی انجام میدهند و نتایج را دستکاری میکنند و ... . در این بین برخی افراد هم اصولی کار میکنند اما نتیجه نمیگیرند. در مجموع معتقدم در ایران باید از مربیانی که اصولی کار میکنند پشتیبانی و حمایت کرد.
این پشتیبانی باید از سوی چه کسانی باشد، باشگاهها یا فدراسیون؟ در مجموع مشکل این فوتبال را در کجا میبینید؟
از اینکه فقط بخواهیم ناله و اعتراض کنیم، نتیجهای نمیگیریم. باید کار و تلاش کنیم. اکنون پستهای مهم فوتبال ما به دست آدمهای غیرفوتبالی افتاده است که هیچ علاقهای هم به فوتبال ندارند و فقط به فکر مطرح کردن خود و سوءاستفاده از این موقعیتها هستند. اگر فوتبال ما دست آدمهای غیرفوتبالی بود که از فوتبالیها استفاده میکردند و به فوتبال هم علاقه داشتند این اتفاقات رخ نمیداد.
تا وقتی که شرایط ما این است و تصمیمات فوتبالی گرفته نمیشود، هیچوقت پیشرفت نمیکنیم. در کمیته فنی فدراسیون فوتبال ما باید افرادی مانند علی پروین، حسین کلانی، حسین فرکی، محمد مایلیکهن، علی جباری و کسانی که برای این فوتبال زحمت کشیدهاند، عضویت داشته باشند. حالا من نمیگویم همه اینهایی که نام بردم عضو کمیته فنی شوند اما برای تصمیمات مهم فنی باید افراد فنی تصمیمگیری کنند. وقتی کسانی که غیرفوتبالی هستند در کمیته فنی تصمیمگیرنده میشوند، اوضاع همین میشود.
وحید هاشمیان درباره وضعیت تیم ملی فوتبال برای حضور در جام ملتهای آسیا، اوضاع نابسامان برنامهریزی و اردوها، انتخاب سرمربی تیم فوتبال امید، روند کلاسهای مربیگریاش، برنامههایی که برای شروع کار دارد و ... صحبت کرده است.
روند کلاسهای مربیگریتان چگونه است؟
کلاسهای مربیگری به خوبی پیش میرود و سه ماه دیگر به پایان میرسد. یک مقدار از کلاسهای تئوریمان باقی مانده است. باید در هیئتهای فوتبالی که آموزش مربیگری میدهند، شرکت کنم تا کار تدریس را از نزدیک ببینیم. یک مرحله دیگر هم باید به تمرینات بایرن مونیخ بروم و بعد از آن امتحان پایانی را خواهیم داد تا کلاسها به پایان برسد.
چه زمانی به تمرینات بایرن مونیخ میروید؟
بعد از پایان تعطیلات یک هفته دیگر باید برای کارآموزی به تمرینات این تیم بروم تا این دوره هم به پایان برسد.
سؤالات باقیماندهای را که پیش از این گفته بودید، از گواردیولا دارید هم در این جلسه از او میپرسید؟
جواب بسیاری از سؤالاتم را در تمرینات گرفتم. در این چند وقت هم دیدم و هم تجربه کردم. چیزهایی که لازم بوده را دیدم و یادداشت کردم. من برای عکس گرفتن به تمرینات بایرن مونیخ نرفتم. من رفتم که کار یاد بگیریم. این حضور با انتخاب خودم هم نبود، بلکه فدراسیون فوتبال آلمان اجبار کرد برای کارآموزی به تمرین بایرن مونیخ بروم.
زیر نظر گرفتن تدریس آموزش مربیگری چطور، این کلاسها برای خودتان جذاب است؟
بله، جذابیت دارد. بالاخره این هم بخشی از روند کلاسهاست که باید آن را طی کنیم.
اما تا به حال مربیان ما به دنبال آموزش تدریس نرفته بودند و فقط میبینیم که به دنبال مربی شدن به هر نحوی هستند.
اینجا میگویند یک مربی باید برای همه چیز دوره ببیند. باید کار در تیمهای پایه، تیمهای حرفهای، آموزش مربیگری در هیئتها را ببیند و یاد بگیرد. چند وقت پیش یک جمله خندهدار در یکی از سایتها خواندم که یکی گفته بود: «همینکه یک بازیکن از مربیان خوبش هر کدام یک تمرین یاد بگیرد، خودش مربی خوبی میشود». این نشان میدهد سطح فکر فوتبال ما تا چه حد پایین است و فکر میکنیم با چهار بار تمرین دیدن و نوشتن و دیدن مربیان خوب، میتوان مربی خوبی هم شد اما اصلاً اینطور نیست.
تا حدودی همین موضوع هم در فوتبال ما صدق میکند و هر بازیکنی که فوتبالش به پایان میرسد به سرعت سراغ کار مربیگری میرود.
اینکه مربی میشود یا مربیاش میکنند فرق دارد اما این یک ایراد است. کسانی که تصمیمگیرنده هستند، چون تجربه فوتبالی ندارند بیشتر مواقع تصمیمات غیرفوتبالی هم میگیرند.
با انتخاب سرمربی تیم امید هم حاشیهها از اطراف شما کم شد تا دیگر اسمتان برای مربیگری این تیم مطرح نشود.
خدا را شکر من منتظر نیستم کسی دربارهام تصمیم بگیرند که باشم یا نباشم، آن هم از سوی افرادی که در این فوتبال هیچ ریشهای ندارند! من چه زمان بازیگریام و چه حالا که میخواهم کار مربیگریام را آغاز کنم، هیچ وقت ننشستم که چنین افرادی درباره من تصمیم بگیرند.
با این حال چند بار از اینکه نامتان در بین گزینههای مربیگری تیم امید مطرح شد، عصبانی شدید.
قبلاً هم گفته بودم که افرادی که به عنوان گزینه مطرح میشوند، انتخاب نمیشوند. در ایران معمولاً به این شکل عمل میشود و کسانی را که به عنوان گزینه مطرح میکنند، گزینه نیستند! در مصاحبه قبلیام هم گفته بودم مطمئناً من گزینه نیستم و برایم اهمیتی هم ندارد.
انتخاب محمد خاکپور صحت حرفتان را نشان میدهد؟
میتوانید همین را بنویسید که من پیشبینی کرده بودم کسانی که گزینه هستند، انتخاب نمیشوند.
ارزیابیتان از این انتخاب چیست؟
من خاکپور را خیلی دوست دارم و از معدود افرادی است که وقتی به ایران میآیم، به دیدنش میروم. او زمانی که ما جوان بودیم و تازه به تیم ملی آمده بودیم حمایت زیادی از ما میکرد و یک الگوی بسیار خوب برای بازیکنان جوان بود. همیشه هم به خاکپور احترام میگذارم و او جزو انسانهای دوست داشتنی است. برای این مربی در کار جدیدش آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم با تیم امید بتواند موفق شود اما با توجه به اینکه شناختی به لحاظ فنی و مربیگری از خاکپور ندارم، نمیتوانم نظری در خصوص انتخابش به عنوان سرمربی تیم امید بدهم.
یکسری حواشی هم در این ارتباط وجود داشت و آن هم مربوط به زلاتکو کرانچار بود. از این مسئله باخبر هستید؟
میدانم که کرانچار انتخاب فدراسیون فوتبال بود اما در نهایت نتوانست به عنوان سرمربی تیم امید انتخاب شود. فقط همین را میدانم و از حواشی مربوط به آن هم بیخبرم.
از سوی وزارت ورزش و جوانان گفته شد کرانچار به این دلیل که دائمالخمر بوده صلاحیت حضور در ایران را نداشت. البته موضوعی که از سوی سپاهانیها رد شد و در حد یک شایعه و تهمت ماند.
چون از این موضوعات اطلاعی ندارم، نمیتوانم صحبت کنم اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که مربی یک الگوست. اگر این الگو مناسب نباشد باید حق داد که از حضور او به خصوص در تیم ملی جلوگیری شود. کریستوف دامِ آلمانی، با آن همه اعتباری که در کشورش دارد سرمربی تیم ملی آلمان شد اما به دلیل مشکلات اخلاقی او را حذف کردند. همانطور که گفتم مربی باید یک الگو باشد و اگر موضوعی که عنوان شده واقعیت داشته باشد، باید چنین تصمیمی گرفته میشد.
در خصوص وضعیت تیم ملی هم صحبت کنید. در آستانه جام ملتهای آسیا و به گفته سرمربی تیم ملی شرایط این تیم چندان خوب نیست. در روزهای اخیر بازی دوستانه با فلسطین لغو شده و اردوی آمادهسازی هم طبق برنامه کادرفنی پیش نرفته است.
تا جایی که من خبر دارم، برگزاری بازی دوستانه به این شکل است که فدراسیونهای دو کشور باید قراردادی را امضا کنند. در این بین هر کدام از طرفین که به صورت یکطرفه بازی را لغو کند باید به فدراسیون دیگر خسارت بدهد. نمیدانم بازی با فلسطین به چه شکل بود اما از دست دادن این بازی هم چیزی از تیم ملی کم نکرد. فکر میکنم تیم ملی اگر یک بازی دوستانه با یکی از تیمهای مناطق تهران هم انجام میداد، همان فشاری را تحمل میکرد که میخواست در بازی با فلسطین متحمل شود!
در مجموع روند آمادهسازی تیم ملی از نظر شما خوب بوده یا نه؟
من از برنامهریزی خبر ندارم که چگونه بوده اما باید برنامهریزی جام ملتهای آسیا قبل از جام جهانی انجام میشد، چون میدانستیم قرار است چه اتفاقی رخ دهد. آلمان یک سال قبل از بازیهای جام جهانی یک کارشناس هواشناسی را به برزیل فرستاد تا وضعیت آبوهوایی آنجا را بررسی کنند. یک گروه تغذیه هم برای بررسی مواد غذایی استخدام شد اما در کشور ما 17، 18 روز مانده به اولین بازی تیم ملی در جام ملتها، بازی دوستانه لغو میشود. همانطور که گفتم افراد غیرفوتبالی تصمیمات غیرفوتبالی میگیرند و برنامهریزی میکنند که رخ دادن چنین اتفاقاتی هم جای تعجب ندارد.
پیشبینیتان از نتیجه تیم ملی در جام ملتها چیست. برخی میگویند حتی کارمان در مرحله گروهی هم سخت است و برخی میگویند باید تا فینال برویم.
فوتبال ما هنوز هم با همین شرایط، اتفاقاتی که رخ میدهد و برنامهریزیهایی که توسط غیرفوتبالیها انجام شده است، پتانسیل این را دارد که به راحتی جزو چهار تیم پایانی جام ملتهای آسیا باشد.
پس اینکه برخی میگویند ما حتی اگر از مرحله گروهی هم بالا بیاییم، نتیجه خوبی گرفتهایم، فرافکنی است؟
شاید افرادی که این حرفها را میزنند زمینهسازی میکنند تا در صورتی که تیم ایران از گروهش بالا آمد بگویند کارها را خوب انجام دادیم و ما به همین نتیجه هم راضی هستیم.
موضوع دیگری هم که وجود دارد درباره جوانگرایی تیم ملی است. تیم ملی نسبت به جام جهانی جوانتر شده و بازیکنان آیندهداری در لیست جدید کیروش قرار گرفتهاند. این نوع جوانگرایی مناسب بود یا تیم ملی باید بیشتر از این دست به جوانگرایی میزد؟
چون در ایران نیستم نتوانستم همه بازیهای تیمهای باشگاهی را تماشا کنم. به همین دلیل نمیدانم کدام بازیکنان بهتر عمل کردند و مسلماً مربیان تیم ملی بهتر از همه بازیکنان را زیر نظر داشتهاند. جوانگرایی به نظرم باید تدریجی باشد و اینکه بخواهیم برای یک تورنمنت به یکباره تیم را تغییر بدهیم خوب نیست. بازیکنان جوان باید در کنار بازیکنان پیشکسوت و با تجربه بازی کنند تا با تجربه شوند.
پس از نظر شما اینکه ستون اصلی تیم ملی حفظ و بازیکنان جوان اضافه شدند، سیستم درستی بود.
واقعاً هنوز نمیدانم چه کسانی دعوت شدهاند و لیست تیم ملی را بررسی نکردهام اما از نظر من اصول تدریجی برای جوانگرایی بهتر است.
در صحبتهایتان به نکاتی از فوتبال آلمان اشاره کردید که برای حضور در جام جهانی کارشناس هواشناسی و تغذیه استخدام کردند. وحید هاشمیان هم اگر بخواهد کار مربیگریاش را در ایران آغاز کند، چنین برنامههایی که در فوتبال آلمان است، اجرا میکند؟
مجبور نیستم که حتماً به فوتبال ایران بیایم و نمیآیم! شما چرا ناراحت هستید (خنده). بگذارید هر چیزی که در فوتبال ما وجود دارد همینگونه دست نخورده باقی بماند اما به نظرم باید کار اصولی را در هر شرایطی رعایت کرد. انسان هر جایی که میرود باید بهترین کارش را انجام دهد، از امکانات موجود بهترین استفاده را ببرد تا بهترین شرایط را رقم بزند. حالا یکی دوست دارد فقط نتیجه بگیرد و برای این کار دست به کارهای دیگری هم میزند. این گروه از افراد کار غیراخلاقی میکنند، با کمکِ داور یک کارهایی انجام میدهند و نتایج را دستکاری میکنند و ... . در این بین برخی افراد هم اصولی کار میکنند اما نتیجه نمیگیرند. در مجموع معتقدم در ایران باید از مربیانی که اصولی کار میکنند پشتیبانی و حمایت کرد.
این پشتیبانی باید از سوی چه کسانی باشد، باشگاهها یا فدراسیون؟ در مجموع مشکل این فوتبال را در کجا میبینید؟
از اینکه فقط بخواهیم ناله و اعتراض کنیم، نتیجهای نمیگیریم. باید کار و تلاش کنیم. اکنون پستهای مهم فوتبال ما به دست آدمهای غیرفوتبالی افتاده است که هیچ علاقهای هم به فوتبال ندارند و فقط به فکر مطرح کردن خود و سوءاستفاده از این موقعیتها هستند. اگر فوتبال ما دست آدمهای غیرفوتبالی بود که از فوتبالیها استفاده میکردند و به فوتبال هم علاقه داشتند این اتفاقات رخ نمیداد.
تا وقتی که شرایط ما این است و تصمیمات فوتبالی گرفته نمیشود، هیچوقت پیشرفت نمیکنیم. در کمیته فنی فدراسیون فوتبال ما باید افرادی مانند علی پروین، حسین کلانی، حسین فرکی، محمد مایلیکهن، علی جباری و کسانی که برای این فوتبال زحمت کشیدهاند، عضویت داشته باشند. حالا من نمیگویم همه اینهایی که نام بردم عضو کمیته فنی شوند اما برای تصمیمات مهم فنی باید افراد فنی تصمیمگیری کنند. وقتی کسانی که غیرفوتبالی هستند در کمیته فنی تصمیمگیرنده میشوند، اوضاع همین میشود.