گروه ورزشی مشرق، سرانجام پس از کش و قوس های فراوان و چندین ساله، رقم نهایی برای واگذاری دو تیم پرهوادار تهرانی اعلام شد. پروژه ای که به نظر می رسید برخی تمایلی به انجام آن ندارند، فاصله چندانی تا اجرا ندارد و به زودی شاهد خصوصی شدن استقلال و پرسپولیس خواهیم بود.
در دوران گذشته، اگرچه در مقاطعی شاهد ورود روسای جمهوری وقت نیز به این ماجرا بودیم؛ اما این بار خواست نمایندگان ملت در مجلس و تصویب این فرآیند به شکل یک قانون، موجب شد تا عملاً این اتفاق قطعی به نظر برسد. البته در ماههای اخیر برخی تلاش داشتند تا این اتفاق روی ندهد و در این راه سنگ اندازیهایی نیز داشتند؛ اما روند امور به شکلی رقم خورد که سرخابیها در مرحله پایانی خصوصیسازی قرار گرفتهاند.
واکنشهای احساسی به قیمتها
حال که اعلام شده این دو تیم محبوب تهرانی به فروش می رسد و رقم دقیق نیز مشخص شده، شاهد برخی واکنش ها هستیم که عموماً از سوی بازیکنان و مربیان سابق این دو تیم است. آنها عنوان می دارند قیمت اعلام شده بیش از آن چیزی است که باید. حتی برخی اعلام می کنند پیشکسوتان توان خرید این دو را ندارند! فعلاً بگذریم که چرا باید پیشکسوتان این دو تیم را بخرند و این طرج ریشه در نگاهی نادرست و البته هدایت شده از سوی برخی جریانها دارد. این را نیز در نظر بگیرید که اساساً مگر یک بازیکن یا مربی کارشناس اقتصادی است که اینگونه به خود اجازه اظهارنظر می دهد!
از سوی دیگر، برخی نیز در قالب خبر یا مصاحبه عنوان میکنند کسی خریدار این دو تیم در شرایط کنونی نیست. به سوای صحت و سقم چنین خبرهایی که چندان نیز مشخص نیست و باید تا روز خرید صبر داشت، اساساً نباید فرض کرد خرید این دو تیم برای هر کسی امکان پذیر باشد. اگر فردی سال ها در فوتبال هزینه کرده، دلیلی نمی شود تا مدعی خرید این دو تیم یا یکی از آنها باشد. در واقع، تحلیل ها و گزارش ها در واکنش به این قیمت گذاری عموما احساسی و فاقد مبنایی مشخص است.
چرا برخی به هراس افتاده اند؟
در همین فاصله اندکی که از اعلام رقم واگذاری می گذرد، شاهد انتشار مطالبی هستیم که این قیمت گذاری را نقد کرده و آن را نپسندیدهاند. آنها به سرعت به این ماجرا واکنش نشان داده و به گونهای هراسان شده اند. وقتی در مطالب نیز دقت می شود، عموماً وابستگی به برخی جریان ها و افراد خاص در آنها دیده می شود که البته فاقد پایگاه مردمی و محکم هستند. در واقع آنها به فضاسازی رسانه ای روی آورده و چنان رفتار کرده اند که گویا پرسپولیس و استقلال را از آن خود دانسته و حال نقشه شان برهم خورده است.
سوال راهبردی این است که چرا این قیمت گذاری از سوی سازمان خصوصی سازی با چنین واکنش هایی روبرو شده است؟ چرا باید گروهی که خود را فوتبالی و حامی آن می دانند، چنین هراسان شوند؟ آیا این دو تیم اینقدر دارای ارزش برای برخی افراد و جریان ها هستند که از دست دادنشان موجب چنین رفتارهایی شده است؟ همین نشان می دهد استقلال و پرسپولیس دارای چه موقعیت خاص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هستند که موجب اتصال برخی جریان های نامتقارن نیز شده است. این روزها ثابت می کند نهادهای نظارتی باید دقیق تر باشند و بدانند چه در ورای این دو تیم پرهوادار می گذرد.
در دوران گذشته، اگرچه در مقاطعی شاهد ورود روسای جمهوری وقت نیز به این ماجرا بودیم؛ اما این بار خواست نمایندگان ملت در مجلس و تصویب این فرآیند به شکل یک قانون، موجب شد تا عملاً این اتفاق قطعی به نظر برسد. البته در ماههای اخیر برخی تلاش داشتند تا این اتفاق روی ندهد و در این راه سنگ اندازیهایی نیز داشتند؛ اما روند امور به شکلی رقم خورد که سرخابیها در مرحله پایانی خصوصیسازی قرار گرفتهاند.
واکنشهای احساسی به قیمتها
حال که اعلام شده این دو تیم محبوب تهرانی به فروش می رسد و رقم دقیق نیز مشخص شده، شاهد برخی واکنش ها هستیم که عموماً از سوی بازیکنان و مربیان سابق این دو تیم است. آنها عنوان می دارند قیمت اعلام شده بیش از آن چیزی است که باید. حتی برخی اعلام می کنند پیشکسوتان توان خرید این دو را ندارند! فعلاً بگذریم که چرا باید پیشکسوتان این دو تیم را بخرند و این طرج ریشه در نگاهی نادرست و البته هدایت شده از سوی برخی جریانها دارد. این را نیز در نظر بگیرید که اساساً مگر یک بازیکن یا مربی کارشناس اقتصادی است که اینگونه به خود اجازه اظهارنظر می دهد!
از سوی دیگر، برخی نیز در قالب خبر یا مصاحبه عنوان میکنند کسی خریدار این دو تیم در شرایط کنونی نیست. به سوای صحت و سقم چنین خبرهایی که چندان نیز مشخص نیست و باید تا روز خرید صبر داشت، اساساً نباید فرض کرد خرید این دو تیم برای هر کسی امکان پذیر باشد. اگر فردی سال ها در فوتبال هزینه کرده، دلیلی نمی شود تا مدعی خرید این دو تیم یا یکی از آنها باشد. در واقع، تحلیل ها و گزارش ها در واکنش به این قیمت گذاری عموما احساسی و فاقد مبنایی مشخص است.
چرا برخی به هراس افتاده اند؟
در همین فاصله اندکی که از اعلام رقم واگذاری می گذرد، شاهد انتشار مطالبی هستیم که این قیمت گذاری را نقد کرده و آن را نپسندیدهاند. آنها به سرعت به این ماجرا واکنش نشان داده و به گونهای هراسان شده اند. وقتی در مطالب نیز دقت می شود، عموماً وابستگی به برخی جریان ها و افراد خاص در آنها دیده می شود که البته فاقد پایگاه مردمی و محکم هستند. در واقع آنها به فضاسازی رسانه ای روی آورده و چنان رفتار کرده اند که گویا پرسپولیس و استقلال را از آن خود دانسته و حال نقشه شان برهم خورده است.
سوال راهبردی این است که چرا این قیمت گذاری از سوی سازمان خصوصی سازی با چنین واکنش هایی روبرو شده است؟ چرا باید گروهی که خود را فوتبالی و حامی آن می دانند، چنین هراسان شوند؟ آیا این دو تیم اینقدر دارای ارزش برای برخی افراد و جریان ها هستند که از دست دادنشان موجب چنین رفتارهایی شده است؟ همین نشان می دهد استقلال و پرسپولیس دارای چه موقعیت خاص فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هستند که موجب اتصال برخی جریان های نامتقارن نیز شده است. این روزها ثابت می کند نهادهای نظارتی باید دقیق تر باشند و بدانند چه در ورای این دو تیم پرهوادار می گذرد.