به گزارش مشرق، اگر سال 1976 را به یادآوریم و ترکیب آن روزهای تیم ملی ایران را مرور کنیم که متشکل از ناصر حجازی و علی پروین و علی جباری و غلامحسین مظلومی و... بود به یاد بیاورید و نسل بعدی را با شاهرخ بیانی ها و حمید درخشان ها و ناصر محمدخانی ها و چنگیزها و شاهین بیانیها و ... جلوی چشم بیاورید و پس از آن مهدوی کیا و دایی و باقری و پاشازاده و زرینچه و استیلی و عزیزی و عابدزاده را با مایلی کهن از ذهن عبور دهیم جلوی چشم بیاورید و تیم امیر قلعه نویی را با 13 لژیونر در 2007 مالزی ببینیم و برانکو را با کریمی و جباری و هاشمیان و یازده لژیونر تصور کنیم و تیم قطبی را با نکونام و تیموریان در اوج و خسرو حیدری جوان و پژمان منتظری و مسعود شجاعی و میلاد میداوودی و جباری و ... را به یاد آوریم، باید بگوییم کی روش کم ستاره ترین تیم تاریخ فوتبال ایران را به جام ملتهای آسیا برده است.
کیروش تقریبا بدون بازیکنی در سطح اول اروپا به میدان استرالیا رفته و شاید فوق ستارهاش تنها دژاگه باشد چرا که نکونام و تیموریان، باوجود بازی خوب و عالی در ملبورن ستاره محسوب نمیشوند و کیروش از تجربه آنها استفاده میکند. قوچاننژاد هم در کشورها حوزه خلیج فارس ضعیف شده و دیگر ستاره نیست و پورعلیگنجی و غفوری و آزمون و جهانبخش هم برای ستاره نام گرفتن هنوز بسیار جوان هستند و کم نام و نشان.
کیروش اما می تواند مدعی باشد که تیمترین تیم ملی همه ادوار فوتبال ایران را در اختیار دارد. او بازیکنانی دارد در خدمت تیم که آن میکنند که سرمربی میخواهد. باید دید تیمترین تیم بیستاره ایران در چالش و دعوای بین ستاره داشتن و تیم بودن تا کجا جلو می رود و چه می کند؟
شاید نتیجه این جام برای فوتبال ایران درسهای زیادی داشته باشد. البته کیروش هم می توانست با دعوت از رحمتی و جباری و عقیلی و ...ستاره دار باشد اما او ستاره لازم ندارد بلکه مردانی میخواهد که تیم باشند نه یک سری ستاره وگرنه می توانست جباری را به میدان بیاورد و کار را راحت تر انجام بدهد اما...
در واقع کیروش روشی را که مربیان ایرانی باب کرده بودند که تنها باید ستاره بخرند تا موفق باشند را از بین برد و تیمش را بدون آنها به جام ملتها برد. شاید به همین دلیل است که می گوییم پیروزی یا شکست او در این جام بسیار مهم است چرا که پیروزی او پایان بازیکن سالاری است و ورافتادن سبک بسیاری از مربیان ایرانی که فقط برا موفق شدن بازیکن می خرند!
کیروش تقریبا بدون بازیکنی در سطح اول اروپا به میدان استرالیا رفته و شاید فوق ستارهاش تنها دژاگه باشد چرا که نکونام و تیموریان، باوجود بازی خوب و عالی در ملبورن ستاره محسوب نمیشوند و کیروش از تجربه آنها استفاده میکند. قوچاننژاد هم در کشورها حوزه خلیج فارس ضعیف شده و دیگر ستاره نیست و پورعلیگنجی و غفوری و آزمون و جهانبخش هم برای ستاره نام گرفتن هنوز بسیار جوان هستند و کم نام و نشان.
کیروش اما می تواند مدعی باشد که تیمترین تیم ملی همه ادوار فوتبال ایران را در اختیار دارد. او بازیکنانی دارد در خدمت تیم که آن میکنند که سرمربی میخواهد. باید دید تیمترین تیم بیستاره ایران در چالش و دعوای بین ستاره داشتن و تیم بودن تا کجا جلو می رود و چه می کند؟
در واقع کیروش روشی را که مربیان ایرانی باب کرده بودند که تنها باید ستاره بخرند تا موفق باشند را از بین برد و تیمش را بدون آنها به جام ملتها برد. شاید به همین دلیل است که می گوییم پیروزی یا شکست او در این جام بسیار مهم است چرا که پیروزی او پایان بازیکن سالاری است و ورافتادن سبک بسیاری از مربیان ایرانی که فقط برا موفق شدن بازیکن می خرند!