گروه فرهنگی مشرق: میدان رازی یا همان گمرک خودمان، راسته موتوربازهاست. اما در همان حوالی و میان صدای اگزوز و هندل و بوق، یک مرکز فرهنگی بنا شده است که دیدنش حتماً شما را به حیرت وا خواهد داشت. در خیابان هلال احمر، نبش خیابان مرادی عمارتی برای عرضه «فرهنگ» به همت بخش خصوصی قد علم کرده که اولین احساس مراجعان به آن «حیرت» است به انضمام یک پرسش؛ چنین فضایی در این نقطه از پایتخت چگونه فراهم آمده است؟
فروشگاه «فرهنگان» اگرچه هویت اصلی خود را بر پایه عرضه تازههای بازار نشر و کتاب تعریف کرده اما در عرضه محصولات فرهنگی، هیچ چیز را از قلم نیانداخته و از بازیهای فکری و لوازمالتحریر گرفته تا تازههای بازار موسیقی و حتی اقلام و هدایای تبلیغاتی را میتوان در آن تهیه کرد.
این فروشگاه که احداث و مدیریت آن به همت بخش خصوصی رقم خورده است نزدیک به دو سال پیش فعالیت خود را در این منطقه از پایتخت آغاز کرد اما به رغم آنکه تا به امروز توانسته در میان طیفی از اهالی فرهنگ شناسنامهای آبرومند برای خود دست و پا کند، هنوز نتوانسته جز در ایام خاص و ویژه شاهد ازدحام مراجعان باشد و به تعبیری هنوز آن طور که باید «دیده» نشدهاست.
اینجا توقف مانع کسب نیست!
«بزرگترین فروشگاه فرهنگی جنوب پایتخت»؛ این شعار توصیفی ثبت شده بر سایت رسمی فروشگاه «فرهنگان رازی» است. فروشگاهی که در معرفی آن تصریح شدهاست: «فرهنگان رازی تنها یک فروشگاه کتاب نیست؛ ما مجموعهسازی از فرآوردههای فرهنگی ایران و جهان را فعالیت اصلی خود میدانیم. تلاش همکاران فروشگاه فرهنگان رازی جستجو و انتخاب بهترینها در گستره فرهنگ است. ما از هر اثر بهترین نشر آن را برمیگزینیم و ارائه مشاوره به مراجعان برای انتخابی بهتر را وظیفه خود میدانیم. برای ما عرضه فرآوردههای فرهنگی یک جامعه چیزی فراتر از فروش یک کالا است. شیوه نگرش و اندیشه مراجعان در یک منطقه از شهر، آن هم شهری به بزرگی تهران یک نیاز است که در بلندمدت شناخته میشود.»
فروشگاه کتاب فرهنگان
در ادامه معرفینامه رسمی «فرهنگان رازی» آمدهاست: «در فروشگاه فرهنگان رازی ایستادن مانع کسب نیست! حتی میتوانید بنشینید. کتابی بردارید و دنیا را ورق بزنید. یک فنجان چای هم آرامش میبخشد. فروشگاه فرهنگان رازی جایی است برای پدر و مادرها و فرزندان و حتا پدربزرگها و مادربزرگها با نوهها تا بتوانند کتاب قصه شبشان را انتخاب کنند. بزرگترین فروشگاه فرهنگی جنوب پایتخت آماده پیشنهاد نگاهی یا نوایی دیگر به شما برای زندگی است.»
«فرهنگان رازی» چگونه متولد شد؟
برای تهیه گزارش از فروشگاه «فرهنگان رازی» بهترین راه استفاده از مترو و اتوبوسهای بیآرتی بود. مسعود اعرابی مدیر فروش «فرهنگان رازی» را طبق قرار در فروشگاه ملاقات کردم. پس از خوش و بشهای ابتدایی میدانست انگار که اولین سوالم درباره چگونگی احداث این عمارت عرضه محصولات فرهنگی در این نقطه از تهران است. اینگونه بود که خود داستان تولد فرهنگان را روایت کرد: براساس علاقه و دغدغه شخصی فردی به نام شهداد میرزایی و نیز و تجربهاش در زمینه راهاندازی و مدیریت کتابفروشیهای بزرگ در تهران، این مرکز احداث شد. اتفاقی که اگر یک نگاه عدالتمحوری در زمینه تقسیم عادلانه فرهنگ و محصولات فرهنگی در تهران داشته باشیم، واقعاً لازم بود.
اعرابی که هر از گاهی به فضای اطراف و چیدمان کمنظیر قفسههای این فروشگاه زیبا اشاره میکند، معتقد است: گذشته از آسیبها و ایراداتی که به واسطه موقعیت جغرافیایی و مباحث ترافیکی برای این مرکز فروش قابل طرح است، احساس نیاز برای احداث آن بهشدت وجود داشت. از آنجایی که در این مرکز عرضهای صورت گرفته که هنوز تقاضای بالقوه موجود برای آن، به فعلیت نرسیده و به تعبیری این عرضه و تقاضا به واسطه یک سیستم مدیریتی درست نتوانستهاند یکدیگر را پیدا کنند و برهم منطبق شوند.
وی میافزاید: به همین دلیل اینجا با همه قابلیتها و توانمندیهایی که سعی شده چیزی کمتر از شهرکتابها و کتابفروشیهای معتبر سطح شهر نداشته باشد، مقداری مهجور و مغفول ماندهاست.
زمین اجارهای و مدیریت بخش خصوصی
وقتی درباره بانی اصلی احداث این فروشگاه و انتساب آن به بخش خصوصی بیشتر خواستم بدانم، اعرابی توضیح داد: این ساختمان از شهرداری تهران اجاره و ساماندهی آن به طور کامل توسط آقای میرزایی سرمایهگذاری و پیگیری شدهاست. همین آقای میرزایی در حال حاضر مدیریت شهر کتاب ابن سینا بهعنوان یکی از پرفروشترین کتابفروشیهای تهران را هم برعهده دارند.
اعرابی که انگار سوالات اولیهام برایش تازگی نداشته، میگوید: هرکس وارد این فروشگاه میشود در همان نگاه اول چند احساس مشخص دارد که مواجهه با آن برای ما عادی شده، اول اینکه میگوید عجب جایی در این منطقه احداث شده و دیگر اینکه چگونه هزینه آن در میآید؟ و آیا اساسا به صرفه هست یا نه؟ به همین واسطه ذهن افراد بلافاصله پر از ایدههای جدید میشود که در این فضا چه کارهایی میتوان انجام داد.
وی اما در ادامه این توضیح ضروری را هم ضمیمه میکند: از آنجا که اتکاء ما به منابع مالی ضعیف است خیلی از طرحها و ایدهها امکان اجرایی شدن پیدا نمیکنند چراکه هنوز چرخه اقتصادی آن به طور کامل به چرخش نیفتاده است.
تلاش برای دیده شدن
مدیر فروش فروشگاه فرهنگان معتقد است: خیابان یکطرفه، قرارگرفتن در راسته موتورفروشها و تا حدودی دور بودن از خاصیت محلگی باعث شده که این مرکز و ظرفیتهایش آنگونه که باید دیده نشود. از زمانی هم که مسئولیت اداره این مرکز به بنده واگذار شده تمام تلاش ما تا پایان سال معطوف به شناساندن و دیده شدن آن است.
لحنش اندکی رنگ و بوی حسرت توأم با امیدواری به خود میگیرد و میگوید: فضای منحصر به فردی که این مرکز دارد این امکان را به ما داده که در کنار فروش کتاب فعالیت فرهنگی هم در آن داشته باشیم و صرفاً یک مرکز تجاری و فروش نباشد.
استقبال مردمی از برنامههای ویژه فروشگاه
مدیر فروش «فرهنگان» در ادامه به ویژهبرنامههای به اجرا درآمده در این مرکز اشاره کرده و میگوید: اولین برنامه فرهنگیای که ما در این مرکز اجرا کردیم، برنامه روز جهانی کودک بود که بهرغم امکانات محدود و با اطلاعرسانی خوب همکارانمان توانستیم جمع قابل توجهی از کودکان و خانوادهها گردهم بیاوریم. محرم امسال هم با توجه به تعلقات مذهبی اهالی منطقه برنامه شبیهخوانی و پردهخوانی را داشتیم که آن هم با استقبال خوبی همراه شد.
حضور چهرههای هنری در آیین شب یلدای فروشگاه فرهنگان
اعرابی ادامه میدهد: دیگر برنامه خوبی که داشتیم برنامه شب یلدای همین امسال بود که نه فقط مردم که با استقبال هنرمندان و نویسندگان همراه بود و چند گروه موسیقی برای اجرای برنامه به اینجا آمدند. از طریق این برنامهها تلاش ما این بود که خلأ این جنس برنامههای فرهنگی در منطقه را در حد وسعمان جبران کنیم. تمام تلاشمان این است که بهرهمندی از این قبیل برنامهها با حداقل هزینه و یا حتی به صورت رایگان برای اهالی میسر شود.
مجموعههای شهرداری؛ رقیب یا همراه؟
از نکات جالب درباره فروشگاه «فرهنگان رازی» قرار گرفتن آن در میان چند مجموعه فرهنگی متعلق به شهرداری است. اعرابی درباره تعامل با این مراکز گفت: از منظری این مرکز را در کنار مجموعه پردیس سینمایی رازی، فرهنگسرای رازی و مجموعه ورزشی و پارک رازی میتواند جزئی از یک مجموعه فرهنگی جامع قلمداد شود اما واقعیت این است که این مراکز هیچ ارتباطی با هم ندارند و مدیریت واحدی بر آنها حاکم نیست.
احتمال میرفت با این پاسخ ذهن ما به سمت رقابت مجموعههای شهرداری با این فعالان بخش خصوصی منحرف شود اما اعرابی بلافاصله توضیح میدهد: فرهنگسرای رازی کتابخانه دارد اما در زمینه تهیه کتابهای عمومی و تنوع آثار نیازمند یک کتابفروشی جامع هم هست. با وجود این شرایط اما نگاه این دوستان به این فروشگاه فرهنگی متعلق به بخش خصوصی اصلاً رقابتی نیست و بیشتر حمایتی است و حتماً باید قید کنم که به رغم آنکه به لحاظ ارگانی هیچ وابستگیای به فرهنگسرای رازی نداریم اما تا آنجا که در توانشان باشد ما را حمایت میکنند.
وی تأکید میکند: حتی اگر امکان حمایت مالی نباشد حتما حمایت معنوی از ماخواهند داشت. به خصوص در زمینه برگزاری نشستهای تخصصی و یا برنامههای رونمایی از کتاب همکاری و همراهی خوبی با فرهنگسرای رازی داریم.
میدان برای ورود بخش خصوصی باز است؟
توضیحات اعرابی درباره وابستگی کامل این نمایشگاه به بخش خصوصی و امیدواریاش درباره آینده آن یادآور تأکید چندی قبل وزیر فرهنگ و ارشاد در لزوم ورود بخش خصوصی و سرمایهگذاران به میدانهای فرهنگی بود. وقتی به این اظهارات اشاره میکنم اعرابی توضیح میدهد: طبق آمارها شهر کتاب «ابن سینا» پرفروشترین کتابفروشی ایران است و همین نشان میدهد که میتوان گردش مالی مثبتی برای این قبیل فروشگاههای عرضه محصولات فرهنگی در نظر گرفت. اما واقعیت این است که سرمایهگذاری در این فضا تضمین مناسبی ندارد و تا کفه عشق و علاقه سنگین نباشد نمیتوان چنین فروشگاهی را سرپا نگه داشت.
مدیر فروش «فرهنگان رازی» در ادامه اشاره به واقعیتی که به زبان آورده، میگوید: احداث این فروشگاه در واقع سنگ بزرگی است که ما برداشتهایم و امیدواریم بتوانیم درآینده آن را جزو افتخاراتمان فهرست کنیم.
برای ارائه توضیحات ریشهایتر درباره اماواگرهایی که احساس میشود در پیش روی سرمایهگذاران بخش خصوصی برای ورود به این میدان وجود دارد، اعرابی در مقام یک کارشناس میگوید: مسئله فروش کتاب با مسائل گستردهتر فرهنگ مرتبط است. به تعبیر دیگر مرحله فروش، آخرین نقطهای است که باید به راهکارهایی درباره آن فکر کرد. پیش از آن متغییرهای دیگری وجود دارد که دست سرمایهگذار نیست. متولین و سیاستگذاران باید در آن حوزه اقدام کنند.
وی تأکید میکند: این جمله تکراری است که آمار شاخصهای مطالعه در ایران فاجعهآمیز است اما باید توجه داشت که تا در مرحله سیاستگذاری اتفاقی رخ ندهد نمیتوان انتظار یک معجزه در مرحله فروش را داشت.
از عرضه کمکدرسی واقعاً پرهیز میکنیم!
اعرابی در ادامه و در توضیح ترکیب محصولات ارائه شده در فروشگاه «فرهنگان» به نکته جالبی اشاره میکند: ما در این فروشگاه به چند دلیل بسیار قرص و محکم از عرضه کتابهای کمک درسی پرهیز داریم.
وی با اشاره به بخشی از استدلالهای فنی و اقتصادی در این زمینه افزود: مهمتر از این موارد این است که این آثار آفت فرهنگ کتابخوانی ما هستند. این قبیل کتابها عرصه را برای مطالعه واقعی تنگ کردهاند. حساسیتهای کاذب در طول سالیان گذشته تبدیل به فرهنگی نادرست شده و آستانه نگرانی خانوادهها را تا آنجا بالابرده است که خانواده فکر میکند اگر کتاب کمک درسی خریده نشود فرزندشان دچار عقبماندگی نسبت به دیگران میشود.
اعرابی بهعنوان شاهد مثال میگوید: در همین مناطقی که به ظاهر مردم مضاعت مالی کمتری نسبت به نقاط دیگر شهر دارند هم این حساسیت آنقدر کارساز هست که وقتی معلمی درخواست تهیه یک کتاب را میدهد خانوادهها اصلاً تردید نمیکنند و به هر طریقی شده آن را تهیه میکنند. دیگر نمیدانند چه تجارتی در پس این اتفاقات در جریان است. اینگونه میشود که دانشآموز بعد از پایان تحصیل مدرک دارد اما سواد نه!
نیمطبقههای خالی
مدیر فروش «فرهنگان رازی» با همان لحن حسرت آمیخته با امیدواری اشارهای به فعالیتها و برنامههای خود برای آینده فروشگاه میکند و همزمان اشارهای هم به اطراف دارد.
محوطه فروشگاه «فرهنگان» به رغم ترکیب چشمنواز قفسههای فروش کتاب و ارائه محصولات فرهنگی هنوز ظرفیتهای بلااستفادهای دارد که در آینده میتواند بستر فعالیتهای تازهای در این مرکز باشد. شاخصترین نمونه این فضاها دو نیمطبقهای است که یکی بهعنوان «کافه» قرار است درآیندهای نزدیک فعال شود و میزبان علاقمندان کتاب و فرهنگ باشد و دیگری نیمطبقهای است که هنوز برنامه مشخصی برای آن در نظر گرفته نشدهاست.
بخشکودکان مراجعان بیشتری را جذب خود میکند
در حین صحبتهای اعرابی متوجه مادر و فرزندی میشوم که با دقت قفسههای بخش کودک و نوجوان را برانداز میکنند. از بخش فروش آلبومهای موسیقی صدای همایون شجریان به گوش میرسد و در زمین کوچک بازی طراحی شده در میانه فروشگاه کودکی مشغول بازی است. نگاه که میچرخانم متوجه نوجوانانی میشوم که بیشتر بهدنبال شیطنت هستند و انگار حضور در محیط زیبای فروشگاه برایشان جذابیت بیشتری نسبت به «کتاب» و سایر محصولات دارد. اعرابی که متوجه حضور این نوجوانان شده میگوید: تأکید ویژهای در جذب این بچهها دارم، بعضا از آنها میخواهم اگر دوستداشتند کتابی از قفسهها بردارند و همینجا بخوانند بدون آنکه لازم باشد پولی بدهند.
اگر همینها را جذب کنیم…
مسعود اعرابی که در طول گفتگو متوجه شدم همزمان دبیری در مقطع راهنمایی و دبیرستان را هم تجربه میکند، درباره این نوجوانان میگوید: اگر بتوانیم همینها را جذب فروشگاه کنیم کار بزرگی در حق فرهنگ این منطقه کردهایم. وی تأکید میکند که در حال حاضر هم موفقترین بخش فروشگاه که با استقبال بیشتری به نسبت سایر بخشها همراه است بخش فروش آثار کودک و نوجوان است. او که در طول گفتگو بارها تأکید کرده بود «فعلا تمام تلاشمان این است که دیده شویم» میگوید: تاکنون آنها که مشتری فروشگاه شدهاند کاملا راضی بودهاند و این امیدوارکننده است.
صحبت که به اینجا رسید همکار اعرابی که با یک سینی چای به سمت ما آمده بود خبر داد که این دفعه بچهها نشستهاند و چای هم سفارش دادهاند. این خبر برای اعرابی خبر ویژهای بود!
با تاریکی هوا گپ و گفت با مدیر فروش فروشگاه فرهنگان رازی را به پایان میرسانم. چشم که میگردانم همان اندک مراجعان فروشگاه هم آرامآرام سالن اصلی فروشگاه را ترک کردهاند. بعد از خداحافظی بازهم به سمت ایستگاه بیآرتی راهی میشوم. بهترین مسیر برای بازگشت از فروشگاه هم همان اتوبوس و مترو است. متأسفانه اینجا و در راسته «موتورفروشها» جای پارک هم نیست!
*مهر
کد خبر 381158
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۳ - ۱۳:۳۰
- ۰ نظر
- چاپ
میدان رازی یا همان گمرک خودمان، راسته موتوربازهاست. اما در همان حوالی و میان صدای اگزوز و هندل و بوق، یک عمارت فرهنگی بنا شده است که دیدنش حتماً شما را به حیرت وا خواهد داشت.