نجل کریم آل محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلم)
ای اهل فیض تشنه ی جام ولای تو
ای اوفتاده جود و کرامت به پای تو
من کیستم که مدح بگویم برای تو
تنها نه اهل ری همه عالم گدای تو
از آفتاب روی محمّد(ص) نمای تو
بردار سر که در دل ما هست جای تو
علم حدیث درسخن دلربای تو
واجب بود زیارت صحن و سرای تو
بر شاعری سلام که گوید ثنای تو
بر شهر ری درود که شد نینوای تو
ایران نیازمند بود بر دعای تو
آرند سجده بر حرم با صفای تو
رو آورد به جانب دارالشّفای تو
ای نجل مجتبی که دو عالم فدای تو
چون مرغ جان به جانب دارالولای تو
گردند دور گنبد و گلدسته های تو
هر کس به هر طریق شود آشنای تو
بسته به هم حوائج ما و عطای تو
هر صبح و شام خون جگر شد غذای تو
ری هم گریست بر تو و انزوای تو
در خاک تیره رفت چو قدّ رسای تو
در روز رحلت تو و بزم عزای تو
دیگر نشد بریده گلو از قفای تو
خورشید نی نگشت رخ دلربای تو
دیگر نشد حصیر کفن از برای تو
چوب جفا به لعل لب جانفزای تو
«میثم» هماره اشگ فشاند به پای تو
ای دامن مدینه ری ، کربلای تو
ریحانه امام حسن ، سیدالکریم
مدح تو را امام زمان تو گفته است
نجل کریم آل محمّد(ص) تویی تویی
ماه حسن ، که نور گرفتند اهلبیت
جسم مطّهر تو و آغوش خاک ری
آیات وحی در نفس روح پرورت
بر اهل ری نه ، بر همه عالم وجود
بر زائری درود که گردد به دور تو
بر اهل ری سلام که همسایه تواند
در موج فتنه های اجانب خدا گواست
نبود عجب که هر شب و روز اولیای حق
بیمار نا امید ز درمان ، به صد امید
بوی بقیع می وزداز خاک تربتت
پرواز می کند دل اهل ولا مدام
همچون کبوتران حریمت فرشتگان
با مکتب ائمه اطهار آشناست
تو سیدالکریمی و ما سائل درت
دردا که از جنایت عباّسیان دون
ترک مدینه گفتی و وارد به ری شدی
گرد عزا نشست به رخسار اهل ری
شوّال شد محرّم و ری گشت کربلا
پرواز کرد روح شریفت ز تن ولی
تشییع گشت پیکر پاکت به احترام
پیچیده شد درون کفن جسم اطهرت
بر خاک سر نهادی و دیگر کسی نزد
تا چشم ابر ، باران ریزد به پای گل
غلامرضا سازگار(میثم)
ای اهل فیض تشنه ی جام ولای تو
ای اوفتاده جود و کرامت به پای تو
من کیستم که مدح بگویم برای تو
تنها نه اهل ری همه عالم گدای تو
از آفتاب روی محمّد(ص) نمای تو
بردار سر که در دل ما هست جای تو
علم حدیث درسخن دلربای تو
واجب بود زیارت صحن و سرای تو
بر شاعری سلام که گوید ثنای تو
بر شهر ری درود که شد نینوای تو
ایران نیازمند بود بر دعای تو
آرند سجده بر حرم با صفای تو
رو آورد به جانب دارالشّفای تو
ای نجل مجتبی که دو عالم فدای تو
چون مرغ جان به جانب دارالولای تو
گردند دور گنبد و گلدسته های تو
هر کس به هر طریق شود آشنای تو
بسته به هم حوائج ما و عطای تو
هر صبح و شام خون جگر شد غذای تو
ری هم گریست بر تو و انزوای تو
در خاک تیره رفت چو قدّ رسای تو
در روز رحلت تو و بزم عزای تو
دیگر نشد بریده گلو از قفای تو
خورشید نی نگشت رخ دلربای تو
دیگر نشد حصیر کفن از برای تو
چوب جفا به لعل لب جانفزای تو
«میثم» هماره اشگ فشاند به پای تو
ای دامن مدینه ری ، کربلای تو
ریحانه امام حسن ، سیدالکریم
مدح تو را امام زمان تو گفته است
نجل کریم آل محمّد(ص) تویی تویی
ماه حسن ، که نور گرفتند اهلبیت
جسم مطّهر تو و آغوش خاک ری
آیات وحی در نفس روح پرورت
بر اهل ری نه ، بر همه عالم وجود
بر زائری درود که گردد به دور تو
بر اهل ری سلام که همسایه تواند
در موج فتنه های اجانب خدا گواست
نبود عجب که هر شب و روز اولیای حق
بیمار نا امید ز درمان ، به صد امید
بوی بقیع می وزداز خاک تربتت
پرواز می کند دل اهل ولا مدام
همچون کبوتران حریمت فرشتگان
با مکتب ائمه اطهار آشناست
تو سیدالکریمی و ما سائل درت
دردا که از جنایت عباّسیان دون
ترک مدینه گفتی و وارد به ری شدی
گرد عزا نشست به رخسار اهل ری
شوّال شد محرّم و ری گشت کربلا
پرواز کرد روح شریفت ز تن ولی
تشییع گشت پیکر پاکت به احترام
پیچیده شد درون کفن جسم اطهرت
بر خاک سر نهادی و دیگر کسی نزد
تا چشم ابر ، باران ریزد به پای گل
غلامرضا سازگار(میثم)