به گزارش مشرق، طالبان و داعش هر چند در داشتن ماهیت تروریستی، روحیه خیالپروری، برخورداری از سرشت سنگدلانه و افراطی، خصلت خردگریزی و خشونت، شهرت و هویت هراسافگنی شبیه هماند؛ اما این همه نباید بهانهای برای غفلت از تفاوتهای این دو گروه شود.
در این گزارش به برخی از این تفاوتهای این دو گروه به شکل و شرح زیر پرداخته شده است.
داعش، آرمانیتر از طالبان
یکی از ویژگیهای مشترک داعش و طالبان، رؤیا پردازی و خیالپروری است، اما این دو گروه در میزان برخورداری از این ویژگی، از هم متفاوتاند.
«ظاهر مفکر» روزنامهنگار افغانستانی، احساس و اهداف آرمانگرایانه طالبان را چنین تشریح و توصیف میکند: «طالبان در تعیین تمنیات و اهداف گروهی خود، افراطی و آرمانگرایانه عمل میکند؛ به طوری که فاصله بین «وضع موجود» و «وضع مطلوب» را به بینهایت میرسانند، به پیشبایستههای تحقق عملی و عینی خواستههای خود کمترین فکری نمیکنند و واقعیتها را در نظر نمیگیرند.
مثلاً طالبان بدون درنظرداشت وضع جاری جامعة افغانی و حساسیتهایی که نسبت به این گروه شکل گرفته، هنوز به کمتر از «امارت طالبانی» قانع نیستند؛ توقعی که با وضع مستقر و موجود و منویات و مطالبات مردم از زمین تا آسمان فاصله دارد.»
طالبان، اما هدف امارت طالبانی را هدف دستیافتنیتر و عملیتر از تاسیس «خلافت اسلامی» میداند؛ خلافتی که مهمترین داعیه داعش است.
در همین خصوص، «وحید مژده» تحلیلگر مسائل سیاسی افغانستان در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری فارس در کابل خاطرنشان کرد: طالبان نه تنها با طرح تشکیل خلافت اسلامی در یک قلمرو وسیع از سوی داعش، هیچگونه همدلی نشان نمیدهد؛ بلکه تحقق چنین طرحی را در شرایط فعلی غیر ممکن، غیرعملی و سبب اتلاف ظرفیتهای زمانی و نیازمند قبول و تحمل هزینههای انسانی گزاف میداند.
نحوه و وسعت استفاده از ابزار رسانهای مدرن
طالبان در زمان حاکمیت خود و سالهای پس از آن با استفاده تبلیغاتی و تهییجی از ابزار رسانهای مدرن، توجه و اهتمام جدی داشت؛ اما پیمانه استفاده از این ابزار، در مقیاس محدود تر و نازلتر از سطح سود سیاسیِ داعش از این ابزار بوده است.
به بیان بهتر داعش در مقایسه با طالبان، به صورت سازمانیافتهتر و وسیعتر از ابزار رسانهای امروزی سود جسته است؛ زیرا طالبان در مقایسه با داعش در عرصه فعالیتهای رسانهای خویش از افراد آماتور و غیرحرفهای استفاده کرده است، در حالی که داعش با استخدام و جذب افرادی که با فوتوفن رسانهای آشنایی خوبی داشتهاند، رویکرد رسانهای به مراتب موفقتر و مؤثر از طالبان داشته؛ به طوری که میزان مخاطبی که داعش در مدت محدود از کشورهای مختلف جذب کرده، چندین برابر مخاطبانی است که طالبان در مدت مشابه، توان و توفیق جذب آنان را بدست شده آوردهاند.
طالبان، محدودیتهایی را در بخش بهرهگیری از ابزار رسانهای تعریف کرده بود؛ به عنوان مثال، طالبان با تماشای تلویزیون، بیپرده به مخالفت پرداخت و شنیدن موسیقی- چه از طریق تلویزیون و چه با استفاده از رادیو- را حرام اعلام کرد، در حالی که داعش چنین روحیه و رویکردی نداشته است.
میزان دور از دید و دسترس بودن رهبر
«ملاعمر» به عنوان «رهبر» خودخوانده و «ابوبکر بغدادی» به عنوان «خلیفه مسلمین» خود خوانده هر دو در پرده بودهاند و دور از دید و دسترس دیگران زیستهاند، اما به میزانی متفاوت؛ به گونهای که از بغدادی برخی تصاویر ویدئویی در دسترس است، در حالی که از ملاعمر از این دست تصاویر هرگز به بیرون درز نکرد.
بدون شک، زندگی متفاوت و رفتار رازآلود بغدادی و ملاعمر، اقدامی عامدانه و هدفمند است و یکی از اهداف چنین شیوه شگرف و غیر متعارف زندگی این است که فتاوای آنان برای پیروان شان از اثرگذاری و اهمیت خاصی برخوردار باشد؛ به این معنا که پیروان این دو رهبر افراطی، به آنان باید به چشم افراد استثنایی و دارای قدرت قدسی بنگرند و در قبال فتاوای آنان هیچگونه چونوچرا، تردید و پرسشگری را به خود راه ندهند.
چنانچه مجال مخفی و مبهم ماندن زوایای زندگی این افراد، از آنان ستانده شود، عادی و معمول بودن منش و کنش آنان بر همه آشکار شود، هویت و هیمنه معنوی برساخته و روحیه ریاکارانه آنان افشا و برملا شود و تشت تقلاهای تزویری و فعالیتهای فریبکارانه آنان از بام تاریخ فرو افتد، یقینا از وزنه و اثرگذاری فتاوای شان خواهد کاست و یک باره، به رونقگیری روحیه روی برتابی و سرشت سرپیچی از فرامین و فتاوای این 2 رهبر خواهد انجامید.
وسعت قلمرو سربازگیری و نفوذ
داعش در زمینه نفوذ به کشورهای مدرن و سربازگیری از آنان موفقیت و دستآوردهایی داشته است و در حالی که قلمرو قدرت و فضای فعالیت طالبان به پاکستان و افغانستان محدود و محصور ماند و سطح سربازگیری آنان – در مقایسه با داعش- نیز نازل و ناچیز بوده است؛ به گونهای که طالبان در جلب و جذب هواداران و پیروان بیرون از این 2 کشور چندان مهارت و موفقیتی نداشته است و این در حالی است که داعش سربازان زیادی را از کشورهای اروپایی، جذب جبهه خود کرده است.
ایجاد جاذبههای جنسی
طالبان با هرگونه فعالیت بیرون از منزل بانوان، سر ستیز و موضع مخالف داشت درحالی که داعش نه تنها فعالیتهای بیرون از خانه برای بانوان را عمل خلاف شرع و حرام نمیداند؛ بلکه زنان زیادی را جذب جبهه خود کرده تا زمینه ارضای جنسی به لجامگسیختهترین شکل ممکن برای سربازانشان فراهم باشد.
داعش برای از میان بردن تصویر منفی از فراهم بودن بستر برای برقراری این گونه رابطه نامشروع و ناهمخوان با آموزههای اصیل اسلامی در جبهات خود، این چنین «افلاس اخلاقی» را « «جهاد النکاح» نامیده است.