کادر فنی و سرپرست تیمهای مدال آور نیز پاداش خود را از رئیسجمهور دریافت کردند اما ظاهرا این جوایز حواشی را به همراه داشت و کادر فنی و سرپرستان کشتی آزاد و فرنگی، تکواندو و کاراته نسبت به میزان سکههای دریافتی خود ناراضی بودند و در نهایت نیز حواله پاداش خود را برای وزارت ورزش پس فرستادند.
اینکه وزارت ورزش در نحوه تقسیم بندی پاداش کادر فنی تیمها درست عمل کرده است یا نه در جای خود قابل بررسی است و باید به آن پرداخته شود اما نحوه بیان اعتراض مربیان و سرپرستان این 3 رشته نیز جای تامل دارد.
متاسفانه آنچه در ورزش کشور ما متداول شده این است که همیشه همه مسائل پیش از آنکه در وزارت ورزش مطرح شود و یا اینکه به جای ارجاع اعتراضها به مرجع اصلی، رسانهها اولین کسانی هستند که از مشکل با خبر میشوند. در ورزش ما راه حل هر مشکلی بیان آن در رسانهها است؛ راهکاری که تا کنون نه تنها مشکلی از ورزش حل نکرده است بلکه باعث افزایش مشکلات شده است.
وزیر ورزش و مسئولان وزارت ورزش بارها در این مورد نکاتی را گوشزد کردهاند اما باز هم این رویه در ورزش ادامه دارد. شاید این انتظار بیراهی نباشد که کادر فنی این تیمها در ابتدا مشکل خود را با وزارت ورزش مطرح و در صورت عدم کسب نتیجه به سراغ رسانهها و افکار عمومی میرفتند. شاید اگر از همان ابتدا این مشکل در داخل خانواده ورزش مطرح میشد و این افراد توضیحات وزارت ورزش را نیز میشنیدند متقاعد میشدند و این مسئله به دور از حواشی بر طرف میشد.
مطمئنا وزارت ورزش که همواره بر جایگاه مربیان در موفقیتهای تیمهای ملی
تاکید داشته است، سعی در پایین آوردن شان این افراد را نداشته است. آنچه در
اهدای پاداشها اتفاق افتاد صرفا به مشکلات مالی موجود در کشور و بالطبع
آن وزارت ورزش بر میگردد.
در شرایطی که وزارت ورزش در تلاش است تا اقتصاد مقاومتی را در دستور کار خود قرار دهد کاهش پاداشها در برخی از بخشها امری غیر قابل اجتناب است.
موضوع دیگری که باید در نظر گرفته شود جایگاه و شان بالای مربیان است، آنها نباید خود را کمتر از معلمان بدانند؛ مطمئنا تلاشهای مربیان برای کسب این موفقیتها بر کسی پوشیده نیست و موضوعات مالی نمیتواند به جایگاه آنها خدشهای وارد کند.
این مسئله درست است که وزارت ورزش میتوانست با تدبیری بهتر و نگاهی ویژه به رشتههای کشتی، کاراته و تکواندو تصمیمی درست اتخاذ میکرد اما هر تصمیم دیگری دراین مورد و تفاوت قائل شدن بین این 3 رشته با سایر رشتهها میتوانست حواشی دیگری را به همراه داشته باشد و باعث اعتراض سایر مربیان شود. باید قبول کرد که مشکلات مالی از یک سو و همچنین تلاش وزارت برای کسب رضایت و قدردانی از همه مربیانی که برای کسب تک تک مدالهای ایران در بازیهای آسیایی تلاش کرده اند، راه دیگری را پیش روی این وزارتخانه قرار نداده است و با یک تصمیم جمعی در وزارت ورزش این تقسیم بندی صورت گرفته است.
به علاوه مربیان از فدراسیونهای ورزشی خود حقوق ماهیانه دریافت میکنند
که باید بخشی از مسائل مالی آنها در فدراسیونها تامین شود و وزارت ورزش
تنها میتواند در نقش یک حامی عمل کند که البته پرداخت پاداشها نیز به نقش
حمایتی وزارت ورزش بر میگردد نه وظیفه قانونی آن.
در پایان به نظر میرسد با توجه به تغییرات روحیه و مرام ورزشکاری در ورزش
ما لازم است تا وزارت ورزش یک ساختار روشن برای اهدای پاداشها طراحی کند
تا برای همیشه این مشکل از ورزش ما رخت برکند.