داستان محاکمه محمدرضا رحیمی به رمانی بیپایان تبدیل شده است. روزنامههای زنجیرهای اصلاحات روز سهشنبه را با تمرکز خبری - تحلیلی پیرامون این پرونده قضایی آغاز کردند.
محمدرضا باهنر نسبت به گمانهزنیها پیرامون پرداخت هزینه انتخاباتی از سوی رحیمی به برخی از نامزدهای مجلس پرداخت «در هر دوره انتخابات معمولاً تلاش میکنم به وضعیت نزدیک حدود ۲۹۰ کاندیدا رسیدگی کنم. بالاخره ما در قالب ۵+۶، ۷+۸، موتلفه، جبهه پیروان خط امام و رهبری به ماجرای انتخابات بی تفاوت نیستیم. برای انتخابات تلاش و فعالیت داریم و نامزد، انتخاب میکنیم و از نامزد هایمان حمایت میکنیم. نقش بنده در این انتخابات نقش محوری بوده و بسیاری اوقات نقش محوری دارم. چه در زمان گروههای ۷+۸ و ۵+۶ چه در زمان دوره چهارم و پنجم که با جامعه روحانیت کار میکردیم. از کاندیداهای مورد نظر خود حمایت میکنیم. باید هم پاسخگو باشیم. شهادتنامهای که دراین پرونده (رحیمی) است، همین است. در کارهای انتخاباتی کسب کمک مردم در هزینههای انتخاباتی وجود دارد اما باید همواره دقت کنیم که این پولی که کسب میشود باید منشأ کاملاً شفاف و روشن داشته باشد. اگر در آن پول شبهه دار و کثیفی پیدا شد همگی باید پاسخگو باشیم. هم بنده باید پاسخ بدهم هم بزرگتر از بنده و هم کوچکتر از بنده.»
روزنامه مردم سالاری
ارگان رسمی حزب مردمسالاری سهشنبه را با تیترهای «باهنر دریافت پول از رحیمی را تکذیب نکرد» و «ماهواره ملی «فجر» با موفقیت در مدار زمین قرار گرفت» روانه پیشخوان مطبوعات کشور شده است.
· محبوبیت، گناه ظریف
«محبوبیت» ریشه غایی منتقدان محمد جواد ظریف است. کرم محمدی در صفحه سیاسی روزنامه مردم سالاری به چرایی آنچه حمله به محمدجواد ظریف میخواند پرداخته است و از منتقدان درخواست کرد که به پاسخگویی به رفتار احمدی نژاد بپردازند و در همین راستا نوشت «فراموش نکنیم که دکتر محمدجواد ظریف و همراهانش به نمایندگی از یک حزب و جناح سیاسی از ایران در مذاکرات شرکت نمیکنند، اینان نماینده تمام ملت ایران از هر دین و مذهب و گروه سیاسی هستند. این تیم در نبردی بسیار پیچیده و حساس با شش قدرت جهانی دست و پنجه نرم میکند. منطق حکم میکند در هنگامه و کشاکشی این چنین سخت، حامی آنان باشیم. کشاندن وزیر خارجه به مجلس چه سودی برای مملکت دارد؟ چرا آن هنگام که قطعنامه پشت سر قطعنامه علیه جمهوری اسلامی صادر میشد و تحریمها روز به روز تشدید میگردد، چنین برآشفته نمیشدند؟ آیا آزاد شدن بخشی از داراییهای کشورمان و توقف قطعنامهها و پیشرفت در مذاکرات، خلاف مصالح ملت است؟ آیا حمله به وزیر خارجه توانا و با تدبیر کشورمان تضمینکننده منافع ملی است؟
آیا بهتر نبود این دوستان عزیز این روزها به آسیبشناسی اختلاسهای چند هزار میلیاردی دولت محبوبشان در هشت سال دولتهای نهم و دهم بپردازند؟ آیا بهتر نیست طرح تحقیق و تفحص درباره عملکرد دولت «مهرورز» که بخشی از منتقدان دولت تدبیر و امید، آن را معجزه هزاره سوم نام نهادند، ارائه و تصویب نمایند؟ آیا بجا نبود و نیست که علل به وجود آمدن زمینه زندانی شدن معاون اول رئیسجمهور محترم سابق را پیگیری نمایند؟ آیا منطقیتر نبود تا پیرامون سرانجامبخشی از درآمدهای نجومی دولتهای «نهم» و «دهم» بررسی نمایند؟ آیا جا نداشت تا نمایندگان محترم اصولگرا پشت سر هم نوبت میگرفتند و از دستگاه قضایی برای برخورد قاطع و قانونی با اختلاس کنندگان از بیتالمال تشکر کنند؟ آیا نباید به بخشی از افکار عمومی حق داد تا در نیت برخی از مخالفان آقای ظریف تردید کرده و آن را تلاشی برای سرپوش گذاشتن بر بار روانی حکم صادره علیه معاون اول دولت مورد حمایت آنها برآورد نمایند؟ حتماً برخی از منتقدان امروز آقای دکتر ظریف به یاد دارند که در مهر ماه سال 1388 طی نامهای به آقای احمدینژاد رئیس جمهوری محترم وقت نامه نوشتند و از انتصاب آقای محمدرضا رحیمی به خاطر «سابقه درخشان ایشان در استانداری کردستان، دیوان محاسبات و به ویژه معاونت حقوقی رئیس جمهور بر اهل انصاف و مروت مکتوم نیست» به سمت معاون اولی تقدیر نمودند.»
روزنامه ابتکار
روزنامه ابتکار سهشنبه را به تیترهای «احمدینژاد ناتکام، داتکام» و «امام (ره) هم نگفت روزی یک وعده غذا» اختصاص داد.
· سودای بازگشت محمود احمدینژاد
آیا سودای بازگشت رییس دولت نهم و دهم به واقعیت بدل خواهد شد؟ گروه سیاسی روزنامه ابتکار در یادداشت «احمدینژاد ناتکام، داتکام» در تلاش برای پاسخ به این پرسش مهم سیاسی جریان اصلاحات شده است و در همین راستا نوشت «محمود احمدینژاد، رئیسجمهور دولتهای نهم و دهم، هنگامی که دولت را به حسن روحانی تحویل داد، ریزش شدیدی در دوستان، حامیان و طرفداران خود مشاهده کرد. اصولگرایانی که زمانی در تضاد با آیتالله هاشمی رفسنجانی (در انتخابات 84) و کاندیداهای مورد حمایت اصلاحطلبان (در انتخابات 88) تمام قد پشت سر او ایستادند و بزرگش کردند، در پایان دولتش در برائت از وی راه سبقت میجستند. بسیاری از دوستان نزدیکش که در کابینه وی حضور داشتند، هر یک به دلیلی و اغلب به دلیل آن چه – به قول محمدرضا رحیمی، معاون اول دولت دهم که زمانی خط قرمز احمدینژاد بود و امروز مورد برائت قرار گرفته است – مخالفت با «سروش آسمانی» بود، کنار رفتند. عملکرد دولت احمدینژاد در زمینههای مختلف و به ویژه آمار فاجعهبار اقتصادی و اجتماعی و اثر آن بر قدرت خرید و سطح زندگی مردم، نیز باعث شد بسیاری از هواداران مردمی وی نیز نه تنها دست از هواداری بکشند که از وی انتقاد کنند.
رأی به تفکری مخالف سیاستهای دولت دهم در انتخابات سال 92 و روی کار آمدن رئیسجمهوری با مشی اعتدالی که از تندرویهای احمدینژاد و اذناب و حامیانش به دور بود نیز نشان داد مردم دیگر اقبال و استقبالی نسبت به سیاستهایی از این جنس نشان نمیدهند؛ به ویژه این که سعید جلیلی، به عنوان یکی از کاندیداهای رقیب حسن روحانی که نه تنها ادبیات و سیاستی همچون احمدینژاد داشت، از حمایت حامیان پیشین وی نیز برخوردار بود، در انتخابات 92 به شدت ناکام ماند. حال احمدینژاد با شعار «ما میآییم» سایتی را افتتاح کرده است که یک شورای 45 نفره بر مدیریت محتوای آن نظارت میکنند. سایتی که در کنار سایتهای اقماری حامیان احمدینژاد، همچون دولت بهار و... قرار است پازل رسانهای بازگشت وی را به قدرت تکمیل کنند؛ بازگشتی که احتمالاً از انتخابات مجلس شورای اسلامی در سال آینده آغاز میشود و در نهایت دوره آتی ریاست جمهوری را مدنظر دارد.»
روزنامه اعتماد
روزنامه اصلاحطلب اعتماد نیمتای بالای صفحه اول خود را به تیترهای «توافق سیاسی خیلی دور، خیلی نزدیک» و «برنامه به روایت برنامهریز اصلاحات» اختصاص داده است.
· روایت باهنر از پولهای ادعای رحیمی
دامنه اثرگذاری نامه محمدرضا رحیمی به محمود احمدی نژاد در فضای سیاسی کشور همچنان ادامه دارد؛ واریز پول به حساب برخی از نامزدها انتخابات مجلس همچنان در صدر پیگیری رسانههای اصلاحات هست و این بار نوبت به محمدرضا باهنر است که به سؤالات روزنامه اعتماد پاسخ بدهد. نائب رییس مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوالی پیرامون درباره نامه رحیمی و کمکهایی که به کاندیداهای اصولگرا در انتخابات مجلس شده شما چه نقشی داشتهاید، اظهار داشت «در هر دوره انتخابات معمولاً تلاش میکنم به وضعیت نزدیک حدود ۲۹۰ کاندیدا رسیدگی کنم. بالاخره ما در قالب ۵+۶، ۷+۸، موتلفه، جبهه پیروان خط امام و رهبری به ماجرای انتخابات بی تفاوت نیستیم. برای انتخابات تلاش و فعالیت داریم و نامزد، انتخاب میکنیم و از نامزد هایمان حمایت میکنیم. نقش بنده در این انتخابات نقش محوری بوده و بسیاری اوقات نقش محوری دارم. چه در زمان گروههای ۷+۸ و ۵+۶ چه در زمان دوره چهارم و پنجم که با جامعه روحانیت کار میکردیم. از کاندیداهای مورد نظر خود حمایت میکنیم. باید هم پاسخگو باشیم. شهادتنامهای که دراین پرونده (رحیمی) است، همین است. در کارهای انتخاباتی کسب کمک مردم در هزینههای انتخاباتی وجود دارد اما باید همواره دقت کنیم که این پولی که کسب میشود باید منشأ کاملاً شفاف و روشن داشته باشد. اگر در آن پول شبهه دار و کثیفی پیدا شد همگی باید پاسخگو باشیم. هم بنده باید پاسخ بدهم هم بزرگتر از بنده و هم کوچکتر از بنده.»
محمدرضا باهنر در ادامه درباره صدور رسید از سوی وی بیان کرد «نه. بنده رسیدی صادر نکردم. بنده به آقای رحیمی هیچ کاری ندارم و در طول هر دوره انتخابات با مقداری کم و زیاد بیش از ۲۰۰ کاندیدا را حمایت میکنم. حتی برخی از این کاندیداها را با یک اطلاعیه حمایت میکنیم. برخی از آنها را به نفعشان سخنرانی انجام میدهیم. گاهی با یک تلکس یا تراکت حمایت میکنیم. بنده رسیدی به کسی ندادم و از کسی هم پولی نگرفتم.»
روزنامه شرق
روزنامه اصلاحطلب شرق صفحه اول خود را به تیترهای «بزرگترین فساد قرن دردولتگذشته رخ داد» و «همه سر سفره مردم نشستهایم» اختصاص داد.
· نگاه امنیتی ندارم
روزنامه شرق در صفحه سیاسی خود به گفت و گو با عبدالمحمد زاهدی، استاندار کردستان پرداخته است؛ این استاندار اصلاح طلب در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه یک نگرانی جدی امروز در کردستان وجود دارد، اینکه برخی جریانها تلاش دارند تفکر سلفیگری را در غرب گسترش دهند. آیا اساساً این نگرانی بجا است؛ پاسخ داد «این یکواقعیت است که تلاشهای زیادی میشود که سلفیگری در بین اهل سنت کردستان گسترش بیابد، بهخصوص بعد از جریانات القاعده و بعد از آن هم داعش این فعالیتها بیشتر شده، ضمن اینکه از قبل هم این زمینه وجود داشته است. اما اگر ما این موضوع را درست تبیین کنیم -با توجه به اینکه مردم این منطقه نوع نگاه و نگرششان اشتراکات زیادی با مذهب شیعه دارد- دیگر جایی برای سلفیت وجود نخواهد داشت. بهخصوص اینکه پیروان مذهب شافعی علاقه زیادی به اهلبیت دارند و عمدتاً در اشعارشان پیامبر را جدالحسین میخوانند و مانند ما شیعیان به زیارت امام رضا (ع) میروند.
از طرفی اینکه فرهنگ مردم کرد با هنر عجین شده است و سلفیت و جریان تکفیری و خشونتگرا با این نگاه مخالف است. مثلاً امسال که اعلام کردند برپایی جشن برای پیامبر (ص) بدعت و حرام است، مردم کردستان جشن را مفصلتر برپا کردند. به اعتقاد من اگر این فرهنگ تقویت شود بههیچعنوان سلفیگری و تکفیری اجازه رشد پیدا نمیکند. هرچند باید تاکید کنم این جریانات، تلاش خود را برای انتشار تفکراتشان انجام میدهند و باید به این نگرانی توجه جدی داشت»
همچنین عبدالمحمد زاهدی در پاسخ به سؤال میخواهم بحث توسعه را بهعنوان یک مطالبه مطرح کنم، چه تعهدی برای پیگیری این موضوع از سوی شما وجود دارد؛ اظهار داشت «ابتدا باید تاکید کنم من نگاه امنیتی به استان کردستان ندارم، هرچند قبول دارم که این نگاه امنیتی نسبتبه کردستان وجود دارد. اما معتقدم که چنین نگاهی نسبتبه کردستان در حاکمیت وجود ندارد؛ دلیل آن هم این است که در سفر مقاممعظمرهبری به استان کردستان بهترین پروژههای عمرانی و اقتصادی تصویب شد.
چنانکه سرمایهگذاری بنیاد برکت درکردستان نسبتبه ۳۱ استان دیگر در رتبه نخست قرار دارد. اصطلاحی هست که میگوید: «مدیران اسیر راههای طیشدهاند». میخواهم بگویم ما الان در چارچوب قوانین موجود باید کار کنیم. مثلاً من وقتی به کردستان رفتم در بودجه سال ۹۳ هیچنقشی نداشتم، اما دولت بنا دارد بهصورت جدی، هم در بودجه سال ۹۴ و هم در برنامهششم توسعه، اعتبارات بیشتری را به استانهای کمبرخوردار بدهد. اما دقت داشته باشید یکی از مشکلات استان، طرحهای نیمهتمامی است که از دولت گذشته به ارث مانده است، چنانکه برای تکمیل این طرحها بیش از هفتهزارمیلیاردتومان بودجه نیاز است و این یکمشکل جدی جلو راه توسعه استان است و دولت تلاش میکند آن را برطرف کند.»
روزنامه آرمان امروز
روزنامه آرمانامروز صفحه اول خود را به تیترهای «احمدینژاد برای رحیمی جاخالی داد» و «باهنر: باید با جبهه پایداری ائتلاف کنیم» اختصاص داد.
· فرجام مناسبات احمدینژاد و رحیمی
رفتارشناسی مناسبات میان احمدینژاد و رحیمی از مهمترین رخدادهای سیاسی چند هفته اخیر است؛ مطهره شفیعی در صفحه سیاسی روزنامه آرمان امروز به تحلیل این مناسبات پرداخته است و در همین راستا نوشت «یک تلقی این است که احمدینژاد میگفت من یکسری آدم دور و بر خودم دارم و مخالفانم که نمیتوانند اقدامی علیه من داشته باشند این افراد را مورد هجمه قرار میدهند پس آنها بیگناهانی هستند که به خاطر من مورد هجمه قرار گرفتهاند. اما این تمام واقعیت نیست چراکه در تیزهوشی احمدینژاد کمتر میتوان شک داشت و این احتمال وجود دارد که رحیمی به مثابه سپری در برابر احمدینژاد به ایفای نقش میپرداخت.
نصب نشان خدمت بر سینه او بهمثابه اعطای هدیهای به کودکی است که باید آرام باشد و در مقابل مهمانان لب به سخن نگشاید. این فرزند یک فرزند ناخوانده است که برای فردی که او را پذیرفته است، اهمیتی ندارد چه آیندهای در انتظار فرزندخواندهاش است و تنها خشنود است اهداف او را پیاده و خود را در امنیت نگه میدارد. نشان این ادعا هم چنین است که روزی رحیمی در محوطه خط قرمز احمدینژاد قرار داشت و امروز که حکمی گریبان این فرزندخوانده را گرفته است همین احمدینژاد خط قرمزی به دور خود کشیده و حتی روز دوشنبه در جمع حامیانش حاضر نمیشود به رحیمی اشاره کوچکی هم داشته باشد.
تاریخ مصرف این فرزند خوانده به پایان رسیده و اکنون میان رحیمی و احمدینژاد فاصله طولانی است و نمیتوان در این سرما انتظار آشنایی این دو دوست قدیمی را داشت! شاید این جمله که «احمدینژاد برای رحیمی جا خالی داد» پرمعناترین توصیف باشد.»
روزنامه ایران
روزنامه دولتی ایران، صفحه اول خود را به تیترهای «مدعیان پاکدستی بزرگترین فسادها را مرتکب شدند» و «پرتاب ماهواره «فجر» با فرمان روحانی» اختصاص داد.
· احمدینژاد؛ عضو ارشد مجمع تشخیص مصلحت!
روزنامه دولتی ایران از انتساب عضو ارشد به محمود احمدینژاد واکنش نشان داده است؛ گروه سیاسی روزنامه ایران در ستون «دیگه چهخبر؟» اینگونه نوشته است «رئیس جمهوری سابق کشورمان و عضو ارشد مجمع تشخیص مصلحت نظام»؛ این جمله است که مسجد جامع المهدی به عنوان میزبان سخنرانی احمدینژاد برای معرفی او در دعوتنامهای ارسالی برای رسانهها آورده است. استفاده از عنوان نامعمول «عضو ارشد مجمع تشخیص مصلحت نظام» در حالی است که در چارت مجمع تشخیص چنین عنوانی پیشبینی نشده است. علاوه بر این؛ احمدینژاد در دوره تصدی ریاست دولت، به دلیل دیدگاه انتقادی خود نسبت به ریاست مجمع تشخیص؛ بارها از حضور در جلسات مجمع خودداری کرد و رکورد غیبت 17 ماهه از جلسات مجمع را به نام خود ثبت کرد.
احمدینژاد در یک گفتوگوی تلویزیونی که در تاریخ 10 آذر 1388 انجام شد، درباره دلایل غیبت خود در جلسات مجمع گفت: «نرفتن به مجمع تشخیص دلایل خاص خودش را دارد.» البته برخی نزدیکان احمدینژاد نیز دلایلی برای شرکت نکردن احمدینژاد در جلسات مجمع ارائه کردند؛ از جمله علیاکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی احمدینژاد؛ ابتدا دلیل غیبتهای احمدینژاد در جلسات مجمع را «برنامههای فشردهای که رئیس جمهور داشت» ذکر کرد اما پس از گذشت چند روز علت این غیبت را حضور «افرادی که رودرروی نظام و رهبری ایستادهاند و با مواضع، اظهارات و رفتار خود، تنور توطئههای دشمن علیه اسلام، کشور و مردم را گرم میکنند» عنوان کرد و نشستن احمدینژاد در کنار این افراد و همسخنی با آنها را انتظار درستی ندانست. در دوره پس از پایان فعالیت دولت دهم نیز حضور احمدینژاد در جلسات مجمع تشخیص با غیبتهایی همراه است و با این اوصاف، جالب است که حامیان احمدینژاد، او را «عضو ارشد مجمع تشخیص مصلحت» معرفی میکنند.
احمدینژاد همچنین دیروز در بیانیهای به مناسبت دهه فجر نوشت: «شیطان و همراهان و همکاران او، با استفاده گسترده از ابزار تبلیغاتی، به یأسآفرینی، فریب، دروغ، سیاهنمایی، تفرقهافکنی، اتهامزنی به عناصر پاک و خدوم و تخریب تمام پیشرفتهای ایران عزیز دست یازیدهاند.»