آمريکا نيازمند آن است که در سياست خارجي خود، به جاي ديپلمات ها و سفيران، از تکنوکرات ها و مديران صنايع و شرکت ها استفاده و با مجتمع هاي ديپلماتيک-صنعتي نفوذ خود را گسترش دهد.

به گزارش خبرنگار ديپلماسي عمومي مشرق، تا کنون آمريکا به جاي ديپلماسي رسمي خود که توسط دستگاه سياست خارجي اين کشور رقم مي خورد، از ظرفيت مشاهير، مانکن ها، خواننده ها و... بهره مي برد،که باعث پيدايش"سلبريتي ديپلماسي" يا ديپلماسي مشاهير شده و اين شخصيت هاي فرهنگي، لشکر سياست خارجي آمريکا براي پيشبرد منافع او بودند. اکنون مقاله اي در پايگاه اينترنتي هافينگتون پست انتشار يافته که رويکردي جديدي را به آمريکا پيشنهاد مي دهد، و مي خواهد تا مجتمع هاي صنعتي-نظامي را برچيده و مجتمع هاي ديپلماتيک-صنعتي* داير نمايد و از پتانسيل تکنوکرات ها و مديران صنايع و شرکت ها استفاده و نفوذ خود را در کشورهاي ديگر گسترش دهد.

هافينگتون پست در اين مقاله به قلم پراگ خنع، يک پژوهشگر قديمي در بنياد آمريکاي جديد، مي نويسد:
"کار بيشتر با حداقل هزينه" يک اصل مسلم در اين عصر صرفه جويي است. حتي در پنتاگون نيز با آن همه عظمتش، بودجه‌ها و برنامه‌ها رو به کاهش است. با اين حال اين شايد بزرگترين فرصت آمريکا در دو دهه گذشته باشد، که از يک مجتمع نظامي-صنعتي بسيار عظيم و ناکارآمد به سوي يک شيوه مناسب‌تر و به سمت دنياي جهاني چند بعدي تغيير جهت بدهد: به سمت يک تجميع سياسي- صنعتي.
رويکرد آمريکا در آينده بايد رويکرد سياسي-صنعتي به جاي نظامي صنعتي باشد
15 سال قبل در نطق خداحافظي 1961، رئيس جمهور آيزونهاور ادعا کرد: پيامد مجتمع نظامي صنعتي شامل يک "مثلث آهني" مابين دولت، ارتش و صنعت ملي مي‌شد که از آن زمان گرداننده اصلي راهبردهاي مهم آمريکا شده است و باعث شده است که ماليات دهندگان نزديک به 500 ميليارد دلار هزينه کنند.
حادثه 11سپتامبر باعث به وجود آمدن يک آميزه اطلاعاتي- صنعتي با بودجه بالغ بر 40 ميليارد و ايجاد اداره امنيت کشوري که بودجه ملي آن در سال 2011 بالغ بر 56 ميليارد دلار است گرديد. آنها را با هم جمع ببنديد شما در طول يک دهه " پيمان کاران سرمست" و سودهاي کلان بادآورده را در امنيت ملي خواهيد ديد.
امروز آنچه بيش از دفاع و امنيت لازم است يک تجميع سياسي- صنعتي است. فن سياست افزايش دهنده نيرويي است که از لحاظ سوق الجيشي منابع، نفوس، موسسات و ايدئولوژي يک کشور را يکپارچه مي کند. آنچه آيزونهاور درباره " بنيان واقعي جامعه" درگير در دفاع ملي گفته بود خيلي بيشتر در سياست کاربرد دارد. شرکتها، محصولات، دانشگاه ها و بشردوستان آمريکايي در هر گوشه از جهان فعال هستند. زماني که ما درباره سياست خارجي آمريکا فکر مي کنيم نه تنها بايد به چيزي که دولت انجام مي دهد بلکه درباره آنچه آمريکايي ها انجام مي دهند نيز فکر کنيم، خواه از طريق هويت هاي dot.gov, dot com, dot.org يا dot.edu . ردپاي آمريکا در سراسر جهان خيلي بيشتر از ردپاي وزارت امور خارجه هست.
شرکت هاي تجاري در سياست خارجي آمريکا تاثيرگذارترند
در آمريکا هر کسي ساز خود را مي‌زند و سنگ خود را به سينه زده و مصرانه تقاضامند توجه و نفوذ در سياست خارجي آمريکا مي‌باشند؛ از پراکندگي قومي گرفته تا شرکتهاي نفتي. در تاسيس آمريکا، اين ملت جوان بيشتر از طرق تجاري در اروپا حضور داشته تا از طريق سياست خارجي. حتي در اوايل قرن 20، مديريت بخش خصوصي راهبرد "تجارت آزاد" در توسعه تجارت را به کار برد. سياست آمريکا در اواخر قرن 19 و اوايل قرن 20 آنچنان ضعيف بود که بانک نشنال سيتي و استاندارد اويل هيات نمايندگان سياسي خودشان را به کار انداختند و با وسعت زياد در سراسر آمريکاي لاتين و آسيا مستقر کردند. آشفتگي آنها بخاطر کمبود سفيران آمريکا در اين سرزمين‌ها، آنها را واداشت که به تاسيس دانشکده خدمات خارجي جورج-تاون کمک مالي کنند که اولين آکادمي رسمي ديپلماتيک در آمريکا بود. بعد از جنگ جهاني اول، نگراني تجار از سياست انزوا طلبي، منجر به لابيگري آنها براي تشکيل جامعه ملل و تاسيس شوراي روابط خارجي شد، و تجار براي حمايت از برنامه مارشال بعد از جنگ جهاني دوم تلاش قابل ملاحظه ايي کردند (که تنها 15 درصد پشتيباني عمومي را داشت).

امروز،باز هم يک چنين نگاه رايج عمومي-خصوصي ضروري است که فعالان غير دولتي آمريکا به طور ساختارمند در هر موضوعي در نظر گرفته شوند و در يک اسلوب قابل انعطاف در تدوين و اجراي سياست به حساب بيايند. در عصر کاهش منابع، وظيفه سياست گذاران خارجي توسعه اسبابي است که منابع عظيم دولتي و غير دولتي را مهار کند تا باعث بيشتر شدن سهم جهاني آمريکا شود.

اين بخش مستعد خصوصي آمريکا است که نياز دارد نوک پيکان ديپلماتيک ما باشد، تا بتواند شرکتهاي تجاري و بازرگانان و شهروندان آمريکا را با سراسر جهان مرتبط سازد. دو نمونه بزرگ عربستان سعودي و هند مي‌باشند. ماجراي مربوط به عربستان فقط معامله اخير 60 ميليارد دلاري تسليحات نيست بلکه سرمايه گذاري 10 ميليارد دلاري "ال کو آ" (Alcoa) در يک کارخانه ذوب گدازه آلومينيوم است؛ فقط مورد دوم افراد محلي را بکار گرفته و آنها را آموزش مي دهد که حاکي از حسن نيت آمريکايي ها مي باشد. و با وجود سفر "اوباما" به هند، و بازديد هو جينتائو از آمريکا براي بهبود روابط، هند همچنان به خريد فناوري راکتور هسته اي از فرانسه و تسليحات از روسيه ادامه مي دهد و فرآورده هاي نفتي خود به ايران مي فروشد. با اين تفاوت که شرکتهاي نرم افزاري و فناوري پاک آمريکا و نه شرکتهاي روسي در هند بوده و اکنون يک سوم واردات نرم افزاري آمريکا از هند مي باشد.

کشورهاي جهان بيشتر طالب سفرهاي مديران تجاري هستند تا سياستمداران آمريکا
هيچ کشوري، موعظه آمريکا را ديگر خواستار نيست؛ آنها بيشتر خواستار بازديد مديران عامل آمريکايي هستند تا هيلاري کلينتون. در نتيجه وزارت خارجه مي انديشد که چگونه برنامه ارزيابي چهارساله ديپلماسي و توسعه خودش را اجرا کند، بايد به خاطر داشته باشيد که هنوز دنيا از تکنوکرات ها بيشتر سود مي برد تا از بوروکرات ها.
بر اساس مطالعه اجمالي پيو در 2007، حتي در ميان مخالفت همه جانبه با سياست خارجي آمريکا، وجهه و حيثيت آمريکا در 48 کشور در عرصه هاي علوم، فناوري و فرهنگ همچنان در سطح بالايي قرار دارد. از 100 برند برتر تجاري در جهان، هنوز 52 عدد آنها آمريکايي هستند، که چهار تا از بالاترين رده ها متعلق به کوکاکولا، آي بي ام، مايکروسافت و جنرال الکتريک مي باشد (منبع: Business week). وزارت امور خارجه شروع به جلب اين موج کرده است؛ سازماندهي هيات هايي از سرمايه گذران و کارفرمايان در زمينه فناوري براي اعزام به خاورميانه و ايجاد مراکز برنامه ريزي و آموزش براي جوانان عرب. اين کارهزينه دربر داشته اما ارزش دلار آمريکا را افزايش خواهد داد.

آموزش، بهترين صادرات آمريکاست و عمال نفوذ آمريکاست در ديگر کشورها
در اين مقاله ادعا مي شود که:آموزش ممکن است موفق‌ترين عرصه درتجميع سياست و صنعت باشد که آمريکا را براي بيش از يک قرن، دورانديش و سخاوتمند جلوه مي دهد. دانشگاه معتبر چيني "تسنيگ هوآ" با پولي که آمريکا بعنوان غرامت بعد از شورش باکسر مجبور شد به چين بپردازد تاسيس شد. امروز آموزش عالي بهترين صادرات آمريکاست. با رئيس پذيرش دانشگاه هاروارد مثل يک هنرمند معروف در سفرهاي خارجي رفتار مي‌شود. علاوه بر گروه هايي که از طرف دولت آمريکا حمايت مي شوند مانند دانشگاه هاي بيروت و قاهره، دانشگاه‌هاي خصوصي آمريکايي نيز دانشکده هايي را در سراسر جهان و به ويژه در کشورهاي حاشيه خليج فارس به راه انداخته اند. شهر آموزشي دوحه در قطر پر است از دانشکده‌هاي دانشگاه‌هاي جورج-تاون، کورنل و تگزاس اي اند ام، که مجموعا تاثير قابل توجهي بر حقوق زنان و تخصص محوري در منطقه دارند. يک دانشکده پرستاري آمريکايي در پاکستان آموزش و اشتغال را به زنان ارائه مي دهد.

اهميت ترويج زبان انگليسي به اندازه گسترش دموکراسي يا دلار آمريکاست
به خاطر داشته باشيد که گسترش زبان انگليسي درست به اندازه گسترش دموکراسي (مردم سالاري) يا دلار مهم است؛ مادامي که پولهاي خارجي و مدلهاي حکومتي با آمريکا رقابت مي کنند، زبان انگليسي زبان دوم جهان خواهد ماند.

موسسات مالي آمريکايي يک سوم از دارايي هاي قابل سرمايه گذاري جهان را اداره مي کنند. به همان اندازه که آنها سرمايه گذاري مي کنند و کمک به ايجاد داد و ستد در خارج از کشور مي‌کنند، به همان ميزان نيز باعث بازگشت سود به داخل آمريکا از سرتاسر دنيا مي شوند. از اين روست که جهاني شدن به نفع آمريکا است، به ويژه هنگامي که شرکتهاي آمريکايي بيشتري در آن حضور مي‌يابند.

سناتور دانيل پاتريک مي گفت " نمي توانيد کشوري بزرگ بدون دولتي بزرگ داشته باشيد،" اما آمريکا در حال متورم شدن است. تنها يک فرايند جديد مي تواند به بقيه جهان يادآور شود که آمريکا هنوز مبتکري پيشتاز در امور جهاني است و مدلي براي پيروي ديگران ارائه مي کند.
 

________________________________________

*  Diplomatic-Industrial Complex

 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس