چالش اول ترویج پس زمینههای مذهبی برای هر اختلاف سیاسی است، گروهی از بوقهای رسانهای و سیاسی و رهبران دولتها و دانشمندان سعی دارند تمامی اختلافات موجود در جهان اسلامی را بر اساس اختلافات مذهبی معرفی نمایند، این در حالی است که این اختلافات مذهبی نیست، بلکه سیاسی است، با این چالش میتوان از راهکارهای متعددی مقابله کرد که من به ذکر برخی از آنها میپردازم:
اول: باید به امت اسلام توضیح داده شود که اختلافات مذهبی تنها در نزد گروه های مبالغه جویی یافت می شود که دیگران را رد میکنند، آنها مسائل مذهبی را با وجود اختلافات سیاسی یا بدون نیاز به مشکلات موضوعی مطرح میکنند، این رویکردها وقتی که مسلمانان را متحد میبینند، آرام و قرار ندارند. آنها به صورت انگلهایی هستند که مستقیماً در فضای اختلافات و بروز آتش فتنه زندگی میکنند. بنابراین ما باید توضیح دهیم که اختلافات مذهبی تنها در نزد این گروه مطرح است.
دوم: اختلافات مذهبی همچنین در نزد حاکمان مستبدی مطرح است که آن را از طریق ابزارها و امکانات خود ترویج داده و مواضع خود را از این طریق تفسیر میکنند. آنها خود را مدعی حمایت از مذهب معرفی میکنند، در حالی که مواضع آنها هیچ ارتباطی به اصول یا فقه یا راهکارهای مذهبی ندارد. آنها به علت ناتوانی در قانع کردن مردم به افکار و اعتقادات خود به تحریک احساسات مذهبی مردم جهت جذب آنها پناه میبرند. ما باید این عناصر را رسوا کرده و به مردم توضیح دهیم که رویکردهای این افراد مبتنی بر هیچ خاستگاه مذهبی نیست، بسیاری از آن ها حتی جهت قبله را نمیدانند و نماز نمی خوانند و چیزی از اسلام نمیدانند.
سوم: حامیان اسلام اصیل به دنبال ایجاد اختلافات مذهبی نیستند و از آن برای رسیدن به اهداف خود استفاده نمی کنند. وقتی که ما به 3 موضوع اساسی در جهان اسلام نگاه میکنیم ، میبینیم که این مسائل کاملاً سیاسی هستند و هیچ بُعد مذهبی ندارند.
موضوع اول: مقابله با آمریکا و پروژه های سیطره طلبانه آن در منطقه.
موضوع دوم: مقابله با اسرائیل که فلسطین را اشغال کرده و خشونت در منطقه را دنبال می کند.
موضوع سوم: مبارزه با تکفیری هایی که با مسلمانان اعم از سنی و شیعه و غیر مسلمانان از در جنگ بر آمده اند.
این 3 موضوع محوری کاملاً سیاسی هستند و مهم است که ما مواضع عملیاتی که عدم مذهبی بودن مواضع سیاسی را ثابت میکند ، برجسته نماییم. من در این زمینه به برخی از مواضع حاضر در جهان اسلام که نشان دهنده اختلافات سیاسی - و نه مذهبی – است اشاره می کنم.
الف: موضع ایران بر ضد اشغالگری آمریکا در افغانستان ، عراق و اشغالگری رژیم اسرائیل در فلسطین.
ب: اختلافات در مصر، لیبی، تونس و بین ترکیه و مصر یا بین عربستان سعودی و قطر همه اختلافات سیاسی هستند، چرا که همه طرفهای مربوط به این اختلافات از یک مذهب واحد هستند، اما با این وجود اختلافات زیادی در کشورهای آنها به وجود آمده است.
ج: پروژه تخریب سوریه مورد اختلاف کشورهای عربی و اسلامی قرار گرفته است، عده ای این پروژه را تأیید و برخی به آن اعتراض دارند. این مواضع تابع همراهی با پروژههای آمریکایی و اسرائیلی در سطح منطقه یا مخالفت با آن است و هیچ ریشه مذهبی ندارد.
د: مقاومت در فلسطین حامیان و منتقدان خاص خود را دارد، این موضوع نیز به مسائل مذهبی یا اقتصادی مربوط نمیشود بلکه چهارچوبی سیاسی دارد.
ه: مقاومت حزبالله لبنان در برابر رژیم اسرائیل نیز ربطی به ملاحظات مذهبی بین مسلمانان ندارد ، همبستگی موجود بین حزب الله لبنان و گروه های مقاومت فلسطین با وجود اختلاف مذهبی و اعتقادی دلیل محکمی بر این مدعا است. همچنین اخیراً حالتی از همبستگی داخلی در لبنان به وجود آمده و همه به این دیدگاه رسیده اند که باید این موضوع مطرح شود که عناوین مذهبی هیچ ربطی به این اختلافات ندارد، به همین منظور دیدارهایی بین حزب الله لبنان و جریان المستقبل در این کشور برگزار شد تا التهاب مذهبی موجود از بین برود و مقابله با تروریسم به صورت جمعی صورت گیرد.
بعد از سختی های طولانی این واقعیت در لبنان برای همه روشن شد که مشکل این کشور هرگز مشکل مذهبی نبوده است. حزبالله لبنان تلاشهای فشرده را در این زمینه انجام داد و سختیهای زیادی را متحمل شد تا به همه ثابت کند که این اختلافات سیاسی است و مذهبی نیست.
امروز مشخص شد که حزبالله با رژیم اشغالگر اسرائیل و رویکردهای تکفیری که همه مسلمانان و همه مردم را تکفیر میکنند و همچنین با سیطره طلبی آمریکا که به دنبال تسلط بر کل منطقه است، مقابله میکند. ما امروز در لبنان نمونه مهمی را ارائه دادیم که نشان میدهد اختلافات موجود مذهبی نیست بلکه اختلافات کاملاً سیاسی است و ان شاء الله مقاومت پیروز شده و دستاوردهای بزرگی خواهد داشت.
و: اتفاقات بحرین که از حدود 4 سال پیش آغاز شده، عین مطالبه عدالت است و ملت میخواهد نمایندگانی در داخل مجلس نمایندگان داشته باشد و در اداره حاکمیت خود نقش ایفا کند، این یک موضوع مشروع و بخشی از حقوق بشر است. ملت بحرین از راهکارهای مسالمتآمیز مبارزه می کند و دیدگاه هایی سیاسی مطرح می نماید، اما مقامات این کشور این دیدگاهها را بررسی نمیکنند و در مقابل با سرکوبگری با آن مواجه میشوند. تازه ترین این اقدامات نیز بازداشت ظالمانه و تجاوز کارانه شیخ علی سلمان دبیر کل جمعیت وفاق بحرین است.
ما باید این مواضع را در جهان اسلام برجسته کنیم تا بتوانیم با چالش مذهبی سازی مسائل سیاسی مبارزه نماییم.
چالش دوم که در منطقه مطرح است، دست برداشتن از آرمان فلسطین از سوی تعداد زیادی از کشورها و سازمانهای جهان اسلام است، آنها به بهانه ضعف و ضرورت سازش، این روند را در پیش گرفتند: ما معتقدیم که راهکار حل این مشکل با چند موضوع محقق خواهد شد.
اول: پایبندی به حق آزاد سازی در ارائه مواضع و ادبیات و گفتمان رسانه ای و ابراز آن از طریق تمامی ابزارهای ممکن.
دوم: تأکید بر مسئولیت همگانی در این زمینه که آرمان فلسطین یک موضوع فلسطینی نیست، بلکه آرمانی عربی و اسلامی و انسانی است که هر فردی در این دنیا مسئولیت آن را بر دوش میکشد، چرا که نشان دهنده مبارزه با ظلم و تجاوز و اشغال است.
سوم: مطرح شدن این نکته که آزادسازی فلسطین اولویت اصلی ما است و ما مواضع خود در مورد مسائل مختلف را به تعیین این اولویت مرتبط میکنیم. به عبارت دیگر ما باید در برنامههای عملیاتی خود اولویت آزادسازی را در درجه اول قرار داده و هر چیزی که مغایر آن باشد را کنار گذاشته و هر موضوعی در راستای آن را مورد تأکید قرار دهیم.
چهارم: همه باید در کنار مقاومت به عنوان تنها گزینه آزادسازی فلسطین جمع بشوند. آزادی فلسطین از طریق شورای امنیت یا سازش یا برگزاری کنفرانسها محقق نخواهد شد.
فلسطین تنها با سلاح مقاومت شریف آزاد میشود و حزب الله لبنان و مقاومت فلسطین ثابت کرده که اسرائیل جز زبان زور را نمیفهمد و اسرائیل با خروج همراه با شکست از لبنان که به برکت بازو و سلاحهای مقاومت به دست آمد، به این موضوع اعتراف کرد. ما باید روی این گزینه متمرکز شویم.
سومین چالش موجود در مسیر جهان اسلام رویکرد تکفیری است که به دنبال از بین بردن شاخص ها و اصالت اسلام است، تکفیر یک رویکرد کاملاً ضد اسلامی است. برخی سعی دارند مشکل تکفیر را به برداشتهای غلط از اسلام نسبت دهند، این در حالی است که تکفیر هیچ ارتباطی با اسلام و اهل سنت و جریان تشیع و قرآن و پیامبر اکرم ندارد. ما باید با تکفیر به عنوان یک جریان تروریستی و دشمن خود مقابله کنیم.
راه حل تعامل با این پدیده از چند محور شکل میگیرد که اولین آنها برعهده علما و دانشمندان است که باید خود را نشان دهند، همانطور که در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده ، این یک مسئولیت شرعی است: ایشان میفرمایند «إذا ظهرت البدع فی أمتی فلیظهر العالم علمه، فمن لم یفعل فعلیه لعنة الله». (اگر بدعتها در امت من بروز پیدا کرد،علما باید علم خود را ابراز کنند، و هر کسی که این کار انجام ندهد لعنت خداوند بر او باد.
دومین راه حل ضرورت مقایسه بین قوانین اسلام به عنوان دین رحمت و پروژه تکفیری ها است، این مقایسه باید همواره در مواضع ما مطرح باشد تا مردم را با تفاوتهای بین اسلام و جریان تکفیری و دین رحمت و جنایت و جرم آشنا کنیم، این مسئولیت ماست.
محور سومین راه حل، تقویت دیدارها و نشستهایی است که وحدت اسلامی برای
تقابل با این چالش را نشان میدهد. خداوند در آیه 110 سوره کهف می فرماید:
(قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ یُوحَى إِلَیَّ أَنَّمَا
إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَن كَانَ یَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ
فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صَالِحاً وَلَا یُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ
أَحَداً). بگو: «من فقط بشری هستم مثل شما ( امتیازم این است که ) به من
وحی می شود که تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر که به لقای پروردگارش
امید دارد ، باید کاری شایسته انجام دهد ، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش
شریک نکند.
چهارمین راه حل اهتمام حوزههای علمیه و مدارس دینی برای ترویج شریعت با
دیدگاه باز و مسامحه جو است. من امیدوارم که ما در حوزههای علمیه و مدارس
دینی بر این محور متمرکز شویم، چرا که آنها از همین مراکز برای ترویج
تکفیری استفاده میکنند.
چالش چهارم پیش روی جهان اسلام وابستگی به آمریکا و غرب به بهانه نیاز به پیشرفتهای علمی آنها و و مخفی شدن پشت سلطه این جریانها است. تعامل با این چالش در نشان دادن این نکته است که آزادی و استقلال حقی مشروع است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «وقتی که خداوند متعال تو را آزاد آفریده، خود را بنده دیگری قرار نده.» این موضوع با ضرورت تعهد و پایبندی به منافع ملی در ایجاد مناسبات با کشورهای بزرگ نیز ارتباط دارد و طبعا باید در این ارتباطات همبستگی ملی بین گروهها و دولتهای اسلامی مد نظر قرار گیرد. این نوع رفتار، غرب را مجبور میکند که بر اساس مطالبات ما با ما تعامل کند.
اگر ما در مسیر حل این 4 چالش اساسی ( رد مذهبی سازی اختلافات سیاسی، اولویت دادن به آرمان فلسطین، مقابله با جریان تکفیری و رد وابستگی به غرب) گام برداریم، اختلافات جزیی بین ساختارهای امت اسلامی کمتر خواهد شد و دستاوردهای مهمی در مسیر وحدت اسلامی محقق خواهد گشت.