به گزارش مشرق، بعد از دو پيروزى خيره كننده در ليگ قهرمانان آسيا، مطابق انتظار، تيم درخشان باز هم در بازى هاى ليگ برتر بازنده بود. یک باخت به تراکتوسازی و یک تساوی با مسجدسلیمان که کمتر از باخت برای این تیم نبود. اينكه پرسپوليس ۷ هفته مانده به پايان ليگ چهاردهم، اينچنين بي تفاوت نسبت به «شكست» پيش برود قطعا در آينده اين تيم و سرمربي اش تاثيرگذار است.
البته اين حالت دوگانه يكبار مسبوق به سابقه است. ليگى كه قرمزها با استيلى شروع كردند و سپس در ميانه هاى راه بخاطر نتايج نا اميد كننده به مصطفى دنيزلى رسيدند. ( البته براى دومين بار پس از تجربه نسبتا شيرين ليگ ششم). آن روزها دقيقا مشابه امروز، سرخپوشان در آسيا، چهره يك برنده را داشتند و در ليگ برتر زير چهار گل دريافت نميكردند. حالا درخشان بي آنكه خودش بداند و يا متوجه باشد در چنين وضعيتى به محاق رفته است.
اگرچه نمايش آنها مقابل تيم فوتبال تراكتورسازى در ٢٠ دقيقه ابتدايى و انتهايى بازى، قابل دفاع بود اما اواسط اين نبرد تا قبل از اشتباه بزرگ و نابخشودنى بابك حاتمي، سرخپوشان به دفاع چندلايه و واكنشهاى خوب سوشا مكانى، دلخوش كرده بودند كه در نهايت زير بار آن فشار تبريزى ها، حاتمى براي اينكه نشان دهد در شهر زادگاهش از روحيه خوبى برخوردار است با يك اشتباه عجيب كه قصد لايى زدن و تخريب روحيه شاهين ثاقبى را داشت،تيمش را بازنده اين نبرد نسبتا حيثيتى كرد.
برابر نفت مسجد سلیمان هم هر چند پرسپولیس نباخت اما وقتی تیمی با دو گل از حریف خود پیش است و حریف ۱۰ نفره بازی می کند و در نهایت بازی مساوی می شود، این هم خودش نوعی شکست برای پرسپولیس و حمید درخشان محسوب می شود.
با ادامه اين روند و اگر پرسپوليس بخواهد اينچنين ''مفت'' و نمايشى خارج از خانه بازى كند قطعا باخت هاى ديگر از راه مى رسد. حميد درخشان هم مى داند حتي صدرنشينى و صعود از گروهش در آسيا نمي تواند موجب فرونشاندن خشم هواداران از شكست ها و نتایج غیرقابل قبول داخلى شود.
از اين رو اگر كادر فنى ميخواهد تا پايان اين هفت هفته، كماكان صندلىاش را حفظ كند چارهاي ندارد جز عوض كردن طرز فكر بازيكنان اين تيم. بازيكنان کم تجربهاى مثل بابك حاتمى تنها پس از دو پيروزى متوالى خيلي زود اشباع میشوند و ثمره اش پديد آمدن اين اعتماد بنفس كاذبی است كه بلاى جان پرسپوليس در تبريز شد.
همانطور كه دنيزلی بخاطر شكست های پرتعداد داخلی مجبور به ترك تهران شد، درخشان هم در پايان ليگ چهاردهم حتي در صورت صعود پرسپوليس به مرحله بعد ليگ قهرمانان اسيا، مجبور است جای خود را به يك مربی تازه نفس تر بدهد. چرا كه در صورت عدم كسب سهميه ليگ قهرمانان سال آتی، هيچ راهی براي حفظ اين كادر فني باقی نمیماند.
شايد اين از شانس بزرگ درخشان بود كه بلافاصله پس از تساوی خانگی مقابل صبا، بازی های آسیایی آغاز شد چرا كه پرسپوليس با اين نوع نگاه کم رمق به ليگ برتر، در هر صورتی در تبريز مثل سال های قبل يك تيم از پيش بازنده بود. آنگاه درخشان خيلی راحت در نهایت جايش را به گزينه های مدنظر نژاد فلاح میداد. اما دو برد در آسيا به سان شارژ دوباره باتری در حال اتمام سرخها بود. اما سوال اساسی و مهم اين است ؛ با اين شارژ تا کجا میشود پيش رفت؟
بدون ترديد ناکامی بعدی در لیگ، میتواند مجددا کادر فنی را وارد مرحله هولناك بركناری ناگهانی كند. شايد اين بار ديگر خبرى از قطبی و برانكو نباشد، اما نژاد فلاح قطعا از اینک میتواند با مربي فصل بعد پرسپوليس با خیال راحت مذاكره كند. اگر قرمزها بار ديگر راحت با باخت كنار بيايند نخستین خروجی اش این میتواند باشد يكی مثل يحيی گلمحمدی (كه پيش از اين رويانيان به سادگی او را بركنار كرد و از آن میشود بعنوان بزرگترين اشتباه يك دهه اخير مديريتی پرسپوليس ياد كرد)، با مديرعامل قرمزها در خفا مذاكره کند.
شايد هم راه بازگشت قطبي هموار شود و اين بار او عوض قرارداد ٤ ماهه با قرارداد يكساله سرمربی پرسپوليس شود. از اين رو حميد درخشان بايد از باخت تبريز همانقدر برافروخته شود كه اگر پرسپوليس برفرض در كورس بود و مى باخت.
ساده انگارانه رد كردن اين شكست ها و خوابيدن در باد پيروزی های آسيايی، همان اشتباه بزرگ زمان دنيزلی است با اين تفاوت كه سرمربی تركتبار سرخ ها آنقدر خوش شانس بود كه پس از صعود از گروهش در ليگ قهرمانان آسيا، تيمش را در عربستان هدايت كرد و آنجا پس از باخت سه گله مقابل نماینده سعودی با فوتبال ايران، شايد براى هميشه وداع كرد.
آن رزومه، آن اتفاقات همه پيش روی درخشان است، پس با آگاهي از آن تجربه گرانقدر ، عوض توجيه بهتر است با تيمي كامل و مهمتر از آن با انگيزه به ادامه مسابقات بیندیشد.
همه هفت بازی باقى مانده ليگ چهاردهم بايد از اهميتی صدچندان براى كادر فنی سرخ ها برخوردار باشد، شايد قهرمانی ديگر به صورت تمام و كمال از دست رفته باشد، شايد حتی گرفتن سهميه هم با توجه به كثرت تيم های مدعی بسيار مشكل شده باشد، اما «پرسپوليس» موظف است به هر بهايی از «برند پرسپوليس» مراقبت كند، كه اگر غير از اين باشد حميد درخشان نخستين قربانی اين سادهانگاری است. او تنها يك بليت براى بازگشت به صندلى محبوبش داشت و حالا كه اين فرصت تاريخى نصيبش شد و برخلاف امثال مايلي كهن، پيوس و خيلی هاي ديگر اين خواسته برايش مبدل به رويا نشد، بايد بهاى آن را بپردازد.
باخت در تبريز نشان داد اگر از همين امروز درخشان، اين انديشه مخرب «ساده انگاشتن» بازيهای داخلی را از حافظه ناخودآگاه بازيكنان تيمش نزدايد شايد باخت های چهارتايی زمان نه چندان دور بسادگي هر چه تمام تر تكرار شود و اين يعنى وداع ابدى پرسپوليس با مردى كه بيست سال منتظر اين بازگشت بود.
البته اين حالت دوگانه يكبار مسبوق به سابقه است. ليگى كه قرمزها با استيلى شروع كردند و سپس در ميانه هاى راه بخاطر نتايج نا اميد كننده به مصطفى دنيزلى رسيدند. ( البته براى دومين بار پس از تجربه نسبتا شيرين ليگ ششم). آن روزها دقيقا مشابه امروز، سرخپوشان در آسيا، چهره يك برنده را داشتند و در ليگ برتر زير چهار گل دريافت نميكردند. حالا درخشان بي آنكه خودش بداند و يا متوجه باشد در چنين وضعيتى به محاق رفته است.
اگرچه نمايش آنها مقابل تيم فوتبال تراكتورسازى در ٢٠ دقيقه ابتدايى و انتهايى بازى، قابل دفاع بود اما اواسط اين نبرد تا قبل از اشتباه بزرگ و نابخشودنى بابك حاتمي، سرخپوشان به دفاع چندلايه و واكنشهاى خوب سوشا مكانى، دلخوش كرده بودند كه در نهايت زير بار آن فشار تبريزى ها، حاتمى براي اينكه نشان دهد در شهر زادگاهش از روحيه خوبى برخوردار است با يك اشتباه عجيب كه قصد لايى زدن و تخريب روحيه شاهين ثاقبى را داشت،تيمش را بازنده اين نبرد نسبتا حيثيتى كرد.
برابر نفت مسجد سلیمان هم هر چند پرسپولیس نباخت اما وقتی تیمی با دو گل از حریف خود پیش است و حریف ۱۰ نفره بازی می کند و در نهایت بازی مساوی می شود، این هم خودش نوعی شکست برای پرسپولیس و حمید درخشان محسوب می شود.
با ادامه اين روند و اگر پرسپوليس بخواهد اينچنين ''مفت'' و نمايشى خارج از خانه بازى كند قطعا باخت هاى ديگر از راه مى رسد. حميد درخشان هم مى داند حتي صدرنشينى و صعود از گروهش در آسيا نمي تواند موجب فرونشاندن خشم هواداران از شكست ها و نتایج غیرقابل قبول داخلى شود.
از اين رو اگر كادر فنى ميخواهد تا پايان اين هفت هفته، كماكان صندلىاش را حفظ كند چارهاي ندارد جز عوض كردن طرز فكر بازيكنان اين تيم. بازيكنان کم تجربهاى مثل بابك حاتمى تنها پس از دو پيروزى متوالى خيلي زود اشباع میشوند و ثمره اش پديد آمدن اين اعتماد بنفس كاذبی است كه بلاى جان پرسپوليس در تبريز شد.
همانطور كه دنيزلی بخاطر شكست های پرتعداد داخلی مجبور به ترك تهران شد، درخشان هم در پايان ليگ چهاردهم حتي در صورت صعود پرسپوليس به مرحله بعد ليگ قهرمانان اسيا، مجبور است جای خود را به يك مربی تازه نفس تر بدهد. چرا كه در صورت عدم كسب سهميه ليگ قهرمانان سال آتی، هيچ راهی براي حفظ اين كادر فني باقی نمیماند.
شايد اين از شانس بزرگ درخشان بود كه بلافاصله پس از تساوی خانگی مقابل صبا، بازی های آسیایی آغاز شد چرا كه پرسپوليس با اين نوع نگاه کم رمق به ليگ برتر، در هر صورتی در تبريز مثل سال های قبل يك تيم از پيش بازنده بود. آنگاه درخشان خيلی راحت در نهایت جايش را به گزينه های مدنظر نژاد فلاح میداد. اما دو برد در آسيا به سان شارژ دوباره باتری در حال اتمام سرخها بود. اما سوال اساسی و مهم اين است ؛ با اين شارژ تا کجا میشود پيش رفت؟
بدون ترديد ناکامی بعدی در لیگ، میتواند مجددا کادر فنی را وارد مرحله هولناك بركناری ناگهانی كند. شايد اين بار ديگر خبرى از قطبی و برانكو نباشد، اما نژاد فلاح قطعا از اینک میتواند با مربي فصل بعد پرسپوليس با خیال راحت مذاكره كند. اگر قرمزها بار ديگر راحت با باخت كنار بيايند نخستین خروجی اش این میتواند باشد يكی مثل يحيی گلمحمدی (كه پيش از اين رويانيان به سادگی او را بركنار كرد و از آن میشود بعنوان بزرگترين اشتباه يك دهه اخير مديريتی پرسپوليس ياد كرد)، با مديرعامل قرمزها در خفا مذاكره کند.
شايد هم راه بازگشت قطبي هموار شود و اين بار او عوض قرارداد ٤ ماهه با قرارداد يكساله سرمربی پرسپوليس شود. از اين رو حميد درخشان بايد از باخت تبريز همانقدر برافروخته شود كه اگر پرسپوليس برفرض در كورس بود و مى باخت.
ساده انگارانه رد كردن اين شكست ها و خوابيدن در باد پيروزی های آسيايی، همان اشتباه بزرگ زمان دنيزلی است با اين تفاوت كه سرمربی تركتبار سرخ ها آنقدر خوش شانس بود كه پس از صعود از گروهش در ليگ قهرمانان آسيا، تيمش را در عربستان هدايت كرد و آنجا پس از باخت سه گله مقابل نماینده سعودی با فوتبال ايران، شايد براى هميشه وداع كرد.
آن رزومه، آن اتفاقات همه پيش روی درخشان است، پس با آگاهي از آن تجربه گرانقدر ، عوض توجيه بهتر است با تيمي كامل و مهمتر از آن با انگيزه به ادامه مسابقات بیندیشد.
همه هفت بازی باقى مانده ليگ چهاردهم بايد از اهميتی صدچندان براى كادر فنی سرخ ها برخوردار باشد، شايد قهرمانی ديگر به صورت تمام و كمال از دست رفته باشد، شايد حتی گرفتن سهميه هم با توجه به كثرت تيم های مدعی بسيار مشكل شده باشد، اما «پرسپوليس» موظف است به هر بهايی از «برند پرسپوليس» مراقبت كند، كه اگر غير از اين باشد حميد درخشان نخستين قربانی اين سادهانگاری است. او تنها يك بليت براى بازگشت به صندلى محبوبش داشت و حالا كه اين فرصت تاريخى نصيبش شد و برخلاف امثال مايلي كهن، پيوس و خيلی هاي ديگر اين خواسته برايش مبدل به رويا نشد، بايد بهاى آن را بپردازد.
باخت در تبريز نشان داد اگر از همين امروز درخشان، اين انديشه مخرب «ساده انگاشتن» بازيهای داخلی را از حافظه ناخودآگاه بازيكنان تيمش نزدايد شايد باخت های چهارتايی زمان نه چندان دور بسادگي هر چه تمام تر تكرار شود و اين يعنى وداع ابدى پرسپوليس با مردى كه بيست سال منتظر اين بازگشت بود.