گروه سیاسی مشرق - «سخنرانی» لغو شد، علی مطهری با «کتوشلوار» قرضی به تهران بازگشت و «بیانیه» پیرامون عدم برگزاری سخنرانیاش نوشت. «پایان» حضور علی مطهری در شیراز، «آغاز» خط رسانهای سنگین ضد انقلاب نسبت به نیروهای ارزشی بود.
علی مطهری در هفته تعطیل جلسات بهارستان برای حضور در جلسه انجمن فرهنگوسیاست با موضوع اسلام وآزادی رهسپار شیراز شد که متاسفانه پس از خروج از فرودگاه این شهر با تعدادی از افراد ناشناخته درگیر میشود که ماحصل این برخورد رفتارهای زشت و نسنجیده از سوی این افراد نسبت به علی مطهری را درپی داشت که مسلماً قابل پذیرش نیست.
باوجود «اصرار» علی مطهری مبنی بر برگزاری این جلسه در دانشگاه شیراز، مسئولین دولتی و انتظامی تصمیم به لغو جلسه به دلیل فضای متشنج در دانشگاه شیراز مینمایند. علی مطهری پس از بازگشت به تهران دست به قلم میشود و به بازگویی حوادث شیراز میپردازد؛ ایشان در تعبیر «نامناسب» حجتالاسلام روحانی را متهم به «بده وبستان» در معرفی وزیر کشور به مجلس میکند و این حوادث را نتیجه آن تصمیم غلط رییسجمهور میداند و وعده میدهد که اگر «زورآزمایی اجتماعی» باشد هواداران وی اراذل را «یک لقمه» میکنند.[1]
البته باید به این نکته اشاره کرد که علی مطهری خود اهل کف گرگی، دعوا و تنش است تا حدی که در ماجرای انتقاد نمایندگان مجلس به نطق علی مطهری، وی در پاسخ به "آقامحمدی" نماینده خرم آباد میگوید: من اصرار داشتم که نطق من باید تمام شود، هرچند که دو دقیقه از آن از رادیو پخش نشد. همچنین گفتهاید کجای قرآن اجازه – به قول شما - «کفگرگی» داده است؟ میگویم اولا «کفگرگی» در کار نبود، ثانیاً گاهی برای کسانی که میخواهند خفقان ایجاد کنند «کفگرگی» لازم است[2].
از سوی دیگر، مجید انصاری، معاون پارلمانی رئیسجمهور،دلیل این حادثه را «کتمان» موفقیتهای دولت و ایجاد «مانع» در مسیر کسب موفقیتهای بیشتر قلمداد میکند و از دلواپسی انتخابات سال آینده بهارستان یاد میکند.[3]
در چند سال گذشته بارها از سوی هواداران جریان سیاسی خاصی رفتارهای اوباشگونه در قبال نیروهای انقلابی رخ داده است که علی مطهری در آن زمان بیانیهای صادر نکرده است و «سکوت» را ترجیح داده است اما افراد مخالف وی و تشکلهای دانشجویی ناهمسو با نظرات ایشان رخدادهای شیراز را محکوم کردند[4] تا بار دیگر سیاست اخلاقمحور را به ایشان یادآوری کنند.
حمله با «قمه» اراذل و اوباش سبز به نماینده تهران
حمله با «قمه» به نماینده مجلس؛ این مهمترین
خبر 13 آبان 1388 در هنگام آشوب های حامیان سران فتنه در برخی از مناطق مرکزی
تهران بود.
محمد مرندی فرزند علیرضا مرندی نماینده مردم تهران اینگونه از این حمله یاد میکند «پدرم حوالی ظهر از خیابان سرافراز در نزدیکی خیابان مطهری عازم مطب خود بود که به ناگاه چند نفر از جمعیت حامیان موسوی که با چاقو و قمه در حال عبور از این خیابان بودند، پدرم را شناسایی کرده و با چاقوها و قمههایی که در دست خود داشتند به سمت ماشین حامل خودروی پدرم حملهور میشوند؛ این افراد شیشههای جلو و عقب ماشین و همچنین آینهها را کاملاً شکسته و قصد ورود به داخل خودرو و ضرب و شتم و احتمالاً سوءقصد جدی به ایشان را داشتند. در این لحظه جمعی از مردم حاضر در خیابان به این حامیان موسوی و کروبی به شدت اعتراض میکنند اما از آنجا که این افراد که علائم سبز نیز با خود حمل میکردند، به چاقو و قمه مسلح بودند، مردم حاضر در خیابان نمیتوانند به آنها نزدیک شده و مانع اقدامشان شودند»[5]
حمله اراذل اوباش «حزبی» به جانباز کرمانی
«خانه شهر» کرمان جایگزین کف خیابان بود. اوباش در جلسات سیاسی نیز حضور دارند؛ فقط کافی است که از رییس آنان «انتقاد» کرد تا رسم «آزادی» اندیشه را با اشارات انگشت به سؤالکننده نشان بدهند.
گردهمایی اصلاحطلبان استان کرمان عصر روز ۱۴ اسفند در خانه شهر کرمان با حضور موسوی لاری و مرعشی برگزار شد.
بهرامامیرحیدری از رزمندگان جانباز کرمانی در این جلسه با اشارات
انگشت مرعشی به شدت از سوی اوباش مورد ضربوشتم قرار گرفت؛ وی اینگونه از این
حادثه یاد میکند «موسوی لاری گفت به ما به عنوان صاحبان انقلاب میگویند ساختارشکن ولی
ما ساختارشکن نیستیم، من بلند شدم و گفتم آقای موسوی لاری، اگر شما و مرعشی
ساختارشکن نیستید کروبی و موسوی ساختارشکن نیستند پس چه کسانی فتنه ۸۸ را به وجود آورد همانطور که آقا فرمودند خسارتی که این فتنه به وجود
آورد از خسارت ۸ سال دفاع مقدس بیشتر بوده است.
زمانی که من این حرف را زدم مرعشی از جای خود بلند شد و ضمن توهین دستور حمله به من وی صادر کرد و از قبل چندنفری که اطراف من بودند که فکر میکرد مثل من مستمع هستند ولی با هدایت یک نفر دور و بر من رو گرفتند و من را مورد ضرب و شتم قراردادند. من نیز گفتم که حرف بدی نزدهام و فقط یک سؤال از موسوی لاری پرسیدهام و وی میتوانست پشت تریبون جواب من را میداد و یا میتوانست بگوید اگر شما سؤال داری میام پایین و جواب سؤال شما را خواهم داد. من درحالیکه دستهایم را گرفته بودند و کتک میخوردم گفتم اگر شما فتنهگر نیستید چرا از این واژه بدتان میاد، چرا مانند من نمیگویید مرگ بر فتنهگر..... بعدازآن من را به اطاقک کوچکی که در خانه شورای شهر هست بردند و انجا نیز ۸ نفر شروع به ضرب و شتم من کردند و میگفتند از کی پول گرفتی، مزدور چه کسی هستی؟ اسمت را بگو؟ اسم اربابت را بگو؟»[6]
آتش زدن عکس، پرتاب لنگه کفش و فریادهای توهین آمیز اوباش در دانشگاه
«دانشگاه» محل دیگری برای برهمزنندگان جلسات است؛ برای آنان تفاوتی ندارد که طرف مقابلشان رییسجمهور باشد و یا فرد عادی، هدف آنان عدم برگزاری نشستهای جریان ارزشی در دانشگاههاست. پایهگذاری این رفتارها از حضور محمود احمدی نژاد در روز دانشجو سال 1386 در دانشگاه امیرکبیر رقم خورد. عده ای در این جلسه عکس رییس جمهور کشور را به آتش کشیدند که محمود احمدینژاد در واکنش به این رفتار گفت «کسانی مثل شهید رجایی در راه دفاع از آزادی حقیقی و عدالت جان و تنشان را سوزاندند، افتخار من سوختن در راه تعالی این ملت است. آمریکاییها بدانند ما اگر هزار بار هم بسوزیم، یک سانتیمتر از آرمانهایمان عقبنشینی نمیکنیم» و پس از آن این افراد دوربین صدا و سیما را به زمین پرتاب کرده و شکستند و با پرتاب نارنجک صوتی در سالن قصد داشتن جلسه سخنرانی احمدینژاد را برهم بزنند.[7]
دوشنبه 27 مهر 1388 نشست «سوء تفاهم بزرگ» از سویبسیج دانشجویی دانشکده فنی دانشگاه تهرانبا حضور «محمد حسین صفارهرندی» برگزار شد؛ در آن نشست طیفی از دانشجویان حامی فتنه در تمام طول سخنرانی صفار هرندی با شعارهایی مثل «مرگ بر تو» صفار هرندی را خطاب میکردند. در ادامه صفار هرندی وقتی درباره آمار کشتهشدگان بسیجی در حوادث پس از انتخابات سخنی به میان آورد، لنگه کفشی از جمع دانشجویان به سمت صفار هرندی پرتاب شدکه قدرت پرتابش کم بود در بین راه بر سر یکی از دانشجویان دختر فرود آمد.
واکنش صفار هرندی به این حرکت در نوع خود جالب بود او لبخندی زد و خطاب به طیف آشوبگر که این لنگه کفش از جمع آنها پرتاب شده بود گفت «لطف کنید و علامت مدنیت را به سوی ما پرت نکنید.»[8]
حسین شریعتمداری مدیر مسئول روزنامه کیهان که در آذر امسال برای سخنرانی در مراسمی با عنوان «1811 روز مطالبه یادمان خروش ملت انقلابی علیه فتنه گران» به دانشکده حقوق دانشگاه تهران رفته بود با شعارها و رفتارهای زننده طیفی خاصی مواجه شد و این افراد جلسه دانشجویی را به مکانی برای زورآزمایی خیابانی تبدیل کردند و حتی عکاس یکی از خبرگزاری نیز از خشم آنان در امان نماند.[9]
فراموشی مردم در تکگوییهای رفع حصر مطهری
علی مطهری که به سخنان جنجالی در بهارستان مشهور است؛ تمام تلاش خود را معطوف به تکگوییها نسبت به موضوع رفع حصر سران فتنه کرده است.
این نماینده مجلس حتی برای مشخص شدن عیار سخنانش حاضر به مناظره با افراد صاحبنظر نیست و تنها خواهان مونولوگهای تنشزا در بهارستان و دانشگاههاست؛ به نحوی که علی مطهری از پذیرش دعوت مناظره بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) پیرامون رفع حصر سران فتنه امتناع کرد و پیشنهاد سخنرانی در این دانشگاه را داد.[10]
درسایه این تگگوییهای علی مطهری، «فراموشی» دغدغههای مردم نیز به چشم میخورد؛ علی مطهری در سخنرانیها و نطقهای خود اولویتهای معیشتی مردم را به فراموشی سپرده است و تربیون مجلس که باید طنین صدای مردم شنیده شود، برای ایشان به محلی برای عرض اندام شخصی و حاشیهسازی برای کشور شده است.
فشار همه جانبه به وزارت کشور
بار دیگر جریان اصلاحطلب فشارهای همهجانبه و نوک پیکان انتقادهای خود را روانه ساختمان فاطمی کرد؛ آنان وزرات کشور را مقصر میدانند و به دنبال آن هستند که پس از برکناری فرماندار بروجرد به دلیل ممانعت از برگزاری جلسه حجتالاسلام سید حسن خمینی در این شهر و تذکر به استاندار لرستان این سنت برکناری را به استانداری فارس نیز بکشانند به نحوی که محمدرضا صادق مشاور رسانهای رئیس جمهور خواهان استعفا استاندار فارس شد و اظهار داشت «با اطلاعاتی که از مبادی مسئول دریافت کردهام استاندار فارس به عنوان رییس شورای تأمین استان با تدبیر عمل نکرده است و چنانچه نتواند به زودی بر اساس اختیارات قانونی خود با خاطیان و مسببین این موضوع برخورد قانونی کند از باب مسئولیت پذیری باید استعفا دهد.»[11]
در موجآفرینی رسانهای روزنامه اعتماد پیشنهاد استعفاء دولت برای استاندار فارس را گام جدیتر برای پیگیری حمله به علی مطهری توصیف کرد [12]و آمنه شیرافکن در یادداشتی در روزنامه شرق برخورد با آنچه نیروهای خودسر نامید را وظیفه دولت یازدهم دانست و در همین راستا نوشت «گزینه حمایتهای مالی از این گروههای سیاسی در قالب یک فرضیه قوی مطرح است. بههرشکل افراطگرایی سازمانیافته از ابتدای آغازبهکار دولت روحانی در قالب یکتهدید مطرح بوده و آزمون دشواری پیشروی دولت یازدهم قرار داده است؛ آزمونی که زنگ خطری برای دولت بهشمار میآید، مقابله با آن نیازمند اراده جدی و اساسی است.»[13]
این رفتارها در حالی رخ میدهد که به دلیل حمله به یک جانباز در جلسه سیاسی اصلاح طلبان استاندار کرمان به تهران فراخوانده نشد و حتی در اثر فوت تعدادی از هموطنان مازندرانی در اثر برف شدید استاندار برکنار نشد و در اثر مسمومیت 150 نفر از دانشجویان در دانشگاه شیراز هیچ مسئول وزارت علوم برکنار نشد.
به نظر میرسد در استمرار سناریو جریان اصلاحات برای تحت فشار قرار دادن وزارت کشور بعد از معاونت سیاسی وزارت کشور و برکناری فرماندارهای دولت گذشته، مرحله بعدی آن یعنی ایجاد حاشیه امن برای برگزاری جلسات خود در استانها را فراهم مینمایند؛ آنان با ایجاد «خط قرمز» لغو جلسات هزینه برکناری را به مسئولین دولتی گوشزد میکنند
تکمیل پازل اسیدپاشی ضد نیروهای ارزشی
رسانههای زنجیرهای اصلاحات در تکمیل پازل اسیدپاشی برای ایجاد القای ناامنی در افکارعمومی بار دیگر گرای خبری را به رسانههای ضد انقلاب میدهند. رسانههای زنجیرهای که برای منفعتگرایی سیاسی خود عاملان اسیدپاشی را نیروهای ارزشی معرفی میکردند ولی در قبال قصاص اسیدپاشان چسب سکوت بر دهان زدند و واکنشهای متناقضی را بیان کردند[14]؛ بار دیگر این سناریو رسانهای از سوی روزنامههای زنجیرهای در دستور کار قرار گرفته است که عاملان درگیری با علی مطهری از نیروهای ارزشی هستند، این سخنان در حالی است که تاکنون هیچ نشانهای دال بر این ادعا وجود ندارد و افکار عمومی «قربانی» بازی سیاسی این طیف هستند.
سؤالی از دولت
اگرچه حمله افراد مشکوک به علی مطهری در سفر به شیراز بدون شک محکوم و زننده است و افرادی همچون علی مطهریها، بایستی تا حد ممکن و بر اساس مصلحت نظام اسلامی، آزادانه تفکرات خود را بازگو کنند تا مردم عیار این افراد را بسنجند اما سؤالی که باید دولت به آن پاسخ دهد، رفتار دوگانه مسؤولان در دو حادثه مشابه است، در یک حادثه اراذل به خودرو حامل علی مطهری حمله میکنند و در حادثه دیگر، اراذل گوش به فرمان مرعشی در کرمان، به جانباز دفاع مقدس حمله کرده و او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند، در حادثه اولی مسؤولان دولتی همنوا با اصلاحطلبان به دنبال استعفای استاندار بر میآیند و کار تا جایی پیش میرود که استاندار به تهران فراخوانده میشود ولی در حادثه دوم، مسؤولان احساس می کنند سکوت در این مسئله، به مصلحت نزدیکتر است و نباید در این مسایل دخالت کرد و هیچ فرمانداری و استانداری هم فراخوانده نمیشود تا جایی که تصور میشود خون امثال علی مطهری برای آقایان از دیگران رنگینتر است.
[1] - http://www.entekhab.ir/fa/news/193821
[2] - http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931104000873
[3] -http://www.jamaran.ir/fa/n77911
[4] - بیانیه اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل، جنبش عدالتخواه دانشجویی
[5] -http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8808131560
[6] -http://www.mashreghnews.ir/fa/news/395306
[7] -http://alef.ir/vdch.-nit23n6vftd2.html?txt
[8] - http://www.rajanews.com/news/22901
[9] -http://snn.ir/mobile/mobiledetail/News/375070/145
[10] - http://iusnews.ir/fa/news-details/160973
[11] - http://www.entekhab.ir/fa/news/194298
[12] - http://etemadnewspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=108&pageno=10
[13] - http://www.sharghdaily.ir/News/58188
[14] - برای اطلاع بیشتر بنگرید به: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/395883