اما قسمت های جالبی از این نشست نیز پوشش رسانه ای پیدا نکرد که اکنون به آن می پردازیم.
۱- دکتر
مرندی در این جلسه گفت: "یکی از دختران من ۴۳ سال دارد. ایشان صرفا به
خاطر گفته ی حضرت آقا، تصمیم گرفت فرزندی بیاورد. در حالی که این مسئله از
لحاظ پزشکی امر معمولی نیست". این موضوع جالب، نخست مشخص می کند که گویا
ولایت مداری در خانواده ی آقای دکتر مرندی موروثی است و از طرف دیگر هم
نشان می دهد که آنچنان که پیش از این گفته می شد، بارداری در سنین بالای ۳۵
سال خطرناک نیست.
چندی پیش دکتر علي سنگي مديرکل
پيشين دفتر سلامت جمعيت خانواده و مدارس وزارت بهداشت نیز گفته بود: "سياست
هاي سازمان بهداشت جهاني درباره سن ايمن براي باروري که سال ها در ايران
بين ۲۰ تا ۳۵ سالگي تعريف شده بود، مطابق با شرايط دهه ی ۶۰ ايران بود.
اکنون
با بالارفتن سطح مراقبت هاي بهداشتي در کشور امکان انجام زايمان هاي ايمن
در سنين بالا فراهم شده است. بر اساس استانداردهاي سازمان بهداشت جهاني سن
ايمن باروري در کشورهايي که از سطح مراقبت هاي بهداشتي بالايي برخوردارند
بين ۱۵تا ۴۹ سال تعيين شده است و درصورت انجام مراقبت هاي لازم، بارداري در
سنين ۳۵ تا ۴۹ سالگي هيچ گونه عوارض و مشکلي براي مادر و جنين ايجاد نمي
کند.
در دهه ۱۳۶۰ سازمان بهداشت جهاني با توجه به
رشد بالاي نرخ باروري در ايران که به ۶.۴ درصد رسيده بود، محدود کردن سن
ايمن براي باروري را به عنوان يکي از راه هاي کاهش نرخ جمعيت مطرح کرد.
رسانه ها باید مردم را از بي خطر بودن باروري در سنين بالا به شرط رعايت
مراقبت هاي بهداشتي آگاه کنند".
۲- دکتر
مرندی گفت: "وقتی سازمان ملل جایزه جمعیت را به من میداد، خبرنگاران
زیادی دنبال این بودند که من از خودم قهرمان بسازم. وقتی پرسیدند: چطور شما
توانستید به چنین موفقیتی برسید؟ در پاسخشان گفتم: به نظر من این مسئله
تنها به روحانیت شیعه برمی گردد، که بسته به زمان اینقدر این فقه پویا است
که یک چیزی ممکن است از حرام به حلال تبدیل شود و برعکس" البته، این صحبت
آقای دکتر مرندی در جلسه مورد انتقاد قرار گرفت و یکی از حضار گفت که حلال
دین اسلام تا قیامت حلال است و حرامش، حرام؛ آقای دکتر مرندی نیز از ماهی
ازون برون مثال آوردند که حرام بوده و حلال شده.
۳- اواسط
جلسه یکی از حضار که از طرف بسیج دانشجویی آمده بود، ضمن انتقاداتی به
عملکرد آقای دکتر مرندی گفت: "جایزه ی صلح نوبل را به شیرین عبادی می دهند؛
ما باید ببینیم چه شده است که به سه ایرانی جایزه ی جمعیت را می دهند؟!"
این اظهارنظر تند، با واکنش صبورانه ی دکتر مرندی مواجه شد که
گفتند:"درباره جایزه جمعیت سازمان ملل هم باید بگویم من جوایز متعددی را
بردهام؛ شاید از بدشانسی به من جایزه دادند" علی القاعده اگر برخی دیگر
اینگونه مورد انتقاد قرار می گرفتند، ممکن بود انواع اهانت ها را نثار
منتقد کنند!
۴- دکتر
مرندی در مورد بحران جمعیت و اهمال های صورت گرفته در این زمینه گفتند:
"اما این که چرا زودتر به فکر نیفتادم برای این که اصلا من مسئول آن نبودم،
اصلا من مسئول جمعیت نیستم. وزارت بهداشت، مسئول جمعیت نیست." البته این
صحبت از ایشان با توجه به سابقه ی وزارت بهداشت در پیشبرد تحدید موالید،
قابل تامل است، به خصوص در شرایطی که اکنون نیز وزارت بهداشت برای اجرای
سیاست های جمعیتی در سال ۹۴، ۶۰۰ میلیارد تومان بودجه درخواست کرده است.
۵- اواسط
جلسه یکی از حضار قسمت هایی از کتاب مشهور علامه حسینی طهرانی با عنوان
«کاهش جمعیت؛ ضربه ای سهمگین بر پیکر مسلمین» را برای دکتر مرندی خواند.
نکته ی جالب این بود که ایشان نخستین بار بود که این کتاب را می دیدند و
اساسا از وجود این کتاب بی اطلاع بودند.
۶- در
پایان جلسه تعدادی از حضار برای پرسیدن سوال به پشت تریبون رفتند. یکی از
این افراد گفت: "بالاخره مشکلات معیشتی در دوره ی پس از جنگ وجود داشته،
ولی به نظر من گره زدن این مسائل با مسئله ی جمعیت به نوعی گریز از مسئله و
پاک کردن صورت مسئله است و برای مسئله ی جمعیت باید نگاهی بلند مدت داشت و
به روند کلی اقتصاد توجه کرد" دکتر مرندی در پاسخ این فرد گفت: "منظور شما
این است در شرایطی که آرد تنها در نانوایی ها وجود دارد و گندمی در سیلوها
نیست و پولی هم برای خرید آرد نیست، باز هم باید نگاه بلندمدت داشت؟" فرد
پرسشگر: "آیا کیسه های آرد سال بعد هم، همان وضعیت را داشت؟ بالاخره یک
سال، دو سال یا تمام ۸ سال جنگ..." بحث ادامه پیدا کرد.
۷- یکی
دیگر از حضار نیز پشت تریبون آمد و گفت: "صحبتی که دارم سوال نیست، بلکه
دغدغه ی شخصی بنده است. من سابقه ی شما را یک سرباز عملی ولایت می دانم که
شعار ندادید و عمل کردید. انتظاری که ما داشتیم این بود که قبل از آن که
آقا عذرخواهی کنند، شما به عنوان یک کارشناس سپر باشید و اجازه ندهید این
امر صورت بگیرد یا بعد از آن خودتان را به جای حضرت آقا در معرض تیرها قرار
می دادید. شما می گویید که عذاب وجدان دارم. شاید اگر همین مسئله ی عذاب
وجدان را در سطح جامعه مطرح می کردید، خیلی از انتقاداتی که امروز به شما
هست رفع می شد. این انتقادی است که خیلی افراد از شما دارند".
فرد
مزبور سپس ادامه داد که "من وضعیت کنونی در بحث جمعیت را مناسب نمی بینم.
الآن دارد چک لیست هایی به کارکنان خانه های بهداشت داده می شود که هنوز
سیاست های کنترل جمعیت در آنها دیده می شود. به عنوان مثال در این چک لیست
ها آمده که اگر بهورز به ۱۵ نفر بگوید که بچه دار نشوند یا فرزندآوریشان را
به تاخیر بیندازند، این بهورز در ارزیابی نمره ی بالاتری می گیرد. صندوق
جمعیت سازمان ملل هم الآن دارد سیاست های جمعیتی را به ما دیکته می کند.
معاون امور زنان رئیس جمهور حتی برای یک میلیون تومان به نماینده ی این
صندوق در کشور نامه می زند. قرارداد معاون امور زنان رئیس جمهور با صندوق
جمعیت بر روی تحریم ها هم صحه می گذارد. یعنی اگر به عنوان مثال آقای دکتر
مرندی در لیست تحریم های سازمان ملل باشد، معاون رئیس جمهور حق ندارد با او
قرارداد ببندد. امروز وضعیت خوبی نداریم. شما به عنوان نماینده ی مجلس در
این زمینه ها چه کاری کرده اید؟"
دکتر مرندی که با
متانت به این انتقادات گوش می داد، در پاسخ بیان کرد که خیلی از موارد را
به مسئولین مربوطه گوشزد می کند، از جمله انتقادهایی که به طرح تحول سلامت
دارد و پول های زیادی که در آن خرج می شود؛ ولی در عین حال لزومی نمی بیند
که این پیگیری هایش رسانه ای شود و همه از آن مطلع شوند. دکتر مرندی گفت که
از خبرنگاران فراری است!
۸- آخرین
نفر نیز برای پرسیدن سوالش به پشت تریبون آمد: "آقای دکتر! بنده می خواهم
دلیل شرکت شما در سمینار «پویایی جمعیت در کشورهای مسلمان» را بدانم، چون
آن طرف، سفارت سوئیس از حامیان جلسه بود. صندوق جمعیت هم که خباثتش بر کسی
پوشیده نیست، حامی دیگر این سمینار بود. واقعا چه دلیلی دارد که سفارت
سوئیس بخواهد از یک سمینار در بحث جمعیت حمایت کند؟ صحبت هایی هم که در آن
سمینار شد بر خلاف سیاست های جمعیتی نظام بود. هر سه برنده ی جایزه ی جمعیت
سازمان ملل هم در آن سخنرانی کردند."
دکتر مرندی
در پاسخ به این سوال گفت: " آقای عباسی شوازی فرد دانشمندی است و وقتی که
متوجه شدم ایشان رئیس موسسه ی تخصصی جمعیت شده اند، از آنجایی که فرد مسلطی
است گفتم که باید ایشان را از طریقی جذب صحبت های حضرت آقا کرد. به پسرم
گفتم که سمینار مزبور را در دانشگاه خودش برگزار کند و برخی از نمایندگان
مجلس را هم گفتم که بیایند تا این فرد را جذب کنیم وگرنه جذب طرف دیگر می
شود. من گفتم آقای عباسی شوازی به جای این که جذب طرف مقابل شود و یک وقت
از مخالفان فرمایش های مقام معظم رهبری شود، بیاید جذب اینطرف شود. حالا
این که سفارت سوئیس نقش داشته را نمی دانم و اهمیتی هم ندارد.
نهایتا
هم جلسه با دیده بوسی دکتر مرندی و جوانی که انتقادات تندی داشت به پایان
رسید. بی شک برگزاری چنین جلساتی در مورد مباحثی که محل چالش هستند، بسیار
مفید است و بابت برگزاری این جلسات باید از مدیریت مجموعه ی فرهنگی سرچشمه
تشکر کرد.