کد خبر 403137
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۲

روزنامه های امروز سرمقاله خود را به موضوعاتی از قبیل مردم و رهبری و ماجرای لوزان، اشتباه استراتژیک ریاض، ریشه‌های اعتراف آمریکایی، مردم آموختند اما دولت ها ...، اقتصاد ایران بعد از مذاکرات لوزان، اهمیت تأمین امنیت غذایی، ايران پس از توافق و... اختصاص دادند.

به گزارش مشرق، برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله و یادداشت روز خود را به موضوعات مردم و رهبری و ماجرای لوزان، اشتباه استراتژیک ریاض،  ریشه‌های اعتراف آمریکایی، مردم آموختند اما دولت ها ...، اقتصاد ایران بعد از مذاکرات لوزان، اهمیت تأمین امنیت غذایی، ايران پس از توافق و... اختصاص داده اند که مشروح آن به شرح زیر است.

سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

مردم، رهبری و ماجرای لوزان
محمد ایمانی: 1- از نیمه شب سیزدهم فروردین که بیانیه لوزان منتشر شد، موضع مردم ایران و رهبر معظم انقلاب نسبت به این بیانیه مورد توجه رسانه‌ها و تحلیل‌گران قرار گرفت. طیفی از رسانه‌ها و تحلیل‌گران به ارزیابی بیانیه پرداختند اما طیف دیگر اقدام به گمانه‌زنی درباره نظر مردم و رهبری کردند؛ برخی هم پیشتر رفتند و رفتاری را مرتکب شدند که می‌توان آن را مصادره به مطلوب موضع مردم و رهبری به نفع تحلیل مورد علاقه خود یا تحمیل تحلیل خود به واقعیت نام نهاد. رفتار اخیر با نوعی از هم‌پوشانی طیف رسانه‌ای خاص داخلی و خارجی همراه بود و این احتمال را به ذهن متبادر می‌کرد که طیف مذکور بدون هزینه کردن از عنوان «مردم» و «رهبری» قادر نیست قضاوت خود را در میان افکار عمومی و نخبگان و ناظران جا بیندازد و بنابراین به شکلی شتابزده از قاعده و رأس نظام هزینه می‌کند.

2- در همین حیص و بیص اتفاق دیگری نیز صورت بست. شبکه سیاسی و رسانه‌ای معارض با انقلاب تلاش کرد به سنت مألوف خود به یک دو قطبی غیر واقعی در داخل دست بزند و توپی را که در زمین حریف (دشمن) است به درون زمین ایران برگرداند. به تعبیر دیگر به جای وحدت و همدلی ضروری در برابر دشمنان زیاده‌خواه و متکبر قرار بود یک دوقطبی القا شود که در یک سمت آن هیجان و شادی پیروزی و در سمت دیگر آن سرخوردگی و احساس شکست و از دست رفتن همه چیز باشد. یک طرف القای «فتح‌الفتوح» و «پیروزی مشعشع تاریخی» و انتساب این تحلیل به «مردم» بود که در عملکردها و تصاویر و گزارش‌های بی‌بی‌سی و صدای آمریکا و برخی تیترهای نشریات داخلی نظیر «عبور از بحران» و «شگون سیزده» و... نمود پیدا کرد و در مقابل ادعای سرکشیدن «جام زهر» و «بازگشت به وضعیت قبول قطعنامه 598» و «آغاز عقب‌نشینی‌های رژیم»! و... از سوی محافل معارض القا شد تا در برابر استراتژی «همدلی»، به تقابل ملت و حاکمیت دامن بزند؛ سناریویی که در مصاحبه اخیر اوباما با نیویورک تایمز و اذعان به روحیه مقاومت و تسلیم‌ناپذیری ملت ایران رنگ باخت.

3- واکنش مردم ایران به ماجرا چیست؟ روشن است که اگر توافقی متضمن حفظ حق پیشرفت ملت ایران در کنار رفع تحریم‌های ظالمانه- به موازات شفاف‌سازی متقابل- باشد مایه شادمانی قاطبه مردم ماست. اما آیا یک «چرک‌نویس» - به تعبیر دکتر ظریف- با هر محتوایی آن قدر مایه در خود دارد که موجب «جشن ملی» شود؟! آسوشیتدپرس، فرانس‌پرس، رویتر و یک خبرگزاری نشان شده و مورد طمع داخلی با چند فریم عکس سعی کردند جشن و شادمانی مردم ایران را تداعی بکنند؛ همچنان که روز بازگشت دکتر ظریف یک جمعیت چند ده نفره، شعارهای قالبی و سفارشی جریان آلوده به فتنه و آشوب 88 را تکرار کردند. فعلاً بر آن نیستیم که بگوییم چند تجمع چند ده نفره، خودجوش یا سازمان یافته و یا خودجوش سازمان یافته(!) بود؛ همچنان که نمی‌پرسیم ماشین‌های چند صد میلیونی آدم‌های خوشحال(!) برخی از این عکس‌ها چه نسبتی با قاطبه مردم و چه تناسبی با لغو یا ابقای تحریم‌ها دارد! اصلاً فرض را بر این می‌گیریم که از طبقه متوسط و پایین شهری هم در آن تجمع‌های چند ده - یا به فرض- چند صد نفره حضور داشتند و حقیقتاً خیال کردند اتفاق مهمی مثلاً درباره لغو تحریم‌ها و... پیش آمده و شادی کردند. فعلاً چشممان را هم به آن یکی دو نفری که یورو و دلار را با افتخار سر دست گرفتند - و تغییر نام میدان «استقلال» پایتخت اوکراین به «یورو» از سوی غربگراها را تداعی کردند- یا آن خانمی که روسری خود را به باد خودروی لوکس خود و همراهانش سپرد، می‌بندیم.

آن کامنت‌های بلاصاحب فضای مجازی و معرکه‌گیری «کلیک، کلیک- بنگ، بنگ»های اپوزیسیون را هم به کناری می‌گذاریم که برای تشفی خاطر یکدیگر نوشتند برای سلامتی هم زهرماری مصرف کرده یا با تصاویر در حال سخنرانی اوباما و کری در ماهواره‌ها عکس «سلفی» دو نفره گرفته‌اند!

4- اصلاً به ترکیب عادی و غیرعادی آن عکس‌ها و اینکه چه قدر شهروندان معمولی و چه قدر افراد خاص و استثنایی بوده‌اند کاری نداشته باشیم و این گونه بپرسیم که این نمایش آمیخته با هیجان چه نسبتی با قاطبه مردم ما دارد؟ این پرسش از آن جهت مهم است که می‌تواند آدرس درست یا غلط درباره ملت ایران بدهد. البته آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها حقیقت ملت ما را در حماسه 22 بهمن سال گذشته دیده‌اند و نیک می‌دانند که این ملت با وجود علاقمندی به حل چالش‌های خارجی و از جمله تحریم‌ها، حاضر نیست بر سر عزت و حیثیت و آینده خود معامله کند. اما می‌توان برای دیر باورترین ذهن‌ها نیز یک استدلال ساده ارائه کرد و از این بحث عبور کرد. همه ما پیروزی تیم ملی فوتبال بر استرالیا و صعود به جام جهانی و همچنین صعود اخیر به جام جهانی را به خاطر داریم.

جمعیتی که در این 2 اتفاق برای ابراز شادی و هیجان به خیابان‌ها آمدند را تداعی کنید. آیا حتی یک هزارم جمعیت شادمان از پیروزی تیم ملی بر تیم استرالیا، برای بیانیه لوزان ابراز ذوق و هیجان کردند؟! معلوم است که موفقیت‌های جهانی آن هم در سطح چالش هسته‌ای موجب شادمانی و خوشحالی مردم ما خواهد شد اما چرا باید مردمی که به یک معنا 12 سال و به یک معنای تاریخی‌تر 200 سال است بد عهدی و بی‌صداقتی دشمنان را تجربه کرده‌اند، برای چرک‌نویس یک توافق هیجان زده شوند؟ شادی و جشن و روحیه واقعی همین ملت مظلوم اما عزیز و مقتدر را اگر دیده بینا و منصفی باشد باید در 22 بهمن‌های ده‌ها میلیونی خانوادگی دیده باشد یا در همین مصاحبه اخیر اوباما با نیویورک تایمز مرور کند. او می‌گوید «ایران کشوری است که در برابر جنگ 8 ساله مقاومت کرده و یک میلیون کشته داده است؛ آنها نشان داده‌اند در ارتباط با برنامه هسته‌ای که آن را مایه غرور و در مواردی بقای ملی می‌دانند، سختی‌ها را تحمل می‌کنند». این حقیقت و هویت و فضیلت ملت ایران حتی به شهادت دشمن‌ترین دشمنان اوست. با این وصف طیف‌هایی که با شعبده رسانه‌ای سطح ملتی این چنین ایستاده بر سر حقوق خود را در حد ذوق زدگی برای چرک‌نویس یک بیانیه -یا پرچم کردن دلار و یورو(!)- پایین می‌آورند، مأمور یا ابزار تزریق حس ضعف به داخل و حس قدرت به دشمن هستند.

5- رهبر معظم انقلاب به عنوان کانون همدلی و هماهنگ کننده جبهه ملت ایران همواره مورد توجه دوستان و دشمنان کینه‌توز بوده است. مدیریت رهبری در قبال چالش‌های مهم  از جمله در سیاست خارجی همواره معطوف به ایجاد انسجام ملی، انسجام نخبگان و انسجام حاکمیتی بوده به نحوی که در مسیر پیشرفت ملی، جمع میان چند طیف «شتابان، پیشرو، متوسط‌الحال،‌کندرو، جامانده و تأخیری»  حاصل آید و این کاروان ملی را در فراز و نشیب‌ها با همراهی و همدلی به سمت آرمان‌ها پیش ببرد. در حالی که در آمریکا، اوباما به اعتبار عملکرد سایر نهادهای رسمی و غیر رسمی قدرت به عنوان یک رئیس جمهور ضعیف‌الاختیار به تصویر درآمده، در این سوی میدان، امام و رهبری به شکل قاطع از نوع دولت‌ها حمایت کرد‌ه‌اند مگر جاهایی که کار به عبور از خط قرمز منافع ملی و استراتژی کلان نظام کشیده باشد. این جمله از باراک اوباما شنیدنی است که به نیویورک تایمز می‌گوید «رهبر ایران فردی است که به سختی می‌توان درون وی را خواند. او معمولاً از جنایت‌هایی که در گذشته علیه کشورش شده یاد می‌کند اما آنچه روشن است او در این مذاکرات به مذاکره کنندگانش آزادی عمل و اختیار داد تا امتیازهای مهمی بدهند که امکان به ثمر رسیدن توافق را فراهم می‌کند؛ هر چند که او به غرب بدبین است».

6- این سخن اوباما در واقع اعتراف به شکست یک پروژه موازی و جانبی در مذاکرات - بلکه مهم‌تر از اصل مذاکرات- در زمینه ایجاد دوقطبی و القای حاکمیت دوگانه است. ایجاد یا القای تقابل میان دولت و حاکمیت ایران همواره وجهه همت آمریکا و غرب بوده است تا بدین ترتیب یا امر سیاست و پیشرفت را در داخل ایران قفل کرده و افکار عمومی را متحیر و مأیوس سازند و یا به عنوان دستاوردی هم‌سنگ، دست هماهنگ کننده و فرمانده کلان ایران  برای هدایت خط دفاع و پیشرفت در برابر دشمنی غرب را ببندند و به فهم احمقانه خود، ایجاد انفعال کنند. میدان و مجال مانوری که رهبر حکیم انقلاب با طرح تاکتیک نرمش قهرمانانه برای دولت یازدهم و گشودن گره مذاکرات هسته‌ای و گرفتن مجال بهانه‌جویی دشمن فراهم کردند، در نوع خود بی‌نظیر است. بدین ترتیب تیم مذاکره کننده مجال یافت در کنار رعایت خطوط قرمز فنی و سیاسی  که برآمده از جمع‌بندی‌های کارشناسی و ابلاغ رهبری است، در مذاکرات انعطاف نشان دهد. در مقابل اوبامای با هوش و زیرک که قرار بود عملیات فریب را در حوزه مذاکره به اجرا بگذارد و حیثیت آمریکا را بازسازی کند به همراه دولت خود هول کردند که عمق رفتار ایران را نفهمیده و پس از توافق موقت ژنو با بدفهمی از نرمش قهرمانانه، به بدعهدی و سوء استفاده و 100 مورد تحریم جدید و تهدید به گزینه نظامی پرداختند. آنها پس از انتشار بیانیه لوزان نیز به رهنمود روشنگر رهبر معظم انقلاب مبنی بر غیر قابل اعتماد بودن، بی‌صداقتی و عهدشکنی آمریکا صحه گذاشتند که به باز تفسیر همین توافق نیم بند پرداختند و تصریح کردند شاکله تحریم‌ها را با وجود مطالبه امتیازهای نقد نظیر کاهش سانتریفیوژهای فعال نطنز از 19 هزار به 5 هزار دستگاه، توقف غنی‌سازی 20 درصد در فردو، باز طراحی رآکتور اراک و... تداوم خواهند بخشید.

7- منطق رهبر انقلاب درباره نرمش قهرمانانه و مجال و مرز آن روشن است و هر بیانیه و توافقی را هم باید در همین منظومه راهبردی ارزیابی کرد. به این عبارات عنایت فرمایید: «تعامل ایرادی ندارد منتها طرف مقابل و شگردهای او را باید شناخت، ممکن است دشمن سر راه شما را بگیرد، بگوید از اینجا نباید جلو بروید. سازش با او به این صورت نیست که شما قبول کنید برگردید؛ هنر این است که شما کاری کنید که راهتان را ادامه دهید و الا اگر چنانچه توافق و تفاهم به این معنا بود که بگوید شما باید از این راه برگردید، شما هم بگویید خیلی خوب، این که خسارت است». «نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه نبایستی به معنای عبور از خطوط قرمز یا برگشتن از راهبردهای اساسی یا عدم توجه به آرمان‌ها شد. اینها را باید رعایت کرد». «عرصه سیاست خارجی میدان نرمش قهرمانانه است اما نرمشی که در برابر دشمن تیز باشد. دیپلمات‌های ما باید در مواضع اصولی خود محکم بایستند و استقامت و پایمردی امام خمینی را الگوی خود قرار دهند». «با اینکه این دوستان و برادران ]تیم مذاکره کننده[ برادران خوبی هستند، برادران امینی هستند و می‌دانیم که دارند برای صلاح کشور تلاش می‌کنند. در عین حال من نگرانم چون طرف مقابل طرف حیله‌گری است... اهل حیله‌گری و خدعه و از پشت خنجر زدن است. احتیاجشان ]به خدعه‌گری[ هم زیاد است و هم عمل می‌کنند». و «این حرف آمریکایی‌ها که ما قرارداد با ایران می‌بندیم بعد نگاه می‌کنیم ببینیم اگر به قرارداد عمل کردند تحریم‌ها را برمی‌داریم، حرف غلط و غیرقابل قبولی است. این را ما قبول نداریم. رفع تحریم‌ها جزو موضوعات مذاکره است نه نتیجه مذاکرات. این یک خدعه آمریکایی است».

همانگونه که رهبر حکیم انقلاب در حرم مطهر رضوی(ع) عنوان کردند آمریکا به حربه تحریم به عنوان ابزار کارزار و ایجاد بی‌ثباتی علیه امنیت بی‌نظیر ایران در منطقه نگاه می‌کند. آمریکایی‌ها به اعتبار شکست‌های گسترده از ایران در چهارگوشه غرب آسیا، تأثیرگذاری بر ساختار جمهوری اسلامی از طریق فشار به مردم ایران را مد نظر دارند و بنابراین دلیلی نمی‌بینند این حربه را کنار بگذارند حتی اگر تظاهر به آن کنند.

سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

اشتباه استراتژیک ریاض

19 حزب سیاسی یمن با تشکیل جلسه مشترک، بیانیه‌ای در حمایت همه‌جانبه از مقاومت در برابر تجاوز نظامی عربستان صادر کردند. پیش از این هم قبایل پرنفوذ یمن مراتب همبستگی با مقاومت ملی علیه متجاوزان را اعلام کرده و عملاً با نیروهای مقاومت همراه شدند.

اگرچه متجاوزان بارها تلاش کردند در هر جای ممکن، چترباز پیاده کنند یا پیاده نظام را به درون مرزهای یمن اعزام نمایند ولی شدت و دامنه پاسخ نیروهای مقاومت به حدی چشمگیر و برق‌آسا بوده که ریاض مجبور به تجدیدنظر در تصمیمات نسنجیده اولیه شده است. دقیقاً به موازات این تلاش ناکام ریاض، دستگاه دیپلماسی هنوز نتوانسته متحد قابل ذکری را برای عملیات ضدانسانی خود در میان کشورهای عربی و اسلامی بیابد. امتناع عملی برخی کشورها به موازات بی‌میلی دیگران برای پیوستن به سعودیها، نگرانی در ریاض را دامن زده است اگرچه پاکستان همراهی با عربستان را در حمله به یمن رد کرده ولی ریاض اصرار دارد، با پیشنهادات مالی – تسلیحاتی خود، رهبران پاکستان به ویژه نظامیان را وسوسه کند تا سربازان پاکستانی را در یمن به استقبال گلوله‌های مقاومت بفرستند و تاکنون پاسخ‌ها منفی بوده است.

ریاض همچنین به ارتش مصر چشم دوخته ولی رهبران کودتائی مصر چندان جایگاه مستحکمی در کشور ندارند که بخواهند در یک بحران فرامرزی سرمایه‌گذاری کنند. بعلاوه اوضاع مصر به ویژه در صحرای سینا همچنان ملتهب و شکننده است و ژنرال «السیسی» در برابر تصمیم سختی قرار گرفته و ممکن است سرمایه‌گذاری بدفرجام در جنگ یمن به حیات سیاسی وی نیز پایان دهد.

با این حال، دربار ریاض از جانب غرب و به ویژه آمریکا برای ادامه این بازی رسوا تحت فشار قرار گرفته و مرتباً برای ورود گسترده‌تر به درون باتلاقی که خود تدارک دیده، تشویق می‌گردد. نیروی هوائی عربستان به استناد اطلاعات جاسوسی دریافتی از آمریکا دست به عملیات نظامی گسترده‌ای در یمن زده ولی تقریباً اکثر نقاط معرفی شده برای بمباران، به جای آنکه نقاط استراتژیک باشند مناطق مسکونی از آب درآمده‌اند که بمباران آنها خشم مردم یمن و اعتراض سایر کشورها را بهمراه داشته است. منابع سازمان ملل مرتباً ارقام بیشتری را درخصوص قربانیان غیرنظامی حملات وحشیانه عربستان به یمن اعلام می‌کنند ولی ریاض به جای تجدیدنظر در تصمیمات خود، به جنایات جنگی در یمن ادامه می‌دهد.

عربستان فرصت و شانس چندانی برای ادامه این جنایات ندارد، چرا که التهابات مرزی، دامنه بحران را به درون منطقه شیعه‌نشین شرق عربستان کشانیده و اوضاع داخلی را هم به «انبار باروت» مبدل ساخته است. علیرغم آنکه «نیروهای ویژه» با سنگدلی وخشونت بی‌حد و مرز به سرکوب معترضین پرداخته‌اند، ولی مرگ تعدادی از نیروهای سرکوبگر و بحرانی شدن اوضاع در استان «القطیف» و مشخصاً شهر «العوامیه»، زنگ خطر درون دربار ریاض و هشدار غیرمعمول کاخ سفید به پادشاه تازه کار عربستان را به همراه داشته است. این بحران فزاینده، واشنگتن را به شدت نگران کرده و اوباما طی مصاحبه‌ای نسبت به عدم درک صحیح اوضاع توسط متحدین عرب واشنگتن هشدار داده و تصریح نموده است که مهم‌ترین تهدید پیش روی آنها، نه تهدید خارجی بلکه اوضاع شکننده ناشی از نارضایتی داخلی نسبت به حکومت است که جوانان و توده جمعیت ناراضیان را در مقابل آنها قرار داده است.

ناگفته پیداست که دربار ریاض از بحران‌های داخلی و ابعاد نارضایتی عمومی در کشور کاملاً آگاه بود و به منظور فرصت سازی برای سرکوب داخلی، به مسائل یمن دامن زد تا به بهانه مواجهه کشور با تهدید خارجی، فرصتی برای اعمال فشار بیشتر علیه ناراضیان و بلکه تمامی اتباع عربستان در اختیار داشته باشد. اما ریاض یکبار دیگر با اشتباه در محاسبه، با ارتکاب خطای استراتژیک و بزرگی اکنون وارد جنگی شده که برای خروج از آن مشکل دارد.

ارتش عربستان فاقد تجربه‌های عملی برای انجام عملیات گسترده و جنگ فرسایشی است این بدان معنی است که توقعات و انتظارات ریاض برای پیروزی در جنگی که طرف مقابل آن یک ملت زجر کشیده و مظلوم است، هرگز برآورده نخواهد شد و ریاض در نهایت ناچار است با پرداخت غرامت جنگی، به جنایات خود خاتمه دهد. چرا که در غیر اینصورت با افزایش تعداد قربانیان و گسترده شدن ابعاد ویرانی‌ها،‌ کینه انباشته شده یک ملت را در پشت مرزهای جغرافیائی طولانی خود برای همیشه همچون آتشی در زیر خاکستر، با نادانی فراوانی حفظ کرده و به آن دامن زده است.

سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

تضمین حقوقی یا اعتماد غیرحقوقی؟

مجتبی اصغری: یکی از شروط مهم که در قالب طرح خطوط قرمز هسته‌ای رسما منتشر شده، تاکید بر «متعارف و غیر فوق‌العاده بودن روابط ایران و آژانس بین‌المللی هسته‌ای» دارد. هر چند نمایندگان آژانس انرژی اتمی رسما طرف مذاکره نیستند اما سهم تعیین شده برای آنها بسیار ویژه و فاقد حد و مرز حقوقی مشخص است. در مقابل نگرانی‌های کارشناسان از عدم تعیین حدود حقوقی سیر راستی‌آزمایی آژانس، ظریف بر اصل رفتار منصفانه این نهاد بین‌المللی با ایران پس از تکمیل پروسه غیر متعین راستی‌آزمایی تاکید دارد. آیا چنین ادعایی قابل اطمینان است؟

1- ارزش تبدیل ایران به عضو عادی آژانس، به دلیل توجه دلسوزان نظام به بنای سیستم حقوق بین‌الملل براساس رویه «سابقه‌سازی» است که خاستگاه تبلور آن ساختار حقوق داخلی آمریکا و انگلیس است. 

تمام کشورهای اروپایی و بیشتر کشورهای دیگر دنیا از جمله ایران از حقوق مدون برخوردار هستند که در آن قوه مقننه از طریق وضع و تدوین قوانین به ایجاد «حقوق» می‌پردازد اما بریتانیا و ایالات متحده از «نظام کامن‌لا» برخوردار هستند که در آن رعایت آرای قبلی دادگاه‌ها الزام‌آور است و حقوق از طریق سابقه قضایی ایجاد می‌شود.

رفتار آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با ایران سال‌هاست مبتنی بر همین اصل سوابق ساختگی است که همواره صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها در این پروسه «سابقه‌سازی دروغین» نقش‌آفرین و سناریوساز بوده‌اند. به این ترتیب بعید نیست پرونده ایران پس از 25 سال تنش‌زدایی و تن دادن به تمام شروط سخت و هزینه‌ساز آژانس، به واسطه یک سناریوسازی دیگر دچار بحرانی جدید و معطوف به سوابق قبلی شود که خود این رویه دغل‌بازانه ساده و پرتکرار، می‌تواند به وضع تحریم‌های شدیدتر و سنگین‌تر منجر شود؛ علاوه بر آن استیفای حقوق هسته‌ای ملت نیز هرگز میسر نشود. بیانیه لوزان به عنوان چارچوب توافق آینده، ناظر به «متعارف و غیرفوق‌العاده بودن روابط ایران و آژانس بین‌المللی هسته‌ای» حتی در آینده دور نیز نیست و همین موضوع دست دشمنان نظام را برای سابقه‌سازی‌های آینده باز می‌گذارد.

2- مرتبط ساختن برنامه هسته‌ای ایران به سایر پرونده‌سازی‌های صورت گرفته و تاکید بر لغو تدریجی و پلکانی تحریم‌های هسته‌ای با بی‌توجهی به چندموضوعی بودن همه تحریم‌های وضع شده در شورای امنیت و کنگره آمریکا بر ضد ایران نیز نوعی بی‌توجهی غیر قابل توجیه به قوانین داخلی آمریکا و حقوق بین‌الملل محسوب می‌شود. این هم زیر شاخه‌ای از سابقه‌سازی آشکار آژانس است. کما اینکه براساس سناریوسازی‌های آمریکایی‌ها در مجامع جهانی، بحث قدرت دفاع موشکی کشورمان نیز تبدیل به بستری برای صدور قطعنامه و تحریم شده است. حقوق بشر نیز دست کمی از سایر پرونده‌ها ندارد.

اکنون سوال اصلی این است که تیم مذاکره‌کننده کشورمان برای حل موضوع «سابقه‌سازی مکرر» دشمنان برای بحرانی نگاه داشتن پرونده ایران در مجامع بین‌المللی چه باید بکند؟
3- در تقابل با یک نظام ظالمانه، رواداری با سیستم به منظور رتق و فتق امور عادی کشور باید بسیار محتاطانه و حقوقی صورت گیرد چرا که ضمانتی برای عدالت‌ورزی و رفتار منصفانه بدوا وجود ندارد و این اهمیت پایش مکرر منطق درونی تیم مذاکره‌کننده کشورمان در سهم‌گذاری برای «اعتماد به آمریکا» به عنوان ضامن وعده‌های سرخرمن در نگارش توافق نهایی را صد چندان می‌کند.

وزیر امور خارجه کشورمان در گفت‌وگو با مردم در برنامه چالشی «نگاه» در توجیه موضوع مهم تفاوت اسناد منتشر شده توسط طرف‌های مذاکره و تاکید آمریکایی‌ها بر برداشته نشدن تحریم‌ها به شکل تعریف شده در ایران، به قیودی همچون «نمی‌توانند و نمی‌شود و دنیا تغییر کرده است» متوسل شد. به نظر می‌رسد ظریف «عدالت و انصاف آمریکایی» را تنها ضامن «لغو تحریم‌ها» به شکل خیالی ترسیم شده، می‌داند. البته در نظام حقوقی بین‌الملل نیز همچون سیستم حقوقی کامن‌لا در آمریکا و انگلیس «انصاف» تعریف شده است اما سلیقه‌ای و سیاسی بودن چنین موضوعی در تقابل با ارزش و اهمیت سابقه‌سازی‌های صورت گرفته حقیقتا قابل استناد نیست و امیدی در فضای جهانی ایجاد نمی‌کند. کما اینکه آمریکایی‌ها هم‌اکنون جنگ رسمی عربستان بر ضد مردم انقلابی یمن را برخلاف همه قوانین بین‌المللی با استناد به اصل «انصاف» و «عدالت منطقه‌ای» توجیه می‌کنند.

درباره جایگاه «عدالت» در عرصه جهانی نیز بهترین محک، وضعیت فعلی اداره دنیا و میزان رضایتمندی ملت‌ها و دولت‌ها از کارنامه به اصطلاح «نظم» حاکم بر فضای جهانی است.

همه طرف‌های مذاکره هدف از مذاکرات هسته‌ای را دستیابی به «امنیت و صلح پایدار» عنوان می‌کنند اما برداشت‌ها از این مفهوم متنوع است. زمانی که «تامین امنیت اسرائیل» شرط آمریکا برای دستیابی به یک «توافق خوب» با ایران اعلام می‌شود آیا می‌توان به «عدالت و انصاف جهانی» توسل جست؟!  پس می‌توان به سادگی نتیجه گرفت تنها اصلی که در بهترین شرایط منجر به تامین نظر طرف ایرانی می‌شود و ضامن لغو تحریم‌ها خواهد بود، عملکرد حقوقی صرف و تضامنی است. در چنین شرایطی بی‌توجهی به خطوط قرمز نظام همچون تبیین سازوکار حقوقی مشخص و تضمینی برای تبدیل ایران به عضو عادی  آژانس بین‌المللی انرژی اتمی با حقوق هسته‌ای برابر با سایرین، از پتانسیل نقض اصل توافق به جهت امکان سابقه‌سازی مجدد و مکرر توسط دشمنان فرضا به بهانه حفظ امنیت اسرائیل یا تامین منافع منطقه‌ای در آینده برخوردار است.

4- همین میزان تلاش بین‌المللی در به‌رسمیت شناختن بدیهی‌ترین حقوق اولیه هسته‌ای ایران نیز ناشی از تغییر رویه استکباری آمریکا و فراگیری موج عدالت‌ورزی جهانی نیست بلکه افزایش غیرقابل انکار قدرت فرامنطقه‌ای ایران و به دنبال آن نقش‌آفرینی سریع کشور در تغییر مرزهای ژئوپلیتیک منطقه همزمان با نزول بی‌سابقه قدرت هژمونیک آمریکا در سراشیبی افول، دلیل تغییرات مذکور است.  ادامه اداره جهان با نظم آشفته کنونی ممکن نیست، چرا که کلانتر هفت تیرکش سابق به علت افول قدرت از توان اداره تک‌نفره جهان برخوردار نیست. به همین سبب است که پس از 11 سپتامبر ایده تشکیل «حکومت جهانی» با سرعت و جدیت بیشتری در دستور کار قرار گرفته است. علت میدان‌دهی و تاکید آمریکا بر نقش‌آفرینی همپیمانان اروپایی، چین و روسیه و عربستان و رژیم صهیونیستی درگفت‌وگوهای هسته‌ای با ایران نیز تلاش برای عادی‌سازی شکل جدید حاکمیت جهان است. 

پرواضح است که چشم‌پوشی از قدرت و سهم ایران در این بازی بزرگ میسر نیست. بزرگ‌ترین ترس سعودی‌ها و رژیم صهیونیستی از پررنگ شدن نقش و سهم ایران در تحولات جهانی نیز متناظر بر همین موضوع است. قضیه هسته‌ای ثابت کرد جهان از توان به انزوا کشاندن ایران قدرتمند حتی پس از سال‌ها تحریم و تنبیه و بی‌اعتنایی برخوردار نیست. به همین جهت است که رهبر انقلاب به‌رغم تاکید بر بی‌نتیجه بودن مسیر مذاکرات در دورنمای کلی، اقدام قاطعی را برای پایان دادن به آن در دستور کار قرار نداده‌اند. در حقیقت نگاه رهبر انقلاب به مذاکرات برخلاف تئوری‌های ساده‌انگارانه‌ای که بعضا از جانب تحلیلگران پر اشتباه غربی مطرح می‌شود، برآمده از نگاهی فراملی و با هدف نمایش جهانی ضعف‌های غیرقابل چشم‌پوشی «ساختار فعلی مدعی نظم جهانی» در منظر ملت‌ها و دولت‌هاست.

به نظر می‌رسد از منظر رهبر انقلاب، تا زمانی که گفت‌وگوها و حتی توافقات در مسیر تثبیت سهم ایران در شکل آینده حاکمیت جهانی و برقراری نظمی متفاوت از بی‌نظمی فعلی باشد، قابل تامل است. این موضوع مهمی است که در آینده بیشتر به آن خواهیم پرداخت.


سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

ریشه‌های اعتراف آمریکایی
دکتر حشمت الله فلاحت پیشه: برای بررسی مواضع اخیر رئیس‌جمهور آمریکا در قبال ایران، بهترین روش استفاده از روش رفتارگرایانه است؛ روشی که با بررسی رفتار رئیس‌جمهور ایالات متحده و تیم سیاست خارجی او، می‌تواند رویکرد باراک اوباما نسبت به مذاکرات هسته‌ای و قدرت کشورمان را مشخص کند.

در نگاه اولیه به نوع مواضع اوباما، می‌توان به این نکته اشاره کرد که او نسبت به دیگر روسای جمهور ایالات متحده در سه دهه گذشته از انقلاب، رفتاری عاقلانه‌تر در قبال کشورمان در پیش گرفته است و تغییری در این رویکرد سنتی واشنگتن ایجاد کرده که براساس آن، همواره ایران «دشمن» و دیگر کشورها «دوست» تلقی می‌شدند. گرچه اوباما به دلیل نوع روابط راهبردی خود در خاورمیانه، هنوز هم بسیاری از واقعیت‌ها را نادیده می‌گیرد، ولی او باید این نکته روشن در منطقه را مدنظر قرار دهد که در حال حاضر، ایران یک عامل ثبات‌ساز در منطقه است و این در حالی است که متحدان واشنگتن در منطقه عامل بی‌ثباتی هستند.

بنابراین اگر بخواهیم سه دلیل اصلی تغییر نگرش در میان بخشی از نخبگان حاکم در کاخ سفید نسبت به تحولات منطقه و نیز اذعان به نقش مثبت ایران را برشماریم، باید به واقعیت‌هایی چون «افزایش قدرت ایران»، «انقلاب‌های عربی» و نیز «کیاست دیپلماتیک کشورمان» اشاره کنیم.

چنان که گفته شد، آمریکا اکنون نمی‌تواند قدرت ایران را در منطقه نادیده بگیرد. او در جریان آخرین دیدار خود با پادشاه پیشین عربستان به وی گفت که اعراب باید قدرت ایران را در خاورمیانه به رسمیت بشناسند. او همچنین در جایی دیگر گفت که نمی‌توان انتظار داشت ایران، برنامه هسته‌ای خود را کنار بگذارد و در همین حال با توجه به هوشمندی دیپلماتیک کشورمان، بر این نکته نیز تاکید کرد که برخلاف نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، قائل به تهدیدآمیز بودن فعالیت‌های ایران برای منطقه نیست و ایران مسیری متفاوت از عراق دوران صدام و کره‌ شمالی طی می‌کند. در راستای همین کیاست دیپلماتیک است که می‌توان گفت تفاهم لوزان، میخ آخر بر تابوت ایران‌هراسی بود که باید به تاثیرات آن توجه کرد.

افزون بر این دو عامل مهم، آنچه باعث شده تا مواضع رئیس‌جمهور آمریکا نسبت به پیشینیان خود متحول شود، تحولات داخلی در کشورهای عربی است که باراک اوباما نمی‌تواند چشم خود را بر آن ببندد. او در موضعگیری‌های خود بصراحت به دولت‌های عربی هشدار داده که انتظار نداشته باشند در تهدیدات داخلی، واشنگتن موضعی به سود آنها اتخاذ کند.

بنابراین سه عامل یاد شده، مهم‌ترین واقعیت‌هایی است که می‌توان با کمک آن به رفتارشناسی تیم دیپلماتیک آمریکا و مواضع رئیس‌جمهور این کشور روی آورد و رویکردهای ایالات متحده در قبال ایران و خاورمیانه را تحلیل کرد.

سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

آیا « اسکیمر» را می شناسید ؟

 سرهنگ رضا ملوکی: امروزه استفاده از پول نقد در هنگام خرید و فروش بتدریج معنای خود را از دست می دهد و کارت بانکها جایگزین پول می شوند.  در این  شرایط  معاملات الکترونیکی حجم بالایی پیدا می کند، و طبعاً  باید مراقبت بیشتری به عمل آید تا با کلاهبرداران رو به رو نشویم.

اما  نکته مهم  این که  چند سالی است که دستگاهی به نام «اسکیمر» به میان آمده است . این دستگاه امکان کپی برداری از عابر بانکها را دارد. لذا کارت بانک مشتریان با بهره گیری از این دستگاه به راحتی می تواند مورد  سوءاستفاده ها قرار گیرد .

این دستگاه به اندازه ای است که در دست یک فرد عادی جای می گیرد و دیده نمی شود. از سوی دیگر امکان دارد از جایی کالا بخرید که آن مکان به صورت اجاره ای باشد یا فروشنده غیرمالک، آن را اداره کند و یا فرد کلاهبرداری در آن مکان باشد که وقتی عابر بانک را در اختیار او می گذارید، آن فرد با استفاده از دستگاه اسکیمری که در پنجه دارد، نسبت به کپی برداری اطلاعات کارت عابر بانک اقدام  کند و سپس کارت را داخل دستگاه کارت خوان(پز) کشیده و از شما شماره رمز را  بپرسد . به این ترتیب وقتی اطلاعات کارت  از طریق دستگاه اسکیمر کپی شد ، فرد کلاهبردار کارت خامی را داخل دستگاه اسکیمر قرار می دهد و پس از انتقال اطلاعات کارت، نسبت به صدور کارت جدید اقدام می کند و به این شیوه به موجودی حسابتان دست می یابد .

اما روش درست چگونه است؟ در دستگاههای کارت خوان توضیحات لازم داده شده است. فروشنده باید فقط مبلغ را وارد کند و سپس دستگاه را برای ثبت رمز نزد خریدار ببرد و رمز را حتماً خریدار وارد کند. هنگامی که دکمه ورود (یا اینتر) زده می شود، دو نسخه رسید از دستگاه بیرون می آید که یکی برای خریدار و دیگری برای فروشنده است. این کارهایی است که خریدار و فروشنده باید در حضور همدیگر انجام دهند.

بهترین کار این است که کشیدن کارت در دستگاههای کارت خوان با حضور طرفین باشد. یعنی هم خریدار ببیند که کارت در کدام دستگاه کشیده می شود و هم فروشنده از سالم بودن کارت مطمئن شود.

البته تهدیدی نیز متوجه فروشندگان است. متاسفانه با یک  ترفند ساده کشیدن کارت و گرفتن استعلام و موجودی، نمونه تراکنش دستگاه را می گیرند و آن را جعل می کنند و ممکن است با یک تراکنش جعلی وارد آن مغازه شوند و با کشیدن یک کارت جعلی، وانمود کنند که در حال دریافت تراکنش جدید هستند و تراکنش جعلی را در اختیار فروشنده می گذارند و سپس جنسی را با رقم بالا از فروشنده به سرقت می برند که این هم مصداق کلاهبرداری است و اداره آگاهی آن را پیگیری می کند.

همچنین  هنگام مراجعه به دستگاههای عابر بانک باید مراقب باشید که دستگاهها حتما آنتی اسکیمر داشته باشد. این امکان بر روی عابر بانک ها  با یک ورق پلاستیکی سبز رنگ مشخص است. دوربینهایی که در عابر بانکها وجود دارد به نوعی نیست که بتواند شماره رمز را یادداشت کند. لذا هوشیار باشید  که بر روی دکمه های عابر بانک دکمه  اضافه ای نباشد. در مراجعه به عابر بانکها مراقب افرادی که برای کمک  مراجعه می کنند، باشید. به این افراد اطمینان نکنید و سعی کنید خود، کارتان را انجام دهید و اگر کسی را به کمک می گیرید مراقب  باشید که آن فرد وجه عابر بانک را به حساب خود یا شخص دیگری واریز نکند و یا کارت را جا به جا ننماید. بارها مشاهده شده که افراد فرصت طلب در یک جا به جایی سریع، کارت را به نوعی عوض می کنند که شما باورتان نمی شود.

نکته مهم دیگر این که برای رفع  نگرانی در این زمینه، حتما باید پیامک حساب بانکی تان را فعال کنید. در این صورت اگر کارت عابر بانک در دست شما باشد اما پیامکی بیاید که از حساب شما برداشت شده، آن وقت باید بدانید که از کارت شما سوء استفاده می شود و در معرض یک کلاهبرداری قرار گرفته اید. بنابراین باید به سرعت با مراجعه به بانکها با یک تماس تلفنی و دادن شماره کارت عابر بانک به سرعت آنرا باطل کنید و یا با مراجعه به عابر بانک و دادن شماره کارت وفشردن دکمه  ورود (اینتر) ، اقدامات اولیه را انجام داده  و سپس با  مراجعه به پلیس فتا و دادسرای مربوطه نسبت به پیگیری این کلاهبرداری اقدام کنید.

سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

مردم آموختند اما دولت ها ...
حبيب نيکجو: بعد از توافق نامه لوزان همگي منتظر بودند تا سقوط آزاد دلار را ببينند و از کاهش قيمت اجناس منتفع شوند. اما بازار بي تفاوت از کنار توافق نامه گذشت و مسير منطقي خود را ادامه داد. برخلاف بسياري، از اين اتفاق بسيار خرسنديم چرا که مطمئن شديم مردم از حوادث گذشته به درستي درس مي آموزند. احتمالا حافظه تاريخي همه ما در خاطر دارد که در دوران اوج نوسانات دلار در دولت قبل عده زيادي متضرر شدند. عده اي که غالبا مردمي را تشکيل مي دادند که سرمايه هاي خود را با انگيزه سود بردن به اين بازارها آورده بودند. از اين ماجرا که بگذريم، همين 5 ماه پيش بود که مذاکرات هسته اي به توافق نهايي نرسيد و تمديد توافق نامه ژنو تا تير94 در دستور کار قرار گرفت. در روزهاي بعد از اين اتفاق، بازار دلار روند صعودي خود را آغاز کرد تا در عرض کمتر از چند روز دلار 3500 توماني در تابلوي صرافي ها نقش ببندد. اما ديري نپاييد که بار ديگر دلار به قيمت هاي منطقي خود بازگشت.

لذا همان مردمي که در سال 91 زيان ديدند و فهميدند که گراني دلار به دلايل رواني و سياسي زودگذر است، اين بار به خوبي وارد گرداب افزايش قيمت دلار نشدند. دلار بعد از توافق نامه اي که براي مردم اميدوار کننده بود، افزايش پيدا نکرد. اين اتفاق (آموختن مردم از وقايع گذشته) گرچه کمتر در تاريخ سياسي کشور رخ داده است اما جاي بسي خوشحالي است که در اقتصاد ايران باب شده است.

اما حال که رفتار اقتصادي صحيح مردم را مشاهده کرديم بگذاريد گذري هم به رفتار دولت ها در سال هاي گذشته بيندازيم و ببينيم آيا دولت ها هم از اتفاقات گذشته کشور درس گرفته اند يا خير؟

سال 52 قيمت نفت با افزايش ناگهاني مواجه شد. شاه که مي ديد با افزايش درآمدهاي نفتي مي تواند محبوبيت خود را افزايش دهد، به مجلس رفت و خواستار افزايش سطح هزينه هاي خود شد. اين اتفاق افتاد و دلارهاي نفتي وارد اقتصاد ايران شد. اگرچه در آن سال ها بسياري از مردم از لوازم خانگي بهره مند شدند اما ديري نپاييد که تورم ناشي از تزريق دلارهاي نفتي يقه شان را گرفت و اقتصاد را با رکود مواجه کرد. مشابه اين اتفاق در دولت قبل نيز رخ داد. رئيس جمهور وقت از نفت 100 دلاري سرخوش بود، طرح ها و پروژه هاي بسياري را پياده کرد و زمينه ساز تورمي شد که چند سال بعد گريبان گير ملت شد. يعني با وجود تجربه تاريخي روشن و واضح، بار ديگر به دامي گرفتار شديم که از آن آگاه بوديم. اين تنها اتفاقي نبود که در اقتصاد ايران به صورت عيني تکرار شد. تجربه سياست هاي تعديل و انگيزه تکرار آن در دولت قبل يا حتي زمزمه هاي انجام آن در دولت فعلي رويداد ديگري است که تکرار پذيرفته است.

اما به راستي چرا مردم از اتفاقات درس مي آموزند و دولت ها اعتقادي به درس گرفتن از تجربه ها ندارند؟ تا حدودي علت اين تفاوت مشخص است: دليل آن است که مردم از جيب خود براي خودشان خرج مي کنند اما دولت ها از جيب مردم و نسل هاي آينده هزينه مي کنند. شايد اگر دولت هم براي کسب درآمدهايش با سختي هايي (نظير مواجهه با مردم براي کسب ماليات) مواجه مي شد به اين آساني پول خرج نمي کرد، چون که دولت از نفتي استفاده مي کند که براي آن هيچ گونه سختي را متحمل نشده است، طبيعي است که راحت خرج کند. اين جمله را همگي به خوبي درک مي کنيم که «خرج پسر حاجي بازاري با خودِ حاجي بازاري از زمين تا آسمان فرق مي کند.» دولت پسر حاجي بازاري (بچه پولدار ملي) است که هيچ زحمتي براي پولي که در دستش است نکشيده است اما مردم (همان حاجي بازاري) براي هر تومان پولشان زحمت کشيده اند.

لذا تا زماني که دولت به پول نفت متکي است همين آش است و همين کاسه. پس راه درس گرفتن دولت از گذشته زحمت کشيدن براي کسب درآمد يا همان جدايي از پول نفت است.

سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

اقتصاد ایران بعد از مذاکرات لوزان

علی دینی ترکمانی: واقعیت این است که تحریم‌ها بویژه تحریم نفتی آثار منفی قابل توجهی بر اقتصاد کشور داشته است. این آثار از جمله تشدید معضل ساختاری رکود- تورمی به این معناست که اقتصاد از سیاست، چه سیاست خارجی و چه سیاست داخلی، جدا نیست. با اقتباس از جمله معروف استراتژیست نظامی آلمانی، کلوزویتوس «جنگ ادامه سیاست است منتها با ابزارهای دیگر» می‌توان گفت که اقتصاد ادامه سیاست است منتها با ابزارهای دیگر. اقدامات سیاسی تنش زا در هر سویی که باشد اقتصاد را در تله خود گرفتار و هزینه‌های جدی برآن وارد می‌کند و موجب شکل ‌گیری بازی باخت - باخت می‌شود. اهمیت این موضوع چنان است که نظریه پرداز مطرح فرانسوی جان بشلر، در کتاب «خاستگاه‌های سرمایه داری»، علت اصلی پیش افتادن اروپا در مقایسه با سایر جوامع طی دوره مدرن اخیر را در همجواری نسبی مسالمت‌آمیز دولت ملت‌های مستقل این قاره و محیط تجاری و اقتصادی مناسب مرتبط با آن جست و جو می‌کند. بیانیه سوئیس، گامی در جهت رفع تنش‌های سیاسی - هسته‌ای و عادی‌سازی روابط با قدرت‌های بزرگ جهانی است. اینکه، در آینده این طرح چگونه و با چه سرعتی پیش خواهد رفت جای بحث دارد اما در اینکه عادی‌سازی روابط پیش شرط ضروری برای نیل به اقتصادی پویاتر و باثبات‌تر هست هیچ تردیدی وجود ندارد.


البته برای نیل به اقتصادی پویا و با شاخص‌های عملکردی کلان قوی چون بیکاری و تورم پایین، عادی‌سازی روابط سیاسی به تنهایی کفایت نمی‌کند حتی اگر طرح مذاکرات طی هفته‌های آینده بخوبی پیش برود و فرایند اعتماد‌سازی بخوبی صورت بگیرد و در نتیجه تحریم‌ها یکجا لغو بشود، نباید انتظار معجزه اقتصادی داشت. در بهترین حالت به شرایط سال‌های پیش از تحریم‌ها باز خواهیم گشت. برای اینکه عملکرد تغییری اساسی کند باید آنچه «ظرفیت جذب» می‌نامم افزایش پیدا کند. باید توانایی ما در تبدیل منابع ارزی و ریالی در دسترس به ظرفیت های تولیدی مولد تقویت شود. رفع تحریم‌ها کمک می‌کند که انتظارات تورمی تعدیل و از این محل فشارهای تورمی کمتر شود. ارتقای بهره وری عوامل تولید از طریق ارتقای ظرفیت جذب نیز کمک می‌کند که فشارهای تورمی از طریق بهبود عملکرد بخش واقعی اقتصاد، کاهش و سیاست‌های انبساطی پولی و مالی معطوف به خروج اقتصاد اثرگذارتر شوند.


همانطور که رهایی اقتصاد از تله تحریم مستلزم اصلاح سیاست خارجی است، رهایی اقتصاد از تله ظرفیت جذب ضعیف نیز مستلزم اصلاح سیاست داخلی و نظام مدیریتی مرتبط با آن است. یعنی اصلاح در عرصه سیاست خارجی برای اثرگذارتر شدن در حوزه اقتصادی، باید با تغییراتی مهم در عرصه سیاست داخلی همراه شود، یعنی باید نیروهایی که ارزیابی واقع‌بینانه‌تری از تحولات جهانی و داخلی دارند میدان بیشتری در تصمیم سازی‌ها داشته باشند.


اما، تأثیر بیانیه سوئیس و چشم انداز احتمالی دسترسی به توافقی جامع در سه ماه آینده، بر اقتصاد کشور چیست؟ اول اینکه، بازار دارایی‌های نقد پذیر ارز و طلا از تب و تاب می‌افتد. بخشی از نقدینگی فعال در این بازارها به بازارهای دیگر از جمله بازار سهام و مستغلات حرکت خواهد کرد. بنابراین، باید انتظار کاهش قیمت ارز و طلا و افزایش قیمت سهام و مستغلات را داشت. بعد از کاهش قیمت ارز و طلا، ممکن است دوباره افزایش پیدا کند و حول میانگین چند ماه اخیر برای مدتی طولانی تثبیت شود. در اینصورت، تقاضای سفته بازانه در بازار ارز و طلا بشدت افول می‌کند و این بازارها همان ثباتی را می‌توانند داشته باشند که در دهه 80 داشتند. افزایش قیمت سهام سریع و قیمت مسکن با وقفه خواهد بود. در بازار مسکن، انتظار می‌رود که در ابتدا، معاملات رونق بگیرد و بعد از مدتی قیمت چند درصدی افزایش پیدا کند. برخی در پیش‌بینی آینده بازار مسکن، صرفاً به عرضه و تقاضای واقعی توجه دارند و از نقش تقاضای سفته بازانه غفلت می‌کنند. این در حالی است که در موقع رونق، معمولاً 20 تا 30 درصد تقاضا از نوع سفته بازانه است. یعنی، بخشی از نقدینگی از بازارهای دیگر به سمت بازار مسکن حرکت می‌کنند تا از افزایش قیمت پیش‌بینی شده نفع ببرند. به گمان من، استمرار شرایط کنونی موجب بروز چنین اتفاقی خواهد شد. افزایش تقاضا برای سهام، به معنای تأثیر مثبت رفع تحریم‌ها بر بخش واقعی اقتصاد است.


سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

اهمیت تأمین امنیت غذایی
علی ربیعی: سازمان بهداشت جهانی از سال ١٩٥٠ به این سو، روز هفتم آوریل هر سال را به نام روز جهانی بهداشت نام‌گذاری کرده است و به این مناسبت روز گذشته در ایران هم برنامه‌هایی برگزار شد. شعار امسال روزجهانی بهداشت، «امنیت غذایی» است. گزارش‌های سازمان‌های بین‌المللی بیانگر این است که سالانه بیش از دومیلیون نفر در جهان به‌دلیل مصرف غذا یا آب آلوده از بین می‌روند.

از سوی دیگر گفته می‌شود از میان یک‌میلیاردو٢٠٠میلیون نفر فقیری که در کشورهای در‌حال‌توسعه زندگی می‌کنند بیش از ٨٠٠میلیون نفر از گرسنگی رنج می‌برند. دقت در این داده‌ها نشان می‌دهد که تحقق سلامت و امنیت غذایی یک چالش و دغدغه جهانی است.  با شروع‌به‌کار دولت تدبیروامید اجرای سیاست‌های رفاهی منسجم به‌عنوان حق مردم و در راستای ایجاد فرصت‌های برابر، گسترش عدالت اجتماعی، افزایش اعتماد اجتماعی و تضمین توسعه و پیشرفت کشور در دستور کار قرار گرفت. در این میان مبارزه با فقر درمان و فقر غذایی به‌عنوان دو رکن مهم سیاست‌های رفاهی منسجم در رأس اولویت‌های وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تعریف شد. 

در مقوله مبارزه با فقر درمان، یکی از موفقیت‌های مهم دولت، اجرای طرح تحول نظام سلامت با هدف محرومیت‌زدایی و فقرزدایی بوده است. در این طرح که بخش‌های مختلف وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به‌عنوان همراهان بی‌نام و نشان نقش بی‌بدیلی در اجرای آن ایفا کردند، تخصیص منابع برای امنیت خوراکی نه به‌عنوان یک هزینه، بلکه به‌عنوان سرمایه‌گذاری برای ارتقای کیفیت زندگی افراد در نظر گرفته شد. در طرح سلامت، بیمه‌ها با افزایش سطح پوشش بیمه‌ای در بخش ارائه خدمات درمانی و افزایش سطح داروهای تحت پوشش، نقش کلیدی در این حوزه ایفا کردند. یکی دیگر از اقدامات مهم و استراتژیک دولت و این وزارتخانه در مبارزه با فقر درمان، بیمه‌شدن هشت‌میلیون‌نفر ایرانی بود که نه‌تنها باعث تحقق یکی از آرزوهای امام خمینی(ره) و دغدغه‌های مقام‌معظم‌رهبری شد بلکه سهم هزینه‌های درمان در بخشی عمده از گروه‌های کم‌درآمد جامعه کاهش یافت. 

اجرای طرح حمایت غذایی از گروه‌های کم‌درآمدی که دچار فقر غذایی هستند اقدام مهم دیگری بود که در سال ١٣٩٣ در وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انجام شد. اجرای این طرح که دارای پیچیدگی‌ها و ظرایف فراوانی بود، آن‌هم بعد از تجربه ناموفق توزیع سبد کالا، یک تجربه موفق سیاست‌گذاری به‌شمار می‌رود که حتی تحسین مجامع بین‌المللی را نیز به‌دنبال داشت. در اجرای این طرح با شناسایی دقیق گروه‌های هدف، ایجاد هماهنگی بین نهادها و دستگاه‌های ذی‌ربط و استفاده از کارت‌های اعتباری سبد‌های غذایی بین ١٠میلیون‌نفر از افرادی که دچار فقر غذایی بودند، توزیع شد. ذکر این نکته ضروری است که در تداوم این طرح به‌سمت هدفمندشدن بیشتر و تعیین گروه‌های مشخص مانند کودکان و زنان باردار پیش خواهیم رفت.  باید توجه شود که مبارزه با فقر غذایی، فرصتی برای توانمندسازی افراد است. فقر خوراکی با سلامت افراد رابطه مستقیم دارد و زمینه‌ساز بیماری، بیکاری و بسیاری از نابهنجاری‌ها و جرائم اجتماعی است. فقر خوراکی اگر در زنان باردار و کودکان وجود داشته باشد سرنوشت فرد را تا آخر عمر رقم می‌زند چرا‌که تقریبا ٩٠درصد رشد و تکامل مغز یک کودک، تا قبل از پنج‌سالگی اتفاق می‌افتد. با این وصف اجرای موفق طرح حمایت غذایی را می‌توان اقدامی مهم برای جلوگیری از بین‌نسلی‌شدن فقر در کشور ارزیابی کرد.

سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

ايران پس از توافق
سیدمحمد صدر : ايران به صورت دائم با آژانس انرژي هسته‌اي همكاري‌هاي خوبي داشته است و آژانس نيز اقدامات ايران را در چارچوب توافقنامه ژنو و ديگر تعهدات تاييد كرده است. بيانيه لوزان نيز نشان داده است كه آمادگي لازم براي حل پرونده هسته‌‌اي ايران وجود دارد. طرف مقابل ايران تاكيد داشت كه بايد نگراني‌هايش از فعاليت‌هاي هسته‌ای ايران برطرف شود و اين اطمينان حاصل شود كه ايران به سمت و سوي توليد سلاح هسته‌اي نمي‌رود. ايران نيز خواستار به رسميت شناخته شدن حق هسته‌اي خود است و مي‌خواهد كه تحريم‌هاي وضع شده عليه كشور يكباره برداشته شود. نكته مهم اين است كه در اين جهت بايد طرفين به‌طور مساوي عمل نمايند يعني طرف مقابل به‌طور يكجا خواسته‌هاي ايران را تامين كند و ايران هم خواسته‌هاي طرف مقابل را عملي نمايد. اينچنين نيست كه يك طرف درصدد تحقق خواسته‌هاي طرف مقابل باشد و طرف ديگر بر اين موضوع تاكيد كند كه خواسته‌هاي متقابل را به تدريج و ظرف چند سال محقق خواهد كرد. در مذاكرات لوزان و پيش از آن، بحث در مورد رفع تحريم‌ها به صورت جدي وجود داشت و در صورتی كه طرف ايران طبق آنچه در بيانيه آمده است عمل كند مي‌توان به نتيجه بخش بودن مذاكرات و حل مساله اميدوار بود. در مذاكرات لوزان مشخص است كه ايران به تمام خواسته‌هاي طرف مقابل تن نداده اما توانسته اين اطمينان را تا حدود زيادي ايجاد نمايد كه به دنبال سلاح هسته‌اي نيست؛ به عنوان نمونه اگر غني‌سازي به مدت 10 سال در وضعيتي غير از وضعيت كنوني قرار گرفت بدان معنا نيست كه ايران درصدد ساخت سلاح هسته‌اي بوده و اكنون از آن منصرف شده است.

از سوي ديگر اگر تحريم‌هاي كنگره آمريكا و تحريم‌هاي سنا و تحريم‌هاي ديگر همانطور كه در بيانيه آمده به صورت يكجا برداشته شود، در آن زمان به يك بازي برد- برد خواهيم رسيد. اگر طرف مقابل ايران در مذاكرات به تعهدات خود عمل كند آن زمان است كه مي‌توان برد - برد را داراي معناي واقعي دانست اما اگر يك طرف به صورت يكجانبه به تعهدات عمل كند و طرف ديگر در اين امر راسخ نباشد، نمي‌توان از اصطلاح برد- برد براي آن استفاده كرد. لغو تحريم‌ها در تمام عرصه‌هاي كشور تاثيرگذار است. وقتی پيش از لغو تحريم‌ها يعني زماني كه تنها شنيده شد قرار است تحريم‌ها لغو شود، بسياري از شركت‌ها و كمپاني‌هاي خارجي براي حضور و سرمايه‌گذاري در ايران اعلام آمادگي كرده‌ و اعلام کرده‌اند كه براي همكاري با ايران و ورود به بازار كشورمان آماده هستند اگر اين اتفاق رخ دهد، مسلما وضعيت اقتصادي كشور با تغييرات گسترده‌تري همراه خواهد شد. وضعيت حوزه دارو و درمان هم با لغو تحريم‌ها بهبود خواهد يافت البته طرف مقابل ايران بر اين عقيده است كه تحريمي در بخش دارويي صورت نگرفته است چرا كه تحريم غذا و دارو يك امر ضد حقوق بشري است و آنها مستقيما دارو و غذا را تحريم نكرده‌اند اما چون مبادلات بانكي را تحريم كردند، هم دارو و هم غذا مشكل پيدا کرده است.


سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

حقوق مصرف‌کنندگان حلقه گمشده در اقتصاد ايران     
مجيد سليمي‌بروجني: احترام گذاشتن به حقوق مصرف‌کنندگان در ايران، به يکي از آرزوهاي ايرانيان تبديل گرديده و چنانچه از اغلب ايرانيان پرسيده شود که چه آرزويي براي توليد داخلي دارند، پاسخ خواهند داد: احترام به حقوق‌شان. در علم اقتصاد، مصرف‌کننده به استفاده‌کننده از کالا و خدمتي که محصول نهايي است اطلاق مي‌شود در حاليکه در زندگي روزمره ممکن است هر شخصي را که خريدار يک کالا يا خدمت است مصرف‌کننده بناميم. قاعدتا در بحث امروز در مورد حقوق مصرف‌کنندگان منظور افرادي از يک جامعه هستند که در برابر بنگاه‌هاي بزرگ اقتصادي قدرت چانه‌زني ندارند يا قدرت چانه‌زني آنها محدود است و نمي‌توانند خواسته‌هاي خود را در خصوص کالايي که مصرف مي‌کنند، محقق کنند.

مصرف‌کنندگان هم مصرف‌کننده کالا هستند و هم خدمات. در حقيقت حقوق آنان هم در خريد کالايي که مورد استفاده قرار مي‌گيرد بايد حفظ شود و هم براي خدماتي که به آنها ارائه مي‌شود. در واقع مي‌توان گفت احقاق حقوق مصرف‌کنندگان رابطه مستقيمي با سطح مطلوبيت حاصل از مصرف کالا و خدماتي که بنگاه‌هاي مختلف ارائه مي کنند، دارد.

حال بايد ديد اين سطح مطلوبيت چگونه ارتقا مي‌يابد و متاثر از چه مولفه‌هايي است. در نگاه اول کيفيت عمومي آن کالا و خدمات مهم است و مصرف‌کنندگان توقع دارند به اندازه پولي که پرداخت مي‌کنند کالاي باکيفيت و خدمات بهتر دريافت کنند. دعوا آنجا شروع مي‌شود که يک بنگاه کالا و خدمات خود را متناسب با پولي که از مصرف‌کننده مي‌گيرد، ارائه ندهد. متاسفانه به لحاظ تاريخي حقوق مصرف‌کنندگان فقط به لحاظ قيمتي و آن هم از طريق سرکوب بدون توجيه قيمت‌ها مورد توجه قرار گرفته است و بسياري از ابعاد حقوق اقتصادي آحاد مردم مورد بي‌مهري واقع شده است. متاسفانه در طول تاريخ همواره کنترل قيمت‌ها به عنوان يکي از وظايف ذاتي دولت‌ها نقش بسته است و دولت‌ها براي حفظ حقوق مصرف‌کنندگان به انواع روش‌هاي اداري و گاه قضايي براي سرکوب قيمت‌ها اقدام مي‌کنند که نه فقط نقض حقوق اقتصادي توليدکنندگان، بلکه نقض حقوق مصرف‌کنندگان است.

در ايران اگر چه تاکنون سازمان‌هاي متعددي براي حمايت از حضور مصرف‌کنندگان تاسيس شده‌اند ولي اين سازمان‌‌ها هم دوباره بر کنترل‌هاي قيمتي متمرکز شده‌اند و ساير حقوق مصرف‌کنندگان را به دست فراموشي سپرده‌اند. اساسا وجود انحصار يا ايجاد مانع ورود براي بنگاه‌هاي جديد به صنعت يکي از مهمترين مصاديق نقض حقوق مصرف‌کنندگان است که بنگاه‌هاي داراي موقعيت انحصاري يا شبه انحصاري قادرند شرايط ناعادلانه خود را چه به لحاظ قيمتي و چه به لحاظ کيفيتي بر مصرف‌کنندگان تحميل کنند. يکي از مهمترين دلايل نقض مستمر و سيستماتيک حقوق مصرف‌کنندگان را بايد عدم وجود سازمان‌هاي مردم نهاد حامي اين حقوق اقتصادي ناميد. متاسفانه مصرف‌کنندگان فاقد يک سازمان منسجم براي پيگيري خواسته‌هاي خود هستند و به همين دليل منافع يک اکثريت فاقد انسجام فداي منافع يک اقليت منسجم و متمرکز مي‌‌شود. تضمين حقوق بديهي مصرف‌کنندگان مسيري جز تدوين قوانين الزام‌آور و ايجاد نهادها و دادگاه‌هاي تخصصي براي استيفاي اين حقوق ندارد و اميد مي‌رود مصرف‌کنندگان ايراني نيز بتوانند همچون همتايان خود در کشورهاي توسعه يافته حقوق فراموش شده خود را دوباره بازيابي کنند.

سرمقاله های روزنامه های امروز / 19 فروردین

این ظرافت حالا حالا باید ادامه یابد
حمید قاسمی فیض آباد: در حدیثی از معصوم(ع) آمده است که: به تو خیانت می‌کنند تو نکن، تو را تکذیب می‌کنند آرام باش، تو را می‌ستایند فریب نخور، تو را نکوهش می‌کنند شکوه مکن، مردم شهر از تو بد می‌گویند اندوهگین مشو، همه مردم تو را نیک می‌خوانند مسرور نباش، آنگاه از ما خواهی بود.

در آیه 23 سوره حدید آمده است به آنچه که از دست می‌رود مایوس نشو و بر آنچه که به تو می‌دهند نیز شادان مشو. این دو حدیث و آیه رموز عملی آرامش و زندگی متعالی هستند. انسان وقتی به مرتبه ای رسید که مصیبت ها و ناملایمات نتواند او را تکان دهد و از آن سو خوشی ها و نعمت ها نتواند او را به هیجان و وجد آورد به این معناست که انسان نفخه الهی پیدا کرده و در ساحل آرامش نشسته و چون خداوند می‌تواند در ظرف خویش همه آرامش باشد، همه سکینه، همه وجود، بدون هیچ گونه تلاطم، بدون هیچ گونه بیم، بدون هیچ گونه هراس، بی هیچ آرزو و بی هیچ خواستن و طلب، نشسته در آستان خدا و رسیده به آرامش محض، این گونه بودن یعنی به آخر انس رسیدن و در نزدیک و محضر خدا قرار گرفتن. فهم این ماجرا برای من و مایی که با غمی افسرده می‌شویم و با دمی رقص کنان هلهله می‌زنیم بسیار درک ناکردنی است اما هر قدر به این آیه شریفه نزدیک شویم و آرام تر گردیم ذهنی از نوع ذهن ملکوت پیدا می‌کنیم.

روح پالایش نشده ما هر قدر به این آستانه نزدیکتر شود روحانی تر می‌گردد و در ساحل آرامش خداوند قرار می‌گیرد، آدمها اگر می‌خواهند جهان زمخت را لطیف تر کنند چاره ای ندارند جز اینکه رمز و راز رسیدن به این آرامش را پیدا کنند، جهان امن و عاری از خشونت بستر اولیه پرواز به سوی چنین آرامشی است. جهان امن از جهان من و از جهان تو شروع می‌شود. من با جهان خویش چگونه رفتار می‌کنم؟ چقدر تلاش می‌کنم تا جهان تن را به آسایش و به آرامش نزدیک کنم؟ به چه میزان از بهداشت تن برای سلامت این جهان برخوردارم و به چه میزان جهان من از بهداشت روح برخوردار است؟ روح متلاطم از خواستن ها و طلب ها توان رسیدن به "لکیلا تاسوعلی ما فاتکم و لا تفرحواعلی ما اتاکم و الله لا یحب و کل مختال فخور" را ندارد، جهان آلوده به حسد، خودخواهی، اسراف و ریخت و پاش به آرامش درون نمی‌رسد، جهان خسته از تلاش های نافرجام به مقصود نخواهد رسید، جهان ناتوان از درک زیبایی ها و ظرافت ها، کنگره ها و فرورفتگی ها به این مرز نزدیک نمی‌شود. آدم ها در دنیای تنگ و محدود و ازدحام رفت و آمدها به ناچار به هم نزدیک می‌شوند و اگر مواظبت نکنند سد راه یکدیگر شده و با هم برخورد می‌کنند. روح های دست یافته به آرامش از چنان تیزبینی و تیزهوشی برخوردارند که در این دنیای متراکم چنان با دقت حرکت می‌کنند که نه تنها سد راه هیچکس نمی‌شوند بلکه هیچ برخوردی نیز با کسی پیدا نمی‌کنند و بالاتر از این به هیچ رو اراده برخورد و صدمه با دیگران را به خویش راه نمی‌دهند.

جان آدمی، جهان آدمیت است و هر جان، مطابق گفته قرآن جهان آدمیان است. این جان به اندازه جهان آدمیان می‌ارزد و جهان آدمیان هر یک به تنهایی کل جهان بشریت اند. دنیا محل تراکم این جان های محترم است و در این تراکم جان ها راه هایی باید جستجو شود که این جان های محترم همگی بتوانند، اگر بخواهند، به آستان آرامش نزدیک شده و در کوی دوست قرار گیرند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس