دراین نوشتار مشترک آمده است: «چارچوب اعلام شده برای توافق بر سر برنامه هسته ای ایران می تواند یک بحث اساسی ملی را (در آمریکا) رقم بزند. موافقان از محدودیت هایی که این توافق بر برنامه هسته ای ایران وضع خواهد کرد به وجد آمده اند و مخالفان، میزان راستی آزمایی این محدودیت ها و تاثیر طولانی مدت آنها بر ثبات منطقه و نظام بین الملل را زیر سوال برده اند. اهمیت تاریخی توافق و صد البته میزان پایداری و تداوم آن به این بستگی دارد که هریک از طرفین که احساسات خود را معتبر می دانند، بتوانند به تفاهم برسند یا خیر.»
در این نوشتار درباره رویکرد روسای جمهوری پیشین آمریکا به برنامه هسته ای کشورمان، آمده است:
«طی بیست سال اخیر، سه رییس جمهوری آمریکا از هر دو حزب اصلی این کشور اعلام کرده اند که سلاح هسته ای ایران، با منافع آمریکا و منافع کل دنیا تعارض دارد و آمادگی خود را برای استفاده از زور برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای اعلام کردند. اکنون، مذاکراتی که ۱۲ سال قبل به عنوان یک اقدام بین المللی برای پیشگیری از دستیابی ایران به یک زرادخانه هسته ای آغاز شد، با توافقی رو به پایان است که برخورداری ایران از این قابلیت را پذیرفته است؛ هرچند که این کشور طی ۱۰ سال اولیه توافق، از تمامی قابلیت های خود به طور کامل برخوردار نخواهد بود.»
دراین نوشتار آمده است: «ایران با استفاده از یک دیپلماسی زیرکانه و تمرد و مقاومت علنی برابر قطعنامه های سازمان ملل، مذاکرات را به تدریج در دست گرفته است. ایران در ابتدا، حدود ۱۰۰ دستگاه سانتریفیوژ داشت اما امروز این رقم به حدود ۲۰۰۰۰ (بیست هزار) دستگاه رسیده است. اکنون، تهدید به جنگ بیش از آنکه ایران را محدود کند، دست و پای غرب را بسته است. در واقع، ایران تمایل خود به مذاکره را امتیازی برای خودش می داند و غرب احساس کرده است که مجبور است با طرح یک پیشنهاد جدید از هریک از بن بست ها، خارج شود.»
این دو دیپلمات ارشد سابق آمریکا سپس ادعاهای قبلی غرب علیه برنامه هسته ای صلح آمیز کشورمان را تکرار کردند:«اکنون برنامه هسته ای ایران به جایی رسیده است که تا دستیابی به توان ساخت سلاح هسته ای فقط ۲ تا ۳ ماه فاصله دارد. بر اساس توافق مطرح شده، ایران به مدت ۱۰ سال، حداکثر یک سال برای دستیابی به توان ساخت هسته ای زمان لازم دارد و بعد از یک دهه، زمان رسیدن ایران به این مرحله به مراتب کمتر خواهد شد.»
تکرار این ادعاها درحالی است که جمهوری اسلامی ایران بارها اعلام کرده است برنامه هسته ای صلح آمیز و در چارچوب مقررات و نظارت بین المللی دارد و سلاح هسته ای و کشتار جمعی علاوه بر حرمت شرعی، در دکترین دفاعی تهران هیچ جایی ندارد.
این دو دیپلمات ارشد سابق آمریکا، اقدامات باراک اوباما، رییس جمهوری و «جان کری» وزیر خارجه آمریکا را در مذاکرات هسته ای ستودند و در عین حال با اشاره به برخی از محدودیت هایی که بر برنامه هسته ای ایران اعمال خواهد شد، تاکید کردند:
«آنچه که معنا و اهمیت چارچوب کنونی را تعیین می کند، قابلیت راستی آزمایی و اجرای آن است. مذاکره برای توافق نهایی فوق العاده چالش برانگیز خواهد بود. هنوز یک متن رسمی منتشر نشده است و چارچوب اعلام شده نشان دهنده برداشت یک جانبه آمریکا از توافق است و از جهات مهمی با بیانیه مشترک ایران و اتحادیه اروپا به خصوص در رابطه با لغو تحریم ها و برنامه مجاز تحقیق و توسعه، فرق دارد. مذاکره کننده ارشد ایران (محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان) نیز برخی از بندهای آن را رد کرده است.»
این دو سیاستمدار آمریکایی خاطرنشان کردند که درباره زمان مورد ادعای غربی ها موسوم به «گریز هسته ای» نیز ابهاماتی وجود دارد:
«تقریبا در مراحل آخر مذاکرات بود که این مفهوم جایگزین مبنای پیشین شد. بر اساس مبنای قبلی، ممکن بود ایران اجازه یابد که از ظرفیت فنی ای متناسب با یک برنامه هسته ای غیرنظامی قابل اجرا برخوردار شود. این رویکرد جدید، راستی آزمایی را پیچیده و آن را سیاسی تر کرده است چرا که معیارها مبهم هستند.
«با این رویکرد جدید، ایران برای اجرای محدودیت های پیشنهاد شده، از هیچ یک از تجهیزات، تاسیسات یا مواد شکافت پذیر خود به طور دائم دست نخواهد کشید بلکه فقط آنها را تحت نظارت و محدودیت موقت قرار خواهد داد که در بسیاری از موارد این محدودیت ها حداکثر مهر و موم کردن یک انبار یا بازرسی های دوره ای از تاسیسات اعلام شده، است.»
این دو سیاستمدار آمریکایی بر این باورند که سازوکارهایی که درخصوص تحریم های ایران تعریف شده است، باعث می شود تا ایران با اجرای مجموعه ای از محدودیت های موقت بر برنامه هسته ای خود، به طور دائمی از تحریم ها خلاصی یابد. وی همچنین درباره بند «بازگشت فوری» تحریم ها به حالت قبل نیز نوشت:
«انجام این ماده آن قدرها هم ساده نیست و تحریم ها به طور خودکار دوباره برقرار نخواهند شد. ایران می تواند با یک تصمیم، توافق را نقض کند اما برقراری مجدد موثرترین تحریم ها به اقدام هماهنگ بین المللی نیاز دارد. خواسته های عموم مردم و ملاحظات تجاری کشورهایی که با اکراه به روندهای بین المللی تحریم های ایران ملحق شدند، مانع از برقراری مجدد خودکار تحریم ها یا حتی از سرگیری سریع آنها خواهد بود. در واقع، اگر فرایند پیگیری اجرای توافق، دارای تعاریف روشن و واضح نباشد، اقدام برای برقراری مجدد تحریم ها ممکن است به جای اینکه ایران را منزوی کند، به انزوای آمریکا منجر شود.»
این دو دیپلمات کهنه کار آمریکا در ادامه تحلیل خود از آنچه تبعات توافق هسته ای احتمالی بر اساس چارچوب کنونی، نامیدند، سخن گفتند:
«پایان تدریجی این محدودیت ها که طی ۱۰ سال روی خواهد داد، ایران را قادر می کند که بعد از این مدت به یک قدرت قابل توجه هسته ای، صنعتی و نظامی تبدیل شود. محدودیت های وضع شده بر برنامه تحقیق و توسعه ایران علنا اعلام نشده یا احتمالا هنوز بر سر آنها توافق حاصل نشده است. بنابراین ایران می تواند طی مدت توافق، فناوری هسته ای پیشرفته خود را افزایش دهد و بعد از سپری شدن مدت توافق یا شکسته شدن آن، به سرعت سانتریفیوژهای پیشرفته تر خود را به کار اندازد.»
این دو دیپلمات سابق آمریکایی همچنین تاکید کردند: «مسائل ذیل در مذاکرات آتی باید به دقت مورد بررسی قرار گیرد: ساز و کار کاهش ذخایر اورانیوم غنی شده ایران از ۱۰۰۰۰ (ده هزار) کیلوگرم کنونی به ۳۰۰ کیلوگرم، ابعاد غنی سازی بعد از ۱۰ سال و نگرانی های آژانس بین المللی انرژی اتمی درباره فعالیت های هسته ای نظامی سابق ایران. توان حل این مسائل و مسائل مشابه است که باید مشخص کند آمریکا میز مذاکره را ترک می کند یا خیر یا چه وقت این کار را انجام دهد.»
در این نوشتار مشترک به رسم بسیاری از مقامات غربی، این دو دیپلمات سابق آمریکا نیز درصدد القای خطر ایران قدرتمند برای منطقه برآمده و مدعی شدند: «از نگاه همسایگان ایران، پذیرش غنی سازی ایران از سوی آمریکا به معنای یک خطر دائمی برای آنهاست و امکان دارد که برخی از بازیگران مطرح منطقه این طور به قضیه نگاه کنند که آمریکا مایل است توان هسته ای نظامی را در اختیار کشوری (ایران) بگذارد که آنها او را تهدید اصلی علیه خود می دانند. دولت های متعددی نیز خواستار برخورداری از توانی حداقل برابر ایران خواهند شد که عربستان سعودی یکی از آنهاست. بقیه نیز احتمالا همین کار را خواهند کرد و در این صورت خواهد بود که توافق، تبعات بازگشت ناپذیری به بار خواهد آورد... و در این صورت .... مفهوم «بازدارندگی هسته ای» یا «ثبات راهبردی» به خطر خواهد افتاد».
کیسینجر بدون اشاره به خصومت علنی و عملی آمریکا و متحدانش با ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و اقدامات ضد ایرانی متعدد و مستمر آنها در برهه های زمانی گوناگون، افزودند:
«عده ای معتقدند که بزرگ ترین دستاورد توافق، این است که شاید خصومت ستیزه جویانه سی و چند ساله ایران با غرب و نهادهای بین المللی به پایان می رسد یا حداقل تعدیل می شود. به این ترتیب، فرصتی مهیا خواهد شد تا ایران را نیز به اقداماتی برای بازگرداندن ثبات به خاورمیانه وارد کرد. من در دورانی که ایران و آمریکا در یک صف استراتژیک قرار داشتند در کاخ سفید بودم و امتیازات این رویکرد را برای هر دو کشور و خاورمیانه از نزدیک دیده ام.
«ما از چنین نتیجه ای با کمال میل استقبال می کنیم. ایران یک دولت ملی قابل توجه با یک فرهنگ تاریخی و هویت ملی عمیق و ریشه دار است و جمعیت جوان و نسبتا تحصیل کرده ای دارد. تبدیل شدن ایران به یک شریک اتفاق بسیار مهمی خواهد بود اما شراکت در چه موضوعی؟ همکاری، مستلزم این است که طرفین تعریف متجانسی از «ثبات» داشته باشند اما اکنون شاهدی که دال بر اینکه ایران و آمریکا به حداقلی از این تفاهم رسیده باشند، وجود ندارد.»
وی مانند سایر همقطاران خود در دستگاه سیاسی واشنگتن، کشورمان را به دخالت در کشورهای همسایه از جمله یمن و عامل اصلی بی ثباتی خاورمیانه متهم کرد و مدعی شد:
«اگر محدودیت سیاسی به محدویت هسته ای پیوند نخورد، توافقی که ایران را از تحریم ها آزاد کند خطر تقویت و تحکیم اقدامات هژمون خواهانه ایران را در پی خواهد داشت. چرا که در غیر این صورت، متحدان سنتی ما به این نتیجه خواهند رسید که آمریکا در قبال یک همکاری موقت هسته ای، به هژمونی ایران رضایت داده است و در پی موازنه سازی هسته ای با ایران برخواهند آمد.»