به گزارش مشرق، امسال چهاردهمین سالی است که لیگ فوتبال ایران لقب "برتر" را یدک میکشد و در تمام این سالها تیمهای متعددی خود را در حد یک مدعی نشان دادهاند. برخی از این تیمها مانند استقلال و سپاهان تقریبا هر سال مدعیاند، برخی مانند فولاد و پرسپولیس چند فصل مدعی میشوند و چند فصل افت میکنند، برخی تیمها مثل تراکتورسازی چند سال است که مدعی شده و سایر تیمها هم یا در میانه میدان حضور فعال دارند یا هر سال برای نیفتادن میجنگند!
در فوتبال ایران ثبات در هیچ شکلی وجود ندارد؛ چه مربیان، چه مدیران و چه بازیکنان نمیتوانند در این فوتبال به ثبات خود در یک تیم مطمئن باشند. البته این جدا از داستان افرادی است که خود دوست دارند بنا به دلایل مختلف هر سال در یک تیم باشند و فضای جدیدی را تجربه کنند.
همین مساله در کنار نبود ساختارهای مناسب و کافی و شیوههای مدیریت نادرست باعث شده که تیمها هم ثبات خوبی در نتیجهگیری نداشته باشند و به جز یکی دو تیم، سایرین، سال به سال با افت و خیز مواجه باشند.
در این میان اما دو تیم هستند که ثابت کردهاند اگر باشگاه دارای زیرساختهای مدیریتی مناسبی و امکانات حداقلی باشد، میتوان از یک تیم جوان و به ظاهر کمبضاعت انتظار انجام کارهای بزرگ داشت.
ذوبآهن و نفت تهران این دو تیم هستند. سبزپوشان اصفهانی و زردپوشان تهرانی امسال به خوبی نشان دادهاند که در فوتبال ایران میشود به بازیکنان کهنه و سنبالا تکیه نکرد، میشود به مربیان امتحانپسداده و ناتوان امید نبست، میتوان با کمی اعتماد به مربی و بازیکنان جوان دست به کارهای بزرگ زد.
چند سال پیش که نفت تهران به لیگ برتر صعود کرد، به جرأت میتوان گفت کسی پیشبینی نمیکرد که این تیم یک سال مدعی درجه یک قهرمانی شود. حرکت رو به جلوی نفت از آن روزی شروع شد که تا سقوط دوباره به لیگ دسته اول تنها چند دقیقه فاصله داشت. در پایان فصل 90 – 89 نفت تهران تا آستانه سقوط پیش رفت اما گل ثانیههای پایانیاش باعث شد در لیگ برتر بماند و پاس همدان به دسته یک سقوط کند.
حسین فرکی آن روز سرمربی نفت بود. مدیرعامل باشگاه از او حمایت کرد و فصل بعد هم تیم را به او سپرد. فرکی نفت را با خود بالا برد و به تیمی قابل احترام تبدیل کرد. پس از فرکی نوبت به منصور ابراهیمزاده رسید که هدایت نفت را بر عهده بگیرد. ابراهیمزاده هم سابقه حضور در فینال لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا را با ذوبآهن داشت و توانست با نفت نتایج خوبی کسب کند.
در فصل سیزدهم لیگ برتر فوتبال مسئولان باشگاه نفت تصمیم بزرگی گرفتند و با این کار خدمت شایانی به فوتبال ایران کردند. یحیی گلمحمدی با پرسپولیس به فینال جام حذفی رسیده بود اما برابر چشم هواداران پرشمارش از سپاهان باخت و همه چیز علیه او بود. مدیران پرسپولیس هم آشکارا تقصیرها را گردن گلمحمدی انداخته بودند و در چنین فضایی مدیران یک باشگاه باید دل و جرأت میداشتند که مربی جوانی مثل گلمحمدی را برای تیم خود برگزینند؛ اتفاقی که در نفت رخ داد.
یحیی نفت را بار دیگر احیا کرد و برای نخستین بار در تاریخ این تیم قدیمی را به رده سوم لیگ برتر رساند. گلمحمدی با نفت سهیمه لیگ قهرمانان آسیا را گرفت اما برخلاف آنچه تصور میشد در نفت نماند و راهی اصفهان شد؛ تصمیم خوب دیگری که به فوتبال ایران کمک کرد.
گلمحمدی به ذوبآهن رفت و منصوریان جوان هدایت نفت را بر عهده گرفت. منصوریان این بخت را داشت که حاصل کاشته قبلیها را درو کند و خوب هم از عهده این کار برآمد. نفت امسال مدعی درجه یک قهرمانی است و به جز یکی دو بازی که پایش لغزید، در همه بازیها عملکرد خوبی داشت.
نکته جالب این است که نفت پس از هفتهها صدرنشینی با شکست برابر تیمی صدر جدول را از دست داد که مربیاش در ساختن این "نفت پرافتخار" نقش زیادی داشت. در هفته بیست و ششم لیگ برتر، نفت در یک بازی زیبا از ذوبآهن شکست خورد.
کمی آنسوتر در اصفهان، سعید آذری دوباره کرسی مدیریت ذوبآهن را در دست گرفت و برای آن که تیمش را از بحران چند ساله خارج کند، دست به دامان انگیزه و نیروی جوان و بالنده یحیی گلمحمدی شد؛ تصمیم آذری در هفتههای ابتدایی لیگ چندان مناسب به چشم نیامد اما مدیرعامل ذوبآهن به مربی تیمش اعتماد کرد و جایگاهش را از او نگرفت. حالا ذوبآهن توانسته از بحران خارج شود و با اطمینان ادعای کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را داشته باشد.
هر دو تیم در اوایل لیگ نتایج بدی گرفتند اما با اعتماد مدیران و ادامه کار، سرمربیها از آب و گل درآمدند و به قله رسیدند. اینک هر دو تیم به فینال جام حذفی فوتبال کشور رسیدهاند؛ جامی که در آن نه از استقلال و پرسپولیس اثری هست و نه از سپاهان و فولاد و تراکتورسازی.
دیدار این هفته ذوبآهن و نفت تهران در لیگ برتر آن قدر جذاب بود که کمتر در لیگ ایران مشابه آن وجود داشته است. ذوبآهن با نتیجه 5 بر 3 نفت را شکست داد تا هم رقابت مدعیان قهرمانی جذاب تر شود و هم خودش به سهمیه آسیا نزدیکتر.
ای کاش لیگ برتر ایران به جای این همه تیم بیثبات، پرهزینه، پر تلاطم، بدون سبک، بدون سازندگی، بی امکانات، بی ساختار، غیرحرفهای و ... 16 تا ذوبآهن و نفت داشت تا هر هفته در لیگ شاهد بازیهای زیبا و در کلاس بینالمللی بودیم.
در فوتبال ایران ثبات در هیچ شکلی وجود ندارد؛ چه مربیان، چه مدیران و چه بازیکنان نمیتوانند در این فوتبال به ثبات خود در یک تیم مطمئن باشند. البته این جدا از داستان افرادی است که خود دوست دارند بنا به دلایل مختلف هر سال در یک تیم باشند و فضای جدیدی را تجربه کنند.
همین مساله در کنار نبود ساختارهای مناسب و کافی و شیوههای مدیریت نادرست باعث شده که تیمها هم ثبات خوبی در نتیجهگیری نداشته باشند و به جز یکی دو تیم، سایرین، سال به سال با افت و خیز مواجه باشند.
در این میان اما دو تیم هستند که ثابت کردهاند اگر باشگاه دارای زیرساختهای مدیریتی مناسبی و امکانات حداقلی باشد، میتوان از یک تیم جوان و به ظاهر کمبضاعت انتظار انجام کارهای بزرگ داشت.
ذوبآهن و نفت تهران این دو تیم هستند. سبزپوشان اصفهانی و زردپوشان تهرانی امسال به خوبی نشان دادهاند که در فوتبال ایران میشود به بازیکنان کهنه و سنبالا تکیه نکرد، میشود به مربیان امتحانپسداده و ناتوان امید نبست، میتوان با کمی اعتماد به مربی و بازیکنان جوان دست به کارهای بزرگ زد.
چند سال پیش که نفت تهران به لیگ برتر صعود کرد، به جرأت میتوان گفت کسی پیشبینی نمیکرد که این تیم یک سال مدعی درجه یک قهرمانی شود. حرکت رو به جلوی نفت از آن روزی شروع شد که تا سقوط دوباره به لیگ دسته اول تنها چند دقیقه فاصله داشت. در پایان فصل 90 – 89 نفت تهران تا آستانه سقوط پیش رفت اما گل ثانیههای پایانیاش باعث شد در لیگ برتر بماند و پاس همدان به دسته یک سقوط کند.
حسین فرکی آن روز سرمربی نفت بود. مدیرعامل باشگاه از او حمایت کرد و فصل بعد هم تیم را به او سپرد. فرکی نفت را با خود بالا برد و به تیمی قابل احترام تبدیل کرد. پس از فرکی نوبت به منصور ابراهیمزاده رسید که هدایت نفت را بر عهده بگیرد. ابراهیمزاده هم سابقه حضور در فینال لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا را با ذوبآهن داشت و توانست با نفت نتایج خوبی کسب کند.
در فصل سیزدهم لیگ برتر فوتبال مسئولان باشگاه نفت تصمیم بزرگی گرفتند و با این کار خدمت شایانی به فوتبال ایران کردند. یحیی گلمحمدی با پرسپولیس به فینال جام حذفی رسیده بود اما برابر چشم هواداران پرشمارش از سپاهان باخت و همه چیز علیه او بود. مدیران پرسپولیس هم آشکارا تقصیرها را گردن گلمحمدی انداخته بودند و در چنین فضایی مدیران یک باشگاه باید دل و جرأت میداشتند که مربی جوانی مثل گلمحمدی را برای تیم خود برگزینند؛ اتفاقی که در نفت رخ داد.
یحیی نفت را بار دیگر احیا کرد و برای نخستین بار در تاریخ این تیم قدیمی را به رده سوم لیگ برتر رساند. گلمحمدی با نفت سهیمه لیگ قهرمانان آسیا را گرفت اما برخلاف آنچه تصور میشد در نفت نماند و راهی اصفهان شد؛ تصمیم خوب دیگری که به فوتبال ایران کمک کرد.
گلمحمدی به ذوبآهن رفت و منصوریان جوان هدایت نفت را بر عهده گرفت. منصوریان این بخت را داشت که حاصل کاشته قبلیها را درو کند و خوب هم از عهده این کار برآمد. نفت امسال مدعی درجه یک قهرمانی است و به جز یکی دو بازی که پایش لغزید، در همه بازیها عملکرد خوبی داشت.
نکته جالب این است که نفت پس از هفتهها صدرنشینی با شکست برابر تیمی صدر جدول را از دست داد که مربیاش در ساختن این "نفت پرافتخار" نقش زیادی داشت. در هفته بیست و ششم لیگ برتر، نفت در یک بازی زیبا از ذوبآهن شکست خورد.
کمی آنسوتر در اصفهان، سعید آذری دوباره کرسی مدیریت ذوبآهن را در دست گرفت و برای آن که تیمش را از بحران چند ساله خارج کند، دست به دامان انگیزه و نیروی جوان و بالنده یحیی گلمحمدی شد؛ تصمیم آذری در هفتههای ابتدایی لیگ چندان مناسب به چشم نیامد اما مدیرعامل ذوبآهن به مربی تیمش اعتماد کرد و جایگاهش را از او نگرفت. حالا ذوبآهن توانسته از بحران خارج شود و با اطمینان ادعای کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را داشته باشد.
هر دو تیم در اوایل لیگ نتایج بدی گرفتند اما با اعتماد مدیران و ادامه کار، سرمربیها از آب و گل درآمدند و به قله رسیدند. اینک هر دو تیم به فینال جام حذفی فوتبال کشور رسیدهاند؛ جامی که در آن نه از استقلال و پرسپولیس اثری هست و نه از سپاهان و فولاد و تراکتورسازی.
دیدار این هفته ذوبآهن و نفت تهران در لیگ برتر آن قدر جذاب بود که کمتر در لیگ ایران مشابه آن وجود داشته است. ذوبآهن با نتیجه 5 بر 3 نفت را شکست داد تا هم رقابت مدعیان قهرمانی جذاب تر شود و هم خودش به سهمیه آسیا نزدیکتر.
ای کاش لیگ برتر ایران به جای این همه تیم بیثبات، پرهزینه، پر تلاطم، بدون سبک، بدون سازندگی، بی امکانات، بی ساختار، غیرحرفهای و ... 16 تا ذوبآهن و نفت داشت تا هر هفته در لیگ شاهد بازیهای زیبا و در کلاس بینالمللی بودیم.