از سوی دیگر، تحلیلهای انجام شده بیشتر بر اساس نگاه رقیب روسیه یعنی آمریکا، در فضای سایبری دیده میشود لذا بر آن شدیم با توجه به فضای منطقه و همچنین وضعیت پرونده هستهای در مذاکره با 1+5، با یکی از کارشناسان مسائل راهبردی به گفتگو بنشینیم و دلایل اصرار روسیه برای ارسال این سامانه را جویا شویم.
آنچه در ادامه میآید، حاصل مصاحبه مشرق با محمد فرهاد کلینی کارشناس ارشد مسائل استراتژیک است.
** آقای کلینی، روسیه بلافاصله بعد از مذاکرات لوزان در یک اقدام غیرمنتظره در سطح عالی، آمادگی مجدد خود را برای تحویل این سلاح دفاعی به ایران را اعلام نمود. به نظر شما علت این موضوع چیست؟
روابط ایران با روسیه از امتداد برخوردار است و ما شاهد سفر دبیر شورای امنیت کشورمان به مسکو و تماسهای وزرای دفاع دو کشور هستیم و ناشی از یک رفتار ناگهانی از جانب ایران نیست اما باید تأکید کنم که همکاری دو کشور در ابعاد نظامی از فاکتور احساس تهدید مشترک نیز قابل تحلیل است و معمولاً از شتاب متفاوت برخوردار بوده است.
اجازه دهید به یک مقدمه مهم اشارهکنم روسیه بعد از فروپاشی اتحاد شوروی فاقد الگوی " متحد استراتژیک " است درگذشته این معیار با ایدئولوژی و برتریطلبی بر نظام سرمایهداری تعریف میشد ولی معنای یکقطب و یک رقیب پاربرجا را دنبال میکرد.
امروزه روسیه حتی با بلاروس و یا ارمنستان در حاشیه نزدیک خود که روانترین روابط را با مسکو دارند در سطح و استاندارد یک متحد استراتژیک ظاهرنشده است و بیشتر در چارچوب " شراکت مرحلهای و راهبردی " جلوه پیداکرده است.
روسیه در دوران اخیر از تمرکز بیشتری با ایران پیروی میکند و درک قوی از تهدیدات جدید و فشار ژئوپلیتیکی غرب پیداکرده است و لذا در تحولات خاورمیانه خصوصاً مسائل سوریه و عراق و اوکراین حاضر به عقبنشینی همانند موضوع لیبی نیست و بیدلیل هم نیست که در سیاست رسمی با نوسان حساسیت، خود را در تحولات جدید در یمن نشان میدهد ولی عمیقاً تأثیر تحولات و پیامدها را بر محورهای اصلی سیاست خارجی روسیه پیگیری میکند.
از سوی دیگر، با افزایش شرایط حضور ناتو در ضلع غربی روسیه و ادامه سیاست سپر موشکی ناتو برای محاصره شبکهای روسیه و بازی همکاران قدیمی جنگ سرد روسیه در شرق اروپا در زمین جدید ناتو عملاً باعث گردیده تا روسیه تغییر تمرکز غرب را کماکان در دستور کار خود داشته باشد. توجه کنید که تصمیم روسیه در تحویل اس - 300 به ایران با آمادگی برای تحویل اس – 400 با چین همراه بود و این اقدام روسیه ناشی از یک درک پیکرهای و منظومهای از تهدیدات آینده است و مسکو هم تلاش میکند تا با پیشرفت دانش پدافند استراتژیک خود که امروزه متمرکز بر پدیده اس – 600 است بهتدریج با آرایش همکاران خود بر اساس نیاز متقابل تعریف امنیت جهانی را بر اساس مدل خود از شرایط کم شدت خارج کند.
برخی علت اصرار روسیه برای احیاء همکاری نظامی با ایران را در چارچوب ژئوپلتیک و نه الزاماً "پسا بیانیه لوزان" میدانند. لذا برای تحلیل درست شرایط لازم است تا کلیه مؤلفهها را در نظر گرفت.
** اکنون با توجه به پارامترهایی که اشاره کردید نسبت این اقدام روسیه با مذاکرات لوزان را چگونه ارزیابی میکنید؟
روسیه
اعلام کرد که این تصمیمش تا پایان سال میلادی مانع قطعنامههای شورای امنیت
نیست، توجه کنید که روسیه فعلاً اعلامیه صادر کرده است شاید معنای این تصمیم باور
به نتیجه کافی در مذاکرات جامع است و از هماکنون روسیه خود را برای شرایط جدید آماده
میکند تا جهتدهی جدیدی را در مناسبات خود با ایران پدید آورد و بهخوبی میداند
که دیگر نمیتواند با قواعد گذشته تئوری بازی راهبردی خود را بهپیش ببرد و کاملاً
مطلع است که غرب نیز از رویکرد دیگری با ایران پیروی میکند.
آقای لاوروف همچنان که اعلام کرد پول نمیگیرد تا خوشبین باشد و این اشاره به منافع شرکتهای غربی بود که بهشدت منتظر بازار جدید همکاری اقتصادی با ایران هستند و بازگشت ایران به بازار انرژی، کلیه معادلات را تغییر خواهد داد. روسیه میداند که در حوزه اقتصادی در زیرساخت صنایع ایران جایگاه ضعیفی دارد و البته ایران هم میداند که شوروی در زمان رژیم گذشته اولین کشوری بود که صنعت ذوبآهن که در آن دوران از اهمیت بالایی برخوردار بود، بوجود آورد و در زمانه جمهوری اسلامی نیز صنعت نیروگاهی انرژی اتمی را ایران را تسهیل کرد.
روسیه در دوران جدید محور نظامی با ایران را در شرایط خصومت با غرب را کاملاً استفاده کرده است و بر اساس نیاز مرحلهای ایران و بر اساس تهدیدات موازی عمل کرده است.
در مذاکرات اخیر لوزان برخلاف مذاکرات ژنو، روسیه خیلی غیرفعال بود و آقای لاوروف هم برای پیگیری سیاست خارجی خود با کشورهای کوچک لوزان را ترک کرد و هنگام صدور بیانیه هم در زیر پرچم روسیه آقای لاوروف حضور نداشت.
روسیه در لوزان نسبت به برخی از پیشنهادها برای تقویت مذاکرات غیرفعال بود و به نظرم بعداً آقای پوتین بلافاصله تصحیح کرد و نشان داد روسیه توانایی خوبی برای تصحیح سیاستهای تاکتیکی دارد و با بازی باکارت مجدد اس - 300 عملاً تطبیقپذیری روسیه با شرایط را برای مدیریت سناریوهای جدید را از خود نشان داد.
دانش روسیه
در مدیریت تحولات راهبردی از فلسفه جدیدی پیروی میکند و به نظر میرسد اگرچه با یک رنسانس جدی فاصله دارد ولی دیگر با اسباب و لوازم عملگرایی محض نیز خداحافظی میکند
و درک از ایده گرایی برای تعیین جایگاه بسیار مهم است و لذا روسیه بهخوبی میداند
که به بهرهگیری از موضوع ایران و یا به کارگیری نقش ایران در لحظات پایانی قرار
دارد و ترجیح میدهد با ادبیات و همکاری خود را و ارزش همکاری با ایران را متوازن
کند.
شخصاً فکر میکنم ما هنوز به یک استاندارد راهبردی بین دو کشور نرسیدهایم و رفتار سینوسی و تاریخی را روسیه باید جبران کند. روسیه در صورت درک دقیق از مثلث ایران، هند، چین و از سوی دیگر مثلث ایران، اروپا و قاره امریکا نسبت خود را تقویت کند و قدرت موازنه ساز ایران در عرصه بینالمللی را برای ثبات خاورمیانه و آسیای میانه و قفقاز را بهصورت متوازن دنبال کند.
مجدداً به سؤال اول شما برمیگردم رفتار روسیه در اعلام آمادگی برای تحویل اس – 300 در بعد از مذاکرات لوزان یک قطعه از یک پازل است فراموش نکنید که این موضوع همزمان با آغاز تهاتر بین دو کشور نیز هست و این موضوع معنای جدیدی به روابط میدهد.