به گزارش مشرق، سال گذشته فيلم "آذر، شهدخت، پرويز و ديگران" بهروز افخمي که در جشنواره فيلم فجر ؛جايزه بهترين فيلم رااز آن خود کرده بود ، اکران شد وي همان موقع از ساخت فيلمي جاسوسي خبر داد که در جشنواره فيلم فجر سال گذشته با عنوان"روباه" به نمايش در آمد و واکنش هاي بسياري را در پي داشت. برخي از فيلم استقبال کردند و عده اي هم انتقادهايي به آن داشتند. گروهي نيز فيلم را سياسي مي دانستند و همين نظرات گوناگون سبب شد تا پاي صحبت هاي افخمي بنشينيم.
افخمي در توضيح اين فيلم وسياسي يا جاسوسي بودنش مي گويد: « اين فيلم سياسي نيست و جاسوسي و پرحادثه است و حتي مي توان آن را در ژانر اکشن هم تعريف کرد.البته اين قضيه د رهمه جاي دنيا به ويژه سينماي آمريکا وجود دارد و تاکيدمن در مورد اين فيلم هم بر جاسوسي بودن آن است مثل برخي از فيلم هاي جاسوسي آمريکايي که هيچ ارتباطي به سياست ندارند و صرفا جاسوسي هستند.ضمن اين که من پيش از اين فيلم اکشن و حادثه اي ساخته ام .
وي در مورد اکران فيلمش با چنين مضموني که با مذاکرات هسته اي همزمان شده است، مي گويد:اين فيلم در اکران نوروزي قرار داشت و همزماني آن با توافقات و پيگيري هاي هسته اي نکته مثبتي تلقي مي شود اما اشاره به اين نکات در فيلم "روباه" بسيار مختصر بوده است.من همچنان معتقدم که اين فيلم يک اثر جاسوسي است.پيش از اين نيز بارها اشاره کرده ام که 20 سال پيش فيلم "روز شيطان" را که يک فيلم جاسوسي بود،ساخته ام که اتفاقا اين فيلم هم به موضوع بمب هسته اي و متهم کردن ايران براي توليد و ساخت بمب هسته اي اشاره مي کرد. آن زمان شايد به نظر مي آمد اصلا موضوع فيلم، به روز نباشد ولي بعدها موضوع روز شد و الان همان روال يعني ساختن يک فيلم معمايي جاسوسي درمورد ترور دانشمندان هسته اي در نظر ما بود.البته بيشتر از هر چيز مي خواستم يک اثر مهيج و جذاب بسازم که مخاطب سينمااز آن راضي باشد.ضمن اين که خودم به عنوان يک سينماگر هميشه به فيلم هاي جاسوسي، معمايي و اکشن علاقه داشتم و دلم مي خواست چنين فيلمي بسازم.
وي در خصوص اين که چه شد که "روباه" را ساخت اظهار مي کند: اوايل تابستان سال گذشته مشغول نگارش فيلمنامه اي جنگي بودم که محمد پيرهادي از من پرسيد که «علاقه اي به ساخت فيلمي با موضوع جاسوسي که فيلم حادثه اي در ارتباط با ترور دانشمندان هسته اي است دارم يا نه؟ به دليل اين که فاصله اي بيست ساله با توليد "روزشيطان" افتاده بود و بعد از آن فيلم جاسوسي هم نساخته بودم، گفتم مي خواهم بسازم.درميان طرح ها و ايده هايي که داشتم گشتم و طرحي را پيدا کردم که درباره يک موتورسوار مسافرکش بود که فکر مي کرد با يک قمارخانه اينترنتي کار مي کند و از اين که از اوبراي يک عمليات جاسوسي استفاده مي شود خبر نداشت.اين طرح را با پيرهادي در ميان گذاشتم که او هم استقبال کرد. من هم فيلمنامه را نوشتم وبعداز مشورت يکي از افراد قديمي وزارت اطلاعات استفاده کردم و او داستان هايي از اتفاقات واقعي را برايم تعريف کرد که باعث شد نيمه دوم داستان خودم را کنار بگذارم و با ماجراي مستندي که واقعا اتفاق افتاده، فيلم نامه را بنويسم اگرچه ممکن است اين کار تا حدودي به برخي از فيلم هاي جاسوسي خارجي شباهت داشته باشد اما آن چه در فيلم شاهد آن هستيم، حوادثي است که واقعا اتفاق افتاده و براي تصوير کردن ، دچار تغييراتي شده است. درواقع پايان فيلم بازنويسي شد و با آن چه ابتدا در نظر داشتم و نوشته بودم، متفاوت است.
افخمي در مورد اين که چرا فيلمش با چنين موضوعي و چنين زماني چندان مورد توجه قرار نگرفته؛ به وارونه شدن چارچوب هاي فيلمسازي اشاره کرد و گفت:پيش از هرچيز بايد مخاطب راشناخت و شناسايي مخاطب هم در زمان هاي مختلف ،بايد نياز سنجي شود . در حال حاضرمتاسفانه مخاطب اصلي سينما به سينما نمي رود در حالي که در مورد فيلم "روباه " کساني که فيلم را ديده، آن را پسنديده اند اما متاسفانه سينما مخاطبان خود رااز دست داده است. در مورد اين فيلم ، فکر مي کردم که با فروش خوبي مواجه شود زيرا تمام ايرادهاي فيلم قبلي ام يعني "روز شيطان" را در اين فيلم برطرف کردم. هر کس که فيلم را مي بيند خوشش مي آيد اما مشکل اين جاست که مردم اصلا نمي آيند فيلم را ببينند، انگار از قبل تصميم گرفته اند که به ديدن اين فيلم نروند.
افخمي در جشنواره سما هم به اين نکته اشاره کرد و گفت: امروزه سينما تماشاگران اصلي خود را که مردم عادي و خانواده ها هستند از دست داده است، در حالي که چند سال پيش، بيش از ۷۰ ميليون بليت سينما در کشور فروخته مي شد؛ اما امروز اين رقم به حدود ۱۰ ميليون رسيده که آن هم شامل گروه محدودي از افراد است که هميشه به سينما مي روند.
وي به جلوه هاي ويژه بصري و اين که فيلم «روباه» مطابق با تکنيک روز دنيا ساخته شده است، اشاره کرد و گفت: جلوه هاي ويژه فيلم به گونه اي پرداخت شده که اصلا به چشم تماشاگر نمي آيد.
افخمي سينماي ايران را سينمايي مرده توصيف کرد که دچار مرگ مغزي شده و با کمک "دستگاه " نفس مي کشد. وي گفت: برخي فيلمسازان جوان، جامعه مخاطبان خود را به شکل هرمي فرض مي کنند که در کف اين هرم کودکان و نوجوانان، وسط آن زنان خانه دار، بالاي آن افراد فرهيخته و تحصيل کرده و مخاطبان به اصطلاح خاص سينما قرار دارند و در نوک اين هرم نيز فيلمسازان و منتقدان سينما؛ بنابر اين هدف خود را رسيدن به نوک هرم و ورود به حلقه آنان قرار مي دهند. به عقيده من فيلمساز جوان اصلا نبايد براي اين دسته از مخاطبان فيلم بسازد و بهتر است آن هرم را وارونه کند. در دنيا هم زنان خانه دار و کودکان و نوجوانان ۸۰ درصد مخاطبان را تشکيل مي دهند و ساخت پويانمايي ها و فيلم هاي ابرقهرماني و ملودرام هاي خانوادگي نيز نشان از اهميت اين قشر از مخاطبان دارد.
افخمي سپس در پاسخ به پرسشي در مورد بازيگري و بازيگرداني گفت: اين روزها بازيگري در حال دور شدن از بازي هاي تئاتري است. بازيگران تئاتري که تازه وارد اين عرصه شده اند مي خواهند آنچه را آموخته اند با تمام توان حفظ و نگهداري کنند و به کار گيرند و اين باعث تعارض مي شود. بازيگر تازه کاري را انتخاب کنيد و با تمرين زياد آنچه مي خواهيد از او بسازيد.تکرار زياد کمک بسيار موثري است. اين روش فرهادي و دليل موفقيت او است. فرهادي هنگام ساخت فيلم هايش به برداشت هاي ۷۰ و ۸۰ مي رسد. بنابراين تا جايي که مي توانيد تکرار کنيد، به غير از صحنه هايي مثل گريه کردن که انرژي زيادي را از بازيگر مي گيرد. زيرا تکرار موجب از بين رفتن نقص ها و طبيعي تر شدن نقش مي شود. اين روش بازي گرفتن تئاتري است و به همين دليل است که بازيگران تئاتر در شب هاي پاياني اجراها بهتر از شب هاي اول روي صحنه مي روند.
وي در پاسخ به اين پرسش که ويژگي هاي يک فيلم پرفروش چيست؟ گفت: من پرفروش بودن يا نبودن فيلم ها را نمي توانم پيش بيني کنم. تنها فيلمي که مي توانستم پيش بيني کنم "عروس" بود ولي در مورد "شوکران" فکر مي کردم نمي فروشد همان طور که در اکران نوروزي اش فروش قابل قبولي نداشت اما پس از آن ناگهان مورد توجه و استقبال واقع شد.
منبع: روزنامه خراسان