به گزارش مشرق، جمعی از خبرنگاران برای یک سوژه خاص به مشهد مقدس اعزام شدند، سوژهای که ملاقات با آن و دیدن حال و روزش برایمان بسیار تازگی داشت، بانویی که با چشمانش شعر میگوید. پس از زیارت امام رضا(ع) در ساعت 9 صبح به همراه مسئولان سازمان تأمین اجتماعی و خبرنگاران به بیمارستان 17 شهریور رفتیم و پس از بازدید از بخشهای مختلف این بیمارستان در اتاق بستری 4 در بخش مغز و اعصاب به ملاقات سوژه مورد نظر مریم زالخانی رفتیم در گوشه اتاقش عکسی از پسرش "سهیل" و قاب شده یکی از اشعارش بود و با لبخندش به ما خوش آمد میگفت.
با دیدن این صحنه با خود فکر کردم امروزه به دلیل مشکلات کوچکی که آن را بزرگ میپنداریم، امید به آینده به زندگی به واژهای تبدیل شده است که دیگر معنای اصلی خود را برای بعضی از آدمها ندارد ولی در اطراف ما انسانهای زندگی میکنند که با تمام مشکلات بسیار بزرگ همچنان به آینده امیدوارند مانند مریم.
به گفته ابراهیم پوراکبر، پزشک مریم زالخانی "بانوی امید" به دلیل بیماری ALS، حدود 3 سال و نیم است که در بیمارستان بستری شده، در اثر این بیماری ضعف عضلانی اتفاق میافتد و تمام اندام فلج میشود. ولی مریم که دارای دو فرزند پسر به نام سعید و سهیل است با تمام مشکلات خود به زندگی امیدوار است و به روش خود شعر میگوید.
مریم با کمک پرستاران و پسران خود و به همراه یک تخته که حروف الفبا بر آن نوشته شده است توانسته اشعار مختلفی را برای فرزندان، مادر و همسر خود بگوید.نحوه شعر گفتن مریم به این شکل است که پرستاران تابلو حروف را در مقابلش نگه میدارند و حروف را نشان میدهند و مریم به هنگامی که به حروف مد نظر خود میرسد چشمانش را بعنوان تأیید میبندد.
شعری که مریم گفته و در گوشه اتاقش نصب شده:
خبرنگاران پس از دیدن جزوه شعر مریم قصد داشتند با وی چند کلامی صحبت کنند با آنکه هنوز لبخند به لب داشت، پرسیدم چه پیامی برای مردم داری، و با روش خود گفت: "تنها تسلیم خدا باشید" جملهای که به همه ما درس زندگی میدهد و به یاد آور این است که بزرگی خدا را فراموش نکنیم.
دکتر پوراکبر میگوید، خانم زالخانی جزوی از خانواده بخش درمان این بیمارستان است و هر صبح به جای ویزیت احوال ایشان را جویا میشویم و از مریم خانم روحیه میگیریم و تا مادامی که نیاز به بستری داشته باشد پذیرای آن خوایم بود. تیمی از پزشکان نیز سال گذشته تشکیل دادیم و تلاش شد که ایشان را از دستگاه جدا کنیم ولی به دلیل ضعف عضلانی اقدامی صورت نگرفت.
دکتر پور اکبر میگوید ادامه حیات وابسته به دستگاه است و تیم پزشکی و پرستاری با تمام توان خود به این بیمار خدمات ارائه میدهند.
در ادامه با پرستار خانم مریم زالخانی"بانوی امید" هم گفتوگوی داشتم؛ او معتقد بود از 8 صبح تا 4 بعد از ظهر ساعت به ساعت از مریم درس زندگی میگیرند.
/حمد شفا فراموشتان نشود/
فیلم یکی از اشعار مریم که برای مادرش گفته است:
با دیدن این صحنه با خود فکر کردم امروزه به دلیل مشکلات کوچکی که آن را بزرگ میپنداریم، امید به آینده به زندگی به واژهای تبدیل شده است که دیگر معنای اصلی خود را برای بعضی از آدمها ندارد ولی در اطراف ما انسانهای زندگی میکنند که با تمام مشکلات بسیار بزرگ همچنان به آینده امیدوارند مانند مریم.
به گفته ابراهیم پوراکبر، پزشک مریم زالخانی "بانوی امید" به دلیل بیماری ALS، حدود 3 سال و نیم است که در بیمارستان بستری شده، در اثر این بیماری ضعف عضلانی اتفاق میافتد و تمام اندام فلج میشود. ولی مریم که دارای دو فرزند پسر به نام سعید و سهیل است با تمام مشکلات خود به زندگی امیدوار است و به روش خود شعر میگوید.
مریم با کمک پرستاران و پسران خود و به همراه یک تخته که حروف الفبا بر آن نوشته شده است توانسته اشعار مختلفی را برای فرزندان، مادر و همسر خود بگوید.نحوه شعر گفتن مریم به این شکل است که پرستاران تابلو حروف را در مقابلش نگه میدارند و حروف را نشان میدهند و مریم به هنگامی که به حروف مد نظر خود میرسد چشمانش را بعنوان تأیید میبندد.
شعری که مریم گفته و در گوشه اتاقش نصب شده:
روزگاری منم شورو صفایی داشتم روزگاری منم رنگ و لعابی داشتم
خانه کوچک ولی صحن و سرایی داشتم یار پر مهر ولی پر مدعایی داشتم
از گلستان خدا من هم نوایی داشتم دوگل خندان ولی پر سرو صدایی داشتم
باغچهی پر لالهای کنج حیاط داشتم هم گل و پروانهای هم مرغکانی داشتم
لقمهی نانی و هی شکر خدایی داشتم از متاع دنیوی قدر و مجالی داشتم
دست تقدیر بیامد تیشه زد بر پیکرم غافل آن بود منم ریشه به خاکی داشتم
خانه کوچک ولی صحن و سرایی داشتم یار پر مهر ولی پر مدعایی داشتم
از گلستان خدا من هم نوایی داشتم دوگل خندان ولی پر سرو صدایی داشتم
باغچهی پر لالهای کنج حیاط داشتم هم گل و پروانهای هم مرغکانی داشتم
لقمهی نانی و هی شکر خدایی داشتم از متاع دنیوی قدر و مجالی داشتم
دست تقدیر بیامد تیشه زد بر پیکرم غافل آن بود منم ریشه به خاکی داشتم
خبرنگاران پس از دیدن جزوه شعر مریم قصد داشتند با وی چند کلامی صحبت کنند با آنکه هنوز لبخند به لب داشت، پرسیدم چه پیامی برای مردم داری، و با روش خود گفت: "تنها تسلیم خدا باشید" جملهای که به همه ما درس زندگی میدهد و به یاد آور این است که بزرگی خدا را فراموش نکنیم.
دکتر پوراکبر میگوید، خانم زالخانی جزوی از خانواده بخش درمان این بیمارستان است و هر صبح به جای ویزیت احوال ایشان را جویا میشویم و از مریم خانم روحیه میگیریم و تا مادامی که نیاز به بستری داشته باشد پذیرای آن خوایم بود. تیمی از پزشکان نیز سال گذشته تشکیل دادیم و تلاش شد که ایشان را از دستگاه جدا کنیم ولی به دلیل ضعف عضلانی اقدامی صورت نگرفت.
دکتر پور اکبر میگوید ادامه حیات وابسته به دستگاه است و تیم پزشکی و پرستاری با تمام توان خود به این بیمار خدمات ارائه میدهند.
در ادامه با پرستار خانم مریم زالخانی"بانوی امید" هم گفتوگوی داشتم؛ او معتقد بود از 8 صبح تا 4 بعد از ظهر ساعت به ساعت از مریم درس زندگی میگیرند.
/حمد شفا فراموشتان نشود/
فیلم یکی از اشعار مریم که برای مادرش گفته است: