به گزارش مشرق، آناهیتا قرچه کارگردان نمایش «خسیس به روایت یک بازپرس» گفت: این نمایش اقتباسی از اثر معروف مولیر است. در این نمایش سعی کردیم از قصهگویی کلاسیکی که در اثر مولیر است حذر کنیم. زمان در این نمایش به صورت رفت و برگشتی میباشد، دیگر از آن داستان خطی مولیر خبری نیست. صحنههای بازپرسی از نظر زمانی بعد از صحنههای دیگر نمایشی قرار دارند و در واقع بخشهایی است که در اصل نمایشنامه مولیر وجود ندارد اما از نظر نمایشی لابهلای دیگر صحنهها گنجانده شدهاند که وحدت زمانی را بر هم میریزند. این روند تا صحنهٔ پایانی ادامه مییابد تا جایی که زمان یکی میشود و داستان نمایشی با فرار اسلوموشن تمام شخصیتها و خالی بودن صندوقچهای که آن همه از گم شدنش حرف زده میشد، به پایان میرسد.
وی تصریح کرد: نمایش «خسیس به روایت یک بازپرس» پایانی برخلاف خط دراماتیک اثر دارد که موجب ایجاد سوال برای مخاطب میشود. با رسیدن به نقطه نهایی نمایش که صندوقچه مورد بحث رویت میشود، با رفت و آمد نور، 4 تصویر متفاوت را شاهدیم که شاید در ظاهر ربطی به یکدیگر نداشته باشند اما در واقع به اوج رسیدن از هم گسیختگی و پوچی و بیهودگی را در روابط انسانی نشان میدهند. گویی این داستان هیچگاه تمام نمیشود یا حتی اصلاً چنین رویدادهایی رخ ندادهاند و باز هم در بین این آدمها یا دیگران، در اینجا یا هر جایی ادامه خواهد یافت. البته باید گفت احسان زیورعالم دغدغههای فکری خاصی دارد که در این نمایش به آن تزریق کرده است.
این کارگردان جوان افزود: برای مثال نویسنده به تاثیر نظریه عدم قطعیت هایزنبرگ در نمایشنامهنویسی علاقه دارد و برای همین است که هیچ چیز در این اثر قطعی نیست یا اینکه بعضی اوقات دیالوگها به نظر بیمعنی میآیند که برای من و احسان نوعی بازی زبانی محسوب میشود.
وی با تاکید بر اینکه فضای نمایش شکل و شمایل خاصی دارد، گفت: با توجه به یک رویکرد جهانشمولگونه، تلاش شده که فضایی برای این نمایش خلق شود که واحد فضایی گروتسک و فانتزی باشد. فضایی سرد و خشن که ناشی از روابط انسانهاست و توأمان بر روابط آنها نیز اثر میگذارد. این فضا با استفاده از عناصری چون لباس و گریم و نور تشدید میشود. همچنین برای ایجاد فضای موهمی و از شکل افتاده نمایش همانند جایی که محکمهٔ درونی شخصیتی که هم بازپرس است و هم پسر خانواده ــ که با نقشهای از پیش تعین شده خود را به شکل بازپرس درآورده است ــ از عروسکهایی با صورت خشن استفاده شده است که این وهم مورد نظر را در فضا بپراکند.
قرچه در پایان در رابطه با نخستین تجربه تئاتری خود در یک سالن خصوصی اظهار داشت: نمایش «خسیس به روایت یک بازپرس» تا ششم اردیبهشت در تماشاخانهٔ مشایخی روی صحنه میرود. تماشاخانهای خصوصی که به سان تماشاخانههای خصوصی دیگر اغلب کیفیت را فدای درآمدزایی میکنند و گاهی از کمترین امکانات برخوردارند. هم در شکل و شمایل ظاهری سالن و هم در امکانات اجرایی نظیر نور و صدا و... و این در حالی است که این سالنها، درآمدشان را از اشتیاق گروههای جوانی که به دنبال اجرا هستند، کسب میکنند، نه فروش گیشه. امید به روزی که کیفیت فدای هیچ چیزی نشود.
وی تصریح کرد: نمایش «خسیس به روایت یک بازپرس» پایانی برخلاف خط دراماتیک اثر دارد که موجب ایجاد سوال برای مخاطب میشود. با رسیدن به نقطه نهایی نمایش که صندوقچه مورد بحث رویت میشود، با رفت و آمد نور، 4 تصویر متفاوت را شاهدیم که شاید در ظاهر ربطی به یکدیگر نداشته باشند اما در واقع به اوج رسیدن از هم گسیختگی و پوچی و بیهودگی را در روابط انسانی نشان میدهند. گویی این داستان هیچگاه تمام نمیشود یا حتی اصلاً چنین رویدادهایی رخ ندادهاند و باز هم در بین این آدمها یا دیگران، در اینجا یا هر جایی ادامه خواهد یافت. البته باید گفت احسان زیورعالم دغدغههای فکری خاصی دارد که در این نمایش به آن تزریق کرده است.
این کارگردان جوان افزود: برای مثال نویسنده به تاثیر نظریه عدم قطعیت هایزنبرگ در نمایشنامهنویسی علاقه دارد و برای همین است که هیچ چیز در این اثر قطعی نیست یا اینکه بعضی اوقات دیالوگها به نظر بیمعنی میآیند که برای من و احسان نوعی بازی زبانی محسوب میشود.
وی با تاکید بر اینکه فضای نمایش شکل و شمایل خاصی دارد، گفت: با توجه به یک رویکرد جهانشمولگونه، تلاش شده که فضایی برای این نمایش خلق شود که واحد فضایی گروتسک و فانتزی باشد. فضایی سرد و خشن که ناشی از روابط انسانهاست و توأمان بر روابط آنها نیز اثر میگذارد. این فضا با استفاده از عناصری چون لباس و گریم و نور تشدید میشود. همچنین برای ایجاد فضای موهمی و از شکل افتاده نمایش همانند جایی که محکمهٔ درونی شخصیتی که هم بازپرس است و هم پسر خانواده ــ که با نقشهای از پیش تعین شده خود را به شکل بازپرس درآورده است ــ از عروسکهایی با صورت خشن استفاده شده است که این وهم مورد نظر را در فضا بپراکند.
قرچه در پایان در رابطه با نخستین تجربه تئاتری خود در یک سالن خصوصی اظهار داشت: نمایش «خسیس به روایت یک بازپرس» تا ششم اردیبهشت در تماشاخانهٔ مشایخی روی صحنه میرود. تماشاخانهای خصوصی که به سان تماشاخانههای خصوصی دیگر اغلب کیفیت را فدای درآمدزایی میکنند و گاهی از کمترین امکانات برخوردارند. هم در شکل و شمایل ظاهری سالن و هم در امکانات اجرایی نظیر نور و صدا و... و این در حالی است که این سالنها، درآمدشان را از اشتیاق گروههای جوانی که به دنبال اجرا هستند، کسب میکنند، نه فروش گیشه. امید به روزی که کیفیت فدای هیچ چیزی نشود.