به گزارش مشرق، در خلاقیت، زبانزد خاص و عام هستیم. هوش و ذکاوت مان حرف ندارد. در هر
محفلی از تیزهوشی ما تعریف میشود. نخبگان بسیاری را تحویل جامعه ملی و
بینالمللی داده ایم. اگر همین هوش و ذکاوت در کارهای غیرقانونی را در
جاهای خوب استفاده میکردیم، میتوانستیم حرف بیشتری در دنیا داشته باشیم.
یک نمونه از این کارهای غیر قانونی برمی گردد به مساله ای که گاه و بیگاه
توجه مان را به خود جلب میکند. کارهایی مثل مخدوش کردن پلاک های ماشین که
البته در خبرهای مختلف از آنها خوانده ایم و نوشته ایم که یک کار و کاسبی
شده است. پلاک های ماشین ها و صد البته موتورهای سیکلت را میپوشانند برای
اینکه بتوانند از تخلفات راهنمایی و رانندگی راه دررویی پیدا کنند. راهی
که نتیجه اش پرداخت نکردن جریمه های نقدی است. دوربین ها دیگر نمیتوانند
رد آنها را بزنند. بنابراین سند و مدرکی وجود ندارد که بتوانند پای شان را
به پرداخت جریمه های نقدی باز کنند و باقی قضایا را هم خودتان شاهد هستید
که خوشحال و خندان راه خود را میگیرند و میروند. البته هیچ یک از ما هیچ
گاه از این کارها مستثنی نیستیم. اما چرا...؟
تمامی بایدها
تمام چراها شاید در پاسخ خود موتورسیکلت سواران خودش را نشان میدهد. نیما، یکی از همان کسانی است که موتور سیکلتی را برای خود تهیه کرده است. اتومبیل را در خانه پارک میکند و مجبور است که مسیر نیاوران تا ایرانشهر را با موتورسیکلت طی کند که سریع تر به محل کارش برسد. وی در گفتگو با خبرنگار روزنامه ابتکار میگوید: موتور را برای این تهیه کردم که سرعت کارم بالاتر بروم. ترافیک صبحگاهی مانع این میشود که سریع خودم را به مرکز شهر برسانم. ولی کاملا با سختگیری های ماموران راهنمایی و رانندگی موافقم. من باید کلاه ایمنی خود را بر سر بگذارم، چرا؟ چون جان خودم را حفظ میکنم. این را بدون تعارف میگویم. اگر خلافی را مرتکب شوم، هیچ ناراحتی ندارم که جلوی من را بگیرند و حتی جریمه ام کنند و موتورم را بخوابانند. چرا که مطمئنا همه این کارها برای خودم است.
روش های نوینی برای مخدوش بودن
رضا از دیگر شهروندان تهرانی است. وی میگوید: شاید وقت عبور از پیادهروهای شهر، حواس آدم به هزاران چیز پرت باشد. اما کافی است یک بار که از کنار صف موتورسیکلتهای پارک شده در پیادهرو که میگذری، نگاهی به پلاکهای این «غاصبان پیادهرو» بیاندازی. اولین چیزی که جلب توجه میکند، پلاکهای مخدوش موتورسیکلتهاست که هر یک به طریقی سعی کردهاند اعداد شناسایی مرکبشان را ناخوانا کنند. یکی گوشههای پلاک را تا کرده است و دیگر بندهای ترکبندش را دور آن پیچیده است. یکی با گل و لای عدد 1 را 2 و 3 نشان میدهد و دیگری به بهانه گذاشتن پلاک در قاب، بخشهایی از آن را پوشانده است. موتور بعدی لنگی را به گوشه پلاک گیر داده و بعدی پیچ پرچ پلاک را روی عددها زده است. همه این کارها تنها به یک هدف انجام میشود و آن هم فرار از جریمه تخلفهایی است که اتفاقا موتورسیکلتها زیاد انجام میدهند.
می دانم که مخدوش است
از همین صحبت ها، میتوان یک نتیجه را گرفت. گریز از جریمه های رانندگی. بسیاری از سوژه ها از همین صحبت به راحتی دستگیرمان میشود. علی از دیگر موتورسیکلت سواران است. وقتی به او میگویی که پلاکت مخدوش است، میگوید: میدانم که مخدوش است. میپرسی: خودت این کار را کرده ای؟ بادی در غبغب خود میاندازد و میگوید: بله. میپرسی: چرا؟ میگوید: موتور را گرفته ام برای جاهایی که نمیتوانم بروم. میپرسی: راهش این است؟ میگوید: بله. هر از چندگاهی طرحهایی ضربتی میگذارند و موتورسیکلت های متخلف را جمع آوری میکنند. بقیه تخلف میکنند، ما هم تخلف کنیم. میپرسی: خودت اعصابت خرد نمیشود وقتی دیگران تخلف میکنند؟ میگوید: چرا. ما مواظبیم که تخلف را طوری انجام دهیم که روی اعصاب دیگران نرویم. و در اینجا هیچ چیزی نمیماند که بگویی. قانون راهنمایی و رانندگی برای موتور سیکلتها، همانند ماشینهای شخصی است. فقط همین!
بخشیدن گناه های کوچک؟!
گاهی اوقات میتوان از جنبه های دیگری هم به این موضوع همه گیر و فراگیر توجه کرد. امیر در کناری میایستد. ته ریشی دارد و پیراهن خود را روی شلوارش انداخته است. نزدیک تر میروی و میپرسی: بچه مسلمان هستی؟ با تعجب نگاهت میکند و میگوید: بله. چطور؟ میگویی: تخلف از نظر تو گناه شرعی دارد؟ و پاسخی میدهد که در عین حالی که صادقانه است ولی تعجبت را دو چندان میکند؛ وی میگوید: حالا ما هزار گناه میکنیم و خدا این گناه کوچک را میبخشد. به وی میگویی: تخلف راهنمایی و رانندگی، حق الناس است. میدانی که خدا از حق خودش میگذرد اما از حق الناس نه! و در پاسخ این را میشنوی: بقیه ما را اذیت میکنند و حالا ما هم آنها را کمی اذیت کنیم. چیزی نمیشود. این همه در جامعه و گوشه و کنار تخلفات بزرگ مثل اختلاس و دزدی و... اتفاق میافتد. مخدوش کردن پلاک ما به جایی برنمی خورد. و در اینجاست که میفهمی بحث کردن با برخی افراد نتیجه ای برایت دربرنخواهد داشت.
تخلف یا جرم؟
شاید سئوال در اینجا پیش بیاید که مخدوش کردن پلاک، تخلف است یا جرم. طبق تعریف جرایم رانندگی مخدوش کردن پلاک خودرو برای اینکه پلیس نتواند تخلفات راننده را ثبت کند و یا دوربینهای راهنمایی و رانندگی نتوانند از تخلفات عکسبرداری کنند، جرم محسوب میشود. گفته شده برای متخلفان و مخدوشکنندگان نیز مجازات حبس وضع شده است اما اینکه جزییات قانونی این جرم چه بوده و طبق چه عناوینی این مجازات مستحق مجازات قرار میگیرد، موضوعی است که نیاز به بررسی دقیق قوانین حقوقی دارد. مخدوش کردن پلاک خودرو یک عنوان مجرمانه است،البته این به آن معنا نیست که این عنوان مجرمانه جرم به معنای خاص کلمه تلقی شود زیرا جرم اصولا باید در قانون مجازات عمومی یا در کشور ما در قانون مجازات اسلامی و یا در قوانین اصلی کیفری جرمانگاری شود. جرم تغییر غیرقانونی و مخدوش کردن پلاک خودرو از جمله جرائمی است که در سال های اخیر به ویژه در شهرهای بزرگ افزایش یافته است. اقدام این افراد ممکن است با توجه به شرایط مختلف، در قالب تخلف از مقررات راهنمایی و رانندگی و یا جرم قرار گیرد که در صورت اول موجب جریمه و در صورت دوم علاوه بر جریمه، پرونده مرتکب به دادسرا ارسال میشود.بالا زدن صندوق عقب خودرو، کشیدن جسمی بر روی پلاک و مخفی کردن شماره واقعی پلاک خودرو برای ممانعت از ثبت تخلفات که معمولا برای ورود به محدوه طرح ترافیک صورت میگیرد، تخلف از قوانین راهنمایی و رانندگی محسوب شده و موجب جریمه خواهد بود. اما دستکاری و مخدوش کردن پلاک خودرو برای ممانعت از ثبت تخلفات،جرم نیز محسوب میشود و برای مرتکب آن علاوه بر جریمه، مجازات حبس تعیین شده است. طبق ماده 720 قانون مجازات اسلامی، "هر کس در ارقام و مشخصات پلاک وسایل نقلیه موتوری زمینی، آبی یا کشاورزی تغییر دهد، یا پلاک وسیله نقلیه موتوری دیگری را به آن الصاق کند یا برای آن پلاک تقلبی به کار برد یا چنین وسایلی را با اعلام به تغییر و یا تعویض پلاک تقلبی مورد استفاده قرار دهد به حبس از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.
رعایت قوانین در مسیر کوتاه نیازی نیست!
ایوب، از دیگر افرادی است که پلاک موتور خودش را مخدوش کرده است. از وی میپرسی: نمیتوان بدون تخلف رانندگی کرد؟ میگوید: موتور را خریده ام برای اینکه بتوانم با سرعت به کارم برسم. یک طرفه بودن و مسدود بودن خیابان گاهی سرعتم را میگیرد. سرعت برای من در اولویت است. کارفرماها به سرعت نگاه میکنند. موتور برای من وسیله ضروری کاری است. ما هم میدانیم که خیلی چیزها تخلف است ولی آنقدر به روزمرگی ما تبدیل شده است که مثلا برای یک مسیر کوتاه، نیازی نمیبینیم که مثلا کلاه کاسکت روی سر بگذاریم یا.... میپرسی: چطور به ذهنت میرسد که این کارها را انجام بدهی؟ منظورم همین مخدوش کردن پلاک است. میگوید: بقیه انجام داده اند، من هم یاد گرفته ام. مثلا گاهی تکه پارچه ای را کنار پلاک میچسبانند که این پلاک مانع دید شماره شود. اگر هم پلیس جلوی آنها را بگیرد میگویند نمیدانیم که این پارچه چطور به کنار پلاک گیر کرده است.
تلاش افسانه ای
راهنمایی و رانندگی. همه رانندگی میکنند. راهنمایی هم میگیرند اما این راهنمایی ها در کجای ماجرا جای میگیرد. چرا موتورهای سیکلت، میتوانند هر مسیری را طی کنند بدون حتی کمترین تذکر. مثل پیاده رو های خیابان ها، که امروزه باید خود را بپایی که موتوری به تو آسیبی نرساند. اینجا به موتوررو ها تبدیل شده است. آیا سرعت به تنهایی میتواند بسیاری از تخلفات موتورسیکلت ها را توجیه کند؟ آیا فرهنگ استفاده از این وسیله، به خوبی در میان همه موتورسیکلت سواران جا میافتد؟ یا نیاز به تلاش افسانه ای دارد؟
منبع: روزنامه ابتکار
تمامی بایدها
تمام چراها شاید در پاسخ خود موتورسیکلت سواران خودش را نشان میدهد. نیما، یکی از همان کسانی است که موتور سیکلتی را برای خود تهیه کرده است. اتومبیل را در خانه پارک میکند و مجبور است که مسیر نیاوران تا ایرانشهر را با موتورسیکلت طی کند که سریع تر به محل کارش برسد. وی در گفتگو با خبرنگار روزنامه ابتکار میگوید: موتور را برای این تهیه کردم که سرعت کارم بالاتر بروم. ترافیک صبحگاهی مانع این میشود که سریع خودم را به مرکز شهر برسانم. ولی کاملا با سختگیری های ماموران راهنمایی و رانندگی موافقم. من باید کلاه ایمنی خود را بر سر بگذارم، چرا؟ چون جان خودم را حفظ میکنم. این را بدون تعارف میگویم. اگر خلافی را مرتکب شوم، هیچ ناراحتی ندارم که جلوی من را بگیرند و حتی جریمه ام کنند و موتورم را بخوابانند. چرا که مطمئنا همه این کارها برای خودم است.
روش های نوینی برای مخدوش بودن
رضا از دیگر شهروندان تهرانی است. وی میگوید: شاید وقت عبور از پیادهروهای شهر، حواس آدم به هزاران چیز پرت باشد. اما کافی است یک بار که از کنار صف موتورسیکلتهای پارک شده در پیادهرو که میگذری، نگاهی به پلاکهای این «غاصبان پیادهرو» بیاندازی. اولین چیزی که جلب توجه میکند، پلاکهای مخدوش موتورسیکلتهاست که هر یک به طریقی سعی کردهاند اعداد شناسایی مرکبشان را ناخوانا کنند. یکی گوشههای پلاک را تا کرده است و دیگر بندهای ترکبندش را دور آن پیچیده است. یکی با گل و لای عدد 1 را 2 و 3 نشان میدهد و دیگری به بهانه گذاشتن پلاک در قاب، بخشهایی از آن را پوشانده است. موتور بعدی لنگی را به گوشه پلاک گیر داده و بعدی پیچ پرچ پلاک را روی عددها زده است. همه این کارها تنها به یک هدف انجام میشود و آن هم فرار از جریمه تخلفهایی است که اتفاقا موتورسیکلتها زیاد انجام میدهند.
می دانم که مخدوش است
از همین صحبت ها، میتوان یک نتیجه را گرفت. گریز از جریمه های رانندگی. بسیاری از سوژه ها از همین صحبت به راحتی دستگیرمان میشود. علی از دیگر موتورسیکلت سواران است. وقتی به او میگویی که پلاکت مخدوش است، میگوید: میدانم که مخدوش است. میپرسی: خودت این کار را کرده ای؟ بادی در غبغب خود میاندازد و میگوید: بله. میپرسی: چرا؟ میگوید: موتور را گرفته ام برای جاهایی که نمیتوانم بروم. میپرسی: راهش این است؟ میگوید: بله. هر از چندگاهی طرحهایی ضربتی میگذارند و موتورسیکلت های متخلف را جمع آوری میکنند. بقیه تخلف میکنند، ما هم تخلف کنیم. میپرسی: خودت اعصابت خرد نمیشود وقتی دیگران تخلف میکنند؟ میگوید: چرا. ما مواظبیم که تخلف را طوری انجام دهیم که روی اعصاب دیگران نرویم. و در اینجا هیچ چیزی نمیماند که بگویی. قانون راهنمایی و رانندگی برای موتور سیکلتها، همانند ماشینهای شخصی است. فقط همین!
بخشیدن گناه های کوچک؟!
گاهی اوقات میتوان از جنبه های دیگری هم به این موضوع همه گیر و فراگیر توجه کرد. امیر در کناری میایستد. ته ریشی دارد و پیراهن خود را روی شلوارش انداخته است. نزدیک تر میروی و میپرسی: بچه مسلمان هستی؟ با تعجب نگاهت میکند و میگوید: بله. چطور؟ میگویی: تخلف از نظر تو گناه شرعی دارد؟ و پاسخی میدهد که در عین حالی که صادقانه است ولی تعجبت را دو چندان میکند؛ وی میگوید: حالا ما هزار گناه میکنیم و خدا این گناه کوچک را میبخشد. به وی میگویی: تخلف راهنمایی و رانندگی، حق الناس است. میدانی که خدا از حق خودش میگذرد اما از حق الناس نه! و در پاسخ این را میشنوی: بقیه ما را اذیت میکنند و حالا ما هم آنها را کمی اذیت کنیم. چیزی نمیشود. این همه در جامعه و گوشه و کنار تخلفات بزرگ مثل اختلاس و دزدی و... اتفاق میافتد. مخدوش کردن پلاک ما به جایی برنمی خورد. و در اینجاست که میفهمی بحث کردن با برخی افراد نتیجه ای برایت دربرنخواهد داشت.
تخلف یا جرم؟
شاید سئوال در اینجا پیش بیاید که مخدوش کردن پلاک، تخلف است یا جرم. طبق تعریف جرایم رانندگی مخدوش کردن پلاک خودرو برای اینکه پلیس نتواند تخلفات راننده را ثبت کند و یا دوربینهای راهنمایی و رانندگی نتوانند از تخلفات عکسبرداری کنند، جرم محسوب میشود. گفته شده برای متخلفان و مخدوشکنندگان نیز مجازات حبس وضع شده است اما اینکه جزییات قانونی این جرم چه بوده و طبق چه عناوینی این مجازات مستحق مجازات قرار میگیرد، موضوعی است که نیاز به بررسی دقیق قوانین حقوقی دارد. مخدوش کردن پلاک خودرو یک عنوان مجرمانه است،البته این به آن معنا نیست که این عنوان مجرمانه جرم به معنای خاص کلمه تلقی شود زیرا جرم اصولا باید در قانون مجازات عمومی یا در کشور ما در قانون مجازات اسلامی و یا در قوانین اصلی کیفری جرمانگاری شود. جرم تغییر غیرقانونی و مخدوش کردن پلاک خودرو از جمله جرائمی است که در سال های اخیر به ویژه در شهرهای بزرگ افزایش یافته است. اقدام این افراد ممکن است با توجه به شرایط مختلف، در قالب تخلف از مقررات راهنمایی و رانندگی و یا جرم قرار گیرد که در صورت اول موجب جریمه و در صورت دوم علاوه بر جریمه، پرونده مرتکب به دادسرا ارسال میشود.بالا زدن صندوق عقب خودرو، کشیدن جسمی بر روی پلاک و مخفی کردن شماره واقعی پلاک خودرو برای ممانعت از ثبت تخلفات که معمولا برای ورود به محدوه طرح ترافیک صورت میگیرد، تخلف از قوانین راهنمایی و رانندگی محسوب شده و موجب جریمه خواهد بود. اما دستکاری و مخدوش کردن پلاک خودرو برای ممانعت از ثبت تخلفات،جرم نیز محسوب میشود و برای مرتکب آن علاوه بر جریمه، مجازات حبس تعیین شده است. طبق ماده 720 قانون مجازات اسلامی، "هر کس در ارقام و مشخصات پلاک وسایل نقلیه موتوری زمینی، آبی یا کشاورزی تغییر دهد، یا پلاک وسیله نقلیه موتوری دیگری را به آن الصاق کند یا برای آن پلاک تقلبی به کار برد یا چنین وسایلی را با اعلام به تغییر و یا تعویض پلاک تقلبی مورد استفاده قرار دهد به حبس از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.
رعایت قوانین در مسیر کوتاه نیازی نیست!
ایوب، از دیگر افرادی است که پلاک موتور خودش را مخدوش کرده است. از وی میپرسی: نمیتوان بدون تخلف رانندگی کرد؟ میگوید: موتور را خریده ام برای اینکه بتوانم با سرعت به کارم برسم. یک طرفه بودن و مسدود بودن خیابان گاهی سرعتم را میگیرد. سرعت برای من در اولویت است. کارفرماها به سرعت نگاه میکنند. موتور برای من وسیله ضروری کاری است. ما هم میدانیم که خیلی چیزها تخلف است ولی آنقدر به روزمرگی ما تبدیل شده است که مثلا برای یک مسیر کوتاه، نیازی نمیبینیم که مثلا کلاه کاسکت روی سر بگذاریم یا.... میپرسی: چطور به ذهنت میرسد که این کارها را انجام بدهی؟ منظورم همین مخدوش کردن پلاک است. میگوید: بقیه انجام داده اند، من هم یاد گرفته ام. مثلا گاهی تکه پارچه ای را کنار پلاک میچسبانند که این پلاک مانع دید شماره شود. اگر هم پلیس جلوی آنها را بگیرد میگویند نمیدانیم که این پارچه چطور به کنار پلاک گیر کرده است.
تلاش افسانه ای
راهنمایی و رانندگی. همه رانندگی میکنند. راهنمایی هم میگیرند اما این راهنمایی ها در کجای ماجرا جای میگیرد. چرا موتورهای سیکلت، میتوانند هر مسیری را طی کنند بدون حتی کمترین تذکر. مثل پیاده رو های خیابان ها، که امروزه باید خود را بپایی که موتوری به تو آسیبی نرساند. اینجا به موتوررو ها تبدیل شده است. آیا سرعت به تنهایی میتواند بسیاری از تخلفات موتورسیکلت ها را توجیه کند؟ آیا فرهنگ استفاده از این وسیله، به خوبی در میان همه موتورسیکلت سواران جا میافتد؟ یا نیاز به تلاش افسانه ای دارد؟
منبع: روزنامه ابتکار