گروه جنگ نرم مشرق- دیپلماسی عمومی استفاده هوشمندانه از قدرت نرم توسط بازیگران بینالمللی و تلاشهای یک دولت برای اطلاعرسانی، ایجاد درک، و نیز تاثیر بر افکار عمومی ملتهای دیگر است. این تلاشها عبارتند از: تبادلات علمی-دانشجویی، فرهنگی، ورزشی، به کارگیری رسانههای رادیویی، تلویزیونی، و اینترنتی، خدمترسانی، و در نهایت، انتشارات.
جایگاه دیپلماسی عمومی در وزارت خارجه و وزارت دفاع آمریکا بارها در مشرق به صورت گزارشهای خبری مجزا منتشر شده است. اکنون اما نگاهی خواهیم انداخت به خلاصهای از ویژگیهای دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال ایران.
1. در سال 1983، ریگان قانون «مدیریت دیپلماسی عمومی متناسب با امنیت ملی» در نسبت با دیگر کشورها را امضاء و ابلاغ کرد.
2. در استراتژی امنیت ملی آمریکا برای سال 2015 آمده است: در جایی که "منافع استراتژیک ما"، ضروت تعامل با دولتهایی که در همه ارزشهای ما مشترک نیستند ایجاب کند، ما همچنان آشکارا در دیپلماسی عمومی و خصوصی خود در حمایت از حقوق بشر و کرامت انسانی صحبت خواهیم کرد.
3. در گزارش چهارسالانه وزارت دفاع آمریکا که اردیبهشت سال گذشته منتشر شد آمده است: یکی از زیرمجموعههای استراتژی دیپلماسی، دیپلماسی عمومی است. اما چه چیزی دیپلماسی عمومی ایالات متحده در قبال ایران را تشکیل میدهد؟
4. در آگوست سال 2013، پروژه امنیت آمریکایی گزارشی با عنوان «رسیدن به مخاطبان: دیپلماسی عمومی آمریکا در قبال ایران» منتشر کرد که در آن بر وضعیت کنونی دیپلماسی عمومی در مقابل ایران تاکید شده بود. نویسنده در آنجا آورده بود: از زمان حمله به پایگاههای دیپلماتیک آمریکا در تهران، ایالات متحده به دنبال رسیدن راهی برای همگرایی با مردم ایران بوده است. از آنجایی که ایالات متحده آمریکا و ایران روابط دیپلماتیک رسمی خود را تنظیم نکردهاند، نبود ماموریت رسمی آمریکا در ایران نشاندهنده مشکلات دیپلماسی عمومی در قبال ایران است. در این گزارش آمده برای کسب نفوذ در ایران توسط آمریکا باید روابط خود را با شهروندان آن برقرار کرده و با مفاهیم غلط و اشتباه از طریق مبادله و گفت و گو مبارزه کند.
5. اندیشکده پروژه امنیت آمریکای نوین در گزارشی، ایران را یکی از 10 اولویت نخست دیپلماسی عمومی آمریکا معرفی کرده است.
دیپلماسی عمومی زیرشاخههای مختلفی دارد، یکی از شناختهشدهترین آنها "زیپ دیپلماسی" است. در زیپ دیپلماسی طبقات و قشرهای گوناگون یک جامعه با طبقه و قشر نظیر خود در جامعه هدف ارتباط بر قرار کرده و بر آنها اثر میگذارند، دانشمندان با دانشمندان در قالب همایشها و سمپوزیومهای علمی، هنرمندان و هنرمندان در پوشش جشنوارهها و نمایشگاههای هنری، تجار و صنعتگران، اهالی رسانه، دانشجویان و ... نیز به همین ترتیب، همچون دندانههای یک زیپ که یکی یکی به یکدیگر قفل شده و در انتها دو کشور به مثابه دو طرف یک زیپ به یکدیگر متصل شده و یک کل واحد را می سازند.
در این میان، یکی از گزینههایی که آمریکاییان طی دو سال اخیر مانورهای زیادی روی آن دادهاند، دیپلماسی ورزشی است. این مدل دیپلماسی عمومی که تا کنون بیشتر در ورزشهای والیبال و کشتی مشاهده شده بود میرفت تا با کمک سربازان داخلی معاونت دیپلماسی عمومی وزارت خارجه آمریکا به فضای پرورش اندام هم راه یابد و رونی کلمن، غول 50 ساله آمریکایی را به عنوان یک دیپلمات مشهور وارد ایران کند.
هر چند که تکمیل پروژه دیپلماسی ورزشی در حوزه پرورش اندام با استفاده از رونی کلمن، نیمهکاره رها شد و شکست خورد اما آنچه باید از آن درس گرفت و به آن توجه داشت این نکته است که رونی کلمن آخرین نفر از مشاهیر آمریکایی نیست که در قالب توریسم ورزشی و یا هر عنوان دیگری به ایران قدم میگذارد و سعی میکند تا داشتههای خودش را (هرآنچه که باشد) در اختیار مردم ایران قرار دهد.
نفر بعدی که دیر یا زود به ایران خواهد آمد مانند رونی کلمن به دنبال آن خواهد بود تا همانگونه که در اسناد بالادستی آمریکا منتشر شده است، نحوه تفکر، سبک زندگی و در نهایت، رویای آمریکایی خود را برای ایرانیان به ارمغان آورد.
گذشته از همه اینها، باید این سوال را از مسئولان فرهنگی کشور پرسید که چرا آنگونه که مشاهیر کشورهای دیگر به دنبال استفاده از شهرت خود برای ارتقای نگاه مردم دیگر کشورها به کشور خودشان هستند، ما از ظرفیتهای ورزشی و هنری خود برای نفوذ به فرهنگ دیگران استفاده نمیکنیم؟
وحید درمنکی فراهانی