به گزارش مشرق، جريان فرهنگي در دولت يازدهم از آنجايي بروز و ظهور عملي يافت كه وزير فرهنگ دولت خود را پيرو مكتبي عنوان كرد كه رئيس دولت ششم پايهگذار آن بود. عقبگرد به دورهاي دينگريز به منظور نشان دادن وفاداري به آنچه در ميانه دهه 70 رخ داد و از دل آن حادثه كوي دانشگاه و كنفرانس برلين بيرون آمد.
صحبت درباره اينكه آيا وزير فرهنگ خود بايد شخصي داراي ديدگاههاي فرهنگي باشد و به عنوان يك كارشناس متعهد بتواند وزارتخانه را هدايت كند يا اينكه يك مدير مدبر و داراي قوه تحليلي بالا باشد كه بتواند نظرات كارشناسان را در حوزه فرهنگ اجرايي كند، بحثي قديمي است؛ بحثي كه در هيچ كدام از موارد شامل حال وزارت ارشاد دولت فعلي نميشود. وضعيت فرهنگي كشور مسئله پنهاني و غيرقابل روايتي نيست كه نتوان آنچه را كه در حيطه وظيفه وزير ميگذرد، رصد نكرد و براي آن نمره و كارنامه در نظر نگرفت. فرهنگ و هنر گرچه حيطه وسيعي را دربر ميگيرند، ولي به دليل ذات انساني و فطري كه دارند به راحتي ميتوان در آن سره را از ناسره تشخيص داد. رسانهها نيز حجم بالايي از آنچه را در وزارتخانه ميگذرد، منتشر ميكنند به نحوي كه همه شهرونداني كه دغدغه فرهنگ دارند ميتوانند آن را ببينند، بسنجند و نتيجهگيري كنند.
ارشاد در شرايط پنهانكاري در ايده
از ابتداي انقلاب اسلامي تاكنون كه 11 كابينه مختلف تشكيل شده است، هيچ كدام از وزارتخانههاي فرهنگ و ارشاد اسلامي تا اين حد درباره آنچه انجام ميدهند، در نقد و نظر، پنهانكاري نكردهاند به اين معني كه عملاً راه خود را انتخاب كردهاند اما در بيان چگونگي اين راه، مسير لاپوشاني و پنهانكاري را درپيش گرفتهاند.
چينش مديران فرهنگي در دولت يازدهم متنوع است و به نظر ميرسد وزير با انتخاب برخي از مديران مياني نظام كه سابقهاي نهچندان قوي در فرهنگ و هنر داشتهاند، دست آنان را براي ماجراجويي باز گذاشته است!
ناهماهنگي ميان تيم مديران فرهنگي باعث شده است كه كسي به درستي نتواند نقشه فرهنگي مورد نظر دولت را بخواند و بفهمد. در اين شرايط بلاتكليف اگر اعتراض نخبگان فرهنگي به تصميمات دولتي در سينما، تئاتر، ادبيات و حوزه نشر، موسيقي و هنرهاي تجسمي نباشد، اسب فرهنگ چهار نعل به سمت بر باد دادن ارزشهاي جمعي كه در طول 30 سال ذرهذره جمع و با خون شهيدان پاسداري شدهاند، ميتازد.
بازگشت به سال 76 آرزوي محال
آيا جنتي قرار است شرايط فرهنگي را به سالهاي آغازين فعاليت دولت ششم بازگرداند؟ ابراز ارادت جنتي به خاتمي و بزرگداشتهاي غيررسمي از وي در برنامههاي شبهدولتي نشان ميدهد كه شخص وزير و مجموعه وي تمايل جدي دارند تا حضور خاتمي را حتي در حد نام هم پررنگ كنند. در كنار آن نيز مديران فرهنگي دولت در حيطه عمل خود به نحو چشمگيري دايره تساهل و تسامح مورد علاقه عطاءالله مهاجراني را پيگيري ميكنند. ولي به نظر ميرسد شرايط فرهنگي كشور بهخصوص بعد از 88 بسيار تغيير كرده است. آرزوي بازگشت به دوران خاتمي در فرهنگ و هنر محالتر از آن است كه دولتيها بخواهند وقت و انرژي خود را صرف آن كنند.
توجه افكار عمومي به مسائلي چون پرونده هستهاي و تحريمها، پوشش خوبي شده است تا در هياهوي سياسي بازيها مقوله فرهنگ فرصت بروز و ظهور چنداني پيدا نكند. در اينجاست كه ميتوان مديراني را كه حتي با اصل نظام زاويه دارند در مناصب فرهنگي گماشت و نتيجه آن را در اقدامات آنها مشاهده كرد. وادادگي فرهنگي در مقابل جريان شبهروشنفكري و تلاش براي زنده نگه داشتن اين جريان مذموم را به خوبي در رفتار وزير ارشاد و برخي از معاونانش ميتوان ديد. حتي مديريت فرهنگي اين كشور نميخواهد دلجويي كردن از يك فتنهگر را پنهان كند. معاون فرهنگي وزير ارشاد در اقدامي بيسابقه به سراغ محكوم فتنه ميرود و قول جبران مافات به وي ميدهد.
تخصيص امكانات دولتي به جريان شبهروشنفكري و ايجاد هالهاي از تقدس براي آنها از جمله اموري است كه در وزارت ارشاد ميتوان آن را رصد كرد. ديوارهاي فرهنگسراها و گالريهاي هنري به چه گروه از هنرمندان اختصاص مييابد؟ سالنهاي نمايش در اختيار كدام گروههاي نمايشي و نمايشنامهها است؟! چه كساني از بنياد سينمايي فارابي براي ساخت فيلم پول ميگيرند؟! آيا دولت مجاز است كه به افراد ضدنظام هم سوبسيد و رانت براي فعاليت بدهد؟ وزير ارشاد ميتواند پاسخ اين سؤال را بدهد كه چرا هميشه چاي خوردنش با شبه روشنفكران است و اخمهايش را براي دلسوزان انقلاب نگه ميدارد؟! بزرگداشتها براي زاويهدارها و گمنامي براي متعهدهاست؟! گفتمانسازي خصوصي و غيرخصوصي براي پرداخت يارانه مطبوعات چگونه به سمت رسانههاي مسئلهدار كجي پيدا كرد؟ دولت تا كي ميخواهد منتقدان فرهنگي خود را با عناويني چون «دلواپسان» تخطئه و از زير بار پاسخگويي شانه خالي كند؟
منبع: روزنامه جوان
صحبت درباره اينكه آيا وزير فرهنگ خود بايد شخصي داراي ديدگاههاي فرهنگي باشد و به عنوان يك كارشناس متعهد بتواند وزارتخانه را هدايت كند يا اينكه يك مدير مدبر و داراي قوه تحليلي بالا باشد كه بتواند نظرات كارشناسان را در حوزه فرهنگ اجرايي كند، بحثي قديمي است؛ بحثي كه در هيچ كدام از موارد شامل حال وزارت ارشاد دولت فعلي نميشود. وضعيت فرهنگي كشور مسئله پنهاني و غيرقابل روايتي نيست كه نتوان آنچه را كه در حيطه وظيفه وزير ميگذرد، رصد نكرد و براي آن نمره و كارنامه در نظر نگرفت. فرهنگ و هنر گرچه حيطه وسيعي را دربر ميگيرند، ولي به دليل ذات انساني و فطري كه دارند به راحتي ميتوان در آن سره را از ناسره تشخيص داد. رسانهها نيز حجم بالايي از آنچه را در وزارتخانه ميگذرد، منتشر ميكنند به نحوي كه همه شهرونداني كه دغدغه فرهنگ دارند ميتوانند آن را ببينند، بسنجند و نتيجهگيري كنند.
ارشاد در شرايط پنهانكاري در ايده
از ابتداي انقلاب اسلامي تاكنون كه 11 كابينه مختلف تشكيل شده است، هيچ كدام از وزارتخانههاي فرهنگ و ارشاد اسلامي تا اين حد درباره آنچه انجام ميدهند، در نقد و نظر، پنهانكاري نكردهاند به اين معني كه عملاً راه خود را انتخاب كردهاند اما در بيان چگونگي اين راه، مسير لاپوشاني و پنهانكاري را درپيش گرفتهاند.
چينش مديران فرهنگي در دولت يازدهم متنوع است و به نظر ميرسد وزير با انتخاب برخي از مديران مياني نظام كه سابقهاي نهچندان قوي در فرهنگ و هنر داشتهاند، دست آنان را براي ماجراجويي باز گذاشته است!
ناهماهنگي ميان تيم مديران فرهنگي باعث شده است كه كسي به درستي نتواند نقشه فرهنگي مورد نظر دولت را بخواند و بفهمد. در اين شرايط بلاتكليف اگر اعتراض نخبگان فرهنگي به تصميمات دولتي در سينما، تئاتر، ادبيات و حوزه نشر، موسيقي و هنرهاي تجسمي نباشد، اسب فرهنگ چهار نعل به سمت بر باد دادن ارزشهاي جمعي كه در طول 30 سال ذرهذره جمع و با خون شهيدان پاسداري شدهاند، ميتازد.
بازگشت به سال 76 آرزوي محال
آيا جنتي قرار است شرايط فرهنگي را به سالهاي آغازين فعاليت دولت ششم بازگرداند؟ ابراز ارادت جنتي به خاتمي و بزرگداشتهاي غيررسمي از وي در برنامههاي شبهدولتي نشان ميدهد كه شخص وزير و مجموعه وي تمايل جدي دارند تا حضور خاتمي را حتي در حد نام هم پررنگ كنند. در كنار آن نيز مديران فرهنگي دولت در حيطه عمل خود به نحو چشمگيري دايره تساهل و تسامح مورد علاقه عطاءالله مهاجراني را پيگيري ميكنند. ولي به نظر ميرسد شرايط فرهنگي كشور بهخصوص بعد از 88 بسيار تغيير كرده است. آرزوي بازگشت به دوران خاتمي در فرهنگ و هنر محالتر از آن است كه دولتيها بخواهند وقت و انرژي خود را صرف آن كنند.
توجه افكار عمومي به مسائلي چون پرونده هستهاي و تحريمها، پوشش خوبي شده است تا در هياهوي سياسي بازيها مقوله فرهنگ فرصت بروز و ظهور چنداني پيدا نكند. در اينجاست كه ميتوان مديراني را كه حتي با اصل نظام زاويه دارند در مناصب فرهنگي گماشت و نتيجه آن را در اقدامات آنها مشاهده كرد. وادادگي فرهنگي در مقابل جريان شبهروشنفكري و تلاش براي زنده نگه داشتن اين جريان مذموم را به خوبي در رفتار وزير ارشاد و برخي از معاونانش ميتوان ديد. حتي مديريت فرهنگي اين كشور نميخواهد دلجويي كردن از يك فتنهگر را پنهان كند. معاون فرهنگي وزير ارشاد در اقدامي بيسابقه به سراغ محكوم فتنه ميرود و قول جبران مافات به وي ميدهد.
تخصيص امكانات دولتي به جريان شبهروشنفكري و ايجاد هالهاي از تقدس براي آنها از جمله اموري است كه در وزارت ارشاد ميتوان آن را رصد كرد. ديوارهاي فرهنگسراها و گالريهاي هنري به چه گروه از هنرمندان اختصاص مييابد؟ سالنهاي نمايش در اختيار كدام گروههاي نمايشي و نمايشنامهها است؟! چه كساني از بنياد سينمايي فارابي براي ساخت فيلم پول ميگيرند؟! آيا دولت مجاز است كه به افراد ضدنظام هم سوبسيد و رانت براي فعاليت بدهد؟ وزير ارشاد ميتواند پاسخ اين سؤال را بدهد كه چرا هميشه چاي خوردنش با شبه روشنفكران است و اخمهايش را براي دلسوزان انقلاب نگه ميدارد؟! بزرگداشتها براي زاويهدارها و گمنامي براي متعهدهاست؟! گفتمانسازي خصوصي و غيرخصوصي براي پرداخت يارانه مطبوعات چگونه به سمت رسانههاي مسئلهدار كجي پيدا كرد؟ دولت تا كي ميخواهد منتقدان فرهنگي خود را با عناويني چون «دلواپسان» تخطئه و از زير بار پاسخگويي شانه خالي كند؟
منبع: روزنامه جوان