کد خبر 416592
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۸

پاك كردن شيشه به خودي خود، كار بسيار دشواري است. حال تصور كنيد كه از يك طناب آويزان شده و بدون اينكه بر نقطه محكمي ايستاده باشيد شيشه‌هاي يك برج را در ارتفاع ۲۰۰متري بشوييد.

به گزارش مشرق، شغل هر انساني بخشي از هويت اوست كه از طريق آن هم امرار معاش مي‌كند و هم با جامعه ارتباط برقرار مي‌كند اما خيلي از آدم‌هايي كه با ما در اين شهر زندگي مي‌كنند، براي كسب روزي از هر راه البته حلالي كسب درآمد مي‌كنند؛ شغل‌هايي كه شايد براي ما در ظاهر خنده‌دار باشد يا حاضر نباشيم حتي درصورت بيكاري خيلي از اين كارها را انجام دهيم.
 
در كار هم مانند زندگي عادي همه ما آدم‌ها دچار تكرار و يكنواختي مي‌شويم. ساعت‌هاي متمادي پشت ميز نشستن و انجام اموري كه هر روز بايد تكرارشان كني از سويي براي ما خيلي دلچسب نيست و باعث مي‌شود با علاقه خيلي زياد كار نكنيم و از سوي ديگر مجالي براي ايده نو و بروز خلاقيت برايمان باقي نمي‌ماند. با وجود اين، برخي مشاغل اينگونه نيستند؛ مشاغلي كه شايد در نگاه اول عجيب به نظر برسد اما افراد زيادي اين شغل‌ها را براي خود انتخاب كرده‌ و از آن لذت مي‌برند. مقابل يكي از فست‌فودهاي بزرگ تهران فردي ايستاده كه لباس عروسك به تن كرده و مشتريان را به داخل مغازه دعوت مي‌كند تا غذا سفارش دهند. كودكان به او واكنش نشان داده و با او بازي مي‌كنند و بعضي از بزرگ‌ترها با او عكس يادگاري مي‌گيرند. مرد ميانسالي كه پشت اين عروسك پنهان شده به «آرمان» مي‌گويد: يكي از روش‌هاي شناساندن رستوران و غذاخوري همين عروسك‌هاي تن‌پوش است. البته اين شغل دوم من است اما آن را از شغل اولم كه كار در يك فروشگاه است بيشتر دوست دارم. مرد عروسكي با افتخار به همه مي‌گويد كه شغلش چيست و حتي بچه‌هايش هم بعضي وقت‌ها كه مدرسه ندارند پيش او مي‌آيند و به‌جاي او لباس عروسك به تن مي‌كنند. سال گذشته همه همكلاسي‌هاي پسرش پيش او آمده و در رستوران آنها غذا خوردند و با او عكس يادگاري گرفته‌اند. مرد عروسك‌پوش با شادي اينها را تعريف مي‌كند و مي‌گويد: يك شغل عجيب براي شادكردن مردم و دعوت آنها به صرف غذا.
 
خط نگهدار تاكسي؛ كاري كه همه از آن راضي‌اند
 
از سر صبح تا سر شب در يك مكان مي‌ايستد تا مسافران را براي سوار شدن به تاكسي هدايت كند اما برخلاف تصور همه خط نگه‌دارها از راننده‌هاي خطي و مسافرها پولي نمي‌گيرند بلكه درآمد آنها از تاكسي‌هاي غيرخطي است. يكي از راننده‌هاي مسير ونك به فاطمي درباره خط نگه‌دارها به «آرمان» مي‌گويد: از نظر مسافران اين كار مزاحمتي ايجاد نمي‌كند و حتي باعث رعايت كردن صف هم مي‌شود. راننده‌هاي خطي هم از اين موضوع راضي هستند. عمدتا سر صبح و سر شب به‌دليل ترافيكي كه وجود دارد، تاكسي‌هاي خطي نمي‌توانند به موقع به مبدا برگشته و دوباره مسافر سوار كنند. اين است كه صف‌هاي طويل مسافر شكل مي‌گيرد و وجود اين افراد بيشتر احساس مي‌شود. اين راننده درباره ميزان درآمد اين افراد مي‌گويد: از تاكسي‌ها يا شخصي‌هاي سواري ۱۰۰۰ تو‌مان و از رانندگان ون ۲۰۰۰ تومان به ازاي سوار كردن مسافر دريافت مي‌كنند. همچنين در برخي شرايط از خطوطي كه مسافر كمتري دارند براي خطوط پر ‌ازدحام تاكسي مي‌آورند كه آن هم درآمد خاص خودش را دارد.
 
كنترل‌چي تخم‌مرغ اصلا وقت ندارد
 
مسئوليتش كنترل كردن تخم‌مرغ از نظر ترك و اختلالات ديگر قبل از درجه‌بندي و مهر تاييد زدن روي آنهاست. مي‌گويد ۱۰ سال است به اين كار مشغول است و درآمدش هم حقوق ثابتي است كه وزارت كار تعيين كرده است. درباره كنترل كردن تخم‌مرغ‌ها به «آرمان» مي‌گويد: اين كار خيلي حساس است. براي مثال تصور كنيد همان لحظه كه تخم‌مرغ در دستتان است، عطسه يا سرفه‌تان بگيرد يا از دستتان سُربخورد و اين اتفاقات غيرقابل پيش‌بيني است. او همچنين ادامه مي‌دهد: تخم‌مرغ‌هاي سالم را براي بسته‌بندي مي‌فرستيم اما آنهايي كه ترك خورده و مشكل دارد را جدا مي‌كنيم تا آنها را به كارخانجات شيريني‌سازي و رستوران‌ها بفروشند. وقتي كار مي‌كنيم حتي يك لحظه هم وقت نداريم كه براي مثال چايي يا قهوه بنوشيم و به سرعت و بي‌وقفه كار داريم. سرعت اين كار آنقدر زياد است كه شب‌ها در خواب هم دست‌هاي من بي‌اختيار تكان مي‌خورد و خواب تخم‌مرغ شكسته مي‌بينم. كنترل‌چي‌ها در همه كارخانه‌ها حضور دارند و كارشان اين است كه در آخر خط توليد مي‌ايستند و مواد توليدشده ناسالم را از مرغوب جدا مي‌كنند.
 
معامله روي زندگي
 
پاك كردن شيشه به خودي خود، كار بسيار دشواري است. حال تصور كنيد كه از يك طناب آويزان شده و بدون اينكه بر نقطه محكمي ايستاده باشيد شيشه‌هاي يك برج را در ارتفاع ۲۰۰متري بشوييد. آويزان شدن از ارتفاع ۲۰۰متر و بالاتر از آن به خودي خود آنقدر هيجان و خطر دارد كه قابل وصف نيست چه برسد به اینکه در اين شرايط قرار باشد كاري نظير شيشه شستن هم انجام دهيد. هر چقدر هم كه اين تصور وجود داشته باشد كه شستن شيشه توسط اين افراد كار ساده‌اي است و نبايد به آنها اينقدر پول داد اما بايد پذيرفت كه در اين شغل عجيب فرد شيشه‌شور روي زندگي خود معامله مي‌كند. گزارش‌هاي فراواني درباره حوادث ناشي از شستن شيشه گزارش شده است. يكي از موسسات و شركت‌هايي كه شيشه ساختمان‌هاي بلند را مي‌شويند درباره ميزان درآمد اين افراد به «آرمان» مي‌گويد: براي هر طبقه بين ۷۰۰هزار تا يك ميليون تومان دريافت مي‌كنيم. شيشه‌شورهاي ساختمان‌هاي بلند كاري را انجام مي‌دهند كه هر كسي نمي‌تواند اين كار را انجام دهد. به همين دليل هم است كه هميشه مشتري دارند. كارگري كه از طناب آويزان است و شيشه مي‌شويد چندين برابر كارگري كه پايش روي زمين است، درآمد دارد؛ فقط به‌دليل ريسك‌پذيري.
 
تابلودارها
 
روي يك تابلوی مقوايي نوشته شده گوجه‌سبز كيلويي هشت هزار تومان و صدمتر جلوتر يك وانت پر از گوجه‌سبز ايستاده است. كمي آن طرف‌تر چند پسربچه نشسته و روي تابلوهايي كه به دستشان دارند، نوشته شده: گوسفند! اينها براي صاحب اين اموال كار مي‌كنند و حقوق ثابتي ندارند يعني، به‌ازاي هر چيزي كه بفروشند به آنها آخر روز حقوق مي‌دهند. يكي از آنها به «آرمان» مي‌گويد: انتظار كشيدن براي مشتري قسمت اصلي كار ماست و تابلوها را براي افرادي كه در ماشين‌هاي خود هستند و با سرعت عبور مي‌كنند ساخته‌ايم. يك مرد جوان كه يك هندوانه خيلي قرمز را به دست گرفته تا ماشين‌ها را تشويق به ترمز كردن و خريد هندوانه از وانتي كه جلوتر در اتوبان پارك شده، كند به «آرمان» مي‌گويد: اگر وانت كنار اتوبان باشد و شما هم بخواهيد هندوانه بخريد وقتي با سرعت زياد رد مي‌شويد، نمي‌توانيد آن را ببينيد و فرصت كافي براي توقف نداريد در حالي كه با اين كار چند متر جلوتر توقف مي‌كنيد. او درباره درآمدش مي‌گويد: بيشتر از ماهي ۴۰۰ هزار تومان نمي‌شود اما كارمان خيلي سخت است. ايستادن كنار اتوباني كه پر از دود و ماشين است در گرماي تابستان و زير آفتاب داغ، كار هر كسي نيست. مي‌خندد و مي‌گويد: آنقدر تشنه‌مان مي‌شود كه اينجا روزي سه، چهار تا هندوانه را فقط خودمان مي‌خوريم!
 
هر چيزي مي‌فروشند حتي زمان
 
نوبت‌گيرها در كار خريد و فروش زمان هستند. آنها از زمان خود مي‌زنند. از وقت استراحت خود مي‌زنند. صبح علي‌الطلوع نوبت مي‌گيرند و نوبت گرفته‌شده اول را به افرادي كه مشغله دارند و نمي‌توانند ساعت‌ها در صف بايستند، مي‌فروشند. در واقع، كار آنها خريد و فروش زمان است. اين افراد را در صف‌هاي طويل سبد كالا هم مي‌شد ديد. اينها همه جا هستند. ماه بهمن‌ كه مي‌شود در صف بليت جشنواره فيلم مي‌ايستند. يا نوبت خود را به شما مي‌فروشند يا بليتي را كه خريده‌اند به چند برابر قيمت به كسي كه فرصت ايستادن در صف يا نوبت را ندارد مي‌فروشند. نوبت‌گيرها در زمان برگزاري داربي بزرگ پايتخت هم فعال مي‌شوند. هم فوتبال مي‌بينند و هم كسب درآمد مي‌كنند. هم فيلم مي‌بينند و هم كسب در‌آمد مي‌كنند. بنابراين هستند افرادي كه اگر كاري هم نداشته باشند در خانه نمي‌مانند و براي كسب درآمد هر كاري مي‌كنند. هر چيزي مي‌فروشند حتي زمان. شايد يكي از دلايلي كه باعث مي‌شود، مشاغلي از اين دست شكل بگيرند، نرخ بالاي بيكاري و نياز روزافزون افراد به شغل و منبعي براي كسب درآمد باشد. بر اساس آمارها در پنج ميليون خانوار ايراني هيچ فرد شاغلي وجود ندارد و اين باعث مي‌شود از سويي نيازهاي مالي و معيشتي اين عده برطرف نشود و از سوي ديگر اين افراد از هر راه مشروعي كسب درآمد كنند.

آرمان

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس