به گزارش مشرق، دفتر نخستوزیری عراق چندی پیش طی بیانیهای بررسی طرح تجزیه این کشور در سنای آمریکا را محکوم کرد. در این بیانیه به موضوع تجزیه اشاره مستقیم نشده و تنها موضوع ارسال تسلیحات به طور مستقل برای کردها و سنیها مورد توجه است. اما به هر حال این واکنش رسمی نشان می دهد حداقل بخش عمدهای از گفتهها درباره این طرح و پیامدهای آن کاملا جدی است.
موضوع تجزیه عراق در چارچوب طرح تجزیه خاورمیانه مسئله جدیدی نیست. بیش از دو دهه است که تجزیه عراق به سه کشور که شامل قسمتهایی از خاک همسایگان این کشور نیز میشود، در غالب یک ایده کلان مبنی بر تجزیه کشورهای بزرگ خاورمیانه از سوی غرب و به ویژه آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. پس از یک دوره ثباتگرایی ایالات متحده در خاورمیانه و از آغاز هزاره سوم گزارشها و تحلیلهای متعددی از وجود ایده تجزیه کشورهای غرب آسیا و شمال آفریقا در استراتژی کلان آمریکا برای این منطقه منتشر شده است.[1]
بر این اساس آنچه در کنگره آمریکا طرح شده ، در واقع یک چارچوب پیشنهادی است، که حامیان این ایده کلان در چارچوب استراتژی کلان خاورمیانهای آمریکا، برای ارائه به دولت مورد بررسی قرار میدهند. لذا طرح مزبور باید در این چارچوب دیده شود. این طرح به دنبال آن است تا دستیابی به ساختار مطلوب ایالات متحده در منطقه را تسهیل کند. این ساختار جدید با این استدلال مورد توجه است که جغرافیای استعماری منجر به نادیده گرفته شدن حقوق برخی ملتهای منطقه شده و اکنون باید این حقوق به آنها باز گردانده شود تا آرامش نیز به همراه آن باز گردد.
مسئله جغرافیای استعماری در عراق
کشور فعلی عراق در واقع یک بخش جدا شده از دولت بزرگ عربی در توافق اعراب با انگلیس در جنگ جهانی اول است.[2] پس مرزهای فعلی، یک جغرافیای استعماری نه تنها برای عراق که برای کل جهان عرب به حساب می آید. مرزهایی که در درون کشور بزرگ و آرمانی اعراب کشیده شده و تا حد امکان از سوی ایالات متحده نیز تثبیت شده است. مبتنی بر دکترین پیرامونی، منطقهای که رژیم صهیونیستی در آن واقع شده، به دلیل عربی و اسلامی بودن، منطقهای تهدیدزاست. این دغدغه مهم، تلاشهای قابل توجهی را در خود سرزمینهای اشغالی و آمریکا از سالیان دور برانگیخته است. در این چارچوب مطابق اسناد و عملکرد مداخلهگر آمریکا و رویکردهای امنیتی رژیم صهیونیستی، با روندهای وحدتگرا در منطقه که طبیعتا به توسعه تهدید علیه رژیم صهیونیستی میانجامند، به شدت برخورد میشود و همچنین تجزیه کشورهای منطقه در حد یک راهبرد کلان مورد توجه قرار میگیرد.
لذا این مفروض اساسی، یک گزاره تعیین کننده است تا یکی از دو گرایش عمده در برابر این ساختار استعماری، یعنی وحدتگرایی عربی و اسلامی، به شدت نامطلوب تلقی شود. آنچه باقی میماند رویکرد کثرتگرایی قومی و مذهبی در میان اعراب و مسلمانان است که اکنون مورد استقبال قرار میگیرد.[3] سیاست ثبات در خاورمیانه تنها تابعی از جنگ سرد محسوب میشود و آمریکا ترجیح میدهد در دنیای آینده با نگرانیهای کمتری در مورد این منطقه مواجه باشد. دست کم در موضوع بحث ما آمریکا میپسندد عراقِ همواره خطرناک برای رژیم صهیونیستی، دیگر وجود نداشته باشد.[4]
گفته میشود طرح تجزیه عراق اولین بار در 1957 در کتابی با نام "خنجر اسرائیل" و در غالب طرح تجزیه سه کشور عربی، به همراه مصر و لبنان، افشا شده است. اما این طرح و استراتژیهای مشابه آن، تا پایان جنگ سرد، جذابیتی برای ایالات متحده ندارد، دورانی که ضرورت ثبات در سیاست خارجی آمریکا حاکم است. این رویکرد تا یک دهه بعد از فروپاشی شوروی نیز ادامه مییابد و بر مبنای آن در جنگ اول خلیج فارس به تحقیر صدام حسین بسنده میشود.
تجزیه عراق در سیاست خارجی آمریکا
حمله آمریکا و متحدانش به عراق در 2003 در واقع ادامه جنگ ناتمامی بود که بوش پدر آغاز کرده بود. سقوط صدام و تلاشهای خونین گروههای مختلف در عراق برای کسب قدرت شرایط را برای بررسی مجدد طرحهای تجزیه این کشور فراهم کرد. برنارد لوییس در دهه 1980 و در دوران ریاست جمهوری کارتر، تجزیه عراق را در غالب طرح خاورمیانه جدید تنظیم کرده است. این طرح بعدا با صورتی جدید محور سیاست خارجی دولت جرج دابیلیو بوش قرار گرفت.[5]
تا آنجا که سنای آمریکا در سال 2007 طرحی را مورد بررسی قرار داد که در آن تجزیه 13 کشور منطقه از جمله عراق، پیش بینی شده بود.[6] در این طرح نیز عراق به سه کشور کردی در شمال، سنی در مرکز و شیعی در جنوب تقسیم میشود. در این طرح ضرورت خروج نیروهای آمریکایی از منطقه با توجه به دشواریها و هزینههای منطقه خاورمیانه محور نگرانی سناتورهای آمریکایی بوده است. 75 تن از 100 عضو سنای آمریکا به این طرح رای مثبت دادند تا در بلندمدت در دستور کار دولت قرار گیرد. افشای این رخداد در همان 2007 واکنشهایی را از سوی مالکی نخست وزیر وقت و برخی گروههای شیعی، برانگیخته بود.[7]
برخی تحلیلگران شکست جنگ 33 روزه لبنان در سیاست خارجی آمریکا را نقطه عطفی برای توقف طرح خاورمیانه بزرگ میدانند. طوری که پس از آن این عبارت کمتر از سوی مقامات آمریکایی شنیده شد و رویکردهای ضد جنگ اوباما نیز زمینه بروز تحلیلهایی را فراهم کرد که در آنها طرح خاورمیانه بزرگ از دستور کار سیاست خارجی آمریکا خارج شده است.
تییری میسان در مقالهای در سپتامبر 2014 مدعی شد، سیاستهای جدید آمریکا در قبال داعش نشان میدهد این کشور طرح خاورمیانه بزرگ را در مورد عراق همچنان دنبال میکند. او پیشبینی کرده است: "در ماههای آینده، کردستان باید برای کسب استقلال درخواست کند، در حالی که امارات اسلامی (داعش) بر اساس اتحادیۀ گستردهای که به ابتکار ایالات متحده ایجاد شده به سوریه رانده خواهد شد. اگر به شکل منطقی صحنه را ببینیم، سنیهای عراق از این که تحت سلطۀ مقامات بغداد قرار بگیرند، امتناع خواهند کرد و در خواست آنها استقلال برای منطقۀ سنّی خواهد بود."[8]
طرح جدید سنای ایالات متحده برای تجزیه عراق
طی روزهای آغازین ماه می سیاستمداران عراقی و نخست وزیری این کشور در واقع به طرحی واکنش نشان دادند که در ادامه طرحهای گذشته برای تسهیل تجزیه عراق تنظیم شده است. این طرح معطوف به بحران داعش و دشواریهای جنگ در عراق، و همچنین ضعف دولت مرکزی در مقابله با بحرانهای متعدد در این کشور، به دولت آمریکا اجازه میدهد تا با کردها و سنیها به عنوان دولتهای مستقل مواجه شود. این رویکرد در راستای ایجاد زمینه برای ارتباط تسلیحاتی آمریکا با کردها و سنی ها در ورای دولت بغداد، تنطیم شده است. [9]
کردها و سنیها در برابر طرح سنا
مسعود بارزانی که در حال حاضر مهمترین رهبر کردهای عراق محسوب میشود، پس از طرح این موضوع در سنا به ایالات متحده رفت و با مقامات این کشور گفتگو کرد. او به طور تلویحی از ضرورت استقلال اقلیم کردستان و برگزاری همهپرسی در نقاط مورد اختلاف مانند کرکوک سخن گفت. بارزانی برقراری آرامش در عراق و پایان جنگ داخلی را به عنوان پیش شرط استقلال کردستان عنوان کرده است.[10] وی در جمع کردهای ساکن آمریکا تصریح کرده: این حق طبیعی ما است که کشوری داشته باشیم. این حق مردم است که سرنوشت خود را تعیین کنند و باید همهپرسی در مناطق خارج از کنترل اقلیم کردستان برگزار شود.
بارزانی همچنین پس از بازگشت از آمریکا در اولین اظهار نظر رسمیاش با بیان این که وحدت نمیتواند امری اجباری باشد تصریح کرد که کردستان عراق در شرایط کنونی برنامهای برای جدایی ندارد. این رویکرد نشان میدهد کردها با این وجود که به برنامههای آینده آمریکا امیدواراند اما از دشمنی با شیعیان و دولت بغداد که حامیان اصلی حفظ وحدت عراق هستند، پرهیز میکنند. مقامات اقلیم با سناتورهای آمریکایی موافقاند که رسیدن به موازنه نسبی با دولت بغداد در عرصه نظامی، اگر چه آرزوی استقلال را به تعویق میاندازد، اما میتواند شانس بروز درگیریهای داخلی را کاهش دهد. ضمن اینکه این سوال همواره مطرح بوده که آنها تا چه حد میتوانند به وعدههای آمریکا اعتماد کنند؟ این مهمترین سوالی است که باعث می شود حکومت مستقر در اقلیم کردستان، روابطش با دیگر قدرتهای منطقه را از یاد نبرد.
از زمانی که طرح تجزیه در کنگره مطرح شده است سنیها نگاه دوپهلو توأم با رضایت اما از سر احتیاط داشتهاند، آنها عنوان کردهاند که از هر کمک تسلیحاتی استقبال میکنند اما حاضر نیستند که وحدت عراق دستخوش تغییر شود. البته این نگاه در بین اهل سنت نگاه غالب نیست. برخی ناظران بر این باوراند که آنها با توجه به وابستگی به برخی قدرتهای منطقهای بهسوی خواست این قدرتها متمایل میشوند. در واقع یکی از اهداف حمایتهای تبلیغاتی و مالی برخی کشورهای عرب منطقه از سنیها و گروههای افراطی زیر سلطه بردن آنهاست[11]
از زمانی که طرح تجزیه در کنگره مطرح شده است سنیها نگاه دوپهلو توأم با رضایت اما از سر احتیاط داشتهاند، آنها عنوان کردهاند که از هر کمک تسلیحاتی استقبال میکنند اما حاضر نیستند که وحدت عراق دستخوش تغییر شود. البته این نگاه در بین اهل سنت نگاه غالب نیست.
سرانجام طرح تجزیه کنگره آمریکا
روشن است ادعای بارزانی مبنی بر برطرف شدن موانع استقلال اقلیم کردستان چندان با واقعیتهای منطقه مطابقت ندارد. تجزیه ابتدایی در جهان عرب هنگامی رخ داده است که اعراب فاقد دولتهای مستقر بودند و همه توان آنها در قراردادی بود که با انگلیس امضا کرده بودند. از سوی دیگر توان افکار عمومی اعراب و اثرگذاری آنها بر رهبرانشان، تفاوتهای فاحشی با دوران شریف حسین دارد. بر این مبنا، استقلال کردستان از عراق و حتی اهل سنت به ویژه با منطقهای که به کشور مستقل سنی اختصاص میابد، برخوردهای قابل توجهی با منافع متحدین آمریکا در منطقه دارد.
همچنین مهمترین رقیب ایالات متحده در منطقه، یعنی ج.ا.ایران، از نفوذ غیر قابل انکاری در عراق برخوردار است. اقلیم کردستان و نیروهای کرد در طول 35 سال گذشته همواره مورد حمایت ایران بودهاند. ایران تا کنون بدون تغییر، بر وحدت عراق تاکید کرده است. جمهوری اسلامی به ویژه پس از بحران داعش در عراق، توانسته است رایزنیهای خود با گروههای مختلف عراقی را گسترش دهد، و این تا جاییست که به رسمیت شناخته شدن قدرت قابل توجه ایران در عراق محور بسیاری از تحلیلها برای ارائه راهکار به کاخ سفید در خصوص بحرانهای این کشور است.[12]
مرجعیت شیعه و شخص آیتالله سیستانی در صورت مداخله موثر در این خصوص یک متغیر اساسی به حساب می آیند. نگرش واقعگرایانه مرجعیت شیعه میتواند به بروز وفاق در میان نیروهای عراقی به نحو شایانی کمک کند. در واقع آنجایی که سیاستمداران برای اقناع یکدیگر تلاش میکنند، مرجعیت میتواند با موضع گیریهای حساب شده هم در برابر رادیکالیسم در گروههای شیعه مقاومت کند و هم دیگر گروهها را به ادامه حیات در یک عراق واحد امیدوار سازد.
این موانع عمده در کنار محدودیتهای ژئوپلتیکی، حضور داعش در عراق، بیاعتمادی گسترده نسبت به سیاستهای آمریکا در عراق و... مبین این واقعیتاند که طرح کنگره برای افزایش قدرت کردها و سنیها، تنها میتواند در چارچوب تلاش حامیان طرح خاورمیانه بزرگ در ساختار قدرت ایالات متحده تحلیل شود. تلاشی که هم در بیرون آمریکا و هم در درون این کشور مخالفان پرشماری دارد.
بنابراین میتوان گفت بخش مهمی از شانس موفقیت این دست از سناریوها با وجود سابقه تاریخی و اهمیتی که میتوانند در بزنگاههای تاریخی عراق داشته باشند، به سیاستهایی مربوط است که در خارج از واشنگتن تنظیم میشوند. ایران در این میان نقش منحصر به فردی دارد.
در واقع ضروریست مخالفان طرح تجزیه عراق دو مسیر را به طور همزمان دنبال کنند و مطابق تحلیلهای موجود از ظرفیتهای قابل ذکری نیز برای این کار برخوردار هستند. به هر میزان که آنها بتوانند از یک طرف هزینه اجرای این طرح را معطوف به منافع ایالات متحده افزایش دهند و از طرف دیگر با باز تقسیم قدرت در عراق سهم جذابتری به سنیها و کردها اختصاص دهند، آمریکا انگیزه بیشتری برای کنار گذاشتن یا متوقف کردن این قبیل طرحها خواهد داشت.
----------------------------------------
منابع:
[1] برای نمونه نگاه کنید به: یوسف سیفی، "بررسی طرح تجزیهی کشورهای اسلامی(2)؛
طرح تجزیه؛ راهکار مقابله با جهان اسلام"، اندیشکده برهان.
به آدرس: http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=3914
[2] Iliya Harik, "the Origions of the Arab State System”, The Arab State, Edited by Giacomo Lusiani, California : University of California Press, 1990,p 2-29
[3] الکساندر کینازف «پروژهی آمریکا برای تجزیهی کشورهای منطقه»، پایگاه اینترنتی خبر آنلاین، نمایه در: http://www.khabaronline.ir/detail/212826/
[4] یوسف سیفی، "بررسی طرح تجزیهی کشورهای اسلامی(3)؛ نقشههای آمریکا برای جهان اسلام"، اندیشکده برهان.
به آدرس: http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=4117
[5] یوسف سیفی، "بررسی طرح تجزیهی کشورهای اسلامی(2)؛
طرح تجزیه؛ راهکار مقابله با جهان اسلام"، اندیشکده برهان.
به آدرس: http://borhan.ir/NSite/FullStory/News/?Id=3914
[6] همان
[7] Tom Engelhardt "Congress Wants to Split Iraq in Three Pieces, But Who Asked Them?” Sited in: http://www.alternet.org/story/64433/congress_wants_to_split_iraq_in_three_pieces,_but_who_asked_them
[8] تی یری میسان، " بازگشت طرح ایالات متحده برای ترسیم مجدد: خاورمیانۀ بزرگ"، نمایه در: http://www.voltairenet.org/article185444.html
[9] http://www.crescent-online.net/2015/05/us-zionist-plan-to-split-iraq-on-course-crescent-onlinenet-4955-articles.html
[10] http://jahannews.com/vdci5za5pt1ary2.cbct.html
[11] تسنیم، "نگاهی به تلاشهای تجزیهطلبانه واشنگتن در عراق؛ نگاه کُردها و سنیها " نمایه در: http://www.tasnimnews.com/Home/Single/731043
[12] http://persian.euronews.com/2015/03/06/how-the-us-has-handed-part-of-iraqi-battlefield-to-iran-analyst/
یوسف سیفی/ کارشناس مسائل غرب آسیا
منبع: تبیین
کد خبر 417732
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۳:۰۳
- ۱ نظر
- چاپ
موضوع تجزیه عراق در چارچوب طرح تجزیه خاورمیانه مسئله جدیدی نیست. این طرح به دنبال آن است تا دستیابی به ساختار مطلوب ایالات متحده در منطقه را تسهیل کند. از زمان مطرح شدن مجدد این طرح، سنیها نگاه دوپهلو توأم با رضایت اما از سر احتیاط داشتهاند.