«اخیرا گزارشهایی از نمایشهای روی صحنه به من رسید که خوب نبود. باید به این موضوع توجه جدی کنید.»
بخشی از سخنان امام خامنهای به وزیر ارشاد در جریان بازدید از نمایشگاه کتاب تهران
***
به گزارش مشرق، علی مرادخانی، چهره اصلی این روزهای تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی کشور، معاون هنری وزیر ارشاد به شدت در تلاش است تا وضعیت مدیریت دوساله خود که به گفته رسانهها ملتهب شده را بهبود ببخشد.
برخی از هنرمندان بیرحمانه و با نهایت جدیت، در چند نشستِ او یا معاونانش با هنرمندان به انتقاد از او پرداختند و دوران مدیریت او را به بدترین دوران هنری کشور، تعبیر کردند. انتقاداتی که یک بار به تجمع در برابر دفتر او هم منجر شد. برخی دیگر قدری لطیفتر زبان به انتقاد گشودند و دوران مدیریت او را خنثیترین و بیخاصیتترین دوران معاونت هنری ارشاد برشمردند. دورانی که به زعم آنان نه واکنشی به اتفاقات روز کشور و دغدغههای مردمی و نه حتی یک برنامهریزی ساده برای چند سرگرمی دلخوشکننده در آن دیده نمیشود. گمانهها و اظهار نظرها درباره مرادخانی و وضعیت امروز معاونت هنری ارشاد همچنان ادامه دارد.
برخی هنرمندان در روزهای اول نیز امیدی به وعدههای معاون هنری وزیر ارشاد نداشتند، اما باید زمان میگذشت تا مشخص شود که آیا مرادخانی مدیر ایدهآل هنرمندان هست یا نه؟ هر چند که به نظر میرسد پاسخ دادن به این سؤال این روزها قدری جسارت بیشتری پیدا کرده است: «تئاتر در منجلاب مشکلاتش دست و پا میزند.»
***
حسین طاهری، مدیر سابق مرکز هنرهای نمایشی از جمله مدیران معدودی در تئاتر بود که با استعفا به کار خود پایان داد. طاهری اما هر چقدر در دوران مسئولیت خود منفعل معرفی شد، اما استعفای بی پردهاش سر و صدای زیادی به پا کرد و گزارشی انتقادی از رابطه او با معاون هنری وزیر ارشاد برشمرده شد. گزارشی که بیلانی جامع، مختصر و در حد چند بند از وضعیت تئاتر به مردم و هنرمندان ارائه داد.
طاهری در بند ششم استعفای خود نوشته بود که «بهای بیش از حّد دادن به سیاستهای اقتصادی هنر و تلاش در جهت درآمدزا کردن هنر به هر قیمتی» یکی از دلایل استعفای اوست.
اینکه هنر به مرحله درآمدزایی برسد مطلوب است اما به نظر میرسد که لفظ «به هر قیمتی» کنایه سنگین طاهری به مدیریت مرادخانی بود. این مسأله جدیتر شد وقتی ادعای ترویج شده در محافل خبری این شد که برخی مدیران در قالب شرکتهای خصوصی و حمایت دولتی از بخش خصوصی به دنبال ساماندهی اقتصادی خود هستند. اتهامی که به صرف کلی بودن بیش از حد، هیچ مخاطب یا احیاناً مدیری را به واکنش وا نداشت. خبرهایی از این دست که «هلدینگی فعال متعلق به چند اسپانسر عموماً قدرتمند پا به عرصه نمایش گذاشته و با کمکهای دولتی مجوز اجرا در تماشاخانههای خصوصی خود میگیرد و ... ادامه ماجرا.» یا «شرکتهای خصوصی پشت صحنه برگزاری چند ارکستر میلیاردی». همچنین در جمع هنرمندان گوش به گوش میچرخید که یک شیوه کار این طور شده است که برخی مدیران با حمایت از چند شرکت خصوصی کنسرتها را سوق به سوی آنان داده و درآمدزایی میلیاردی و میلیونی برای آنان رقم بزنند.
این برای اولین بار نیست که چنین اتهاماتی مطرح میشود و برای اولین بار هم نیست که این اتهامات رد یا تایید رسمی در پشت سر خود ندارد. این سبک خبرسازیها به نظر میرسد همچنان ادامه دارد و گاهی صحیح و گاهی ناصحیح است. اما به نظر میرسد گمانه مطرح شده توسط طاهری به دور از این بازیهای رسانهای و کاملاً براساس یه برآورد واقعی و جدی بیان شده است. شاید او ارزیابی متمایزی داشته که این مطلب را به عنوان یک بند مجزا در استعفای جنجالی خود منتشر کرده است.
چندی پیش یکی از هنرمندان فعال در عرصه نمایش در یک میزگرد گفته بود برخی اصرار دارند که اقتصاد هنر را به قیمت ترویج بیاخلاقیها، لودگیها، شوخیها و حتی با عنوان کردن مسائل مبتذل و مستهجن پیش ببرند. مسائلی که او معتقد بود در بخش زیادی از نمونههای رایج و منتسب به تئاتر آزاد و برخی نمایشهای اصطلاحاً تجربی و با برند «مدرن» بزک شده، روی صحنه میرود.
***
گویا تئاتر افسردگی حاد گرفته است. شیوه درمان مدیرانش هم تا به حال نتیجه نداده و اتفاقاً این مسیر را به انحراف کشانده و حال تئاتر را خرابتر از گذشته کرده است. برخی نمیخواهند درباره گذشته صحبت کنند اما برخی دیگر آینده تئاتر را کاملاً متأثر از همین گذشته میدانند. هنوز امید به حضور مهدی شفیعی در مرکز هنرهای نمایشی تبدیل به ناامیدی نشده است. اما معلوم نیست آینده مراودات او با مرادخانی سرنوشتی مانند طاهری خواهد داشت یا نه؟ او برای اوضاع نگرانکننده تئاتر بالأخره چه برنامههایی خواهد داشت؟