گروه دین مشرق- در
تاريخ جنگ احزاب چنين آمده است كه، در اثناى حفر خندق كه مسلمانان هر يك
مشغول كندن بخشى از خندق بودند روزى به قطعه سنگ سخت و بزرگى بر خورد كردند
كه هيچ كلنگى در آن اثر نمى كرد، خبر به پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله)
دادند، پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) شخصا وارد خندق شد، و در كنار سنگ
قرار گرفت و كلنگى را به دست گرفت و نخستين ضربه محكم را به مغز سنگ فرود
آورد، قسمتى از آن متلاشى شد و برقى از آن جستن كرد، پيامبر صلّى اللّه
عليه و آله تكبير پيروزى گفت، مسلمانان نيز همگى تكبير گفتند.
بار دوم ضربه شديد ديگرى بر سنگ فرو كوفت قسمت ديگرى در هم شكست و برقى از آن جستن نمود پيامبر تكبير گفت و مسلمانان نيز تكبير گفتند.
سر انجام پيامبر سومين ضربه را بر سنگ فرود آورد و برق جستن كرد، و باقيمانده سنگ متلاشى شد، حضرت (صلّى اللّه عليه و آله) باز تكبير گفت و مسلمانان نيز صدا به تكبير بلند كردند، سلمان از اين ماجرا سؤال كرد.
پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود: «در ميان برق اول سر زمين حيره و قصرهاى پادشاهان ايران را ديدم، و جبرئيل به من بشارت داد كه امت من بر آنها پيروز مى شوند! و در برق دوم قصرهاى سرخ فام شام و روم نمايان گشت، و جبرئيل به من بشارت داد كه امت من بر آنها نيز پيروز خواهند شد! در برق سوم قصرهاى صنعا و يمن را ديدم و جبرئيل باز به من خبر داد كه امتم بر آنها نيز پيروز خواهند شد، بشارت باد بر شما اى مسلمانان»!
منافقان نگاهى به يكديگر كردند و گفتند: چه سخنان عجيبى؟ و چه حرف هاى باطل و بى اساسى؟ او از مدينه دارد سر زمين حيره و مدائن كسرى را مى بيند، و خبر فتح آن را به شما مى دهد، در حالى كه هم اكنون شما در چنگال يك مشت عرب گرفتاريد (و حالت دفاعى به خود گرفته ايد) و حتى نمى توانيد به بيت الحذر برويد (چه خيال باطل و پندار خامى؟!).(1)
این آيه نازل شد و گفت كه:
«وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً»؛(2)
و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است مىگفتند خدا و فرستادهاش جز فريب به ما وعدهاى ندادند.
پی نوشت ها:
1- تفسير نمونه، ج3، ص: 595
2- احزاب، آیه 12
بار دوم ضربه شديد ديگرى بر سنگ فرو كوفت قسمت ديگرى در هم شكست و برقى از آن جستن نمود پيامبر تكبير گفت و مسلمانان نيز تكبير گفتند.
سر انجام پيامبر سومين ضربه را بر سنگ فرود آورد و برق جستن كرد، و باقيمانده سنگ متلاشى شد، حضرت (صلّى اللّه عليه و آله) باز تكبير گفت و مسلمانان نيز صدا به تكبير بلند كردند، سلمان از اين ماجرا سؤال كرد.
پيامبر (صلّى اللّه عليه و آله) فرمود: «در ميان برق اول سر زمين حيره و قصرهاى پادشاهان ايران را ديدم، و جبرئيل به من بشارت داد كه امت من بر آنها پيروز مى شوند! و در برق دوم قصرهاى سرخ فام شام و روم نمايان گشت، و جبرئيل به من بشارت داد كه امت من بر آنها نيز پيروز خواهند شد! در برق سوم قصرهاى صنعا و يمن را ديدم و جبرئيل باز به من خبر داد كه امتم بر آنها نيز پيروز خواهند شد، بشارت باد بر شما اى مسلمانان»!
منافقان نگاهى به يكديگر كردند و گفتند: چه سخنان عجيبى؟ و چه حرف هاى باطل و بى اساسى؟ او از مدينه دارد سر زمين حيره و مدائن كسرى را مى بيند، و خبر فتح آن را به شما مى دهد، در حالى كه هم اكنون شما در چنگال يك مشت عرب گرفتاريد (و حالت دفاعى به خود گرفته ايد) و حتى نمى توانيد به بيت الحذر برويد (چه خيال باطل و پندار خامى؟!).(1)
این آيه نازل شد و گفت كه:
«وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً»؛(2)
و هنگامى كه منافقان و كسانى كه در دلهايشان بيمارى است مىگفتند خدا و فرستادهاش جز فريب به ما وعدهاى ندادند.
پی نوشت ها:
1- تفسير نمونه، ج3، ص: 595
2- احزاب، آیه 12