به گزارش مشرق، ماجرای بازگشت خسوس کاندلاس به ایران پیچیدهتر از آن چیزی شده که تصورش را میکردیم! شاید سرمربی اسپانیایی فکرش را هم نمیکرد که روزی برای حضور روی نیمکت تیم ملی ایران به این اندازه نازش را بخرند! نیمکت بهترین تیم قاره کهن که شاید گزاف نباشد بگوییم مربیان زیادی برای حضور روی نیمکت این تیم احساس تمایل میکنند و بدون هیچگونه شرط و شروط عجیب و غریبی بخواهند هدایت بازیکنان با استعداد ایرانی را برعهده بگیرند، اما چه اتفاقی رخ داده که یک مربی برای بازگشت به ایران و تمدید قراردادش دست به خواستههای عجیبی میزند که دور از انتظار است؟!
خسوس در آخرین تماسهایی که با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران داشته درخواست کرده قراردادش پیش از حضور در ایران برای او ارسال شود، همچنین او اعلام کرده باید ظرف 3 روز تضمین داده شود که حقوق معوقه او پرداخت شود. نکته اول اینکه خسوس از دیماه سال گذشته به کشورش بازگشته و ماههای پایانی سال را در ایران نبوده پس درخواست بدهی معوقه این چند ماهش منطقی به نظر نمیرسد، مسئله دیگر این است که برای تمدید قرارداد باید دو طرف رو در رو صحبتهای خود را مطرح کنند تا به نتیجه برسند. اینکه سرمربی تیم ملی بخواهد تضمین پرداخت بدهی خود را بگیرد جالب نیست، فدراسیون فوتبالی که قرارداد او را پرداخت کرده چه دلیلی دارد که حالا برای پرداخت بدهی معوقهاش تضمین بدهد؟! مگر تاکنون برای تیم ملی رایگان کار کرده بود؟!
اما از قدیم گفتهاند از ماست که برماست! وقتی مسئولان کمیته فوتسال با آقای پروفسور مماشات میکنند او هم فکر میکند میتواند دست به هر کاری بزند و هر خواستهای داشته باشد! چرا باید برای حضور خسوس تا به این اندازه نازش را بکشیم؟! آیا درست است که او 5 ماه دست مسئولان را در حنا گذاشت و حالا هم مسئولان نازش را بکشند؟! البته در آخرین مذاکرهای که عباس ترابیان، رئیس کمیته فنی و توسعه فوتسال با درخواست خود افتخاری با سرمربی تیم ملی انجام داد دو طرف به این نتیجه رسیدند که پایان همکاری بهترین تصمیم است و حتی خسوس در صفحه فیسبوک خود هم قطع همکاری با تیم ملی ایران را مخابره کرد! اما حالا چه اتفاقی افتاد که آقای رئیس خودش تصمیم گرفت که بار دیگر با آقای پروفسور مذاکره کند؟! مگر خود آقای رئیس از ترابیان درخواست نکرده بود که مذاکره با خسوس را انجام دهد؟! مگر این صحبتها با هماهنگی نبود؟! بازگشت آقای پروفسور به چه بهایی؟! به بهای از دست دادن اقتدار فوتسال و سرخم کردن کمیته در مقابل سرمربی تیم ملی؟! به بهای مقابله با مسئولان فدراسیون و اعمال سلایق شخصی؟!
آقای رئیس! انتظار میرود در این برهه از زمان که تیم ملی خود را برای مسابقات مهم آماده میکند تصمیمی اتخاذ شود که به ضرر فوتسال ایران تمام نشود. نیمکت تیم ملی ایران جای ناز کردن نیست، نیمکتی که بازیکنان بزرگی را در خود دیده است و یکی از قدرتهای بزرگ دنیا به حساب میآید. حالا درست است که در چند سال اخیر تیم ملی نتوانسته آنچنان که باید و شاید در دنیا و یا حتی آسیا قدرتنمایی کند اما یکی از دلایل مهم این ناکامیها به تصمیماتی برمیگردد که آقایان در کمیته فوتسال میگیرند! آقایانی که هر روز چشم به روی واقعیتهای فوتسال میبندند و با یک جمله «همه چیز آرام است» شرایط را مناسب تصور میکنند اما شاید اگر دیر به این مسئله رسیدگی شود و جلوی بیبرنامگیهای فوتسال گرفته نشود خیلی زود همه چیز از دست برود و دیگر کاری هم نتوان انجام داد.
خسوس در آخرین تماسهایی که با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران داشته درخواست کرده قراردادش پیش از حضور در ایران برای او ارسال شود، همچنین او اعلام کرده باید ظرف 3 روز تضمین داده شود که حقوق معوقه او پرداخت شود. نکته اول اینکه خسوس از دیماه سال گذشته به کشورش بازگشته و ماههای پایانی سال را در ایران نبوده پس درخواست بدهی معوقه این چند ماهش منطقی به نظر نمیرسد، مسئله دیگر این است که برای تمدید قرارداد باید دو طرف رو در رو صحبتهای خود را مطرح کنند تا به نتیجه برسند. اینکه سرمربی تیم ملی بخواهد تضمین پرداخت بدهی خود را بگیرد جالب نیست، فدراسیون فوتبالی که قرارداد او را پرداخت کرده چه دلیلی دارد که حالا برای پرداخت بدهی معوقهاش تضمین بدهد؟! مگر تاکنون برای تیم ملی رایگان کار کرده بود؟!
اما از قدیم گفتهاند از ماست که برماست! وقتی مسئولان کمیته فوتسال با آقای پروفسور مماشات میکنند او هم فکر میکند میتواند دست به هر کاری بزند و هر خواستهای داشته باشد! چرا باید برای حضور خسوس تا به این اندازه نازش را بکشیم؟! آیا درست است که او 5 ماه دست مسئولان را در حنا گذاشت و حالا هم مسئولان نازش را بکشند؟! البته در آخرین مذاکرهای که عباس ترابیان، رئیس کمیته فنی و توسعه فوتسال با درخواست خود افتخاری با سرمربی تیم ملی انجام داد دو طرف به این نتیجه رسیدند که پایان همکاری بهترین تصمیم است و حتی خسوس در صفحه فیسبوک خود هم قطع همکاری با تیم ملی ایران را مخابره کرد! اما حالا چه اتفاقی افتاد که آقای رئیس خودش تصمیم گرفت که بار دیگر با آقای پروفسور مذاکره کند؟! مگر خود آقای رئیس از ترابیان درخواست نکرده بود که مذاکره با خسوس را انجام دهد؟! مگر این صحبتها با هماهنگی نبود؟! بازگشت آقای پروفسور به چه بهایی؟! به بهای از دست دادن اقتدار فوتسال و سرخم کردن کمیته در مقابل سرمربی تیم ملی؟! به بهای مقابله با مسئولان فدراسیون و اعمال سلایق شخصی؟!
آقای رئیس! انتظار میرود در این برهه از زمان که تیم ملی خود را برای مسابقات مهم آماده میکند تصمیمی اتخاذ شود که به ضرر فوتسال ایران تمام نشود. نیمکت تیم ملی ایران جای ناز کردن نیست، نیمکتی که بازیکنان بزرگی را در خود دیده است و یکی از قدرتهای بزرگ دنیا به حساب میآید. حالا درست است که در چند سال اخیر تیم ملی نتوانسته آنچنان که باید و شاید در دنیا و یا حتی آسیا قدرتنمایی کند اما یکی از دلایل مهم این ناکامیها به تصمیماتی برمیگردد که آقایان در کمیته فوتسال میگیرند! آقایانی که هر روز چشم به روی واقعیتهای فوتسال میبندند و با یک جمله «همه چیز آرام است» شرایط را مناسب تصور میکنند اما شاید اگر دیر به این مسئله رسیدگی شود و جلوی بیبرنامگیهای فوتسال گرفته نشود خیلی زود همه چیز از دست برود و دیگر کاری هم نتوان انجام داد.