به گزارش مشرق، «علی اکبر رائفی پور» کارشناس ارشد رسانه و ادیان و تحلیلگر مسائل سیاسی علت اصلی حمله عربستان به یمن را تسهیل تغییرات در هرم قدرت و کسب مشروعیت برای پسر جوان شاه کنونی سعودی دانست و با یادآوری سیاست امام خمینی (ره) در مقابل آل سعود، از برخی مسئولان جمهوری اسلامی انتقاد کرد و از آنان خواست تا با حکومت فعلی سعودی، اصلا مماشات نکنند.
رائفیپور، عربستان را به دو مرحله «قبل از حمله و بعد از حمله به یمن» تقسیم کرد و با بیان اینکه عملکرد دولت عربستان اکنون هیچ فرقی با عملکرد اسرائیل ندارد، گفت، پیش از حمله به یمن سیاست عربستان معاویهگونه بود اما پس از حمله، این سیاست تبدیل به «سیاست یزیدی» شده است و نباید به هیچ عنوان با آن مماشات کرد.
وی با بیان اینکه عربستان هیچ خیری برای جمهوری اسلامی نداشته بلکه مانند رژیم صهیونیستی علیه ایران فعالیت کرده خواستار به کارگیری ادبیاتی تند در قبال آل سعود شد.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید:
دلیل اصلی حمله عربستان به یمن/ یمن چالهای برای ایران؟
رائفیپور در پاسخ به سوالی درباره علل و انگیزه حمله عربستان به یمن گفت: دلایل این حمله چند مورد است، ابتدا اینکه سعودیها خواستند از یمن چالهای برای ایران ایجاد کنند، با بحرین نتوانستند ایران را وسط بکشند، خواستند با تشکیل ائتلافی موسوم به اسلامی و نه عربی این کار را انجام دهند. عربستان در ابتدا میخواست تا ترکیه و پاکستان را به میان بکشد و ادعا کند ائتلاف تشکیل شده محدود به کشورهای عربی نیست، اما پس از سفر آقای (محمد جواد) ظریف (وزیر امور خارجه ایران) به پاکستان و سفر (رجب طیب) اردوغان (رئیسجمهور ترکیه) به ایران و فعالیت دیپلماسی و خط و نشان کشیدنهای مختلف، به صورت کژ دار و مریز عقب کشیدند و آن ائتلاف شکل نگرفت.
دلیل دیگر اینکه عربستان نگران تشکیل دولت شیعی در شمال یمن است که این مسأله با تأثیر بر جمعیت 6 میلیونی شیعه عربستان که عمدتا در مناطق نفتی ساکن هستند، حکمرانان سعودی را نگران کرده است.
اما بعد مهمتر، این است که ساختار قدرت در عربستان فروریزنده است که فقط فرزندان عبدالعزیز (آل سعود) باید پادشاه شوند؛ فرزندان عبدالعزیز هم همه فوت کرده یا فرتوت شدهاند، به طوریکه دو ولیعهد در زمان ملک عبدالله (شاه شابق) قبل از اینکه به پادشاهی برسند به هلاکت رسیدند. حال باید نوهها به قدرت برسند، اما کدام نوهها؟ از کدام فرزند؟ از سُدیریها یا غیر سدیریها؟ و تمام اینها منشأ اختلاف است و به جرأت میتوان گفت در حال حاضر 95% شاهزادهها، انتصابات جدید ملک سلمان ناراضی هستند. آن کاربر معترض سعودی (مجتهد) نیز در حساب تویتری خود به این مسأله اشاره کرد .
رائفی پور افزود: اما بهترین فرصت برای این تغییرات چه زمانی است؟ هنگامی که پای یک دشمن خارجی در میان است؛ آن هم دشمنی به نام شیعه و «محمد بن سلمان» نیز مسئولیت این جنگ را بر عهده گرفته است.
این اتفاقات در شرایط رخ میدهد که جامعه عربستانی نیز غرق در تبلیغات ضد شیعی و ضد ایرانی و محور مقاومت است و به طور کلی، مردم عربستان از کودکی با این تبلیغات بزرگ میشوند و حال به گونهای باید به علت مبارزه با شیعیان و ایران در مقابل این تغییرات کوتاه بیایند و این وجه مهمترین بعدی است که باید به آن نگاه کرد؛ وگرنه آمریکاییها بیشتر از ایران باید نگران حمله عربستان به یمن باشند؛ چرا که به معنای واقعی کلمه (حمله به یمن) بازی با آتش است آن هم برای عربستانی که تأمینکننده 11 میلیون بشکه نفت برای آمریکاست.
پس، اصل (علت حمله، تسهیل) تغییرات داخلی است؛ در نشست کمپ دیوید نیز ملک سلمان «محمد بن نایف» و «محمد بن سلمان» را فرستاد تا یک وجههای نیز برای اینها در پی داشته باشد. پس نیاز به مشروعیت داخلی عامل اساسی حمله عربستان به یمن است، وگرنه هیچ کسی نمیتوانست پیشبینی حمله عربستان به یمن را بکند، این کار عاقلانه نبود که عربستان بخواهد چنین کاری انجام دهد و تنهاترین دلیل میتواند همین باشد که به مشروعیت داخلی به واسطه یک دشمن خارجی نیاز دارد.
عربستان معاویهای و عربستان یزیدی
رائفی پور در ادامه با لحنی انتقادی از مسئولان داخلی گفت: من سؤالی دارم؛ چرا ما اسرائیل را به رسمیت نمیشناسیم؟ اسلامی نیست؟ نه؛ چون مشروعیت ندارد، بیایید بگوییم چرا مشروعیت ندارد و عربستان چه کارهایی کرده و اسرائیل چه کارهایی کرده که عربستان تاکنون نکرده است؟
میخواهم کمی چالشی صحبت کنم و برخی از سیاستها و مماشات مسئولان با آل سعود را زیر سؤال ببرم؛ یک سؤال دارم حضرت اباعبدالله چرا حاضر به بیعت با یزید نشد؟ چون که میخواست جلوی خوانش یزیدی از اسلام را بگیرد، حضرت میفرمایند من فاتحهی آن اسلامی را خواندم که یزید در آن مُهر (تأیید) اسلامی بخورد و مسلمان نامیده شود. امام حسین (ع) 10 سال با معاویه در صلح بود، چرا که معاویه لااقل یک مقداری ظاهر را حفظ میکرد و وقاری برای خود قائل بود.
عربستان قبل از حمله به یمن و بعد از حمله به یمن
بنده عربستان را به دو مرحله تقسیم میکنم، عربستان قبل از حمله به یمن و عربستان پس از حمله به یمن و عربستان پیش از حمله به یمن معاویه است و پس از حمله به یمن به مثابه یزید است. بنده معتقدم پس از حمله به یمن، عربستان خود یزید بن معاویه است و هیچ تفاوتی با اسرائیل ندارد، شما یک خیر و منفعت از عربستان برای دنیای اسلام نام ببرید، یک منفعت از عربستان برای ایران را نام ببرید! وجود ندارد، پس چرا باید با این رژیم مماشات کنیم؟، چرا باید با عربستان سازش کنیم، سعودیها با تمام قوا برای مقابله با ایران به پا خواستهاند، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و هر نوع دشمنی را در حق ما به کار میگیرند.
چرا تلویزیون صحبتهای حضرت امام خمینی (ره) در مورد آل سعود را پخش نمیکند؟
حضرت امام (ره) میفرمایند: ما اگر از مسأله قدس بگذریم -فکر کنید ما از مسأله قدس بگذریم، ما در زمان جنگ با عراق نیز میگفتیم راه قدس از کربلا میگذرد بعد حضرت امام میفرماید ما اگر از قدس هم بگذزیم-، اگر از صدام بگذریم، اگر مسأله قدس را فراموش کنیم، اگر از جنایتهای آمریکا بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت. انشاالله اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از آمریکا و آل سعود برطرف خواهیم کرد و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم گذاشت و با برپایی جشن پیروزی حق بر جنود کفر و نفاق و آزادی کعبه از دست نااهلان و نامحرمان به مسجد الحرام وارد خواهیم شد.
رائفیپور معترضانه افزود: [امام چرا اینقدر تند گفته است؟] چون خوانش سعودی از اسلام، بزرگترین ضربه به اسلام است و من تعجبم از این سخن برخی آقایان این است که میگفتند ایران و عربستان دو بال اسلام هستند. یعنی باید به فرزندانمان تجاوز میشد تا صدایتان بلند میشد؟ در مورد این قضیه تعطیلی حج عمره برخی به علت منافعی که داشتند مقاومت کردند و آیت الله مکام شیرازی خیلی خوب به آن مسأله پرداخت و فرمودند که این اتفاق نباید رسانهای میشد و حال که چنین شده، باید تا آخر ایستاد.
من درخواستم از مسئولان و مردم این است که ادبیاتتان را در مورد عربستان تغییر دهید، ادبیات باید حالت حمله به خود بگیرد. رهبری در مورد اسرائیل از چه ادبیاتی استفاده میکنند؟ سگ هار، حرامزاده؛ چرا؟ چون بچهکش است، عربستان نیز بچه میکشد. بنده عرضم این است که ما باید عربستان معاویهای و یزدی را از هم تفکیک کنیم. حضرت اباعبدالله حج واجب خودشان را قطع کردند، نهایت این است که دیگر شما را به حج راه ندهند، خب ندهند، مولای ما حسین است و مولای اینها یزید. تاریخ در حال تکرار است، کأنه همان اتفاقات در حال رخ دادن است، این واقعیت سعودیهاست و ما باید تغییر رویه دهیم.
نقش نهاد دینی عربستان در حمله به یمن
رائفیپور در پاسخ به سوالی درباره نقش نهادهای دینی در کنار نهاد تصمیمگیر سیاسی در عربستان و نقش آن در جنگ علیه یمن گفت: عربستان بر مبنای وهابیت پیش میرود، ببینید اولین جایی که سکولاریزم پایهریزی و مستند شد در تورات است، در عهد عتیق دو تن از پیامبران بنی اسرائیل هستند که ما آنان را پیامبر میدانیم اما یهودیان آن دو را پادشاه قبول دارند نه پیامبر. آن دو نیز حضرت داود و سلیمان هستند، یعنی یهودیها این دو را به عنوان پادشاه و نه پیامبر قبول دارند.
یا اینها نگذاشتند که پیامبران حکومت تشکیل دهند یا اگر تشکیل دادند سانسور کردند.
برخی سؤال میکنند چرا اسرائیل سکولار است؟ مگر بر مبنای دین یهود شکل نگرفته است؟ [در پاسخ باید گفت] چون تورات اجازه نمیدهد فقیه [فرد دین شناس] حاکم شود، آنها بر مبنای فقه خودشان حکومت تشکیل دادهاند. شیعه این دوران را 400 سال پیش گذرانده. یکی از دلایل مشکل اینها با جمهوری اسلامی ایران همین است [که حکومتی دینی با حضور فقیهان تشکیل داده است]. آنها کتابشان را تحریف کردهاند. جالب این است که عربستان نیز بر همین مبنا است، حاکم، آل سعود است و نهاد دینی هم آل شیخ؛ مثلا فتوای جدید آل شیخ مفتی وهابی این است که نگاه کردن به شبکه «الاصلاح» ( یک شبکه اهل تسنن و مخالف آل سعود) حرام است و این به معنای جاده صاف کردن برای حکومت سعودی است.
وهابیت در حال توجیه و حمایت از آل سعود است، شما اگر بخواهید تمام قوانین حقوق بشری را یکجا زیر سؤال ببرید، عربستان کفایت میکند، برای جمهوری اسلامی ایران؛ عربستان بهترین فرصت است تا غرب را به چالش بکشیم؛ سفرا و رایزنان فرهنگی باید مدام این مسأله را بگویند.
همین ایده در ایالات متحده نیز شکل گرفت؛ اوینجلیکالها (evangelical ) یا همان مسیحیان صهیونیست، اینها اولین مهاجران به آمریکا هستند، دانشگاه هاروارد را اینها به وجود آوردند، پیوریتنها (Puritan) بودند یعنی مخلصین و پرهیزکاران، کسانی که آمریکا رفتهاند میدانند، آمریکاییها بسیار بیشتر از اروپاییها مذهبیترند، اما بسیار زودتر از فرانسویها، سکولاریسم را به وجود آوردند، چرا که مسیحیت اوینجلیکال کاملا برگرفته از تورات است، اصلا نمیتوانند حکومت دینی تشکیل دهند. حکومت دینیشان نهایت این بود که مشاور دولتی باشند.
اینها [وهابیها] جاده صاف کن حکومتها میشوند، زمانی که ملک عبدالله با (جرج) بوش (رئیسجمهور سابق آمریکا) مشروب خورد، علمای وهابی گفتند که یک جرعه ایرادی ندارد؛ یعنی پادشاه مبنای دین است و بر مبنای او باید دین تفسیر شود؛ من یاد «علی محمد باب» افتادم، او چیزهایی نوشته بود که با قواعد عربی جور در نمیآمد و اشتباه بود اصلا، بعد از او میپرسیدند که اینها مشکل دارد و او هم جواب میداد که نخیر قواعد عربی اشتباه است؛ درست همینهایی است که من نوشتم و شما ادبیات عربی را تغییر دهید.
دقیقا کارهایی که یزید (لعنة الله علیها) انجام میداد، هر کاری میکرد، او هم با غربی (رومیها) دوست و هم پیمان بود، سعودیها هم یزید را کاملا قبول دارند و الگویشان اصلا او است، اگر مردم عربستان رفتار یزید را درک کنند، به سعودیها هم گیر میدهند که خب شما هم مثل او هستید.
به نظرم باید با سعودیها هتاکانه صحبت کرد، بی پرده تحقیرشان کرد و آبرویشان را برد، این خیلی خوب است که برخی مسئولان نظام اینگونه راجع به آل سعود صحبت میکنند، نمونهاش مقام معظم رهبری که فرمودند، بینی سعودیها به خاک مالیده خواهد شد.
ادامه جنگ
طبعا اینها دوست دارند که زود قائله را تمام کنند، آنها به خوبی میدانند که بالاخره داخل یمن مردم به این اجماع میرسند که باید یک مقابلهای بشود.
دلیل صبر انصارالله
یکی از دلایل عمده صبر و حلم انصارالله این است که اینها میخواهند تا از جبهه داخلی یمن خیالشان راحت شود؛ این طور نشود که در دو جبهه بجنگند.
موضوع بعدی اینکه اگر فردا روز جنگ شروع شد، مردم یمن اینطور نگویند که جنگ شیعه و سنی است؛ انصارالله میخواهد با این صبری که در پیش گرفته مردم و قبائل را علیه عربستان تهییج کنند؛ به خاطر همین است که در تبلیغاتی که سعودیها دارند، مرتب تأکید میکنند که ما فقط داریم انصارالله را بمبباران میکنیم.
حال مطمئن باشید با اولین موشک به ریاض، خیلی چیزها تغییر خواهد کرد. پروازهای خروجی از عربستان ترافیک خواهد شد، این سنت الهی است که یاغیها و قدرتمندان را با ضعفا از بین ببرد، چه بسا مشیت الهی است که ثروتمندترین کشور عربی به وسیله فقیرترین کشور عربی به زیر کشیده شود.
حضرت امام خمینی (ره) تعبیر جالبی دارند. امام میفرمایند: مسأله ما با آل سعود بالاتر از این مسائل است و ما باید با همه قوایی که داریم، مسلمین با همه قوایی که دارند و دنیا آنهایی که به خدا اعتقاد دارند با تمام قوایی که دارند، باید با این مسأله محاربه کنند، با هر طوری که خودشان صلاح میدانند.
امام حتی راه مقابله را به عهده خود مردم گذاشته و میگوید «هر طور خودشان صلاح میدانند». امام در مورد چه کسی اینگونه صحبت کردهاند؟ چرا؟ چون که چنین خوانشی از اسلام نباید شکل بگیرد.
جنگ نیابتی در یمن؛ اما یمن تسلیم نمیشود
سعودیها نمیتوانند حمله زمینی انجام دهند، (امپراتوری) عثمانی تمام کشورهای عربی را گرفت، اما نتوانست یمن را اشغال کند، کوههای منطقه شمالی یمن، مانع بزرگی است. چاره کار چیست؟ چاره کار این است که دوباره همین تکفیریها به کمکشان بیایند، بشود مانند سوریه، یک جنگ شیعه و سنی راه بیندازد، گفتیم چرا انصارالله صبر میکند؟ یکی همین است که از ایجاد جنگ شیعه و سنی جلوگیری کند.
در این باره یک مسأله تاریخی را بگویم که بسیاری از آن مطلع نیستند. در صدر اسلام دسته بندی مسلمانان پس از قتل عثمان 5 گروه شکل گرفت:
یک: عثمانی؛ محب شیخین بودند و عثمان را قبول داشتند و حضرت علی (ع) را قاتل عثمان میدانستند؛ به اینها میگفتند عثمانی.
دو: شیعه؛ محب شیخین بودند، حضرت علی (ع) را قبول داشتند و عثمان را رد میکردند و میگفتند که عثمان فامیلهایش و «بنی ابی معیط» را بر گرده مردم سوار کرده است؛ به این میگفتند شیعه.
سه: اهل جماعت؛ اقلیت ناچیزی بودند که اهل تسامح بودند و میگفتند گیر ندهید، همه خوب هستند؛ اینها میگفتند اهل جماعت (حال این دسته اکثریت شده و اهل تسنن را شکل داده است).
چهار: خوارج؛ کسانی بودند که شیخین را قبول داشتند و میگفتند کار که به عثمان و علی رسید کار خراب شد، اینها را «صهرینی» میگفتند که خوارج نیز از این دستهاند.
پنج: رافضیها؛ کسانی بودند که میگفتند از ابتدا نیز علی (ع) بر حق بود که اینها را رافضی میگفتند و الان معادل شیعه امروز است.
حالا نکته جالب اینجاست که 95% سپاه حضر امیرالمؤمنین شیعه بودند یعنی شیخین را قبول داشتند؛ و معاویه خواست از این قضیه سوء استفاده کند و علی (ع) را در مقابل شیخین قرار دهد. نامه نوشت به حضرت امیرالمؤمنین و گفت: «به یاد داری شیخین همچون شتران تو را بسته بودند و برای بیعت میبردند؟» یعنی در اینجا خواست [با توهین و تحریک امام] بین حضرت علی (ع) و شیخین اختلاف را برجسته کند [تا سپاهیان امام علیه امام موضع بگیرند].
حضرت در جواب معاویه فقط فرمودند: خواستی خوار کنی اما ستودی، اینکه کسی مظلوم واقع شود تقصیر او نیست؛ در ادامه حضرت میفرمایند، [دیگر پاسخ را ادامه نمیدهند و میگویند] اصلا به تو ربطی ندارد. یعنی حضرت [با هوشمندی] جلوی غرضورزی معاویه را گرفت، معاویه میخواست به لشکر امام بگوید که به فرماندهی کسی میجنگید که شیخین را قبول ندارد و لشکر را از حضرت جدا کند [اما ناکام ماند].
عربستان نیز میخواهد فضا را به سمت تقابل شیعه و سنی در یمن ببرد، مردم یمن باید مراقب این باشند. پس عربستان سعودی چارهای ندارد جز اینکه استراتژی معاویه بن ابوسفیان را در پیش بگیرد و ما هم چارهای نداریم جز اینکه روش حضرت امیرالمؤمنین را در پیش بگیریم و مواظب فتنه انگیزی و اختلاف آفرینی سعودیها را باشیم.