برخي از هواداران بعد از اينکه مراجع رسمي از عدم قهرماني تيم مورد علاقه آنها خبر مي دهند، از شدت عصبانيت و تلقی خیانت به تیم شان، به تخريب اموال عمومي و درگيري با نيروي انتظامي مي پردازند اما آتش اين اتفاق هم با اطلاع رساني به موقع فروکش مي کند. اکنون نيز که مشخص شده یک خبر دروغ سبب بازی با احساسات مردم شده، همه به دنبال اين هستند تا منبع دروغگو را بيابند و او را به اشد مجازات برسانند.
اين دروغ آن چنان تبعات تلخ اجتماعي به دنبال داشت که آقاي روحاني هم نتوانست آن را تحمل کند تا جايي که نه تنها وزير ورزش را براي بررسي موضوع به ميدان فرستاد بلکه خود نيز وقتي در جمع مردم تبريز قرار گرفت، در همان آغاز سخنراني عمومي گفت: «سلام بر زنان و مردان، سلام بر جوانان و ورزش دوستان. ديگر تراکتور تنها تعلق به شما مردم آذربايجان ندارد، متعلق به همه ايران است. تيمي که آرزوي قهرماني آن را در مسابقات آسيايي خواهيم داشت. هيچ کس نميتواند با احساسات مردم بزرگ ايران، آن هم مردم قهرمان آذربايجان و تبريز بزرگ بازي کند، اگر کسي در اين حادثه مقصر باشد، ترديد نکنيد که دولت با همه توان براي تنبيه او ايستادگي خواهد کرد.»
در اين که بايد به اين موضوع رسيدگي شود و با عوامل انتشار اين دروغ و تحريک مردم برخورد کرد، شکي نيست اما سئوال از رئيس جمهور محترم اين است که آيا مي توان در برخورد با موضوعات مشابه، سياست يک بام و دو هوا را پيش گرفت؟
در انتخابات سال 88 هم رقابتي بين چند کانديدا شکل گرفت. يکي از کانديداها قبل از پايان بازي، در مصاحبه اي مطبوعاتي، خود را پيروز آن رقابت ناميد و سپس او و حامیانش که مسئولیت هایی هم به عهده داشتند، ادعای دروغ تقلب را مطرح کردند. ادعای دروغ تقلب و پيروزي آن کانديدا جماعتي از مردم بي خبر اما علاقه مند به اين کانديدا را به ميدان کشاند، خيلي زود دروغ بودن اين ادعا مشخص و از تريبون هاي رسمي اعلام شد اما غلبه «احساس پيروزي» از يک سو و «تلقي تقلّب» از سوي ديگر، زمينه درگيري تعدادي از مردم با نيروهاي انتظامي و خسارت هاي عمومي را بوجود آورد.
در هر دو اتفاق تلخ، مردم وقتي متوجه دروغ بودن ادعاها شدند، خيلي زود جلوي تشديد بحران را گرفتند اما به دنبال مجازات عاملان این تنش هستند و در عين حال توقع ندارند تا مسئولين امر، کساني را که با احساسات آنها بازي کرده اند، ببخشند و از گذر زمان و لزوم فراموشي کينه ها سخن بگويند. همانطور که وقتي آقاي روحاني در جمع مردم تبريز بود، با توجه به توقع و انتظاري که مردم از او داشتند، ابتدا به اين موضوع پرداخت و وعده داد تا کساني که اين دروغ را بين مردم منتشر کرده اند بايد تنبيه شوند.
موضع آقای روحانی درباره حادثه تبريز منطبق بر قاعده ای عرفی و عقلی است. رئیس جمهور محترم آنقدر توقع مردم برای محاکمه عوامل دروغ ورزشگاه تبريز را به حق می دانست که این مطالبه را در همان ابتدای سخنش مطرح کرد حتی به خود اجازه نداد که از عفو و فراموشي گناه مقصرین سخن بگوید. با اين حساب بايد از برخي مواضع آقاي روحاني در موضوع دیگری که شبیه اتفاق ورزشگاه تبریز اما با وسعت گسترده تری بود تعجب کرد.
سئوال اين است که آقای روحانی چگونه در خصوص بازي با احساسات مردم در يک رقابت ورزشي تا اين اندازه حساسيت به خرج مي دهد، اما در برخورد با کساني که در انتخابات سال 88 به دروغ خود را پيروز انتخابات ناميدند و از تقلب در رقابت هاي انتخاباتي حرف زدند و با آبروي يک ملت و نظام جمهوري اسلامي بازي کردند، نه تنها اين نوع حساسيت را به خرج نمي دهد، بلکه در جلسه تنفيذ حکم رياست جمهوري شعار مي دهد: «بگذاريم که سينهها از کينهها پاک شود. بگذاريم که آشتي بهجاي قهر و دوستي بهجاي دشمني بنشيند... نبايد بگذاريم در جامعه تفرقه، اختلاف و شکاف ايجاد شود. گويا زندگي يک عده تنها در شکاف و تفرقه بين مردم و دولت، مردم با مردم و بين جناحهاي مختلف در کشور است.»
آقاي روحاني! آيا عامل دروغگوي ورزشگاه تبريز مستحق تنبيه است اما سران فتنه و کودتاي سال 88 و عاملان دروغ بزرگ تقلب، مستحق تنبيه نيستند!؟ لطفا این تناقض در رفتار و گفتار را برای مردم توضیح دهید.