به گزارش مشرق، هفته گذشته در صحنه میدانی عراق شاهد اشغال کامل شهر الرمادی بدست گروه تروریستی داعش بودیم که برای آن دلایل زیادی از عدم جنگ با تروریستها و خیانت برخی فرماندهان تا نبود نیروهای مقاومت مردمی(حشد شعبی) بر شمردهاند.
علت سقوط رمادی و چالشها و مشکلاتی که پیش روی دولت مرکزی عراق است را میتوان در تحولات بعد از آزاد سازی تکریت جستجو کرد که به آن پرداخته میشود.
در جریان آزاد سازی تکریت چند موضوع حائز اهمیت است. اول اینکه این منطقه، منطقهای مختلط شیعه - سنی و عمدتاً سنی بود و برای عملیات در آن دغدغههایی مبنی بر اینکه ورود نیروهای حشد شعبی تبعاتی به همراه دارد وجود داشت، لذا دولت عراق به دنبال آن بود که از توانمندی نیروهای بومی منطقه که عمدتاً اهل سنت بودند، استفاده کند. اما این ظرفیت بوجود نیامد زیرا نیروهای بومی از نظر فکری و ذهنی این آمادگی را نداشتند که «در کنار حاکمیت» قرار گرفته و وارد «نبرد با داعش» شوند.
از سوی دیگر در نبود نیروهای حشد شعبی چنین ظرفیتی در نیروهای ارتش و پلیس برای جنگ تکریت نبود و بالاجبار حشد شعبی وارد شد. ورود حشد شعبی همراه با شروطی بود، از جمله اینکه نیروهای آمریکایی در این عملیات شرکت نکنند که آمریکا نیز پذیرفت.
اما در حین عملیات و پس از آزاد سازی تکریت 2 اتفاق رخ داد. اول تبلیغات بسیار شدید علیه حشد شعبی از سوی اهل سنت داخلی و منطقهای شکل گرفت و دوم اقدامات نیروهای خود سری که در برخی گروههای مقاومت حضور داشتند باعث شد تا چهره مقاومت مردمی خدشه دار شود.
این موضوع باعث فشار شدید به حشد شعبی و توقف مقطعی پیش روی آن در سایر مناطق اشغال شده از سوی داعش شد و بدلیل شرایط بوجود آمده، حیدر العبادی نخست وزیر عراق از ائتلاف بینالمللی دعوت کرد تا در ادامه عملیات تکریت حضور پیدا کنند که اینطور نیز شد.
پس از پاکسازی تکریت، فشارهای خارجی بر دولت و حشد شعبی مجدداً افزایش یافت که دلیل آن روشن بود. نیروهای مقاومت عمدتاً شیعی عراق توانسته بودند شهر تکریت یعنی پایگاه بعثیها را به تصرف خود در آورند که این اتفاق برای اهل سنت مخالف، گران تمام شد.
پس از تکریت ادامه عملیات در مناطق دیگر دنبال شد.
از لحاظ نظامی تصمیمگیری برای رفتن به موصل یا پاکسازی رمادی مورد بحث قرار گرفت که دولت و مسئولین نظامی محور رمادی را انتخاب کردند که در نزدیکی غرب بغداد بود و آزاد سازی آن میتوانست وضعیت بغداد را از نظر امنیتی با ثباتتر کند.
حشد شعبی هنوز آمادگی حرکت به سمت رمادی را نداشت و به دلیل مسائل پیش آمده در عملیات تکریت نیز به این نبرد دعوت نشده بود، عشایر اهل سنت نیز به اندازه کافی تسلیح و آموزش دیده نبودند. در این بین داعش پیشدستی کرده و در مناطق استان انبار به ویژه رمادی وارد عملیات شد و خیانت برخی واحدهای نظامی که بومیها و عشایر نظامی، آن را در اختیار داشتند باعث تسلیم شدن رمادی به داعش شد.
در عملیات اشغال رمادی در عمده مناطق نظامی جنگی رخ نداد و داعش نه در جنگی نمایان بلکه در فرایند خیانت و عدم مقاومت و تحویل منطقه، رمادی را بدست گرفت. برخی از نیروهای نظامی دولت، منطقه را ترک، برخی در حین جنگ فرار کردند و برخی به داعش پیوسته و به طور کلی ارادهای به جنگ نبود تا رمادی سقوط کند.
تعداد کشتهها نشان میدهد که تنها حدود 500 نفر که از عشیره مخالف داعش بودند و اعدام شدند و بجز آنها تعداد بسیار کمی در جنگ کشته شدند. تلفاتی در اشغال رمادی وجود نداشت که نشان میدهد این شهر نیز به سرنوشت موصل دچار شده است.
پس از اشغال رمادی، شورای استانی که ورود حشد شعبی را خط قرمز و حرام میدانست، رضایت به حضور مقاومت مردمی داده و رسماً درخواست حضور آنها را داد و نخست وزیر نیز در پی درخواست شورای استانی الانبار، از نیروهای مقاومت مردمی به طور رسمی دعوت کرد تا در نبرد علیه داعش با ارتش همراه باشند. این همان شرطی بود که گروههای مختلف جریان مقاومت مردمی برای ادامه جنگ اعلام کرده بود.
امروز حشد شعبی در حال آمادهسازی برای ورود به عملیات آزاد سازی رمادی است، اما باید توجه داشت که برای آمادگی و حضور حشد شعبی مدت زمانی نیاز است که در این فاصله کشتار و غارت شهر توسط داعش قابل انتظار است.
موضوع دیگری که باید به آن توجه کرد این است که به احتمال زیاد پس از عملیات رمادی، همان جریاناتی که بعد از عملیات تکریت اقدام به فضاسازی علیه حشد شعبی کردند، کار خود را در پی میگیرند چرا که مشکل آنها عراق و مردم نیست بلکه حضور شیعیان بر مسند قدرت است (که البته این امر با توجه به حاکم شدن دموکراسی بر عراق است) و باید انتظار داشت که فضاسازی تکریت علیه مقاومت مردمی در رمادی نیز تکرار شود.
موضوع دیگر اینکه حشد شعبی بزودی این مناطق را آزاد کرده و مانند سایر مناطق سنی نشین آزاد شده، آن را تحویل بومیها خواهد داد، اما بومیان عمدتاً رفتاری از خیانت تا بیتفاوتی در قبال تروریسم داعش را از خود نشان دادهاند و سؤال این است که چطور میتوان مناطق آزاد شده را حفظ کرد و معضل اصلی دولت مرکزی حفظ مناطق تصرف شده توسط نیروهای عراقی در مناطقی مانند بیجی، رمادی یا تکریت است، زیرا در این مناطق نیروی بومی وفادار به حکومت مرکزی یا وجود ندارد یا در اقلیت است.
باید گفت که در بخشهای سنینشین، بخشی از اهالی به دولت مرکزی وفادار نیستند و به همین دلیل شاهد دست به دست شدن چندباره منطقه هستیم.
اگر مناطق سنی نشین از دست داعش آزاد شوند و نیروهای غیربومی از جنوب کشور بر این مناطق مسلط شوند، درگیریهای طائفی شدت میگیرد و اگر به نیروهای بومی واگذار شود با خیانت و فرار و بیتعهدی آن نیروها مواجه میشود.
برای فائق آمدن بر این معضل باید در راستای ایجاد وفاق سیاسی و اجتماعی تلاش کرد یا حضور گسترده نیروهای نظامی و سیاسی غیربومی در مناطق اهل سنت را برای چند سال شاهد باشیم تا منطقه از بحران خارج شده و پس از آن شرایط برای تغییرات سیاسی- اجتماعی فراهم شود.
در پایان باید خاطرنشان کرد که حادثه سقوط رمادی زمانبندیها و برنامهریزیها برای آزاد سازی موصل را بر هم زد، اما از سوی دیگر میتوان با کسب تجربه در رمادی به جنگ موصل وارد شد که این میتواند حداکثر استفاده از بحران پیش آمده باشد.