به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز خود به قلم سعدالله زارعی آورده است: «گفتوگوی ملی» یمنیها در ژنو برای دومینبار و با درخواست منصور هادی به نمایندگی رژیم آلسعود و برای مدت نامعلوم به تعویق افتاد و همزمان با آن حملات رژیم سعودی به یمن و تحرکات عوامل وابسته به عربستان در استانهای جنوبی رو به فزونی گذاشته و روز گذشته خبرگزاری رویترز نوشت: برای اولینبار پس از یک ماه اخیر، نیروهای ائتلاف عربستان به یک موفقیت در شهر لحج دست یافتهاند. در خصوص تحولات جاری یمن نکات زیر اهمیت دارند:
1- درخواست دوباره منصور هادی و عربستان از سازمان ملل برای به تعویق انداختن زمان برگزاری کنفرانس گروههای یمنی در ژنو و عدم اشاره به «زمانی معین»، نشان میدهد که در شرایط فعلی، مذاکره و گفتوگوی یمنی یمنی به نفع عربستان و گروههای یمنی وابسته به آن نیست، اگرچه در میز ژنو، طیف وابسته به عربستان از چند امتیاز بزرگ برخوردار میباشد؛ برگزاری مذاکرات زیرنظر سازمان ملل، سهم دو سوم گروههای وابسته به عربستان در میز 40 تا 50 نفره مذاکرات، انجام مذاکره براساس قطعنامه 2216 که منصور را نماینده یمنیها معرفی و قدرت او را قانونی خوانده و گفتوگو براساس طرح شورای همکاری خلیجفارس بخشهایی از این امتیازات سیاسی است، اما در عین حال رژیم عربستان و منصور هادی برگزاری گفتوگوهای ژنو را به نفع خود نمیدانند. دلیل آن روشن است رژیم سعودی و گروه یمنی وابسته به آن اگرچه از حمایتهای فراوان خارجی برخوردارند ولی به هیچ کجای یمن سیطرهای ندارند و لذا از سوی حریف که بخش اعظم یمن را در اختیار دارد، جدی گرفته نمیشود و هیچ قدرتی هم وجود ندارد که او را به پذیرش طرف مقابل وادار نماید. از این رو رژیم وابسته و عوامل یمنی آن تا زمانی که نتوانند به موفقیت چشمگیری در صحنه میدانی یمن برسند، رغبتی به شرکت در گفتوگوهای ژنو نخواهند داشت.
2- به تعویق انداختن زمان برگزاری گفتوگوهای ژنو تا زمان نامعلوم، حتما توام با تشدید جنگ و درگیریها خواهد بود. کما اینکه روز گذشته نشانههای آن بروز پیدا کرد. رژیم جنایتکار سعودی بیش از گذشته حملات خود را متوجه استانهای صعده، عمران و صنعا خواهد کرد چرا که از منظر این رژیم، تشدید حملات به استانهای زیدی، عزم نیروهای رزمنده انصارالله در استانهای جنوبی- با اکثریت شافعی- را سست میکند و میانهروهای شمال را علیه تصمیم انصار یعنی پاکسازی مناطق جنوب، فعال کرده و در نهایت آنان را وادار به ترک جنوب مینماید و ترک جنوب آغاز ماجرای عقبنشینی انصارالله خواهد بود.
براین اساس به نظر میآید از یک سو طی روزهای آینده شاهد تشدید بمباران استانهای صعده، عمران و صنعا باشیم و در این میان احیانا رژیم آلسعود پا را از استفاده از سلاحهای مجاز فراتر بگذارد و درصدد برآید تا با «خلق جنایت بزرگ»، موفقیتی بدست آورد. همزمان با این موضوع، قاعدتا درگیریها در استانهای جنوبی نیز تشدید میشود. دیروز تلویزیون سعودی العربیه از دست یافتن عوامل سعودی به یک موفقیت در استان لحج خبر داد. این خبر توسط بعضی از رسانههای دیگر از جمله خبرگزاری رویترز هم منتشر شد و بعضی از رسانهها حتی از سقوط استان لحج خبر دادند که واقعیت ندارد. لحج استان نسبتا پهناوری است با 12650 کیلومترمربع مساحت و نزدیک به 850 هزار نفر جمعیت، با توجه به اشراف این استان بر بابالمندب از یک سو و اشراف بر شهر استراتژیک عدن از سوی دیگر، سیطره هر جریان بر لحج نقش تعیینکنندهای در قدرت آن دارد. از منظر میدانی اگر رژیم سعودی و وابستگان یمنی آن نتوانند به یک موقعیت استراتژیک دست پیدا نمایند، در گفتوگوهای ژنو و یا هر جای دیگر شرکت نخواهند کرد کما اینکه منصور هادی از سوی عربستان اعلام کرد که در اجلاسی که انصارالله یک طرف آن باشد، شرکت نمیکند.
3- طی روزهای اخیر رژیم عربستان با توافق گروه انصارالشریعه- شاخه یمنی القاعده- رفت و آمد هوایی و دریایی به فرودگاه و اسکله «مکلا» مرکز استان بزرگ «حضر موت» را آغاز کرد. گفته میشود گروه القاعده که از حدود دو ماه پیش بر مرکز این استان سیطره دارد در قبال دریافت وجه، فرودگاه و امکانات بندری مکلا را برای نقل و انتقالات نیرویی در اختیار عربستان قرار داده است کما اینکه چند روز پیش گفته شد، رژیم آلسعود طی یک هفته حدود 2000 نیروی جدید را به داخل یمن گسیل کرده تا از آنان در مأرب و عدن استفاده کند.
در یکی- دو روز گذشته، منصور هادی از حضرموت به عنوان پایتخت جدید یمن یاد کرد و خالد بحاح نخستوزیر مستعفی نیز از امکان انتقال نیروهای کابینه از ریاض به این شهر خبر داد. یک مطلب هم در فضای مجازی منعکس شد مبنی بر اینکه بعضی از کشورهای عربی درباره انتقال سفارتخانههای خود به مکلا اعلام آمادگی کردهاند. این خبر از جهاتی قابل قبول به نظر نمیرسد. از یک سو اعلان تبلیغاتی انتقال پایتخت به عدن میتوانست در صورت جدی تلقی شدن، حمله انصار به مکلا را در پی داشته باشد و از این رو اعلام رسانهای با جدی بودن خبر منافات دارد. از سوی دیگر انتقال هادی و بحاح و گروههای اصلاح و ... به حضر موت، سبب فرو ریختن کامل موقعیت حزب اصلاح در مأرب، تعز و عدن میشود و این یعنی تثبیت قدرت انصارالله در جنوب. این در حالی است که قبایل یمنی استان حضر موت، تبدیل شدن این استان به محل درگیری انصار، القاعده و عوامل وابسته به عربستان را تحمل نکرده و علیه عوامل سعودی تحریک میشوند و این به نفع آنان نیست.
آنچه از مجموعه تحرکات نظامی و سیاسی عوامل وابسته به سعودی فهمیده میشود این است که رژیم وابسته سعودی درصدد است تا از مرکز استان مأرب که هنوز بخشهایی از آن در تصرف حزب اصلاح و میلیشیای هادی است به سمت صنعا یک جبهه باز کند. این خبر درست است که نیروهای جدیدی از طریق بنادر حضر موت به سمت مأرب گسیل شدهاند. این احتمال وجود دارد که رژیم آلسعود یک فلش هم از استان شمالی جوف به سمت صنعا باز کند. ممکن است فلش سومی هم از سمت غرب صنعا در دستور کار باشد. رژیم وابسته عربستان با کمک نظامیان آمریکایی و اسرائیلی مدتی است که استراتژی جدیدی اتخاذ و توجهات خود را از جنوب به سمت شمال معطوف کرده است هدف آنان از تغییر فلش عملیاتی از جنوب به شمال این است که از یک سو حیات خلوت انصار را با بحران مواجه نمایند و از سوی دیگر با بحران شمال، از یک طرف به نیروهای شکست خورده خود در شهرهای عدن، تعز، مأرب و... روحیه داده و آنان را بار دیگر فعال نمایند و از طرف دیگر انصارالله را وادار نمایند که بخشی از نیروهای خود در جنوب را به شمال بازگرداند و از سماجت بر حضور در جنوب دست بردارد.
4- اما این تحولات تا آنجا که به انصارالله و مردم یمن باز میگردد، معنای دیگری پیدا میکند. در حوزه سیاسی، شرکت در گفتوگوهای ژنو برای انصارالله نیز موضوعیت چندانی ندارد کما اینکه تاکید انصار بر عدم حضور هادی و نمایندگان او در گفتوگوها از این بیرغبتی خبر میدهد. اما در عین حال انصارالله که مایل نیست حکومت آینده را کاملا در قبضه خود نگه دارد و کماکان بر یک دولت مردمی با مشارکت همه طیفهای یمنی تاکید میکند، به طور اصولی با شرکت در گفتوگوهای یمنی-یمنی مشکل ندارد کما اینکه یک تیم از رهبران انصارالله که سابقه فعالیت موفق سیاسی دارند برای شرکت در گفتوگوهای ژنو آماده شدهاند.
در حوزه میدانی، انصارالله در طول دوره طولانی بمباران هوایی، شرایط را مدیریت کرده و مانع موفقیت دشمن شده است بنابراین حتی اگر عدد اعلامی رژیم وابسته عربستان مبنی بر عزیمت 5000 نیروی جدید به یمن صحت داشته باشد که بعید به نظر میرسد، قدرت انصارالله و سطح آموزشهایی که دیده است، بسیار فراتر از تواناییهای جدید و قدیم مخالفان آن میباشد. عوامل سعودی نمیتوانند از مأرب به سمت صنعا به حرکت درآیند چرا که در حدفاصل مأرب تا پایتخت، قبایل طرفدار انصار اجازه عبور را به آنان نمیدهند کما اینکه فلش جوف به صنعا نیز با این مانع مواجه است. فلش غربی هم پیش از این یعنی حدود 9 ماه قبل از سوی ژنرال محسنالاحمر فعال شد اما نتوانست صنعا را از محاصره قبایل متحد انصارالله خارج کند.
بنابراین برخلاف تبلیغات گسترده رسانهای که با محوریت «العربیه» در جریان است و از یک اتاق فکر مشترک آمریکایی، صهیونیستی و سعودی تغذیه میکند، عملیات نظامی رژیم سعودی علیه مردم مظلوم یمن به بنبست رسیده است. علاوه بر آن به میزانی که امکان حمله زمینی علیه یمن به صفر رسیده به نتیجه رساندن حرکتهای شورشگونه و متکی به دلار نیز منتفی میباشد. این تجربههای چندماه اخیر است. و باید گفت اگرچه حمله زمینی علیه یمن تجربه نشد اما فعال کردن گروههای ضدانصار در جنوب تجربه شد و به شکست انجامید. تجربهای شکستخورده در جنوب که با خطوط فاصله به انصارالله وصل شده است، چگونه میتواند در شمال که با خطوط مستقیم به انصارالله وصل میباشد به نتیجه برسد؟
1- درخواست دوباره منصور هادی و عربستان از سازمان ملل برای به تعویق انداختن زمان برگزاری کنفرانس گروههای یمنی در ژنو و عدم اشاره به «زمانی معین»، نشان میدهد که در شرایط فعلی، مذاکره و گفتوگوی یمنی یمنی به نفع عربستان و گروههای یمنی وابسته به آن نیست، اگرچه در میز ژنو، طیف وابسته به عربستان از چند امتیاز بزرگ برخوردار میباشد؛ برگزاری مذاکرات زیرنظر سازمان ملل، سهم دو سوم گروههای وابسته به عربستان در میز 40 تا 50 نفره مذاکرات، انجام مذاکره براساس قطعنامه 2216 که منصور را نماینده یمنیها معرفی و قدرت او را قانونی خوانده و گفتوگو براساس طرح شورای همکاری خلیجفارس بخشهایی از این امتیازات سیاسی است، اما در عین حال رژیم عربستان و منصور هادی برگزاری گفتوگوهای ژنو را به نفع خود نمیدانند. دلیل آن روشن است رژیم سعودی و گروه یمنی وابسته به آن اگرچه از حمایتهای فراوان خارجی برخوردارند ولی به هیچ کجای یمن سیطرهای ندارند و لذا از سوی حریف که بخش اعظم یمن را در اختیار دارد، جدی گرفته نمیشود و هیچ قدرتی هم وجود ندارد که او را به پذیرش طرف مقابل وادار نماید. از این رو رژیم وابسته و عوامل یمنی آن تا زمانی که نتوانند به موفقیت چشمگیری در صحنه میدانی یمن برسند، رغبتی به شرکت در گفتوگوهای ژنو نخواهند داشت.
2- به تعویق انداختن زمان برگزاری گفتوگوهای ژنو تا زمان نامعلوم، حتما توام با تشدید جنگ و درگیریها خواهد بود. کما اینکه روز گذشته نشانههای آن بروز پیدا کرد. رژیم جنایتکار سعودی بیش از گذشته حملات خود را متوجه استانهای صعده، عمران و صنعا خواهد کرد چرا که از منظر این رژیم، تشدید حملات به استانهای زیدی، عزم نیروهای رزمنده انصارالله در استانهای جنوبی- با اکثریت شافعی- را سست میکند و میانهروهای شمال را علیه تصمیم انصار یعنی پاکسازی مناطق جنوب، فعال کرده و در نهایت آنان را وادار به ترک جنوب مینماید و ترک جنوب آغاز ماجرای عقبنشینی انصارالله خواهد بود.
براین اساس به نظر میآید از یک سو طی روزهای آینده شاهد تشدید بمباران استانهای صعده، عمران و صنعا باشیم و در این میان احیانا رژیم آلسعود پا را از استفاده از سلاحهای مجاز فراتر بگذارد و درصدد برآید تا با «خلق جنایت بزرگ»، موفقیتی بدست آورد. همزمان با این موضوع، قاعدتا درگیریها در استانهای جنوبی نیز تشدید میشود. دیروز تلویزیون سعودی العربیه از دست یافتن عوامل سعودی به یک موفقیت در استان لحج خبر داد. این خبر توسط بعضی از رسانههای دیگر از جمله خبرگزاری رویترز هم منتشر شد و بعضی از رسانهها حتی از سقوط استان لحج خبر دادند که واقعیت ندارد. لحج استان نسبتا پهناوری است با 12650 کیلومترمربع مساحت و نزدیک به 850 هزار نفر جمعیت، با توجه به اشراف این استان بر بابالمندب از یک سو و اشراف بر شهر استراتژیک عدن از سوی دیگر، سیطره هر جریان بر لحج نقش تعیینکنندهای در قدرت آن دارد. از منظر میدانی اگر رژیم سعودی و وابستگان یمنی آن نتوانند به یک موقعیت استراتژیک دست پیدا نمایند، در گفتوگوهای ژنو و یا هر جای دیگر شرکت نخواهند کرد کما اینکه منصور هادی از سوی عربستان اعلام کرد که در اجلاسی که انصارالله یک طرف آن باشد، شرکت نمیکند.
3- طی روزهای اخیر رژیم عربستان با توافق گروه انصارالشریعه- شاخه یمنی القاعده- رفت و آمد هوایی و دریایی به فرودگاه و اسکله «مکلا» مرکز استان بزرگ «حضر موت» را آغاز کرد. گفته میشود گروه القاعده که از حدود دو ماه پیش بر مرکز این استان سیطره دارد در قبال دریافت وجه، فرودگاه و امکانات بندری مکلا را برای نقل و انتقالات نیرویی در اختیار عربستان قرار داده است کما اینکه چند روز پیش گفته شد، رژیم آلسعود طی یک هفته حدود 2000 نیروی جدید را به داخل یمن گسیل کرده تا از آنان در مأرب و عدن استفاده کند.
در یکی- دو روز گذشته، منصور هادی از حضرموت به عنوان پایتخت جدید یمن یاد کرد و خالد بحاح نخستوزیر مستعفی نیز از امکان انتقال نیروهای کابینه از ریاض به این شهر خبر داد. یک مطلب هم در فضای مجازی منعکس شد مبنی بر اینکه بعضی از کشورهای عربی درباره انتقال سفارتخانههای خود به مکلا اعلام آمادگی کردهاند. این خبر از جهاتی قابل قبول به نظر نمیرسد. از یک سو اعلان تبلیغاتی انتقال پایتخت به عدن میتوانست در صورت جدی تلقی شدن، حمله انصار به مکلا را در پی داشته باشد و از این رو اعلام رسانهای با جدی بودن خبر منافات دارد. از سوی دیگر انتقال هادی و بحاح و گروههای اصلاح و ... به حضر موت، سبب فرو ریختن کامل موقعیت حزب اصلاح در مأرب، تعز و عدن میشود و این یعنی تثبیت قدرت انصارالله در جنوب. این در حالی است که قبایل یمنی استان حضر موت، تبدیل شدن این استان به محل درگیری انصار، القاعده و عوامل وابسته به عربستان را تحمل نکرده و علیه عوامل سعودی تحریک میشوند و این به نفع آنان نیست.
آنچه از مجموعه تحرکات نظامی و سیاسی عوامل وابسته به سعودی فهمیده میشود این است که رژیم وابسته سعودی درصدد است تا از مرکز استان مأرب که هنوز بخشهایی از آن در تصرف حزب اصلاح و میلیشیای هادی است به سمت صنعا یک جبهه باز کند. این خبر درست است که نیروهای جدیدی از طریق بنادر حضر موت به سمت مأرب گسیل شدهاند. این احتمال وجود دارد که رژیم آلسعود یک فلش هم از استان شمالی جوف به سمت صنعا باز کند. ممکن است فلش سومی هم از سمت غرب صنعا در دستور کار باشد. رژیم وابسته عربستان با کمک نظامیان آمریکایی و اسرائیلی مدتی است که استراتژی جدیدی اتخاذ و توجهات خود را از جنوب به سمت شمال معطوف کرده است هدف آنان از تغییر فلش عملیاتی از جنوب به شمال این است که از یک سو حیات خلوت انصار را با بحران مواجه نمایند و از سوی دیگر با بحران شمال، از یک طرف به نیروهای شکست خورده خود در شهرهای عدن، تعز، مأرب و... روحیه داده و آنان را بار دیگر فعال نمایند و از طرف دیگر انصارالله را وادار نمایند که بخشی از نیروهای خود در جنوب را به شمال بازگرداند و از سماجت بر حضور در جنوب دست بردارد.
4- اما این تحولات تا آنجا که به انصارالله و مردم یمن باز میگردد، معنای دیگری پیدا میکند. در حوزه سیاسی، شرکت در گفتوگوهای ژنو برای انصارالله نیز موضوعیت چندانی ندارد کما اینکه تاکید انصار بر عدم حضور هادی و نمایندگان او در گفتوگوها از این بیرغبتی خبر میدهد. اما در عین حال انصارالله که مایل نیست حکومت آینده را کاملا در قبضه خود نگه دارد و کماکان بر یک دولت مردمی با مشارکت همه طیفهای یمنی تاکید میکند، به طور اصولی با شرکت در گفتوگوهای یمنی-یمنی مشکل ندارد کما اینکه یک تیم از رهبران انصارالله که سابقه فعالیت موفق سیاسی دارند برای شرکت در گفتوگوهای ژنو آماده شدهاند.
در حوزه میدانی، انصارالله در طول دوره طولانی بمباران هوایی، شرایط را مدیریت کرده و مانع موفقیت دشمن شده است بنابراین حتی اگر عدد اعلامی رژیم وابسته عربستان مبنی بر عزیمت 5000 نیروی جدید به یمن صحت داشته باشد که بعید به نظر میرسد، قدرت انصارالله و سطح آموزشهایی که دیده است، بسیار فراتر از تواناییهای جدید و قدیم مخالفان آن میباشد. عوامل سعودی نمیتوانند از مأرب به سمت صنعا به حرکت درآیند چرا که در حدفاصل مأرب تا پایتخت، قبایل طرفدار انصار اجازه عبور را به آنان نمیدهند کما اینکه فلش جوف به صنعا نیز با این مانع مواجه است. فلش غربی هم پیش از این یعنی حدود 9 ماه قبل از سوی ژنرال محسنالاحمر فعال شد اما نتوانست صنعا را از محاصره قبایل متحد انصارالله خارج کند.
بنابراین برخلاف تبلیغات گسترده رسانهای که با محوریت «العربیه» در جریان است و از یک اتاق فکر مشترک آمریکایی، صهیونیستی و سعودی تغذیه میکند، عملیات نظامی رژیم سعودی علیه مردم مظلوم یمن به بنبست رسیده است. علاوه بر آن به میزانی که امکان حمله زمینی علیه یمن به صفر رسیده به نتیجه رساندن حرکتهای شورشگونه و متکی به دلار نیز منتفی میباشد. این تجربههای چندماه اخیر است. و باید گفت اگرچه حمله زمینی علیه یمن تجربه نشد اما فعال کردن گروههای ضدانصار در جنوب تجربه شد و به شکست انجامید. تجربهای شکستخورده در جنوب که با خطوط فاصله به انصارالله وصل شده است، چگونه میتواند در شمال که با خطوط مستقیم به انصارالله وصل میباشد به نتیجه برسد؟