تحول این بنیاد که در ابتدا یک نهاد معمولی غیرانتفاعی بود که به طور خاص بر تأسیس کتابخانه رئیس جمهوری پیشین در آرکانزاس تمرکز داشت، تقریبا بازتابی کامل از خانواده کلینتون است. تأسیس این نهاد محصول یک طرح بزرگ نبود بلکه بیشتر با ابتکار شخصی و اندیشههای مبتنی بر «طوفانی ذهنی» رشد کرده است. بسیاری از برنامههای این بنیاد ناشی از شانسها و رخدادهای متعددی است که طی حیات بیل کلینتون رخ دادهاند. مواردی همچون ملاقات با یک مغازهدار در هارلم نیویورک، یک دوست که در حال دست و پنجه نرم کردن با بیماری ایدز بود، یک پرواز به داووس، و یک عمل فوری قلب.
این بنیاد هماکنون شامل 11 ابتکار عمده است که دربرگیرنده مواردی همچون درآمد حاصل از کشاورزی در آفریقا، نجات بازماندگان زلزله هائیتی و هزینه داروهای ایدز در سرتاسر جهان است. در مجموع، منظومه اقدامات خیریه کلینتون تاکنون 2 میلیارد دلار اعانه و کمک جمعآوری کرده و بیش از 2 هزار پرسنل دارد و بودجه سالانهای بالغ بر 223 میلیون دلار دارد.
در این میان بیل کلینتون حضور دارد، یک نوع جدید از شهرت پس از ریاست جمهوری: کسی که پول ثروتمندان را برای حل مشکلات فقرا جمع میکند. در این فرآیند، بنیاد از نظر ثروت صعود کرده و آنها را به یکی از برجستهترین خانوادههای سیاسی کشور تبدیل کرده است.
به نوشته واشنگتنپست، بنیاد کلینتون یک ماشین مبتکر است که میتواند یک چیز غیرملموس - حسننیت جهانی خانواده کلینتون - را به یک چیز ملموس - پول - تبدیل کند؛ برای آرمانهای خیرخواهانه خانواده کلینتون، برای همکاران و متحدان آنها و برای خود خانواده کلینتون.
اما امروزه، آنچه که باعث کارکرد این بنیاد در راستای اهداف بیل کلینتون شده است - مواردی همچون کمکهای کلان دلاری و میزبانی از ثروتمندترین و قدرتمندترین منافع در جهان - به یک امر مشکلآفرین در کارازار تبلیغاتی هیلاری کلینتون تبدیل شده است.
همزمان با رشد بیسابقه کمکهای اعطایی، و خاصه با رشد اقبال دموکراتها برای انتخاب هیلاری به عنوان نامزد این حزب برای ریاست جمهوری، وی وادار شده است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا حامیان وی تنها به دنبال کمک به امور خیریه هستند یا اینکه علاوه بر آن به دنبال جلب نظر وزیر خارجه سابق و رئیس جمهوری احتمالی آتی این کشور هستند.
نقطه عطف بنیاد کلینتون در سپتامبر سال 2005 و همزمان با برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک بود. در این تاریخ بود که نشست «ابتکار جهانی کلینتون» با حصور دهها تن از مقامات کشورها برگزار شد. علاوه بر آن، شخصیتهای محبوب و مشهوری همچون براد پیت، آنجلینا جولی و ثروتمندانی همچون کارلوس اسلیم مکزیکی نیز حضور یافتند.
در کنار آنها تعداد زیادی از مدیران شرکتهای بزرگ جهان که خواهان دیدار با با رهبران کشورها و افراد ثروتمندی مانند اسلیم بودند نیز حاضر شدند. برای چنین کاری، شرکتها میبایست وعده «پایبندی به اقدام» را اعلام میکردند - قول و وعده خاصی برای انجام یک کار نیکو در دنیا. استارباکس وعده داد تا به قهوهکاران فقیر کمک کند. گولدمن ساکس وعده داد تا جنگلهای تیرا دِل فیوگو را حفظ و حراست کند. ولیعهد بحرین وعده داد تا «تعدادی منتخبی از دانشجویان بحرینی برای برعهده گرفتن نقشهای رهبری آموزش دهد».
به این ترتیب، برای ساعتها آنها به جلوی کلینتون آمده و وعده خود را اعلام میکردند و زمانی که افراد و شرکت ها وعده میدادند که از پول و منابع خود در پروژههایی که بنیاد کلینتون بر آنها نظارت دارد، هزینه کنند، کلینتون از مرکز جایگاه، سر خود را به نشانه تأیید تکان میداد. در این مراسم، حضار وعده کمکی 2.5 میلیارد دلاری را دادند.
وی به خوبی توانست کار خود را انجام دهد. اما بنیاد نیز در کار خود موفق بود: هر بلیط این مراسم 15 هزار دلار قیمت داشت، این علاوه بر وعده انجام کار نیکو بود. بسیاری از شرکتها همچنین اعلام کردند که به طور جداگانه به این بنیاد کمک خواهند کرد. شرکتهایی که به طور کلی دستکم 250 هزار دلار پرداخت کردند در اسناد رسمی این کنفرانس از آنها نام برده شده و کارت دعوتهای ویژه دریافت کردند.
به این ترتیب طی سالها 2004 تا 2006 - سالهای پس از آغاز فعالیت جدی بنیاد کلینتون، در آمد این بنیاد بیش از دو برابر شد و از 58 میلیون دلار به 134 میلیون دلار رسید. با گسترش بیش از پیش فعالیتها، در سال 2009، بودجه این بنیاد به 242 میلیون دلار رسید به گونهای که دارای 9 شعبه به علاوه دو شاخه مستقل در کانادا و انگلیس بود.