به گزارش مشرق، جوزپ ماریا بارتومئو، رییس باشگاه بارسلونا معتقد است که انریکه به کارش در این تیم ادامه میدهد. انریکه پس از پیروزی تیمش در فینال لیگ قهرمانان گفت که نسبت به آیندهاش مطمئن نیست. بارتومئو گفت: «بعد از اینکه انریکه در این فصل تمام جامها را گرفت، دلیلی ندارد که بخواهیم قرارداد او را فسخ کنیم.»
مشکلت چیست؟ جداً، مشکلت چیست؟ در نخستین فصل مربیگریات در یک تیم جدید سهگانه را بردهای. از 60 بازیات در کل فصل 50 تا را بردهای و مرتفعترین قلههای فوتبال را فتح کردهای. با این حال فکر میکنی که وقتش شده همه چیز را بگذاری و بروی؟ انریکه ساعات پایانی شنبه شب در مونیخ بعد از اینکه تیمش سه گانه قهرمانی را با فتح لیگ قهرمانان اروپا برد، گفت: «فصل فوقالعادهای بوده است، یک سال برای تغییر و تحول. من هنوز تصمیمم را نگرفتهام. بعداً باید تصمیم بگیریم.»
برای اکثر مربیان رسیدن به چنین سطحی از موفقیت یعنی اینکه خودت حکم ماندگاریات را صادر کردهای. سه گانه قهرمانی چیزی است که با کسب آن مطمئن میشوی پیشنهاد یک قرارداد چند ساله جدید از سوی باشگاه به تو حتمی است و این شانس را داری که قدرت سرالکس فرگوسنی در باشگاهت داشته باشی اما آیا لوییس انریکه هم باید منتظر چنین چیزهایی باشد؟ نه.
داستان رسمی این است که لوییس انریکه ممکن است نوکمپ را ترک کند تا بارسلونا را برای پنجمین بار در چهار سال گذشته برای یافتن یک مربی جدید به تکاپو بیندازد. دلیلش هم این است که او جوی نامطمئن را بالای سر باشگاه میبیند. انتخابات ریاست باشگاه در راه است، بارسا تا ژانویه حق خرید بازیکن ندارد و دیگر از آندونی زوبیزارتا، بزرگترین حامی، همتیمی قدیمی و مدیر ورزشی باشگاه هم در ساختار مدیریتی بارسا خبری نیست چون او در ماه ژانویه استعفا کرد.
رییس کنونی باشگاه، خوسپ ماریا بارتومئو، شاید بتواند و شاید هم نتواند خوان لاپورتا را در مبارزه انتخاباتی برای بقا در سمتش شکست دهد اما در هر دو حالت، چهرههای جدید به ساختار مدیریتی بارسا اضافه خواهند شد و این ساختار رنگ و بویی سیاسیتر به خود خواهد گرفت، چیزی که به مذاق انریکه خوش نمیآید. او با سیاسی شدن ماجرا موافق نیست. او به ندرت خم میشود چون میداند که اگر بیش از حد خم شود یا میشکند یا شکل اصلیاش را از دست میدهد. این همان معنایی بود که حرفهای او راجع به «یک فصل سخت» داشت.
اکثر مربیان موفق گذشتهها را در گذشته رها میکنند اما واقعاً در فصلی که همه جامهای موجود را بردهای و از هر شش بازی در پنج بازی برنده بودهای، چه چیز وجود داشت که سبب شده اینقدر به انریکه سخت بگذرد؟ اتفاقاتی که در ابتدای ماه ژانویه رخ داد – نیمکتنشینی نیمار و لیونل مسی، جدایی زوبیزارتا، مشکلات گوارشی مسی که او را از شرکت در نخستین تمرین بارسا در سال جدید بازداشت – کار خودش را کرد. بارساییها داستانهای راجع به یک اختلاف بزرگ در تیم که بارتومئو برای میانجیگری میان مربی و برخی بازیکنان اصلی تیم شخصاً دست به کار شد، را به شدت تکذیب کردهاند اما زخم آن روزها انگار هنوز التیام پیدا نکرده و به همین دلیل است که امروز بارسا مربی دارد که با وجود کسب همه موفقیتهای ممکن از آیندهاش مطمئن نیست.
البته بارسا قبلاً هم چنین شرایطی را تجربه کرده است. پپ گواردیولا هم در اکثر فصلهای حضورش در بارسا به نظر میرسید که میان ادامه کارش در نوکمپ یا فرار از زیر فشار کمرشکن توقعات که سلامت روح و جسمش را به مخاطره انداخته بود، مردد است. او اما موضوع را با تمدید یکساله قراردادش حل کرد.
لوییس انریکه خودش در فصل 12-2011 زمانی که هدایت رم را برعهده داشت و نخستین تجربه مربیگریاش در یک لیگ دسته اولی بود، وقتی فصل به آخر رسید استعفا کرد و دلیلش را هم خستگی عنوان کرد. آن فصل رم در سری A هفتم شد و در دور مقدماتی لیگ اروپا هم حذف شده بود اما با این حال بسیاری از هواداران رم بخصوص هواداران دوآتشه باشگاه خواهان ماندن انریکه بودند. با این حال بعد از یک فصل او از رم رفت. نشستن در تنگ ماهی قرمز، لقبی که روی نیمکت نوکمپ گذاشتهاند هم کم آزاردهنده نبود.
منتقدان لوییس انریکه میگویند که او خودش را تافتهای جدا بافته میداند و شخصیتی مغرور و نچسب دارد. حامیانش نظری برعکس دارند. او از نظر روانی بیش از اندازه درگیر شغلش است و خودش را محصور در آن کرده است. این غرور نیست بلکه صداقت و خودباوری است؛ دو خصلتی که بدون آنها انریکه هرگز نمیتوانست یک فوتبالیست حرفهای شود چه برسد به یک مربی که سه گانه قهرمانی را برده است.
با این حال واقعیت این است که او در ماه ژانویه از بارسلونا جدا نشد و باشگاه هم او را برکنار نکرد. آن یک مصالحه دو جانبه بود، یک درک متقابل از دو طرف از این موضوع که آنها دارند برای رسیدن به یک هدف بزرگتر تلاش میکنند و حل اختلافات را باید به زمان دیگری موکول کرد. بعد از آن بود که انریکه کمی انعطاف به خرج داد. اینکه بعد از باخت بارسا برابر رئالسوسیداد نیمار و مسی در تمام بازیها به میدان رفتند، تصادفی نبود.
هرچه زمان گذشت، اوضاع برای بارسا بهتر و بهتر شد اما چیزی که در ذهن انریکه میگذشت، موضوع دیگری بود. درست همانطور که او هرگز درباره اتفاقاتی که در رم برایش رخ داد صحبت نکرد، او احتمالاً هرگز درباره جزییات اتفاقاتی که این فصل را برای او به فصلی سخت تبدیل کرد، صحبت نمیکند. با تمام اینها درباره او یک چیز مشخص است: اینکه او با وجود رسیدن به بلندترین قله افتخاری که یک مربی میتواند فتح کند، آن هم تنها در سومین فصل مربیگریاش، نمیداند که میخواهد به کارش ادامه دهد یا نه. چرا؟ چون او با خودش درباره تصمیمی که میتواند به او آسیب برساند صادق است.
مشکلت چیست؟ جداً، مشکلت چیست؟ در نخستین فصل مربیگریات در یک تیم جدید سهگانه را بردهای. از 60 بازیات در کل فصل 50 تا را بردهای و مرتفعترین قلههای فوتبال را فتح کردهای. با این حال فکر میکنی که وقتش شده همه چیز را بگذاری و بروی؟ انریکه ساعات پایانی شنبه شب در مونیخ بعد از اینکه تیمش سه گانه قهرمانی را با فتح لیگ قهرمانان اروپا برد، گفت: «فصل فوقالعادهای بوده است، یک سال برای تغییر و تحول. من هنوز تصمیمم را نگرفتهام. بعداً باید تصمیم بگیریم.»
برای اکثر مربیان رسیدن به چنین سطحی از موفقیت یعنی اینکه خودت حکم ماندگاریات را صادر کردهای. سه گانه قهرمانی چیزی است که با کسب آن مطمئن میشوی پیشنهاد یک قرارداد چند ساله جدید از سوی باشگاه به تو حتمی است و این شانس را داری که قدرت سرالکس فرگوسنی در باشگاهت داشته باشی اما آیا لوییس انریکه هم باید منتظر چنین چیزهایی باشد؟ نه.
داستان رسمی این است که لوییس انریکه ممکن است نوکمپ را ترک کند تا بارسلونا را برای پنجمین بار در چهار سال گذشته برای یافتن یک مربی جدید به تکاپو بیندازد. دلیلش هم این است که او جوی نامطمئن را بالای سر باشگاه میبیند. انتخابات ریاست باشگاه در راه است، بارسا تا ژانویه حق خرید بازیکن ندارد و دیگر از آندونی زوبیزارتا، بزرگترین حامی، همتیمی قدیمی و مدیر ورزشی باشگاه هم در ساختار مدیریتی بارسا خبری نیست چون او در ماه ژانویه استعفا کرد.
رییس کنونی باشگاه، خوسپ ماریا بارتومئو، شاید بتواند و شاید هم نتواند خوان لاپورتا را در مبارزه انتخاباتی برای بقا در سمتش شکست دهد اما در هر دو حالت، چهرههای جدید به ساختار مدیریتی بارسا اضافه خواهند شد و این ساختار رنگ و بویی سیاسیتر به خود خواهد گرفت، چیزی که به مذاق انریکه خوش نمیآید. او با سیاسی شدن ماجرا موافق نیست. او به ندرت خم میشود چون میداند که اگر بیش از حد خم شود یا میشکند یا شکل اصلیاش را از دست میدهد. این همان معنایی بود که حرفهای او راجع به «یک فصل سخت» داشت.
اکثر مربیان موفق گذشتهها را در گذشته رها میکنند اما واقعاً در فصلی که همه جامهای موجود را بردهای و از هر شش بازی در پنج بازی برنده بودهای، چه چیز وجود داشت که سبب شده اینقدر به انریکه سخت بگذرد؟ اتفاقاتی که در ابتدای ماه ژانویه رخ داد – نیمکتنشینی نیمار و لیونل مسی، جدایی زوبیزارتا، مشکلات گوارشی مسی که او را از شرکت در نخستین تمرین بارسا در سال جدید بازداشت – کار خودش را کرد. بارساییها داستانهای راجع به یک اختلاف بزرگ در تیم که بارتومئو برای میانجیگری میان مربی و برخی بازیکنان اصلی تیم شخصاً دست به کار شد، را به شدت تکذیب کردهاند اما زخم آن روزها انگار هنوز التیام پیدا نکرده و به همین دلیل است که امروز بارسا مربی دارد که با وجود کسب همه موفقیتهای ممکن از آیندهاش مطمئن نیست.
البته بارسا قبلاً هم چنین شرایطی را تجربه کرده است. پپ گواردیولا هم در اکثر فصلهای حضورش در بارسا به نظر میرسید که میان ادامه کارش در نوکمپ یا فرار از زیر فشار کمرشکن توقعات که سلامت روح و جسمش را به مخاطره انداخته بود، مردد است. او اما موضوع را با تمدید یکساله قراردادش حل کرد.
لوییس انریکه خودش در فصل 12-2011 زمانی که هدایت رم را برعهده داشت و نخستین تجربه مربیگریاش در یک لیگ دسته اولی بود، وقتی فصل به آخر رسید استعفا کرد و دلیلش را هم خستگی عنوان کرد. آن فصل رم در سری A هفتم شد و در دور مقدماتی لیگ اروپا هم حذف شده بود اما با این حال بسیاری از هواداران رم بخصوص هواداران دوآتشه باشگاه خواهان ماندن انریکه بودند. با این حال بعد از یک فصل او از رم رفت. نشستن در تنگ ماهی قرمز، لقبی که روی نیمکت نوکمپ گذاشتهاند هم کم آزاردهنده نبود.
منتقدان لوییس انریکه میگویند که او خودش را تافتهای جدا بافته میداند و شخصیتی مغرور و نچسب دارد. حامیانش نظری برعکس دارند. او از نظر روانی بیش از اندازه درگیر شغلش است و خودش را محصور در آن کرده است. این غرور نیست بلکه صداقت و خودباوری است؛ دو خصلتی که بدون آنها انریکه هرگز نمیتوانست یک فوتبالیست حرفهای شود چه برسد به یک مربی که سه گانه قهرمانی را برده است.
با این حال واقعیت این است که او در ماه ژانویه از بارسلونا جدا نشد و باشگاه هم او را برکنار نکرد. آن یک مصالحه دو جانبه بود، یک درک متقابل از دو طرف از این موضوع که آنها دارند برای رسیدن به یک هدف بزرگتر تلاش میکنند و حل اختلافات را باید به زمان دیگری موکول کرد. بعد از آن بود که انریکه کمی انعطاف به خرج داد. اینکه بعد از باخت بارسا برابر رئالسوسیداد نیمار و مسی در تمام بازیها به میدان رفتند، تصادفی نبود.
هرچه زمان گذشت، اوضاع برای بارسا بهتر و بهتر شد اما چیزی که در ذهن انریکه میگذشت، موضوع دیگری بود. درست همانطور که او هرگز درباره اتفاقاتی که در رم برایش رخ داد صحبت نکرد، او احتمالاً هرگز درباره جزییات اتفاقاتی که این فصل را برای او به فصلی سخت تبدیل کرد، صحبت نمیکند. با تمام اینها درباره او یک چیز مشخص است: اینکه او با وجود رسیدن به بلندترین قله افتخاری که یک مربی میتواند فتح کند، آن هم تنها در سومین فصل مربیگریاش، نمیداند که میخواهد به کارش ادامه دهد یا نه. چرا؟ چون او با خودش درباره تصمیمی که میتواند به او آسیب برساند صادق است.