این سخنان حسن روحانی واکنش های گسترده ای را در میان اقشار مختلف مردم به ویژه نخبگان جامعه به همراه داشت. به منظور بررسی دقیقتر و تبیین ابعاد این مساله، برآن شدیم تا با شهریار زرشناس استاد دانشگاه، نویسنده و کارشناس مسائل فلسفی- سیاسی به گفتگو بپردازیم و نظر وی را در خصوص سخنان حسن روحانیجویا شویم. آنچه در ادامه میخوانید:
نظر شما در خصوص صحبت آقای روحانی رئیسجمهور در مورد اینکه "تحریمها باید برداشته شود تا مشکل آب خوردن مردم حل شود"، چیست؟ این سخنان را چگونه ارزیابی می کنید؟
به نظر من این سخن ناشی از آن است که ما ساخت و ساختار اقتصادی ایران را به هیچ عنوان مسئول شرایط کنونی کشور نمیدانیم و فکر میکنیم که تحریمهای بینالمللی این وضع را ایجاد کرده، در صورتی که اگر توجه کنیم میبینیم مشکلات ما عمدتاً به دلیل ساخت اقتصادی کشور است. ساخت اقتصادی ما نامتوازن است یعنی در بین بخش مولد و بخش غیرمولد اقتصاد کشور توازنی منطقی وجود ندارد و این عدم توازن باعث میشود تمام سرمایهای که وارد کشور میشود تماماً در بخش غیرمولد متمرکز شود. بخش غیرمولد سودآور است و بخش مولد سودآوری ندارد. این مسئله مشکل اقتصاد کشور است نه مشکل تحریم.
** ساخت اقتصادی کشور توان پذیرش داراییهای بلوکه شده ایران را ندارد/ این پولها باعث نابودی اقتصاد ایران میشود
فرض را بر این بگذاریم که آقای رئیسجمهور و دوستانشان تمام تحریمها بردارند و از محل رفع تحریمها همین فردا صبح 300 میلیارد دلار وارد کشور شود (در صورتی که الان صحبت از 120 میلیارد دلار است)، آیا ساخت اقتصاد ما به نحوی است که بتواند این 300 میلیارد دلار را به بخش تولید ببرد؟. به هیچ وجه اینگونه نیست. تولید ضعیف و ناتوانی که نمیتواند کمترین سرمایهگذاری را داشته باشد چگونه میخواهد این 300 میلیارد دلار را جذب کند؟. مگر اینکه ساختار اقتصادی را دگرگون کنیم. باید توجه کنیم که این 300، 200 یا 100 میلیارد دلار به محض اینکه وارد کشور شود چه اتفاقی برای ما میافتد؟ این پول فوراً در بخش نیرومند تجارت، مونوپولهای تجاری و بخشهای خدمات سرازیر میشود، چون آنجا سود وجود دارد. این اتفاق باعث میشود که این پول در جریان غیرمولد بچرخد و آنجا را دائماً متورم، بزرگتر و فربهتر کند. این اتفاق موجب میشود که مشکلات ما به جای اینکه حل شود، تشدید شود.
نمونههای عدیدهای از کشورها با اقتصادهای ضعیف را داریم که آمدن سرمایه عظیم خارجی به اقتصادشان مشکلات آنها را بیشتر کرده که کمتر نکرده است. نمونه خیلی واضح این قضیه سال 1353 در ایران است. بعد از بحران نفتی 1973، قیمت نفت چند برابر شد و چند برابر شدن قیمت نفت مشکل ساختی اقتصاد ایران را بیشتر کرد. دلیل این اتفاق این بود که اقتصاد ما اصلاً توان جذب سرمایه عظیم در بخش مولد را نداشت. بنابراین تمام آن سرمایههای بادآورده به بخش غیرمولد رفت. البته باید به این موضوع هم توجه داشت که عدم توازن در وضع اقتصاد ما در آن زمان به اندازه الآن نبود. امروز عدم توازن در اقتصاد ما در بخش مولد و غیرمولد زیاد است.
یک بحرانی از سال 55 در ساختار کشور وجود دارد و آن هم بحران اقتصادی است که برخی اعتقاد دارند یکی از چند عاملی برای زمینه سازی انقلاب است. این بحران 55 ناشی از شوک اقتصادی سال 53 است یعنی آن حجم عظیم سرمایه باعث ایجاد بیماری در اقتصاد کشور شد. تصور کنید که فردی بیماری معده دارد. بهترین غذای دنیا را به او بدهید. این فرد به جای خوب شدن بدتر میشود. مداوم بالا میآورد و نمیتواند هضم کند و مشکلاتش بیشتر میشود. این یک تصور غلط است و نمیدانم این تصور چگونه برای رئیسجمهور و مسئولین ایجاد شده است که با رفع تحریمها و آزاد شدن پولهای بلوکه شده کشور میتوان مشکلات را رفع کرد.
**ساخت اقتصاد ایران از زمان رضاشاه مشکلات ساختاری دارد/ نقدینگی کشور از سال 92 تاکنون دو برابر شده است
ساخت اقتصاد ما در چند حوزه بزرگ نیازمند دگرگونی ساختاری است. از زمانی که اقتصاد شبه مدرن در ایران در زمان رضاشاه در ایران پایهریزی شد این مشکل در اقتصاد کشور وجود داشت. از همان زمان فاصله بین بخش مولد و غیر مولد زیاد بود و این زیادتر هم شده و قطعا میشود تا زمانی که بخش تولید ما نیرومند شود. تا زمانی که مناسبات توزیع ثروت در جامعه شکل عادلانه پیدا نکند، تا زمانی که دولت نقش خود را در حرکت دادن سرمایهها به بخشهایی که به نفع جامعه است و جلوگیری از حرکت سرمایهها در بخش هایی که به ضرر جامعه است ایفا نکند و تا زمانی که سرمایه سرگردان عظیمی که الآن رقمش به 700 هزار میلیارد تومان رسیده مدیریت نشود، چگونه انتظار اقتصاد قوی داریم؟. نقدینگی در سال 92 در زمان احمدینژاد، 400 هزار میلیارد تومان بوده که الان شنیدم به 700 هزار میلیارد تومان رسیده و وقتی چنین نقدینگی در کشور وجود دارد و دست دولت هم نیست، چگونه از این اقتصاد، توازن و سلامت میخواهیم؟. این نقدینگی هر توازنی را به هم میریزد. این نقدینگی در صورتی در مسیر درست خواهد بود که اقتصاد کاملاً دولتی شود یا با نظارت، سیاست، برنامهریزی، کنترل و مدیریت دولت این نقدینگی به سمت تولید برود که آن موقع است که میتواند تولید و تحول ایجاد کند.
نقدینگی فینفسه به سمت تولید نمیرود چون سودآور نیست. برای اینکه این سرمایه به سمت تولید برود دولت باید این کار را به عهده بگیرد. این کاری است که تمام اقتصادهایی که در ابتدای حرکتشان به سمت توسعه رفتند انجام شده است. در قرن 16، 17 و 18 سیاستهای اقتصادی دولتهای اروپایی را ببینید. سیاستهای فرانسه، سیاست انگلیس، سیاست کلبرن در دوره لوئیها، سیاست آلمان حتی تا قرن 19 تا زمان بیسمارک و حتی در ژاپن هم همین است. آنجا که سنگ بنای توسعه گذاشته میشود نمیگذارند سرمایه به هر سمتی که میخواهد برود. سرمایه را به سمتی که زیرساختها قوی شود هدایت میکند.
**بخش عمدهای از مشکل محیطزیست ما ناشی از رویکرد سرمایهدارانهای است که از سال 68 توسط دولت کارگزاران در کشور حاکم شد
سرمایه عظیم 700 هزار میلیارد تومانی در کشور داریم با یک ساخت نامتوازن، آنوقت انتظار داریم که سرمایه خودش مسیر خود را پیدا کند. خب مشخص است وقتی این سرمایه را رها کنیم این سرمایه به دنبال سود میرود و عدم توازن افزایش پیدا میکند. امیدمان این است که تحریم تمام شود و سرمایه خارجی به کشور بیاید تا مشکلات ما حل شود، نه هرگز چنین نیست. مشکل تحریم اگر حل شود تا زمانی که این ساخت بیمار اقتصادی ما برقرار است نه مشکل آب ما حل میشود، نه مشکل محیطزیست ما حل میشود و نه مشکل بیکاری ما حل میشود. باید توجه کرد که بخش عمدهای از مشکل محیطزیست ما ناشی از رویکرد سرمایهدارانهای است که از سال 68 توسط دولت کارگزاران در این کشور حاکم شد.
اساساً در مقیاس جهانی، باید این سوال مطرح شود که بحران محیطزیست از کی ایجاد شده و از کی تشدید شد؟ تا قبل از انقلاب صنعتی و تا قبل از اینکه سرمایه صنعتی حرکت کند چیزی به نام بحران محیطزیست نداریم. بحران محیطزیست از زمان انقلاب صنعتی شروع میشود و در اواخر قرن 19 در اروپا اوج میگیرد. از سالهای 1860 تا 1900 بسیاری از شهرها دنیا درگیر بحران محیطزیست میشوند حتی شهرهای بزرگ مثل پاریس و لندن و نیویورک بسیاری از کارخانههای خود را از شهرها خارج میکنند و موقتاً این بحران را درشهرها حل میکنند اما چون این جریان ایجاد گازهای گلخانهای و آلودهکردن فضا به صورت مستمر و تولید فسیلی ادامه دارد این انباشتش موجب شد که در اواخر قرن بیستم یک اپیدمی بحران زیستمحیطی در تمام دنیا روبهرو شدیم. این اپیدمی نتیجه مستقیم رویکرد سرمایهداران به طبیعت بود که ناشی از حرکت سرمایه صنعتی بعد انقلاب صنعتی است.
**بحران زیستمحیطی کشور نتیجه سیاستهای غلط اقتصادی است
چطور ما میخواهیم بدون اینکه ساخت اقتصاد سرمایهداری شبه مدرن ایران را عوض کنیم به صرف آمدن سرمایه خارجی، بحران زیستمحیطی را حل کنیم؟. بحران زیستمحیطی نتیجه این سیاست اقتصادی است. دقیقاً ما میخواهیم با آوردن سرمایه بیشتر در همین مدار و همین سیاست این بحران را حل کنیم؟. به نظر من این حرفها و شعارها مبنایی ندارد. کدام تیم مشاور اقتصادی این حرفها را به آقای روحانی انتقال داده که ایشان امروز می گویند آب خوردن مردم در گرو رفع تحریم هاست؟. این حرفاها، حرفهای کاملاً بیاساس است. کجای دنیا شما با اینچنین سیستمها و رویکردهای سرمایهداران توانستید این بحران را حل کنید که اینجا بتوانید حل کنید؟.