به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ متن ذیل بخشهایی از نامه ایست که مهد علیا برای پسرش ناصرالدین شاه هنگامی که سفر فرنگستان رو به اتمام بوده نوشته است:
هو:
قربانت شوم، تصدقت گردم ان شاءالله، امروز صبح جهار شنبه تلگراف سلامتی وجود مبارک رسید، در حقیقت عید مبارک شد، از احوالات بخواهید امروز عید حرمها را به نهار در بالاخانه شمس المار (شمس العماره) مهمان کردم... از دوری حضور مبارک همه کاهیده و افسرده هستند... ببینید چه خبر است که هرکاری میکنم شیرازی کوچکه [یکی از سوگلیها]خنده کند نمیشود.
خداون (خداوند) ان شاءالله وجود شما را از جمیع بلیات حفظ کند... ان شاء الله به شما خوش خواهد گذشت از تماشاها و سیاحتها، ولی ان شاءالله به فراموشخانه تشریف نخواهید برد، اگر بروید شیر هشت ماه داده را حلال نخواهم کرد. ان شاء الله فراموش نخواهید کرد.
قربانت شوم احوال ببری خان با بچه هایش خوبست، همیشه ماچش میکنم. ان شاءالله روزی باشد که مژده تشریف آوردن شاه را باتلگراف بشنویم،
قربانت شوم دستبند مرا فراموش نفرمایید. خداوند جان مرا به قربان شما بکند. انشاالله (مهد علیا)
قربانت شوم، تصدقت گردم ان شاءالله، امروز صبح جهار شنبه تلگراف سلامتی وجود مبارک رسید، در حقیقت عید مبارک شد، از احوالات بخواهید امروز عید حرمها را به نهار در بالاخانه شمس المار (شمس العماره) مهمان کردم... از دوری حضور مبارک همه کاهیده و افسرده هستند... ببینید چه خبر است که هرکاری میکنم شیرازی کوچکه [یکی از سوگلیها]خنده کند نمیشود.
خداون (خداوند) ان شاءالله وجود شما را از جمیع بلیات حفظ کند... ان شاء الله به شما خوش خواهد گذشت از تماشاها و سیاحتها، ولی ان شاءالله به فراموشخانه تشریف نخواهید برد، اگر بروید شیر هشت ماه داده را حلال نخواهم کرد. ان شاء الله فراموش نخواهید کرد.
قربانت شوم احوال ببری خان با بچه هایش خوبست، همیشه ماچش میکنم. ان شاءالله روزی باشد که مژده تشریف آوردن شاه را باتلگراف بشنویم،
قربانت شوم دستبند مرا فراموش نفرمایید. خداوند جان مرا به قربان شما بکند. انشاالله (مهد علیا)