در داخل فلسطین اشغالی نیز احزاب و گروههای که در انتخابات اسفند ماه این رژیم اتحادیه صهیونیسم را به رهبری اسحاق هرتزوگ در برابر نتانیاهو تشکیل دادند ،از طرح تشکیل دو دولت حمایت میکنند. حال سوال این است که علت این حمایتها چیست و آیا نشانگر تمایل صلح طلبی است و یا برعکس از نگرانیهای عمیق و گسترده حامیان طرح تشکیل دو دولت از عواقب طرح تشکیل یک دولت با دو ملیت ناشی میشود که گفته میشود در نبود طرح دو دولت تنها گزینه ممکن خواهد بود.
دلایل نگرانی مخالفان طرح تشکیل یک دولت با دو ملیت
در واقع مخالفان طرح تشکیل یک دولت با دو ملیت همان حامیان طرح تشکیل دو دولت در سرزمینهای اشغالی فلسطین هستند. هر چند در ظاهر به گونهای وانمود میشود که علت حمایتها چه در فلسطین اشغالی و چه در آمریکا از طرح دو دولت از تمایلات صلح طلبانه ناشی میشود اما اظهاراتی که حامیان این طرح در پانزدهمین نشست سالانه کنفرانس هرتزلیا بیان کردند هیچ تردیدی بجا نمیگذارد که آنها از عواقب طرح تشکیل یک دو لت با دو ملیت نگران هستند.
این نکته کاملا در اظهارات اسحاق هرتزوگ رهبر حزب کار اسرائیل ( که در غرب همانند سایر رهبران این حزب از اسحاق رابین گرفته تا شیمون پرز به عنوان چهره صلح طلب معرفی می شود) آشکار و پیداست. وی در سخنان خود در مراسم افتتاحیه این نشست گفت :" اکنون با گذشت پنجاه سال، بزرگترین خطری که آینده دولت اسرائیل را تهدید میکند، میشناسیم؛ ما بعد از دو هزار سال بازگشتهایم، زیرا این حق طبیعی ما است که مانند هر کشور دیگری در دنیا، سرنوشت خود را در زادگاهمان تعیین کنیم. با وجود این، اکنون در فاصله اینجا تا رود اردن، هشت و نیم میلیون نفر یهودی زندگی میکنند و شمار فلسطینیان بسیار زیاد است.
شمار اعراب نیز رو به افزایش است؛ نسبت جمعیت اعراب به یهودیان، پنجاه و دو به چهل و هشت درصد است. من میخواهم از فلسطینان جدا باشم و سرزمین یهودی را که اکثر جمعیت آن یهودی هستند، حفظ کنم. من نمی خواهم شصت و یک نفر از نمایندگان کنست، فلسطینی باشند و در اسرائیل، نخست وزیر فلسطینی روی کار بیاید. نمیخواهم پرچم، شعار و سرود ملی من تغییر کند. نتانیاهو می تواند فریاد بزند که فلسطینیها همکاری نمیکنند، اما تشکیل کشور مجزا به نفع ما خواهد بود. این نیاز حیاتی دولت اسرائیل است و هر حاکم اسرائیلی که بتوان نام رهبر بر او گذاشت، از هیچ اقدامی در راستای ایجاد تشکیل کشور مستقل فلسطین فروگذار نخواهد کرد، تا فلسطینی ها در آنسوی مرز و حصارها قرار داشته باشند. "
دان مریدور معاون پیشین نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز با ارزیابی مشابه از عواقب طرح تشکیل یک دولت با دو ملیت گفت :"راه حل یک کشور که در آن فلسطینی ها حق رای برابر با اسرائیلی ها داشته باشند آینده صهیونیسم را با خطر روبرو میکند. دان مریدور با تاکید بر اینکه راه حل سومی به غیر از راه حل دو کشور یا کشور دو ملیتی وجود ندارد افزود در راه حل یک کشور اسرائیل کشوری یهودی باقی نخواهد ماند."
در این میان خانم تزیپی لیونی شریک ائتلافی هرتزوگ در انتخابات اسفندماه نیز در اظهاراتی از طرح تشکیل دو دولت به عنوان تنها راه بقای اسرائیل نام برد و گفت :"ما می توانیم با بحث تشکیل دو کشور فلسطین و اسرائیل کنار بیاییم و به صورت مسالمت آمیز در کنار هم زندگی کنیم. این تنها راهی است که ما میتوانیم بقای دولت یهودی را تضمین کنیم.
"دانیل شاپیرو سفیر آمریکا در فلسطین اشغالی نیز همصدا با چپ گرایان صهیونیستی در حمایت از طرح تشکیل دو دولت در فلسطین گفت :"همان طور که اکثر اسرائیلی ها میدانند دو کشور برای دو ملت، تنها راهی است که یهودیت، دموکراسی و امنیت اسرائیل را تضمین میکند. این راهکار همچنین تنها شیوه برای دستیابی فلسطینیان به آرمان های مشروع از طریق داشتن کشوری مستقل و صلح آمیز برای خودشان است و تنها با این شیوه است که منافع آمریکا نیز تأمین می شود.
اوباما همان طور که در قدس گفت، هنوز معتقد است دستیابی به صلح، ضروری و امکان پذیر است؛ حتی در این دوره که آغاز مذاکرات صلح خاورمیانه به علت بی اعتمادی دو جانبه، تحولات سیاسی و بی ثباتی منطقه بعید است، ما باید این واقعیت را دوباره به اسرائیلی ها و فلسطینیان یادآوری کنیم. ما از دولت اسرائیل و تشکیلات خودگردان فلسطین انتظار داریم به اقدامات و سیاست های عملی روی آورند که تعهدشان را به این هدف نشان می دهد. "
البته در خصوص چرایی حمایت آمریکا از طرح تشکیل دو دولت باید به این نکته نیز اشاره کرد که واشنگتن در تلاش است در پرتو اجرای این طرح اهداف راهبردی خود را نیز در شرایط نوین حاکم بر خاورمیانه پیش ببرد و با تظاهر به اینکه اسرائیل با تشکیل دولت فلسطینی موافقت کرده ، آن دسته از کشورهای عربی را که تاکنون از عادی سازی روابط خود با رژیم صهیونیستی خودداری کردهاند ، آنها را به عادی سازی روابط خود با این رژیم سوق دهد.
علائم پیگیری این هدف در جای جای تحرکات سیاسی و نشست های اخیر مشاهده می شود که از جمله آنها می توان به نشست سران شورای همکاری خلیج فارس و آمریکا در کمپ دیوید، دیدار علنی مسئولان سابق اطلاعاتی و امنیتی عربستان و رژیم صهیوینستی در حاشیه نشست شورای روابط خارجی آمریکا در واشنگتنن و همچنین میتوان به نشست سالانه هرتزلیا اشاره کرد که در این نشست نیز اغلب مسئولان صهیونیستی و دیگر شرکت کنندگان در آن بر فرصت سازی از سیاستهای پرخاشگرانه عربستان در برابر مذاکرات هسته ای ایران در جهت ایجاد ائتلاف بین این کشور و رژیم صهیونیستی تاکید کرده اند.
نتیجه گیری
در مجموع از دلایلی که مخالفان طرح تشکیل دو دولت با دو ملیت و یا حامیان طرح تشکیل دو دولت مطرح میکنند چنین برمیآید که یا آنها همانند چپ گرایان اسرائیلی نگران به خطر افتادن بقای دولت صهیونیستی در صورت تشکیل یک دولت با دوملیت هستند؛ چرا که در این صورت با توجه به تغییر موازنه جمعیتی به نفع فلسطینی ها با توجه به رشد زیاد جمعیت آنها نسبت به یهودیان، موازنه سیاست و قدرت نیز به نفع آنها رقم خواهد خورد و یا اینکه همانند آمریکا در پی این است که از طرح تشکیل دو دولت علاوه بر کمک به بقای اسرائیل از فضای حاصل از آن برای عادی سازی روابط اسرائیل و اعضای شورای همکاری خلیج فارس و در راس آن عربستان استفاده کند.
بر این اساس مشخص میشود که طرح تشکیل دو دولت به هیچ وجه به نفع فلسطینیها نیست بخصوص آنکه هیچ مرز مشخصی برای دولت فلسطینی تعیین نشده و اگر چه در ابتدای روند مذاکرات سازش به طرف فلسطینی وعده داده شده بود که محدوده دولت فلسطینی اراضی اشغالی سال 1967 خواهد بود؛ اما بتدریج قطعنامههای 242 و 338 شورای امنیت که چارچوب حقوقی لازم را برای تشکیل دولت فلسطینی در محدوده کرانه باختری و نوار غزه پیش بینی کرده بود به فراموشی سپرده میشود و آنچه در عمل ظهور و بروز یافته این است که رژیم صهیونیستی در تلاش است طرح تشکیل دو دولت را نه بین خود با فلسطینی ها بلکه بین خود فلسطینیها اجرایی کند به گونه ایی که فتح و حماس را به تشکیل دولت های جداگانه در نوار غزه و کرانه باختری سوق دهد و بدین ترتیب تفکیک جغرافیایی موجود بین این دو منطقه را به تفکیک سیاسی و سرنوشتی میان آنها نیز تعمیم دهد.
در راین راستا رامی الحمدالله نخست وزیر دولت توافقی فتح و حماس روز چهارشنبه (27 خرداد) استعفای خود را تقدیم محمود عباس رئیس تشکیلات خود گردان کرد و بلافاصله از سوی وی مامور تشکیل کابینه جدید اما بدون حضور حماس شد. این بدین معنی است که کابینه جدید در انحصار فتح و تشکیلات خود گردان خواهد بود و بر همین اساس از اقدام شتاب زده رهبری تشکیلات خود گردان در انحلال کابینه توافق ملی م توان تیر خلاص به توافقنامه آشتی ملی فتح و حماس نام برد و این دقیقا همان چیزی است که رژیم صهیونیستی در انتظار آن بود و تاکنون تلاش های زیادی برای مقابله با آن بعمل آورده بود.
هر چند نقش رژیم صهیونیستی در این زمینه واضح نبوده و رد پای آشکاری از خود بر جای نگذاشته است اما با توجه به تقارن اقدام ریاست تشکیلات خود گردان در انحلال دولت آشتی ملی با منافع و خواسته های این رژیم وهمچنین وجود تلاش ها و تحرکات خزنده برای به جریان انداختن پرونده فلسطین نمی توان از نقش مدیریتی رژیم صهیونیستی و حتی دولت های غربی در این زمینه غافل شد.