28 سال پیش در چنین روزی، عقربههای ساعت بر روی 4 ایستاده بود. زمان به کندی میگذشت؛ گویی قصد گذر از این ساعت را نداشت. شاید میدانست که چه اتفاقی قرار است برای مردم بی گناه این شهر بیفتد.
مردم سردشت زندگی روزمره خود را میگذراندند و نمیدانستند که شاید دقایقی دیگر جمع گرم خانوادگیشان از هم پاشیده و پایان آن روز، آغاز سرنوشتی غمناک را برای آنان رقم می زند.
عقربه ساعت به 4.30 رسیده بود که آژیر خطر به صدا درآمد. تنها چند ثانیه نگذشته بود که مردم خود را به پناهگاه رساندند، غافل از اینکه بمباران شیمیایی است!
ساکنان شهر با استشمام بوی غیرطبیعی از پناهگاه خارج شدند اما دیگر دیر شده بود. استشمام گازهای شیمیایی عده زیادی از ساکنان را به کاروان شهدا رساند اما عده زیادی نیز بی خبر از ماجرایی که برای آنها رقم خورده بود به خیل جانبازان و مصدومان شیمیایی پیوستند و اکنون نیز پس از گذشت 28 سال از آن واقعه با عواقب استنشاق گازهای شیمیایی دست و پنجه نرم می کنند.
بمباران شیمیایی شهر مرزی سردشت، فجیعترین تهاجم شیمیایی بود که در تمام رسانههای دنیا انعکاس خبری یافت چرا که سردشت اولین شهر قربانی جنگ افزارهای شیمیایی در جهان پس از بمباران هستهای هیروشیما بود.
تصاویر زیر یکی از خانوادههای قربانی بمباران شیمیایی سردشت را نشان می دهد. این تصاویر در همان سال به طور وسیعی در رسانه های داخلی و خارجی انعکاس یافت.
تصاویر فوق متعلق به خانواده شیمی است. فریده شافعی به همراه سه فرزندش یکی از قربانیان این حادثه هستند. یکی از کودکان وی که دو ساله بود به شهادت رسید.