رئیس سابق اتاق بازرگانی تهران ، با بیان اینکه باید به واردات در جهت صادرات نگاه کنیم ، اظهار داشت : اگر به سابقه نعمتزاده نگاه کنیم میبینیم که وضعیت 180 درجه مخالف این تعبیر است که او وزیر واردات باشد.
وی ادامه داد: از زمانی که نعمتزاده دو مسئولیتی شد، از یک طرف مسئولیت رشد صنعت و تولید و از طرف دیگر مسئولیت تأمین کالا را برعهده گرفت، مسئول سازمان تولیدکننده و مصرفکننده شد که باید به هر دو طرف نگاه کند. مثلا در مورد برنج از یک طرف سه تا چهار میلیون تن مصرف داریم اما ظرفیت تولید دو میلیون تن است. اگر بخواهیم قیمت برنج مبلغ قابل قبولی برای عامه مردم باشد باید بین عرضه و تقاضا تعادل وجود داشته باشد.
آلاسحاق با بیان اینکه وزیر صنعت، معدن و تجارت باید در دو موضوع تولید و واردات تعادل ایجاد کند، تاکید کرد: کسانی که از دید تولید نگاه میکنند میگویند که او وزیر واردات است و کسانی که از دید مصرف کننده نگاه میکنند معتقد هستند که چرا واردات کم است! مشکل اصلی ترکیب این دو وزارتخانه با هم است که باید دربارهاش تجدیدنظر شود. عضو اتاق بازرگانی تهران به 24 قلم کالای اساسی و ضروری که تأمین و ذخیره سازیاش جزو وظایف دولت است اشاره کرد و گفت: اگر قرار باشد این کارها انجام شود جدا از تولیدات باید این دو وزارتخانه از هم تفکیک شود.
وزیر سابق بازرگانی در پاسخ به این پرسش که افزایش واردات با دولت قبلی مقایسه میشود و این مسأله مطرح است که واردات سرمایههای کشور را خارج کرده است؟ یادآورشد: سه قلم کالای مصرفی، سرمایهای و واسطهای داریم. در روند تاریخی، کالاهای مصرفی حدود 20 درصد از واردات ما بوده است. بحث این است که نسبت مصرفی این 20 درصد، 40 درصد شده است یا نه، بحث دوم نوع واردات است؛
با زحمات نعمتزاده تولید کاشی در کشور به 400 میلیون مترمربع رسیده که بیش از نیاز کشور است. خود نعمتزاده در وزارت صنایع مقدمات این کار را فراهم کرد. رییس سابق اتاق بازرگانی تهران به واردات کشور کرهجنوبی اشاره کرد و متذکر شد: کرهجنوبی موادمعدنی را وارد و تبدیل به ارزش افزوده و صادر میکند. این کشور 400 میلیارد دلار واردات دارد و 600 میلیارد دلار صادرات. بنابراین 200 میلیارد دلار ارزش افزوده دارد. اقتصادی با هزار میلیارد دلار عملیات اقتصادی. واردات ما حدود 20 میلیارد دلار و صادراتمان 30 میلیارد دلار است.
جمع گردش مالی 50 میلیارد دلار میشود. اگر واردات ایران، 300 میلیارد و صادراتما 500 میلیارد شود حجم تجارت به رقم 800 میلیارد دلار میرسد که این پول چرخ اقتصاد را میچرخاند. معتقدم،واردات باید مدیریت شود. وی در واکنش به اینکه فکر میکنید مدیریت واردات دست دولت است یا ناچارا به دست بخش دیگری افتاده است؟ اظهار داشت : دولت اگر حاکمیتی یا حکومتی است باید قدرت اعمال حاکمیت داشته باشد. ایرادی که به بانک مرکزی وارد میشود این است که رسما اعلام کرده نمیتواند در مقابل موسسات اعتباری بایستد. عدهای بانک مرکزی را تحسین میکنند که صادق است و از مردم کمک میخواهد.
اما مسأله اصلی این است که به جز او چه کسی باید این کار را انجام دهد؟ نتوانستن که راه مسئولیتپذیری نیست. اگر انسان مسئولیت داشته باشد و نتواند آن را انجام دهد بهتر است برود. آلاسحاق درباره دلیل حضور نیافتنش در هیات رییسه اتاق بازرگانی گفت : بیشترین رأی را داشتم و علاقهمند هم بودم اما بحث بر سر این بود که فرد دیگری رئیس باشد. در حالی که فاصله من با نفر بعدی بسیار زیاد بود. در تهران 1307 مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره رأی دادند و من نمره قبولی گرفتم. انتخابات جدی بود.
در انتخابات یک جریان فکری وارد شد که از 40 رأی 36 رأی آوردند و اتفاقا اسم من را هم جزو لیستشان نوشته بودند.آنها برنامهداشتند و به این جمعبندی رسیدند که ترکیب هیأت رئیسه باید به گونهای باشد که آنها به اهدافشان برسند. وی ادامه داد: با توجه به رأی بالایی که داشتند با من صحبت کردند و گفتند که نایب رئیس اتاق شوم. من هم فکر کردم که وقتی مفید هستم که رئیس اتاق باشم. گفتم اتاق، اتاق جامعی است که باید دولت، مجلس، مردم و فعالان اقتصادی گاردشان را باز کنند و این هم نمودش در رئیس اتاق است، بنابراین نایب رئیسی را نپذیرفتم اما، گفتم که کمکتان میکنم.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی سازمان توسعه تجارت
وی ادامه داد: از زمانی که نعمتزاده دو مسئولیتی شد، از یک طرف مسئولیت رشد صنعت و تولید و از طرف دیگر مسئولیت تأمین کالا را برعهده گرفت، مسئول سازمان تولیدکننده و مصرفکننده شد که باید به هر دو طرف نگاه کند. مثلا در مورد برنج از یک طرف سه تا چهار میلیون تن مصرف داریم اما ظرفیت تولید دو میلیون تن است. اگر بخواهیم قیمت برنج مبلغ قابل قبولی برای عامه مردم باشد باید بین عرضه و تقاضا تعادل وجود داشته باشد.
آلاسحاق با بیان اینکه وزیر صنعت، معدن و تجارت باید در دو موضوع تولید و واردات تعادل ایجاد کند، تاکید کرد: کسانی که از دید تولید نگاه میکنند میگویند که او وزیر واردات است و کسانی که از دید مصرف کننده نگاه میکنند معتقد هستند که چرا واردات کم است! مشکل اصلی ترکیب این دو وزارتخانه با هم است که باید دربارهاش تجدیدنظر شود. عضو اتاق بازرگانی تهران به 24 قلم کالای اساسی و ضروری که تأمین و ذخیره سازیاش جزو وظایف دولت است اشاره کرد و گفت: اگر قرار باشد این کارها انجام شود جدا از تولیدات باید این دو وزارتخانه از هم تفکیک شود.
وزیر سابق بازرگانی در پاسخ به این پرسش که افزایش واردات با دولت قبلی مقایسه میشود و این مسأله مطرح است که واردات سرمایههای کشور را خارج کرده است؟ یادآورشد: سه قلم کالای مصرفی، سرمایهای و واسطهای داریم. در روند تاریخی، کالاهای مصرفی حدود 20 درصد از واردات ما بوده است. بحث این است که نسبت مصرفی این 20 درصد، 40 درصد شده است یا نه، بحث دوم نوع واردات است؛
با زحمات نعمتزاده تولید کاشی در کشور به 400 میلیون مترمربع رسیده که بیش از نیاز کشور است. خود نعمتزاده در وزارت صنایع مقدمات این کار را فراهم کرد. رییس سابق اتاق بازرگانی تهران به واردات کشور کرهجنوبی اشاره کرد و متذکر شد: کرهجنوبی موادمعدنی را وارد و تبدیل به ارزش افزوده و صادر میکند. این کشور 400 میلیارد دلار واردات دارد و 600 میلیارد دلار صادرات. بنابراین 200 میلیارد دلار ارزش افزوده دارد. اقتصادی با هزار میلیارد دلار عملیات اقتصادی. واردات ما حدود 20 میلیارد دلار و صادراتمان 30 میلیارد دلار است.
جمع گردش مالی 50 میلیارد دلار میشود. اگر واردات ایران، 300 میلیارد و صادراتما 500 میلیارد شود حجم تجارت به رقم 800 میلیارد دلار میرسد که این پول چرخ اقتصاد را میچرخاند. معتقدم،واردات باید مدیریت شود. وی در واکنش به اینکه فکر میکنید مدیریت واردات دست دولت است یا ناچارا به دست بخش دیگری افتاده است؟ اظهار داشت : دولت اگر حاکمیتی یا حکومتی است باید قدرت اعمال حاکمیت داشته باشد. ایرادی که به بانک مرکزی وارد میشود این است که رسما اعلام کرده نمیتواند در مقابل موسسات اعتباری بایستد. عدهای بانک مرکزی را تحسین میکنند که صادق است و از مردم کمک میخواهد.
اما مسأله اصلی این است که به جز او چه کسی باید این کار را انجام دهد؟ نتوانستن که راه مسئولیتپذیری نیست. اگر انسان مسئولیت داشته باشد و نتواند آن را انجام دهد بهتر است برود. آلاسحاق درباره دلیل حضور نیافتنش در هیات رییسه اتاق بازرگانی گفت : بیشترین رأی را داشتم و علاقهمند هم بودم اما بحث بر سر این بود که فرد دیگری رئیس باشد. در حالی که فاصله من با نفر بعدی بسیار زیاد بود. در تهران 1307 مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره رأی دادند و من نمره قبولی گرفتم. انتخابات جدی بود.
در انتخابات یک جریان فکری وارد شد که از 40 رأی 36 رأی آوردند و اتفاقا اسم من را هم جزو لیستشان نوشته بودند.آنها برنامهداشتند و به این جمعبندی رسیدند که ترکیب هیأت رئیسه باید به گونهای باشد که آنها به اهدافشان برسند. وی ادامه داد: با توجه به رأی بالایی که داشتند با من صحبت کردند و گفتند که نایب رئیس اتاق شوم. من هم فکر کردم که وقتی مفید هستم که رئیس اتاق باشم. گفتم اتاق، اتاق جامعی است که باید دولت، مجلس، مردم و فعالان اقتصادی گاردشان را باز کنند و این هم نمودش در رئیس اتاق است، بنابراین نایب رئیسی را نپذیرفتم اما، گفتم که کمکتان میکنم.
منبع:پایگاه اطلاع رسانی سازمان توسعه تجارت