به گزارش مشرق، روزنامه «رسالت» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت:
رصد مستقیم فضای مذاکرات هسته ای و گپ و گفت با تحلیلگران ،دیپلماتها و خبرنگارانی که از رسانه های مختلف در محل مذاکرات حضور دارند، نقش بسزایی در تفکیک واقعیات از نکات انحرافی یا کاذب جاری در این فضای محدود و خط کشی شده دارد. بدیهی است که عوامل متعددی دست به دست یکدیگر می دهد تا از یک فضای محدود،تفاسیر و تصاویرنامحدودی به فضای خارج از مذاکرات مخابره شود. ارائه این تصاویر و تفاسیر متعدد به طور طبیعی ذهن مخاطب را دچار تسلسل خبری و تحلیلی باطلی می کند که نتیجه آن، عدم همخوانی میان داده ها و خروجی هاست.
همچنین گاهی قوی ترین و قطعی ترین تحلیلها و اخبار ارائه شده حول آنچه در متن و حاشیه مذاکرات می گذرد، با یک موضع گیری ثانویه یا نقض گفتاری و رفتاری مخدوش می شود.این قاعده در خصوص مذاکرات هسته ای اخیر وین نیز صادق است.مذاکراتی که به ساعات پایانی خود نزدیک می شود.در این میان نکاتی وجود دارد که می تواند ذهنیت مخاطبان نسبت به آنچه در وین می گذرد را شفاف تر نماید :"مانور مولفه های نامحدود در فضای محدود" تنها تعریف گویایی است که می توان در قبال مذاکرات هسته ای وین به کار بست.تنها بخشی از این مولفه های نامحدود شامل استراتژی های کلان بازیگران رسمی، لابی گری های بازیگران غیر رسمی، منافع بازیگران واسطه گر، دغدغه های رسانه ای ، شانتاژهای خرابکارانه ، تفاسیر مغرضانه و ....می شود.
تلاقی این استراتژی ها، تاکتیکها و اهداف و دغدغه ها در یک ظرف زمانی و مکانی محدود به طور طبیعی گره های کوری را ایجاد می کند که حل و فصل آنها هیچ گاه امکانپذیر نیست. فضای مبهم کلی مذاکرات و عدم دسترسی رسانه ها به آنچه پشت میز مذاکرات می گذرد، بر پیچیدگی این فضا می افزاید. بنابر این نخستین گام در رصد تحولات مربوط به مذاکرات هسته ای وین، پذیرش پیچیده بودن بازی بازیگران رسمی و غیر رسمی و حاشیه ای دخیل در این فرآیند است.
در تحلیل یک بازی پیچیده، این مولفه های ثابت هستند که منجر به ایجاد شفافیت در ذهن مخاطبان می شود. این مولفه های ثابت، همان درک عقلانی و بدون آلایش ما از معادله است.
در خصوص مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 نیز این درک اولیه و شفاف ، در سایه پارادوکسها، منازعات و بازی نامتوازن دشمنان هسته ای ایران تاحدود زیادی محور گردیده است.
هم اکنون، در روز آخر مذاکرات هسته ای لازم است با یک غبارروبی سریع ذهنی، دوباره به درک منطقی و شفاف خود از مذاکرات باز گردیم.در یک صورتبندی ساده، جمهوری اسلامی ایران بیش از ده سال است که با بحرانی ساختگی بر اساس دروغ پردازی های آشکار کشورهایی مانند آمریکا و انگیس و موارد تبعی مربوط به آن ( وضع تحریمهای غیر قانونی و ظالمانه و انواع مختلف تهدیدات )روبه روست. از این رو طرفهای تحریم کننده، مذاکره کننده و دروغ پرداز هم اکنون در قالب اعضای 1+5 رو در روی کشورمان نشسته و از جمهوری اسلامی ایران می خواهند تا جهت رفع نگرانی های کاذبی که خود مصدر طرح آن بوده اند، تضمینهایی را ارائه دهد!
آنچه مسلم است اینکه در این معادله، ما با یک منازعه ساده که در آن بتوان به حد وسط اکتفا کرد مواجه نیستیم! همچنین اقناع طرف مقابل نیز در این معادله پیچیده محلی از اعراب ندارد، زیرا آمریکا و دیگر اعضای 1+5 از همان سال 1382 نسبت به غیر حقوقی و دروغین بودن ادعاهای خود در خصوص فعالیتهای صلح آمیز ایران آگاه بوده اند. از این رو زمانی که سخن از "اراده سیاسی" جهت حل و فصل پرونده هسته ای سخن به میان می آید،قطعا مصدر و مولد این اراده سیاسی باید عوامل طرح کننده ادعاهای غیر حقوقی باشد نه کشوری که علیه آن به دروغ اقامه دعوی شده است! از این رو در پاسخ به منتقدانی که معتقدند پای میز مذاکره باید به صورت پایاپای پیش رفت باید تاکید کرد که صورتبندی منازعه موجود، اجازه انجام بازی در موقعیت پایاپای را به لحاظ منطقی به ما نمی دهد.
در این معادله جمهوری اسلامی ایران به سبب طرح ادعاهای دروغین و اعمال تحریمهای چندجانبه ظالمانه و تحریمهای یکجانبه غیر قانونی از سوی غرب، مدعی میدان است و از این رو باید از موضع یک طلبکار و با گاردی بسته در مقابل رقبای خود ظاهر شود. پس در اینجا "معامله پایاپای"موضوعیت ندارد،بلکه "مجادله بر سر یک حق واقعی" اصالت دارد.
واشنگتن و تروییکای اروپایی در جریان مذاکرات هسته ای وین بیشتر عملیات سم پاشی درفضای رسمی و رسانه ای مذاکرات را به صورت موازی هدایت و مدیریت کردند. در پشت میز مذاکره، طرفهای آمریکایی و فرانسوی بر لزوم انجام بازرسی های نظامی و فراپادمانی و همچنین ایجاد محدودیتهای ده ساله و بیشتر در حوزه تحقیق و توسعه تاکید داشتند. مانور موضوع نخ نمای ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته ای ایران PMD در پشت میز مذاکره ، به دستمایه ای برای اعمال فشار غرب بر ایران جهت کوتاه آمدن از خطوط قرمز ترسیم شده تبدیل شد. در فضای رسانه ای حاکم بر مذاکرات نیز رسانه های غربی بازی خود را در زمین وزارت امور خارجه آمریکا و فرانسه تنظیم کرده و با اصرار ویژه بر مسائلی فرعی مانند ضرب الاجل مذاکرات هسته ای و مدت زمان دقیق تمدید چندروزه مذاکرات و سپس اعمال بازی مسبوق به سابقه مقصرسازی ایران در صورت عدم رسیدن به توافق نهایی بار دیگر ماهیت خود را برای مخاطبان ایرانی هویدا ساختند. توازن و توازی بازی غرب در دو حوزه دیپلماسی رسمی و عمومی موضوعی است که در رصد هوشمندانه و مستقیم مذاکرات هسته ای وین نباید آن را نادیده انگاشت.
تاکید مقامات آمریکایی و اروپایی بر نقش آژانس بین المللی انرژی اتمی در رسیدن به توافق نهایی احتمالی و حضور مکرر یوکیو آمانو مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در هتل کوبورگ (محل برگزاری مذاکرات هسته ای در وین ) نشان از نگرانی مقامات غربی نسبت به تصویر مخدوش ایجاد شده از آژانس در نزد افکار عمومی دنیا می باشد و به عبارت بهتر، پروژه "تطهیر چهره آژانس" این بار در جریان مذاکرات هسته ای وین به صورتی جدی و تمام عیار از سوی اعضای غربی 1+5 دنبال شده و تا آخرین روز مذاکرات نیز ادامه خواهد داشت. تلاش برای القای نقش آفرینی مثبت آژانس در مذاکرات هسته ای اخیر،یکی با هدف مبرا نمودن آژانس از اتهامات واقعی قبلی و دیگری با هدف القای نقش نظارتی مثبت این نهاد کم کار ،غیر حقوقی و غیر قابل اعتماد در اجرای توافق احتمالی است.گذار از برخی شروط بیانیه لوزان، شرط لازم برای رسیدن به توافقی خوب در مذاکرات هسته ای محسوب می شود.طرف مقابل باید در راستای رسیدن به توافق نهایی چنین واقعیتی را بپذیرد.
ضمن آنکه دبه کردن طرف مقابل حول برخی توافقات صورت گرفته در لوزان از جمله مسئله فردو و نحوه برداشتن تحریمها و بازرسی های فراپادمانی،اساسا طرف مقابل را در موضع انفعالی قرار می دهد. نکته مهم تر اینکه موضوع و دغدغه اصلی امروز ما نباید "توافق" یا " عدم توافق "هسته ای باشد! آنچه در این برهه حساس اهمیت دارد، نحوه مواجهه ما با هر یک از این دو گزاره احتمالی و عواقب و تبعات مترتب بر آنهاست .به نظر می رسد جو پدید آمده از مذاکرات هسته ای و اصالت و وزانت بیش از حدی که برای توافق احتمالی هسته ای در نظر گرفته شده است، مانع از تمرکز دستگاه سیاست خارجی ما بر روی این مسئله شده است.چنان که به لحاظ حقوقی عدم توافق به مراتب از یک توافق هسته ای بد بهتر است، به لحاظ راهبردی نیز " عدم توافق پیش برنده" به مراتب نسبت به "توافق بازدارنده" بهتر خواهد بود. از این رو قابل قبول بودن یا نبودن توافق هسته ای ایران و اعضای 1+5 صرفا مرهون چینش قطعات حقوقی این پازل نیست، بلکه نوع مواجهه ما با خروجی مذاکرات وین است که موفقیت واقعی و نهایی ما در این ماراتن دیپلماتیک پیچیده را تضمین می کند.
رصد مستقیم فضای مذاکرات هسته ای و گپ و گفت با تحلیلگران ،دیپلماتها و خبرنگارانی که از رسانه های مختلف در محل مذاکرات حضور دارند، نقش بسزایی در تفکیک واقعیات از نکات انحرافی یا کاذب جاری در این فضای محدود و خط کشی شده دارد. بدیهی است که عوامل متعددی دست به دست یکدیگر می دهد تا از یک فضای محدود،تفاسیر و تصاویرنامحدودی به فضای خارج از مذاکرات مخابره شود. ارائه این تصاویر و تفاسیر متعدد به طور طبیعی ذهن مخاطب را دچار تسلسل خبری و تحلیلی باطلی می کند که نتیجه آن، عدم همخوانی میان داده ها و خروجی هاست.
همچنین گاهی قوی ترین و قطعی ترین تحلیلها و اخبار ارائه شده حول آنچه در متن و حاشیه مذاکرات می گذرد، با یک موضع گیری ثانویه یا نقض گفتاری و رفتاری مخدوش می شود.این قاعده در خصوص مذاکرات هسته ای اخیر وین نیز صادق است.مذاکراتی که به ساعات پایانی خود نزدیک می شود.در این میان نکاتی وجود دارد که می تواند ذهنیت مخاطبان نسبت به آنچه در وین می گذرد را شفاف تر نماید :"مانور مولفه های نامحدود در فضای محدود" تنها تعریف گویایی است که می توان در قبال مذاکرات هسته ای وین به کار بست.تنها بخشی از این مولفه های نامحدود شامل استراتژی های کلان بازیگران رسمی، لابی گری های بازیگران غیر رسمی، منافع بازیگران واسطه گر، دغدغه های رسانه ای ، شانتاژهای خرابکارانه ، تفاسیر مغرضانه و ....می شود.
تلاقی این استراتژی ها، تاکتیکها و اهداف و دغدغه ها در یک ظرف زمانی و مکانی محدود به طور طبیعی گره های کوری را ایجاد می کند که حل و فصل آنها هیچ گاه امکانپذیر نیست. فضای مبهم کلی مذاکرات و عدم دسترسی رسانه ها به آنچه پشت میز مذاکرات می گذرد، بر پیچیدگی این فضا می افزاید. بنابر این نخستین گام در رصد تحولات مربوط به مذاکرات هسته ای وین، پذیرش پیچیده بودن بازی بازیگران رسمی و غیر رسمی و حاشیه ای دخیل در این فرآیند است.
در تحلیل یک بازی پیچیده، این مولفه های ثابت هستند که منجر به ایجاد شفافیت در ذهن مخاطبان می شود. این مولفه های ثابت، همان درک عقلانی و بدون آلایش ما از معادله است.
در خصوص مذاکرات هسته ای ایران و اعضای 1+5 نیز این درک اولیه و شفاف ، در سایه پارادوکسها، منازعات و بازی نامتوازن دشمنان هسته ای ایران تاحدود زیادی محور گردیده است.
هم اکنون، در روز آخر مذاکرات هسته ای لازم است با یک غبارروبی سریع ذهنی، دوباره به درک منطقی و شفاف خود از مذاکرات باز گردیم.در یک صورتبندی ساده، جمهوری اسلامی ایران بیش از ده سال است که با بحرانی ساختگی بر اساس دروغ پردازی های آشکار کشورهایی مانند آمریکا و انگیس و موارد تبعی مربوط به آن ( وضع تحریمهای غیر قانونی و ظالمانه و انواع مختلف تهدیدات )روبه روست. از این رو طرفهای تحریم کننده، مذاکره کننده و دروغ پرداز هم اکنون در قالب اعضای 1+5 رو در روی کشورمان نشسته و از جمهوری اسلامی ایران می خواهند تا جهت رفع نگرانی های کاذبی که خود مصدر طرح آن بوده اند، تضمینهایی را ارائه دهد!
آنچه مسلم است اینکه در این معادله، ما با یک منازعه ساده که در آن بتوان به حد وسط اکتفا کرد مواجه نیستیم! همچنین اقناع طرف مقابل نیز در این معادله پیچیده محلی از اعراب ندارد، زیرا آمریکا و دیگر اعضای 1+5 از همان سال 1382 نسبت به غیر حقوقی و دروغین بودن ادعاهای خود در خصوص فعالیتهای صلح آمیز ایران آگاه بوده اند. از این رو زمانی که سخن از "اراده سیاسی" جهت حل و فصل پرونده هسته ای سخن به میان می آید،قطعا مصدر و مولد این اراده سیاسی باید عوامل طرح کننده ادعاهای غیر حقوقی باشد نه کشوری که علیه آن به دروغ اقامه دعوی شده است! از این رو در پاسخ به منتقدانی که معتقدند پای میز مذاکره باید به صورت پایاپای پیش رفت باید تاکید کرد که صورتبندی منازعه موجود، اجازه انجام بازی در موقعیت پایاپای را به لحاظ منطقی به ما نمی دهد.
در این معادله جمهوری اسلامی ایران به سبب طرح ادعاهای دروغین و اعمال تحریمهای چندجانبه ظالمانه و تحریمهای یکجانبه غیر قانونی از سوی غرب، مدعی میدان است و از این رو باید از موضع یک طلبکار و با گاردی بسته در مقابل رقبای خود ظاهر شود. پس در اینجا "معامله پایاپای"موضوعیت ندارد،بلکه "مجادله بر سر یک حق واقعی" اصالت دارد.
واشنگتن و تروییکای اروپایی در جریان مذاکرات هسته ای وین بیشتر عملیات سم پاشی درفضای رسمی و رسانه ای مذاکرات را به صورت موازی هدایت و مدیریت کردند. در پشت میز مذاکره، طرفهای آمریکایی و فرانسوی بر لزوم انجام بازرسی های نظامی و فراپادمانی و همچنین ایجاد محدودیتهای ده ساله و بیشتر در حوزه تحقیق و توسعه تاکید داشتند. مانور موضوع نخ نمای ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته ای ایران PMD در پشت میز مذاکره ، به دستمایه ای برای اعمال فشار غرب بر ایران جهت کوتاه آمدن از خطوط قرمز ترسیم شده تبدیل شد. در فضای رسانه ای حاکم بر مذاکرات نیز رسانه های غربی بازی خود را در زمین وزارت امور خارجه آمریکا و فرانسه تنظیم کرده و با اصرار ویژه بر مسائلی فرعی مانند ضرب الاجل مذاکرات هسته ای و مدت زمان دقیق تمدید چندروزه مذاکرات و سپس اعمال بازی مسبوق به سابقه مقصرسازی ایران در صورت عدم رسیدن به توافق نهایی بار دیگر ماهیت خود را برای مخاطبان ایرانی هویدا ساختند. توازن و توازی بازی غرب در دو حوزه دیپلماسی رسمی و عمومی موضوعی است که در رصد هوشمندانه و مستقیم مذاکرات هسته ای وین نباید آن را نادیده انگاشت.
تاکید مقامات آمریکایی و اروپایی بر نقش آژانس بین المللی انرژی اتمی در رسیدن به توافق نهایی احتمالی و حضور مکرر یوکیو آمانو مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی در هتل کوبورگ (محل برگزاری مذاکرات هسته ای در وین ) نشان از نگرانی مقامات غربی نسبت به تصویر مخدوش ایجاد شده از آژانس در نزد افکار عمومی دنیا می باشد و به عبارت بهتر، پروژه "تطهیر چهره آژانس" این بار در جریان مذاکرات هسته ای وین به صورتی جدی و تمام عیار از سوی اعضای غربی 1+5 دنبال شده و تا آخرین روز مذاکرات نیز ادامه خواهد داشت. تلاش برای القای نقش آفرینی مثبت آژانس در مذاکرات هسته ای اخیر،یکی با هدف مبرا نمودن آژانس از اتهامات واقعی قبلی و دیگری با هدف القای نقش نظارتی مثبت این نهاد کم کار ،غیر حقوقی و غیر قابل اعتماد در اجرای توافق احتمالی است.گذار از برخی شروط بیانیه لوزان، شرط لازم برای رسیدن به توافقی خوب در مذاکرات هسته ای محسوب می شود.طرف مقابل باید در راستای رسیدن به توافق نهایی چنین واقعیتی را بپذیرد.
ضمن آنکه دبه کردن طرف مقابل حول برخی توافقات صورت گرفته در لوزان از جمله مسئله فردو و نحوه برداشتن تحریمها و بازرسی های فراپادمانی،اساسا طرف مقابل را در موضع انفعالی قرار می دهد. نکته مهم تر اینکه موضوع و دغدغه اصلی امروز ما نباید "توافق" یا " عدم توافق "هسته ای باشد! آنچه در این برهه حساس اهمیت دارد، نحوه مواجهه ما با هر یک از این دو گزاره احتمالی و عواقب و تبعات مترتب بر آنهاست .به نظر می رسد جو پدید آمده از مذاکرات هسته ای و اصالت و وزانت بیش از حدی که برای توافق احتمالی هسته ای در نظر گرفته شده است، مانع از تمرکز دستگاه سیاست خارجی ما بر روی این مسئله شده است.چنان که به لحاظ حقوقی عدم توافق به مراتب از یک توافق هسته ای بد بهتر است، به لحاظ راهبردی نیز " عدم توافق پیش برنده" به مراتب نسبت به "توافق بازدارنده" بهتر خواهد بود. از این رو قابل قبول بودن یا نبودن توافق هسته ای ایران و اعضای 1+5 صرفا مرهون چینش قطعات حقوقی این پازل نیست، بلکه نوع مواجهه ما با خروجی مذاکرات وین است که موفقیت واقعی و نهایی ما در این ماراتن دیپلماتیک پیچیده را تضمین می کند.